رشد طلا و بدفهمی از نظام پولی
روزهای فاجعهبار فلز زرد
به تازگی در والاستریت ژورنال مقالهای در مورد صندوقهای سرمایهگذاری پوششی و بازار طلا منتشر شده بود که ایده بسیار خطرناکی را که در سالهای اخیر بسیار فراگیر شده، برجسته کرده بود.
به تازگی در والاستریت ژورنال مقالهای در مورد صندوقهای سرمایهگذاری پوششی و بازار طلا منتشر شده بود که ایده بسیار خطرناکی را که در سالهای اخیر بسیار فراگیر شده، برجسته کرده بود: مقاله به این افسانه رایج فعلی پرداخته بود که «داراییهای غیرمولد» باید جزء عمدهای از هر سبد دارایی (پورتفولیو) باشد. این ایده در بین صندوقهای پوششی بزرگ در سالهای اخیر بسیار محبوب شد، زمانی که رالی طلا بسیاری از افراد را به این باور رساند که آنها با خرید اساسی طلا و دیگر فلزات گرانقیمت، میتوانند بهتر از سبد دارایی خود پشتیبانی کنند.
این ایده به خصوص زمانی محبوبتر شد که خیلی از افراد معتبر فرض کردند و اظهار کردند QE (سیاست تسهیل مقداری فدرالرزرو برای خروج از بحران مالی سالهای گذشته) و «چاپ پول» آن، باعث تورم بالایی خواهد شد. قطعاً آنها نهفقط در مورد اینکه چگونه QE کار میکند دچار اشتباه و خلط مبحث شده بودند، بلکه در مورد اینکه سیستم پولی چگونه کار میکند نیز تفسیر غلطی داشتند و این اشتباه، آنها را به این نتیجه رساند که سبد دارایی ضعیفی را ایجاد کنند.
برای اینکه منصف باشیم، باید بگوییم طلا و نقره عملکرد بدی در یک چارچوب زمانی طولانی نداشتهاند. این عملکرد چیزی بیشتر از این است که فقط دوره زمانی کوتاه و متاخری را شامل باشد. اما ما اکنون کاملاً در عمق یک بازار در حال سقوط (bear market) و فاجعهبار از فلزات گرانقیمت قرار گرفتهایم. از هر 10 هزار دلاری که به صورت 50-50 در پورتفولیوی مشترک طلا و نقره در اوایل سال 2010 سرمایهگذاری شده باشد، 25 درصد از ارزش آن اکنون از دست رفته است.
در حال حاضر، من اشکالی نمیبینم که یک بخش کوچک از داراییام را به شکل طلا داشته باشم و مستنداتی نیز برای چنین موضعی دارم که به خاطر فضای فعلی است که «نرخ بهره واقعی» هنوز در آن منفی است و طلا به همین دلیل کاملاً هنوز از اعتبار نیفتاده است. اما گذشته از این، نسبت به هر کسی که این ایده را به شما عرضه میکند که باید پساندازهای خود را به شکل طلا و نقره بیندوزید، شدیداً هوشیار باشید. این گزاره به صورت بالقوه میتواند به راهی بسیار خطرناک برای ایجاد سبد دارایی تبدیل شود و به نظر من، چنین ایدهای تا حد زیادی روی یک بدفهمی از فضای وسیع سیستم پولی و جهان مالی پایهگذاری شده است.
دیدگاه تان را بنویسید