سه موضوع عجیب راجع به عجیبترین گزارش نیروی کار آمریکا
چرا شغلی ایجاد نشد؟
توضیح دادن غیرقابل توضیحترین گزارش نیروی کاری که در سالهای اخیر منتشر شده، کار آسانی نیست.
توضیح دادن غیرقابل توضیحترین گزارش نیروی کاری که در سالهای اخیر منتشر شده، کار آسانی نیست. گزارش ماه دسامبر سال گذشته میلادی (آخرین ماه سال 2013) عجیبترین گزارش نیروی کار در تاریخ اخیر آمریکاست. با این حال میکوشیم تا حدی آن را توضیح دهیم. در نگاه اول این گزارش حاوی خبرهایی خوب است: نرخ بیکاری آمریکا به 7/6 درصد سقوط کرده، که کمترین میزان بیکاری از اکتبر سال 2008 (مهر 1387) به بعد است. اما در عین حال این اخبار، اخبار بدی نیز است: اقتصاد آمریکا تنها 74 هزار شغل در یک ماه گذشته ایجاد کرده، که کمترین میزان ایجاد اشتغال از ژانویه 2011 (دی 1389) به بعد بوده است. علاوه بر این، خبری که این گزارش به ما میدهد، تا حدی پیچیده و مبهم نیز است: نرخ مشارکت - نسبت نیروی کار یا افراد در جستوجوی کار به کل جمعیت- به کمترین میزان خود از سال 1978 (سال 1357) به بعد بوده است. بنابراین، بله، باید تصدیق کنیم که این گزارش، شگفتانگیزترین گزارش کار آمریکا در این سالهاست. بگذارید تا حدی که ممکن است این گزارش را رمزگشایی کنیم.
1- شغلها کجاست؟ سال 2013 به عنوان یک سال نسبتاً باثبات اقتصادی، با ناله و شیون تمام شد. ما به طور متوسط در هر ماه از سال 2013، حدود 180 هزار شغل به اقتصاد اضافه کردیم و اکثریت قریب به اتفاق اقتصاددانان تایید کرده بودند که رشد اقتصادی در سال 2014 شتاب خواهد گرفت. در عوض، ماه دسامبر با اشتغالزایی به میزان 60 درصد از متوسط سال قبل فرا رسید که حتی رقم آن، از بدبینانهترین تحلیلها هم پایینتر بود.
چرا؟ من حتی سعی نمیکنم که حدس هم بزنم و شما هم نباید چنین کنید. این ارقام در ماههای آینده تغییر خواهد کرد: این 74 هزار شغل ممکن است به 174 هزار شغل در ماه مارس افزایش پیدا کند. ممکن است به صورتی استثنایی، آبوهوای بد اشتغالزایی در بخش ساختمان و سایر صنایع را دچار مشکل کرده باشد. اما مهم نیست چطور به این آمار نگاه کنید: رازآمیز است.
2- چه اتفاقی برای بخش درمان افتاده است؟ استخدام در بخش درمان به حدود شش هزار شغل در ماه دسامبر نزول کرده است. چرا این موضوع عجیب است؟ توضیح میدهیم: یک قانون آهنین در اقتصاد آمریکا این است که چه در هوای آفتابی و چه در هوای بارانی، چه در رونق اقتصادی و چه در رکود و بحران، اشتغال بخش درمان رشد میکند. آمارها و نمودارهای اشتغال در بخش درمان نشان میدهد از سال 1990 (یعنی از وقتی آمارها در این بخش نشان میدهد) این قانون پابرجا بوده است. در 300 ماه گذشته شما میدانید چند بار پیش آمده که بخش درمان، اشتغالزایی را متوقف کند؟ صفر بار. حتی یک بار هم این اتفاق رخ نداده است. البته به جز اکنون. مخارج در بخش درمان رو به کاهش گذاشته است، به دلیل الف-رکود اقتصادی؛ ب- افزایش طرحهای دارای بار مالیاتی؛ پ-داروهای گرانقیمت کمتر و تکنولوژیهایی که باعث افزایش بهای درمان میشدند؛ ت- قانون درمانی اوباما (Obamacare)؛ ث- همه این موارد و چیزهای دیگر. این موضوع برای تصویر مالی بلندمدت ما خبری خوشایند است، چرا که به نظر میرسید در صورتی که هزینهها و مخارج درمان مدیریت نشود کل بودجه فدرال را میبلعد. با این حال،
کنترل مخارج دشمن اشتغال است - نه فقط در بنگاههای بزرگ، بلکه در بخشهای بزرگی مثل بهداشت و درمان.
3- جداً چه اتفاقی برای نرخ مشارکت رخ داده است؟ مهمترین داستان این گزارش کار - و شاید، مهمترین داستان در کل بازار کار- این است که چرا اینقدر تعداد کمی از افراد کار میکنند یا در جستوجوی کار هستند. در سال 2013، جمعیت آمریکا نزدیک به 4/2 میلیون نفر افزایش پیدا کرد و همزمان، نیروی کار (بخشی از جمعیت که یا شاغل هستند یا به دنبال کار میگردند)، نزدیک به 500 هزار نفر کم شد. این رخداد، فقط شگفتانگیز است.
ولی باید دلیلی وجود داشته باشد که با اشاره به «عصر پدران» میتوان توضیح یکی از دلایل آن را شروع کرد. به عنوان یک قانون کلی، افراد مسنتر تمایل کمتری به کار کردن دارند. پس زمانی که کشوری مثل ایالات متحده پیر میشود، این کاملاً طبیعی است که سهمی از جمعیت که تمایل به «مشارکت» دارد، رو به افول بگذارد.
جمعیتشناسان پیشبینی کرده بودند که بخشی از جمعیت آمریکا که زادوولد میکنند (Boomers) به سمت پیر شدن پیش میروند، ولی انتظار نداشتند که مشارکت با پرتگاهی که اکنون به آن خورده، مواجه شود. مقایسه افت نرخ مشارکتی که «دفتر فدرال آمار نیروی کار» در سال 2007 پیشبینی کرده بود؛ با سقوط نرخ مشارکتی که پس از رکود بزرگ به وقوع پیوست، نشاندهنده اختلاف در واقعیت و پیشبینی است.و موضوع دیگر نیز، باید رکود بزرگ باشد، که مشارکت را از کانالهای متعددی تحت فشار گذاشته است. با وجود فرصتهای شغلی مایوسکننده فعلی، برخی از مردان و زنان تصمیم به چیزهای دیگری گرفتهاند- و این چیزهای دیگر عمدتاً شامل «کار نکردن» نیز بوده است.
خصوصاً، مردان جوان کمتر از قبل کار میکنند. نرخ مشارکت پسران بین 18 تا 24 سال نزدیک به 15 واحد درصد (بیش از همه گروههای دیگر) از سال 1990 به بعد سقوط کرده است. شاید آنان کاری برای انجام دادن ندارند: یک تحقیق نشان میدهد نزدیک به 40درصد از افزایش در تعداد آمریکاییهای غیرشاغل بین سالهای 2000 تا 2011، «احتمالاً به دلیل افت بخش کارخانهای بوده است». جهش در بخش مسکن، به صورت موقتی بخشی از نیروی کار را به سمت ساختوساز برد. ولی بعد از رکود، این شغلها ناپدید شد و افرادی را به جا گذاشت که کاری برای انجام دادن نداشتند و احتمالاً، برای بیمههای ناتوانی ثبتنام میکردند، پدیدهای که به طور وسیعی طی دوره رکود افزایش پیدا کرد. عامل مهم دیگری که نرخ مشارکت را کاهش میدهد این است که جمعیت جوان بیشتری به کالج میروند: این موضوع به این معناست که افراد بین 18 تا 24 سال، تمایل کمتری به مشارکت در نیروی کار دارند. این یک روند بلندمدت است، ولی احتمالاً با رکود تشدید شده است، رخدادی که باعث شد «هزینه فرصت» ترک محیط کار و تحصیل کردن، کاهش پیدا کند. نتیجه این گزارش نیروی کار و هر گزارش کار دیگری، این است که یک داده نقطهای
نباید روی روندهای بلندمدت تاثیر بگذارد. امروز ممکن است تیره باشد، ولی تصویر بلندمدت شفافتر است. بازار کار به طور باثباتی در حال بازیابی است، اما به آهستگی. مشارکت از آنچه ما انتظار داشتیم، شدیدتر نزول میکند؛ نه فقط به دلیل اینکه افراد مسنتر در حال پیر شدن بیشتر هستند؛ بلکه به این دلیل که افراد جوانتر هم کمتر کار میکنند؛ و بخش درمان نیز در حال ورود به دورهای از «رشد مدیریتشده» است.
دیدگاه تان را بنویسید