تاریخ انتشار:
همه نگاهها به ژنو ختم میشود
امید به ظریف
جواد ظریف، وزیر امور خارجه، بیست و سوم و بیست و چهارم مهرماه(۱۵ و ۱۶ اکتبر) در شهر ژنو سوئیس با همتایان خود از کشورهای موسوم به ۱ + ۵ در مورد برنامه هستهای ایران به مذاکره خواهد پرداخت.
مذاکراتی که نتایج آن نشان خواهد داد که چند ماه سخن گفتن از حل بحران هستهای با غرب و به خصوص آمریکا، قرار است به چه نتایجی منجر شود.
حسن روحانی، از زمان پیکار انتخاباتی خود با گفتن اینکه همه تلاش خود را برای برداشتن تحریمها به کار خواهد بست، این امیدواری را ایجاد کرد که برخلاف هشت سال گذشته، که پرونده هستهای ایران از شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، سر از شورای امنیت درآورد و بعد از آن تحریمهای چندگانهای را برای کشور رقم زد، با مطرح کردن نگرانیهای تهران از یک سو، و تلاش برای برطرف کردن نگرانیهای کشورهای غربی، راه برداشتن تحریمها را تسهیل کند.
مقامات آمریکایی و اروپایی در همین مدت، بارها نسبت به تغییر لحنی که مقامات ایرانی برای حل بحران هستهای در پیش گرفتهاند اظهار خرسندی کردهاند ولی در عین حال تغییر در رژیم تحریمها موکول به «اقدامات مشخص» شده است. اجلاس ژنو نشان خواهد داد که برنامه ایران برای گام برداشتن در مسیر اقدامات مشخص چه خواهد بود. جواد ظریف، در جریان نشست خود با جان کری وزیر امور خارجه آمریکا که برای اولین بار پس از انقلاب در نیویورک و در حاشیه شصت و هشتمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل صورت میگرفت، تصریح کرده بود ایران برای مذاکرات هستهای، برنامه دارد. حسن روحانی هم گفته بود این مذاکرات نه سالها بلکه طی ماهها به نتیجه خواهد رسید. او با آشنایی از جغرافیای مذاکرات و نیروهای درگیر آن، به خوبی میداند که طولانی شدن مذاکرات، عملاً دست گروهها و جریانهایی را که خواستار شکست مذاکرات و ادامه تنشها بین ایران و کشورهای غربی هستند باز خواهد گذاشت تا هر چه در توان دارند به کار گیرند تا بحران هستهای ایران عمیقتر شود. از مهمترین گروههایی که بدبینی زیادی به سودمند بودن مذاکرات و صداقت ایران دارند، مجلس نمایندگان آمریکاست که پیشرو ارائه و تصویب لوایح تحریم بوده است. آخرین

به همین جهت ۴۰۰ رای به لایحه تحریم، آن هم کمتر از یک ماه بعد از پیروزی یک رئیسجمهور میانهرو در ایران که در زمان پیکار انتخاباتیاش از اعتمادسازی با غرب سخن گفته بود، نشان میدهد جدال اصلی دولت حسن روحانی نه در شکاف انداختن بین کشورهای قدرتمند اروپایی و آمریکا، بلکه یافتن راهی برای تقویت طرف مذاکرهخواه (دولت آمریکا) و تضعیف جناح تندرو علیه ایران (در کنگره آمریکا یعنی مجلس نمایندگان و مجلس سنا) است.
لایحه «جلوگیری از ایران هستهای»، تحریمهای پیشرفتهای است که صنایع خودرو، معدن، مسکن (ساختمانسازی)، و بخشهای مهندسی را هدف قرار میدهد. در بندی از این لایحه که به تصویب مجلس نمایندگان رسیده است، تحریمهایی علیه صدا و سیما هم در نظر گرفته شده تا امکان و دسترسی به تجهیزات ماهوارهای و حتی اجاره ماهواره برای پخش برنام ه شبکههای مختلف را برای این رسانه عملاً غیرممکن کند. علاوه بر این تحریم محصولات نفتی و همچنین صدور نفت به نحوی دیده شده است که تولیدات نفت ایران به کمتر از یک میلیون بشکه در روز برسد. همین سه عنوان نشاندهنده ابعاد سختگیرانه تحریمهای ماه مرداد است که با ۴۰۰ رای از ۴۳۸ رای مجلس نمایندگان به تصویب رسید.
برای اینکه لایحهای در آمریکا تبدیل به قانون شود، پس از تصویب مجلس نمایندگان، مجلس سنای آمریکا باید آن را به تصویب برساند و پس از آن رئیسجمهور باید لایحه تصویبشده توسط دو مجلس (که به هردو آنها کنگره گفته میشود) را امضا کند. پس از آن است که تحریمها میتواند اجرایی شود.
با وجود این رئیسجمهور آمریکا و دولتش، از ابتدای انتخاب در سال ۲۰۰۸ و به خصوص بعد از روی کار آمدن حسن روحانی، به اشکال مختلف خوشبینی خود را برای مذاکره با ایران و استفاده از راه حل دیپلماتیک اعلام کرده است. اگر لایحه «جلوگیری از ایران هستهای» درست در همان زمانی که حسن روحانی خود را برای آمدن به نیویورک آماده میکرد به تصویب میرسید، عملاً چشمانداز مذاکرات با ایران به مخاطره میافتاد. چرا که اراده دولت آمریکا را برای رسیدن به یک تفاهم همهجانبه با ایران و حل بحران هستهای زیر سوال میبرد. کاخ سفید از همان مردادماه تا زمانی که حسن روحانی و هیات ایرانی به نیویورک سفر کرد، لابی گستردهای را با نمایندگان سنا انجام داد که به رایگذاری این لایحه به تعویق بیفتد. اگر کاخ سفید دست روی دست میگذاشت، با توجه به غالب بودن جو بیاعتمادی در سنا نسبت به ایران و اعمال نفوذ گروههای فشار ضدایرانی، عملاً این لایحه به تصویب میرسید و طرف ایرانی را به اینکه مذاکراتش با طرفهای غربی میتواند به نتیجه محسوسی منجر شود ناامید میکرد. یکی از کارکنان مجلس نمایندگان و آشنا به روند مذاکرات به من گفت نمایندگان دموکرات سنا به درخواست اوباما پاسخ مثبت نشان دادند و متقاعد شدند تا پس از مذاکرات جدی ایران و آمریکا در مهرماه تصویب این لایحه را به تعویق بیندازند. خبر تعویق رایدهی به این لایحه در کنگره روز چهارشنبه ۱۰ مهر روی تلکس خبرگزاریها قرار گرفت تا نشان د هد کاخ سفید مایل نیست هیچ عاملی غیر از مذاکرات در جهتدهی به مسیر حل بحران پرونده هستهای ایران تاثیرگذار باشد. یکی از کارکنان وزارت خارجه آمریکا به من گفت آقای اوباما مایل است که تا قبل از انتخابات میاندورهای سال ۲۰۱۴، پرونده هستهای ایران به نقطه باثبات و غیربحرانی رسیده باشد چرا که او نمیخواهد مذاکرات ایران به یکی از اهرمهای فشار یکی از طرفین جمهوریخواه و دموکرات تبدیل شود. به علاوه با توجه به بحرانهای مختلف در خاورمیانه، از مصر تا سوریه و عراق، کاخ سفید به شدت از اینکه ماجراجوییهای اسرائیل، کانونهای بحران را در منطقه از طریق ایران به یکدیگر متصل کند، خود را برحذر میداند. شاید به این خاطر است که حسن روحانی و باراک اوباما هر دو مایل هستند مذاکرات هستهای هر چه سریعتر به نتایج محسوس و قابل توجهی برسد، البته هر دو به دلایلی متفاوت، و بیراه نخواهد بود که بگوییم این یکی از معدودترین نقاط در تاریخ 10ساله پرونده هستهای ایران است که دینامیک داخلی سیاست آمریکا و شکاف میان دو بخش قانونگذاری و اجرایی میتواند باعث کمک محسوسی برای حل ماجرا و عاملی برای رهایی ایران از شر تحریمهای سازمان ملل و همچنین تحریمهای یکطرفه آمریکا شود. این نقطه کلیدی تحلیلی است که دستگاه وزارت خارجه ایران طی ماههای گذشته آن را به فراست دریافته است و با فهم ویژگیها و کاراکتر اختلافهای موجود در هیات حاکمه آمریکا، تلاش میکند با تقویت جناح طرفدار مذاکره و حل مساله، جناح بدبین را که بسیار تحت تاثیر لابی اسرائیل است (جمهوریخواهان و دموکراتهای طرفدار دوآتشه اسرائیل) به انزوا بکشد. بنابراین صرف نظر از دینامیک سیاسی داخلی در میان گروههای مختلف در داخل ایران در واکنش به هر نوع تماس و رابطهای با مقامات آمریکایی، تماس تلفنی 15دقیقهای حسن روحانی با باراک اوباما، تصمیم استراتژیکی برای ریختن آبی سرد بر روی زیادهخواهی و فشارهای غیرمنطقی کنگره آمریکا و دستهای پیدا و پنهان اسرائیل در ماجرا بود. چرا که هم بار روانی و تبلیغاتی حجیمی را در اینکه ایران برای مذاکرات جدی است تولید کرد، هم با فاصلهگیری از تصویری که طی سالهای گذشته در غرب به واسطه رفتارها و سیاستهای دولت قبلی، از ایران ایجاد شده بود، اشتیاق برای آزمودن فرصت دیپلماسی با ایران را افزایش میداد. در واقع حسن روحانی و هیات ایرانی نشان دادند که فراتر از واکنشهای جناحی داخلی، در عرصه بینالمللی به متغیرها، بازیگران، شکافها و در نهایت عواملی که میتواند رسیدن به نتیجه قابل قبول در مذاکره را تحت تاثیر خود قرار بدهد احاطه دارند. در دعوای میان مجلس نمایندگان آمریکا و کاخ سفید بر سر بودجه سالانه و برنامه خدمات بهداشتی باراک اوباما که از اول ماه اکتبر و با تصویب نشدن بودجه کشور، عملاً دولت را تعطیل کرد، اتفاق دیگری نیز افتاد که به صورت اتفاقی اکسیژن بیشتری را برای تنفس تهران فراهم آورد. چرا که با تعطیلی دولت، ادارات مختلف بخش عمدهای از کارکنان خود - به خصوص کارکنان قراردادی - را به خانه فرستاد. در میان کارمندان استخدام دولت نیز، آنها که کارشان «حیاتی» محسوب میشد، بر سر کار حاضر شدند تا واشنگتن، شهری که میعادگاه ادارات عریض و طویل دولتی و کارمندان دولت است،

اما اگر وزارت خزانهداری که مسوول اجرای تحریمهاست، برای چند هفتهای ممکن است سوت و کور باشد، وزارت خارجه آمریکا که مسوولیت مذاکره با ایران را در ۲۳ و ۲۴ مهرماه بر عهده خواهد داشت، همچنان برقرار است و کمترین تعداد خانهنشین را طی تحولات اخیر سیاست آمریکا که منجر به تعطیلی دولت شد، به خود اختصاص میدهد. ماری هارف، معاون سخنگوی وزارت خارجه آمریکا به دیلی بیست گفته است «موضوع برنامه هستهای ایران مهمترین اولویت وزارت خارجه است و وندی شمرد و تیم وزارت خارجه هر روز به سختی در تلاشند که برای دور بعدی مذاکرات با ایران و شرکای غربی در ژنو آماده شوند.»
وزارت خارجه آمریکا و همچنین کاخ سفید، البته در واشنگتن هواداران زیادی را برای مذاکره با ایران میبینند. افرادی که به خطرات ماجراجوییهای اسرائیل و به خصوص بنیامین نتانیاهو آگاهند و نیز میدانند که آمریکا و ایران در منطقه منافع مشترک زیادی دارند و به خصوص اذعان دارند با ظهور گروههای افراطی در منطقه، تهران و واشنگتن بار دیگر همانند سال ۲۰۰۳ که هر دو بر سر سقوط طالبان در افغانستان همنظر بودند، به تقاطع تاریخی مهم دیگری رسیدهاند. برای مثال در تاریخ ۱۵ مهرماه (۷ اکتبر)، 35 تن از چهرههای مطرح در سیاست خارجه آمریکا در نامهای به آقای اوباما تصمیم او برای نزدیک شدن به ایران را تحسین کردند و به او در خصوص مخالفان این تصمیم هشدار دادند. در بخشی از این نامه آمده است: «ما تصمیم شما را برای استفاده از دیپلماسی به منظور رسیدن به توافق با ایران به خصوص بعد از نشان دادن باز بودن رئیسجمهور حسن روحانی برای شفافیت بیشتر و محدودیتهای مشخص و قابل قبول بینالمللی بر برنامه هستهای، تحسین میکنیم. کار سخت دیپلماسی اکنون آغاز میشود. دههها بیاعتمادی و فقدان رابطه بین دو کشور وظیفه رسیدن به توافقی که ما را از اینکه برنامه اتمی ایران مقاصد صلحآمیز دارد، مطمئن سازد پیچیده خواهد کرد. شما بدون شک در تصمیمی که برای نزدیک شدن به ایران گرفتهاید با مخالفت روبهرو خواهید شد. ما از این سیاست جدید حمایت میکنیم و قول میدهیم که به هموطنان آمریکایی کمک کنیم که قدردان راه تحولزایی برای ساختن محیطی صلحآمیز و تشریک مساعی در خاورمیانه باشند.» در میان امضاکنندگان این نامه چهرههایی مانند جان لیمبرت، دیپلمات سابق آمریکایی که یکی از گروگانهای این کشور پس از تسخیر سفارت آمریکا در تهران بود، رایان کروکر سفیر سابق آمریکا در عراق و افغانستان، لزلی گلب رئیس شورای معتبر سیاست خارجی، ویلیام هاروپ سفیر سابق آمریکا در اسرائیل و بازرس ارشد وزارت خارجه، جان وایتهد معاون سابق وزیر خارجه و دهها سفیر و مسوولان ارشد اتاقهای

در این مذاکرات، غربیها میگویند درخواستهای مشخصی دارند و آن را با طرف ایرانی در میان گذاشتهاند. شاید اطمینان خاطر حسن روحانی از اینکه رسیدن به یک معامله هستهای با آمریکا و رفع آنچه
« نگرانیهای غرب نسبت به برنامه هستهای ایران» نامیده میشود، به جهت همین آشنایی و امکانپذیر بودن اجابت کردن خواستهای طرفین است. یکی از مهمترین نقاط حساس مذاکرات به همان حرفی برمیگردد که جواد ظریف در نیویورک اعلام کرد و آن اینکه حق غنیسازی غیرقابل مذاکره است. این همان موضوعی است که در واشنگتن هم عملاً، اما به آرامی، به رسمیت شناخته میشود. در واقع با اینکه تندروها قائل به توقف کامل غنیسازی در ایران هستند، اما مقامات کاخ سفید میدانند که با چنین شرطی هیچگاه معاملهای با ایران صورت نخواهد گرفت و مذاکرات شکست خواهد خورد. حتی در میان مجلس نمایندگان نیز در این زمینه شکاف جدی وجود دارد و بسیاری از نمایندگان طرفدار تحریمهای سخت نیز، به قبول غنیسازی چراغ سبز نشان خواهند داد. موضوع تعطیلی مرکز هستهای فردو، بازرسی کامل از تاسیسات پارچین، انتقال سوخت غنیشده ۲۰درصدی به خارج از کشور و پایین آوردن تعداد سانتریفوژهای فعال در ایران نیز از جمله مواردی است که هیات ایرانی و غربی در مذاکرات ژنو بر روی آنها به مذاکره خواهند پرداخت. اگرچه برای تیم ایرانی، دیپلماسی تنها در ژنو خلاصه نمیشود. چرا که آنها باید در داخل کشور نیز بین گروههای مختلفی که لزوماً درک و فهم عمیقی نسبت به پیچیدگیهای دیپلماسی بینالمللی و همچنین بازیگران این عرصه و منافع استراتژیک و نقشه راه امن ایران برای گریز از خطرها و تبدیل کردن تهدیدات به فرصتها ندارند، اجماعی به وجود بیاورند که از تصمیمات دولت روحانی به صورت گسترده در داخل کشور حمایت شود. چرا که حمایت گسترده از هر گونه توافقی که حسن روحانی و جواد ظریف در عرصه بینالمللی و به خصوص در مذاکرات ژنو به آن دست پیدا میکنند، سرمایه سیاسی مهمی برای ایران در آینده مذاکرات خواهد بود. فهم این موضوع که مذاکرات و دستاوردهای دیپلماتیک، فراتر از نبردهای جناحی است و فراتر از شعارهای ایدئولوژیک و یا کلیشهای در تعریف آنچه دستاورد به شمار میرود و اینکه منافع کشور و نظام میتواند در محاسبات پیچیدهای که دربرگیرنده همه جوانب مطلوب در رسیدن به بهترین نتیجه باشد تامین شود، همه نکات کلیدیای هستند که با اطمینان به دستگاه دیپلماسی کشور میتواند به دست آید. اگرچه شفافیت دولت در توضیح این پیچیدگیها و ایجاد فضای امن و مناسب برای مخالفان و موافقان برای بررسی زوایای چنین مباحثی، به دور از تلاش برای مختل کردن روند اصلی مذاکرات که در دستان دولت است نیز، میتواند کمک مهمی برای شفاف نگهداشتن این فعالیتهای دیپلماتیک و مصون داشتن آن از خطرات احتمالی در مسیر راه باشد. حسن روحانی و دستگاه دیپلماسی ایران، در هر مرحله از راه، با این موضوع مواجه خواهند بود که همین پیچیدگی در سیاست داخلی آمریکا و گروههای فشاری که برخی مواقع برآیند نیروها و جهتگیریهایشان مشخص نیست، در داخل کشور نگرانیهایی را در افرادی که نسبت به مذاکرات بدبین هستند ایجاد میکند که اتفاقاً این نگرانیها از بنیان منطقی قوی هم برخوردار است. چرا که بسیاری در داخل کشور معتقدند طرف غربی و به خصوص آمریکاییها، در مذاکرات زیادهخواه هستند و پس از هر بار مذاکره موارد جدیدی را مطرح میکنند. دستگاه دیپلماسی کشور و به خصوص حسن روحانی باید بتواند، فضای شفافی را ترسیم کند و با برگزاری نشستهای تخصصی و با حضور نیروهای تاثیرگذار در مباحث مربوط به برنامه هستهای به توضیح سیاستهای اتخاذشده در این زمینه بپردازد و به خوبی توضیح دهد که بخش عمدهای از این نگرانیها، طبیعت چنین مذاکراتی است و اجازه ندهد ناآشنایی با فضای بینالمللی و معادلات موجود و فاصله گرفتن از گروههای ذینفوذ داخلی، به روند مذاکرات در آینده صدمه بزند. چرا که به گفته بسیاری از کارشناسان و ناظران بر پرونده هستهای، مذاکرات بین ایران و کشورهای ۱+۵، مذاکراتی پیچیده از نظر فنی و کند از نظر زمانی با دستاوردهایی قطرهچکانی خواهد بود. به خصوص وقتی پای برداشتن تحریمها به میان میآید، ترکیب تحریمهای سازمان ملل و تحریمهای یکجانبه آمریکا، شرایط بسیار بغرنجی را به وجود میآورد که برای ایران باز کردن آن مانند یک کلاف سردرگم است که با مهارت و کیاست و صبر و حوصله باز کردنی است. این صبر و حوصله و شکیبایی و در عین اعتماد به دیپلماسی فعال دولت، میتواند سوخت موثری برای تداوم مذاکرات و به ثمر نشستن آن باشد.
دیدگاه تان را بنویسید