تاریخ انتشار:
مهرداد عمادی امیدوار به رفع تحریمهای ایران در پنج ماه آینده است
بازگشت غولهای اروپایی به بازار ایران؟
میگوید اگر چوب لای چرخ وزارت خارجه نگذارند نخستین دور گفتوگوهای ایران با شرکتهای بزرگ اروپایی در جولای ۲۰۱۴(تیر ۹۳) برگزار میشود.
به نظر میرسد سفر آقای روحانی به نیویورک علاوه بر ابعاد سیاسی روابط ایران و آمریکا، در مباحث اقتصادی نیز راهگشا بوده است، یعنی با در نظرگیری استقبالی که صاحبان بنگاههای بزرگ اقتصادی نسبت به این سفر داشتند میتوان این گونه برداشت کرد که مناسبات تجاری و اقتصادی تهران-واشنگتن در حال ترمیم است. در این میان فکر میکنید سیاست اتحادیه اروپا در برابر ایران چه خواهد بود؟
اگر بخواهیم به اروپا به موازات آنچه در آمریکا برای برقراری ارتباط تجاری با ایران صورت گرفت بنگریم به این ارزیابی میرسیم که تمایل اعضای این اتحادیه برای برقراری روابط با تهران بسیار بیشتر است. این موضوع پیش از این نیز مسبوق به سابقه بوده است. به طوری که بزرگترین شرکای تجاری ایران در 15 سال گذشته اعضایی از اتحادیه اروپا و کشورهایی چون آلمان، ایتالیا و البته اتریش بودهاند. سیاست این کشورها همواره براین اساس بوده است که از طریق گفتوگوی سازنده میتوان به حل و فصل مشکلات پرداخت و تنها در سه سال پایانی دولت دهم بود که آلمان و ایتالیا روابط تجاریشان با ایران را تقلیل دادند که به دلیل رفتار و سیاستهای نادرستی بود که اتخاذ شد. اما مطمئناً با تغییر سیاست ایران و با توجه به ریشههای تجاری-تاریخی روابط فیمابین مناسبات اقتصادی ایران و اروپا نیز در مسیر جدیدی حرکت میکند. روابط اقتصادی ایران و کشورهای اروپایی بسیار پیشتر از زمان راهاندازی کارخانجات برق آلستوم برقرار و حتی پس از پیروزی انقلاب نیز همچنان به قوت خود باقی بود. کمپانیهای بزرگی چون زیمنس، تویوتا و بسیاری از شرکتهای دیگر همواره حضور موفقی در ایران داشتهاند و من تصور میکنم با حضور یک تیم خبره و آگاه در وزارت خارجه روابط ایران با اروپا زودتر از آمریکا به نتیجه برسد.
پس ما میتوانیم این استنباط را از صحبتهای شما داشته باشیم که در آینده نزدیک تلاشهایی برای بهبود روابط ایران و اتحادیه اروپا انجام شود؟ میخواهم این گفته شما را معطوف به دیدارهای آقای روحانی با رئیسجمهور فرانسه و وزیر خارجه آلمان و گفتوگوهای آقای ظریف با وزیر خارجه فرانسه و انگلیس کنم و این برداشت را داشته باشم که اتحادیه اروپا منتظر گشایشی در روابط خود با ایران است؟
بله، با درنظرگیری شرایط فعلی بهبود روابط، دور از انتظار نیست. دیدارهای صورتگرفته نیز همانطور که شما اشاره کردید بر این موضوع صحه میگذارد. فراموش نکنیم که سه سال پیش موضع فرانسه نسبت به ایران آنقدر منفی بود که شاید هیچگاه کسی فکر نمیکرد که روسای جمهور دو کشور بنشینند و با یکدیگر گفتوگو کنند و البته ارزیابی مثبتی نیز نسبت به گفتوگوی خود داشته باشند. این امر در بخش سازندگی روابط گام بسیار مهمی است. دیدارهای وزیر خارجه با وزرای خارجه عضو اتحادیه اروپا نیز در همین راستا قابل ارزیابی است یعنی برای نخستین بار طی 9،8 سال اخیر شاهد رویهای منطقی و قابل قبول در دستگاه سیاست خارجی کشور بودیم که موجب شکلگیری داد و ستدی دیپلماتیک میان ایران و کشورهای اروپایی و آمریکا شد. اگر این رویه تنها صدای دیپلماتیک ایران باشد من به شما قول میدهم که تا آوریل آینده ما شاهد افقهای جدیدی در روابط ایران و اتحادیه اروپا باشیم.
اما شاید روابط ایران و انگلیس از اصلی که شما به آن اشاره کردید، متمایز باشد چرا که با وجود دایر بودن سفارتخانههای تمامی کشورهای اروپایی در تهران، ایران و انگلیس چند سالی است که با تعیین دفتر حافظ منافع روابط خود را به کمترین میزان ممکن تقلیل دادهاند. آیا با وجود سردی روابط، ما میتوانیم شاهد بازگشایی مجدد سفارتخانههای دو کشور و عادیسازی مناسبات اقتصادی باشیم؟
اگر بحث حمله به سفارت انگلیس در تهران را که برای دیپلماسی ایران بسیار هزینهافزا بود کنار بگذاریم، در لندن هیچگاه تمایلی برای قطع روابط با ایران وجود نداشت. ما میتوانیم این موضوع را حتی در تاریکترین نقاط گفتوگوی غرب با ایران و در دوران پس از انقلاب مشاهده کنیم. انگلیس همواره در زمان قاجار ایران را به عنوان رقیب مهم خود در غرب آسیا و در چارچوب منافعاش با هند میدید اما حتی در این دوران نیز روابط تهران و لندن به قوت خود باقی بود. اما آنچه در تسخیر
از دیدگاه کشورهای جهان ما تبدیل شدهایم به کشوری که ترکیبی نامطلوب و هراسناک دارد. یعنی این تصویرسازی از ما در جهان صورت گرفته است. حالا چه دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم، باید تلاش کنیم این تصویرسازی خنثی شود تا مردم دنیا چهره واقعی ما را بشناسند.
سفارت انگلیس اتفاق افتاد برای دولت بریتانیا غیرقابل قبول بود و ما شاهد تاثیر آن در روابط دو کشور بودیم. انگلیسیها اهمیت بسیار زیادی برای ایران قائل هستند. مقامات بریتانیا در مسائل منطقهای دیپلماسی ایران را با اهمیتتر از دیگر کشورهای منطقه و حتی عربستان ارزیابی میکنند. گفتوگوهایی که میان آقای ظریف و وزیر خارجه انگلیس انجام شد، بیشتر منعکسکننده این تمایل لندن بود که ما نمیخواهیم روابطمان با شما به صورت انجماد باقی بماند. بر همین اساس هم است که معتقدم ایران میتواند از این ابراز تمایل انگلیس به صورت سازندهای استفاده کند. یعنی نفوذ بریتانیا را برای پیشبرد برخی منافع درازمدت استراتژیک خود به کار گیرد. در حال حاضر مهمترین کشورهای اتحادیه اروپا یعنی آلمان از بعد اقتصادی و انگلیس از جهت سیاسی برای بهبود روابط با ایران ابراز تمایل کردهاند و ما باید بتوانیم از این فرصت در جهت رفع چالشهای منطقهای و جهانی استفاده کنیم.پس برداشت شما از گفتوگوهای وزرای خارجه تهران و لندن این است که ما در آینده نزدیک به عادیسازی روابطمان با انگلیس بپردازیم و این خواست طرف انگلیسی نیز است.
بله، من تصور میکنم همینطور باشد.
آقای دکتر، مستحضر هستید کنگره آمریکا اخیراً اقدام به تعویق تصویب تحریمهای جدید ایران کرده است. گفته شد که این تصمیم در راستای سیاستهای جدید آمریکا در کاهش تخاصم با ایران اتخاذ شد. آیا اتحادیه اروپا نیز تصمیمی برای کاستن از حجم تحریمهای یکجانبه خود دارد. اینکه همانند آنچه در رابطه با کشتیرانی جمهوری اسلامی صورت گرفت در مورد تحریمهای صنایع نفتی و مبادلات بانکی نیز اقداماتی را انجام دهد؟
در حال حاضر در درون اتحادیه اروپایی صداها و درخواستهایی برای کاستن از حجم تحریمهای بخش نفت و خودروسازی شنیده میشود که در قالب دیپلماسی یکپارچه و اقتصاد جمعی اعضای اتحادیه اروپا قابل تعمیم به تمامی اعضاست. ما نباید فراموش کنیم که کشورهای اروپایی روابط تاریخی و گستردهای در صنعت خودروسازی ایران داشتهاند و شرکتهای بزرگ خودروسازی این قاره همچنان خواستار ادامه حضور در بازارهای ایران هستند. من به عنوان فردی که در خارج از ایران زندگی میکنم بر این باور هستم که قاعدتاً اگر ایران نخستین گامهای خود را در بهبود مناسبات با جهان بردارد ما میتوانیم شاهد برداشتن تدریجی تحریمها و پس از آن، حضور شرکتهای اروپایی باشیم. این حرکت رو به جلویی است و کمک میکند که شرکتهای نفتی چون توتال و شل و یا کمپانیهای بزرگ خودروسازی مانند پژو و رنو و حتی شرکتی چون زیمنس خود از دولتهایشان بخواهند که زمینه را برای سرمایهگذاری در ایران فراهم کنند. ایران باید از هماکنون با این شرکتها وارد گفتوگو و سرمایهگذاری مشترک شود. من تصور میکنم شاید آسانترین راه زمینهسازی برای بهبود روابط با اتحادیه اروپا، گفتوگو با کمپانیهای بزرگ این اتحادیه باشد تا آنها نیز از توان خود برای جلب رضایت دولتهای متبوع خود استفاده کنند. این بازی دو سر برد است. هم ایران میتواند وضعیت اقتصادی خود را بهبود بخشد و هم شرکتهای اروپایی از حیث سرمایهگذاری در ایران منتفع شوند. ایران باید از این فرصت کمنظیر دیپلماسی که در جهت بهبود روابط تجاریمان با اروپا فراهم شده به نحواحسن استفاده کند. خوب است بدانید که در دهه 80 نیز چین با وضعیتی مشابه ایران مواجه بود. اما با تلاشهای خود توانست ضمن رفع مشکلات خود با جهان به جایگاهی که هماکنون شاهد آن هستیم دست پیدا کند.
پیرو صحبتهای شما میخواهم به ابراز تمایل مدیران عامل شرکتهای نفتی توتال و شل نسبت به بازگشت به صنایع نفتی ایران اشاره کنم که هفته گذشته در کنفرانس نفت و پول لندن آن را عنوان کرده بودند. این شرکتها مقطع کنونی را بهترین زمان برای سرمایهگذاری در صنعت نفت ایران دانستند. حال با توجه به تغییرات صورتگرفته در روابط خارجی ایران تا چه اندازه امکان تحقق این درخواست امکانپذیر است.
این موضوع بازمیگردد به تغییراتی که در رفتار و کیفیت تیم کارشناسی وزارت خارجه ایران صورت گرفته است. بر این باور هستم که در سالهای آینده کارشناسان روابط بینالملل باید این تغییرات را که نقشی حیاتی برای ایران داشت به نگارش درآورند. همین تغییرات بود که موجب شد شرکت شل که یکی از سه شرکت مهم انرژی اتحادیه اروپاست در کنار توتال که مهمترین شرکت نفتی فرانسه است برای حضور در ایران اعلام آمادگی کنند. علاوه بر این شرکتها میدانم که شرکت نفتی بریتیش پترولیوم که بزرگترین شرکت نفتی انگلیس است نیز خواهان سرمایهگذاری در صنایع نفتی ایران است. البته لازم به یادآوری است که مدیران این شرکتها قاعدتاً بدون گفتوگو با کادر دیپلماتیک کشورهایشان هیچگاه تمایل خود برای سرمایهگذاری در ایران را مطرح نمیکنند یعنی یک نوع هماهنگی میان کشورهای اروپایی و شرکتهای بزرگ این قاره برای حضور در اقتصاد ایران صورت گرفته است و این شرکتها همواره از این موضوع میگریزند که بخواهند با اتخاذ مواضعی هزینه سیاسی برای دولتهایشان به وجود آورند. در این چارچوب من تصور میکنم پیامهای ایران و اظهاراتی که به نقل از آقای زنگنه نسبت به اعلام آمادگی برای سرمایهگذاری شرکتهای خارجی در صنایع نفتی ایران مطرح شد بسیار مهم و سازنده بود. معتقدم دور از انتظار نخواهد بود که ما تا اوایل جولای 2014 یعنی هشت ماه دیگر، شاهد برگزاری نخستین دور گفتوگوهای مستقیم با شرکتهای بزرگ اروپایی نسبت به سرمایهگذاری در ایران باشیم. اما همه این موارد در صورتی امکانپذیر است که چوبی لای چرخ وزارت خارجه گذاشته نشود. البته این روند نیز محدود به شرکتهای توتال و شل نخواهد شد. شرکت بریتیش پترولیوم نیز بسیار مایل است که به ایران بازگردد. این شرکت پس از خروج از حوزه نفتی ساخارین 2 روسیه خواهان حضور در صنایع نفتی ایران است. همین تمایل در شرکت نفتی انی نیز وجود دارد. حتی کنسرسیومهای نفتی اسکاتلند یا شرکتهای نفتی اسپانیا نیز همین خواست را دارند. تحقق همه این موارد نیز در صورتی ممکن است که ما گامهای دیپلماسیمان را به درستی برداریم.
شما در صحبتهایتان به تمایل شرکت نفتی بریتیش پترولیوم برای سرمایهگذاری در ایران اشاره کردید. گفته میشود این شرکت درخواستهایی را از وزارت دارایی آمریکا و اتحادیه اروپا نسبت به مستثنی کردن BP نسبت به عدم امکان حضور در صنایع نفتی ایران مطرح کرده است. آیا امکان تحقق این خواسته وجود دارد. اینکه پیش از زمانی که شما به آن اشاره کردید شرکتهای بزرگ اروپایی امکان سرمایهگذاری در ایران را داشته باشند.
حتماً امکانپذیر است. اگر ایران بتواند مشکلات خود را با آژانس حلوفصل کند و سیگنالهای مثبتی به جهان بفرستد من دور از انتظار نمیبینم که تا پایان سال مسیحی جاری نخستین دور گفتوگوهای خود با جامعه جهانی را نسبت به کاهش حجم تحریمها برگزار کنیم. قاعدتاً با این اقدام حتماً تابوی حضور انگلیس در صنایع نفتیمان شکسته میشود. شرکت نفتی بریتیش پترولیوم در استخراج نفت توانمندیهای بسیاری دارند و به همین دلیل بود که روسها از انگلیسیها برای حوزه نفتی ساخارین دعوت به همکاری کردند. ایران میتواند تضمین سرمایهگذاری 15ساله خارجی به آنها بدهد که وقایع سیاسی مشکلی در این روند سرمایهگذاری آنها ایجاد نمیکند. از این طریق نیز میتوانیم اقدام به آموزش مهندسین و متخصصان حوزه نفتی کشور کنیم و از دانش انگلیسیها در استخراج نفت در عمقهای زیاد استفاده کنیم. میدانم که بریتیش پترولیوم شاید بعد از توتال سریعترین شرکتی باشد که خواهان بازگشت به صنایع نفتی ایران است. این شرکت اخیراً چند موقعیت سرمایهگذاری را از دست داده است. حوزه نفتی ساخارین و همچنین حوزههای نفتی آمریکا را که بر اثر فشارهای زیاد ترک کرد و حالا با اشتیاق زیاد خواهان حضور در بازار بکر ایران است. البته ایران هنوز مشکلات فراوانی با کشورهای اروپایی و آمریکا دارد اما آیا این موضوعات بیشتر از چالش میان چین و آمریکا در دهه 80 است؟ به اعتقاد من خیر. اگر چینیها توانستند از موقعیت آمریکا برای بهبود موقعیت تجاریشان استفاده کنند چرا ما نتوانیم؟ چرا ایران نباید از این موقعیت استفاده کند و از تمایلی که بریتیش پترولیوم برای سرمایهگذاری در ایران دارد سود جوید. صاحب کار و سرمایهگذاری ما خواهیم بود، صاحب آن منابع ما هستیم. زمان کنونی هم سالهای 1331 و 1332 نیست که با محاصره ناوگان دریایی خود مواجه باشیم. پس بهتر است در سیاستهایمان اندکی تجدیدنظر کنیم و اینکه بریتیش پترولیوم با نفوذی که در میان سیاستمداران انگلیسی و کانالهای سیاستگذاری این کشور دارد میتواند ما را در خلاصی از وضعیتی که به آن دچار هستیم یاری بخشد. این بازی برد-برد است که حداقل بردی برابر برای ایران دارد. ما در منطقهای زندگی میکنیم که کشورهای بسیاری برای منزوی کردن ایران هزینه و تلاش میکنند. حال که فرصتی مغتنم در اختیار ما قرار داده شده است به بهترین نحو از آن استفاده کنیم.
آقای عمادی شما اشاره کردید که حضور شرکتهای اروپایی در ایران زمانی میسر میشود که ما در گفتوگوهایمان با 1+5 به موفقیتی دست پیدا کنیم. طرف ایرانی حسن نیت خود را در سخنرانیها و گفتوگو با رسانههای آمریکایی نشان داده است و حتی در بازگشت به تهران نیز همان مواضع را تکرار کرد. فکر نمیکنید با توجه به تغییرات ایجادشده در دیپلماسی ایران زمان آن باشد که کشورهای اروپایی و آمریکا نیز اندکی مواضع خود را تعدیل کنند. مثلاً آقای اوباما که بر لزوم اعتمادسازی ایران تاکید میکند در دیدار با نتانیاهو مجدداً میگوید همه گزینهها از جمله گزینه نظامی هنوز بر روی میز قرار دارد. یا اینکه ایران تا زمان دستیابی به سلاح هستهای فاصله اندکی دارد. قاعدتاً طرح اینگونه مواضع دولت آقای روحانی را در مواجهه با مخالفان بهبود رابطه با آمریکا در چالشی اساسی قرار میدهد.
دیدگاههای من تفاوتی با ارزیابی شما ندارد اما میخواهم نکتهای را در اینجا مطرح کنم و آن این است که به عنوان شهروندی که در خارج از ایران زندگی میکنم آقای اوباما را مثبتترین و بهترین گزینه در چارچوب دیپلماسی جهانی و رابطه با ایران میدانم. صحبتهایی را که آقای اوباما اخیراً در مورد ایران مطرح کرده است در داخل پرانتز قرمز میگذارم و آنها را تحت فشار لابی جامعه آمریکایی قلمداد میکنم که از اتحاد محافظهکاران حزب جمهوریخواه و سرمایهداران نظامی و صنعتی این کشور و گروههای طرفدار اسرائیل به وجود آمده است. افراد و گروههای بسیار پرنفوذی که در جامعه سیاسی واشنگتن، شرکتهای نفتی، رسانههای آمریکا، صنایع بانکی، هالیوود و دیگر عرصههای تصمیمساز ایالات متحده حضور دارند و بسیار پرتوان نیز هستند. واقعیت این است که آقای اوباما با گامی که در بهبود روابط با ایران برداشت ریسک بزرگی را متحمل شد که میتوانست با عکسالعمل شدید لابی متمرکز در آمریکا و همینطور گروهی که دندانهایشان را برای هجوم به رئیسجمهور ایالات متحده تیز کردهاند مواجه شود. اما در مورد نشست مشترک آقای اوباما با نخست وزیر اسرائیل نیز باید بگویم ما تنها در سالهای آینده و زمانی که متن اصلی گفتوگوهای رد و بدلشده میان مقامات آمریکایی و اسرائیلی منتشر شد میتوانیم در این رابطه اظهارنظر کنیم چرا که مطمئنم آقای اوباما به تمام خواستههای نتانیاهو تن نداده است. در رابطه با اروپا نیز باید گفت تمایلی که آقای روحانی در شتاب دادن به گفتوگوهای ایران با آژانس ابراز داشت در تغییر رفتار مقامات این اتحادیه کاملاً تاثیرگذار بود. دیدار رئیسجمهور فرانسه و دیگر مقامات اروپایی در همین راستا قابل ارزیابی است. اطمینان دارم که اکنون فضا در حال تغییر است و ما به طرف بخش مثبت روابط ایران با جهان پیش میرویم. البته این تغییر رفتار ریشه در انتخابات ایران دارد که با حمایتهای رهبری ایران نیز همراه است. این برای نخستین بار است که این سه پارامتر و عامل همسو با یکدیگر قرار دارند. استقبال اتحادیه اروپا و آمریکا نیز از این روند است. من چندی پیش در سفر به آمریکا دیدگاه برخی صاحبنظران حزب دموکرات را در مورد سیاستهای جدید ایران جویا شدم. آنها پذیرفته بودند که تغییرات صورتگرفته در ایران ظاهری نیست اما در هر صورت هنوز هستند گروههایی که برای افزایش تحریمهای ایران به آب و آتش زدند و تمایلی هم ندارند که ایران به جامعه جهانی برگردد و جایگاه خودش را بازیابد. سمینارها و کنفرانسهایی برگزار میکنند و درصدد هزینه کردنهای بسیار هستند. این گروهها راه را برای عادیسازی روابط ایران و جهان دشوار میکنند پس ما باید از هر گونه تغییر رویهای که منجر به بهبود روابط ما با یکی از کشورهای اروپایی و آمریکا میشود استقبال کنیم و به یاد داشته باشیم که دیپلماسی کاری پر مشقت و زمانبر است. زمانی که چین تصمیم به بازسازی روابطش با آمریکا گرفت نیز این صداها شنیده میشد. لابیهایی اینچنین آن زمان نیز فعال بودند و خیلی هم بالا و پایین پریدند تا از بهبود مناسبات پکن و واشنگتن جلوگیری کنند اما چینیها کار خودشان را کردند. ما باید اینچنین باشیم. به طور مثال اظهارات آقایان ظریف و زنگنه در مورد جلب سرمایهگذاری خارجی مواضعی بسیار سازنده بود که از یک دیپلماسی پویا و کارآمد حکایت داشت.
شما میگویید که لابی اسرائیلی و عربی با صرف هزینههای بسیار به دنبال جلوگیری از بهبود روابط ایران با آمریکا و البته اروپاست. چرا با وجود تلاشهای صورتگرفته شرکتهای بزرگ آمریکایی و اروپایی هنوز خواهان حضور در بازار ایران هستند. یعنی بازارهای کشورهای عربی جذابیتی برای شل، توتال یا بریتیش پترولیوم نداشت که هنوز این کمپانیها به امکان سرمایهگذاری در بازار ایران فکر میکنند؟
معتقدم ما به یک روابط مثبت و سازنده در منطقه احتیاج داریم بر همین اساس همیشه از نام بردن از این گروهها گریز میکنم. این گروهها موقعیت ایدهآل ایران را نمیخواهند و تمایلی ندارند که ایران با قرار گرفتن در جایگاه خود موقعیت
شرکتهای آمریکایی نیز تمایل فراوانی برای سرمایهگذاری در ایران دارند. بهتر است بدانید که بهترین گزینه برای بازسازی و جهش تکنولوژی در صنایع کامپیوتری و نرمافزاری ایران ایجاد رابطه با کمپانیهای آمریکایی است. آنها بازار ایران را بسیار خوب میشناسند و میتوانند کمک بسیار زیادی در رشد و پیشرفت این بازار داشته باشند. نباید فراموش کنیم صنایع هواپیما و قطعهسازی آمریکا از اروپا پیشرفتهتر است.
اقتصادیاش را احیا کند. آنها در 9،8 ماه گذشته و سمینارهایی که در لندن و پاریس برگزار شد تلاش بسیاری برای نادیده گرفته شدن ایران انجام دادند. از تخفیفهای بیش از پنج هزار بشکه نفت خام ظرف 18 ماه پیش به چند کشور اروپایی که تصمیمات شدیدی علیه ایران اتخاذ کرده بودند گرفته تا بخشودگیهای مالیاتی به برخی از شرکتهای اروپایی. شما ببینید در سالهای اخیر کدام کشور در منطقه تولید نفت صادراتیاش دو برابر شده؟ یا کدام کشور در منطقه یک میلیون و 800 هزار بشکه نفت در روز اضافه برداشت دارد؟ کدام کشور در منطقه بزرگترین قراردادهای نظامی را با دو کشور بزرگ اتحادیه اروپا منعقد کرد و کدام کشور پیشنهاد پیمان نظامی عکسالعمل در مقابل ایران را طرح کرد؟ زمانی که ما این موارد را در کنار هم قرار میدهیم درمییابیم که شما به نکته صحیحی اشاره کردید. البته این فقط مقدار کوچکی از این کوه یخ است. بدنه بزرگتر این کوه یخی در زیر آب قرار دارد که در ملاقاتهای خصوصی با نهادهای دفاعی و نظامی دیده میشود. به شما اطمینان میدهم در 12 ماه آینده پنج کشور در تلاش خواهند بود تا این گونه وانمود کنند که ایران تنها به دنبال ظاهرسازی است تا زمان
را برای دستیابی به سلاح هستهای در اختیار داشته باشند و خواستههایشان را عملی کنند. سمینارهایی نیز برگزار میکنند که یکی از آنها در ژانویه است. یک میلیون دلار خرج میکنند تا شرکتهای بزرگ را از سرمایهگذاری در ایران منصرف کنند. اما خوشبختانه بیشتر این تلاشها با عملکرد بسیار خوب دستگاه دیپلماسی ایران خنثی شد. به طوری که روابط ما را که در زیر صفر قرار داشت نه تنها به صفر بلکه به بالای آن رساند. ایران در این مدت کم یکچهارم راه بازسازی روابط خود با جهان را که منجر به کاهش تحریمها میشود پشت سر گذاشته است. البته معتقدم اگر این کشورها میخواهند از طریق کانالهای اقتصادی ما را تحت فشار قرار دهند ما باید از کانالهای دیگری چون فرهنگی، هنری و دانشگاهی و حتی اتاقهای فکر اروپا استفاده کنیم. ورزش هم از جمله ابزارهایی است که میتواند موجب فراهم آوردن زمینههای دوستی میان ملتها شود و الان با توجه به اینکه ورزش ما قدمت فراوانی دارد کانال ارتباطی سازندهای تلقی میشود. ما در این موارد هنوز کاری انجام ندادهایم. وزارت خارجه میتواند از پتانسیل این گروهها استفاده کند و فرصتهایی را در زمینههایی که به آن اشاره شد ایجاد
کند تا ما بتوانیم بهبود روابط با اروپا و آمریکا را از کانالهای دیگری نیز دنبال کنیم. یک ماه و نیم پیش در کنفرانسی هزینههای از دست دادن فرصت سرمایهگذاری در صنایع خودروسازی و نفتی ایران مطرح شد پس کشورهای اروپایی نیز خود به دنبال حضور مجدد در بازارهای ایران هستند اما دستگاه سیاست خارجی ایران باید در این زمینه وارد عمل شود و کانالهایی را برای حضور سرمایهگذاران متقاضی فراهم سازد و البته به گونهای حرکت کند که تنها یک صدا در بهبود روابط با جهان از ایران شنیده شود.یعنی ما به جز سیاست باید از اهرمهای دیگری مانند ورزش یا حالا فرهنگ و هنر نیز در بهبود روابطمان با جهان استفاده کنیم.
حتماً. از دیدگاه کشورهای جهان ما تبدیل شدهایم به کشوری که ترکیبی نامطلوب و هراسناک دارد. یعنی این تصویرسازی از ما در جهان صورت گرفته است. حالا چه دوست داشته باشیم و چه دوست نداشته باشیم، باید تلاش کنیم این تصویرسازی خنثی شود تا مردم دنیا چهره واقعی ما را بشناسند.
فکر میکنید بحث تبادل هیاتهای دوجانبه اقتصادی نیز تاثیری در تغییر مناسبات ما با جهان داشته باشد. اینکه ما بخشهای خصوصی اقتصاد ایران و کشور مورد نظر را فعال کنیم و پتانسیل این گروهها را به میدان آوریم.
حتماً تأثیرگذار است. کشورهای مختلفی از این سیاست برای بهبود مناسباتشان با جهان استفاده کردهاند. مثلاً همان کشور چین که به آن اشاره کردم در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 از طریق فرستادن هیاتهای بازرگانی روابط خود را با آمریکا بهبود بخشیدند. اگرچه بخش خصوصی ایران در سالهای اخیر به واسطه اعمال تحریمها بسیار کمتوان شده است اما میتواند با تبادل هیاتهای بازرگانی در بخشهای خودروسازی، صنایع پایه، انرژی، نفت و گاز و بانکی نشستهای مشترکی را با کشورهای دیگر داشته باشد. این هیاتها زمانی که به کشور خودشان برگردند نقش پیامبرانی را ایفا خواهند کرد که در شناسایی بیشتر ایران و زمینههای سرمایهگذاری در آن تاثیرگذارند. ما نباید تنها از دولت و وزارت خارجه انتظار داشته باشیم. به نظر من بخشهای خصوصی نقش ممتازی در این زمینه دارند که باید به آن توجه شود. همین حالا خودروسازان اروپایی منتظر چراغ سبز این اتحادیه برای ورود به بازار ایران هستند. صنعت خودروسازی کشورهای اروپایی البته به جز آلمان دچار رکود بسیار سنگینی است. بر همین اساس هم تمایل دارند که بعد از بازار چین در بازار بکر و دستنخورده ایران حضور داشته باشند. ما میتوانیم از طریق مذاکرات بخش خصوصی دو کشور این حضور و همکاری دوجانبه را تسهیل کنیم. پس از خودروسازی حوزه انرژی نیز میتواند برای سرمایهگذاری در ایران وارد عمل شود.
آیا این علاقهمندی در شرکتهای آمریکایی نیز وجود دارد. البته گفته میشد که مدیران شرکتهای نفتی آمریکا درصدد بودند در حاشیه سفر وزیر نفت ایران به نیویورک دیداری با او داشته باشند که به دلیل لغو سفر آقای زنگنه در آخرین دقایق این دیدار میسر نشد.
شکی در این نیست که شرکتهای آمریکایی نیز تمایل فراوانی برای سرمایهگذاری در ایران دارند. بهتر است بدانید که بهترین گزینه برای بازسازی و جهش تکنولوژی در صنایع کامپیوتری و نرمافزاری ایران ایجاد رابطه با کمپانیهای آمریکایی است. آنها بازار ایران را بسیار خوب میشناسند و میتوانند کمک بسیار زیادی در رشد و پیشرفت این بازار داشته باشند. نباید فراموش کنیم صنایع هواپیما و قطعهسازی آمریکا از اروپا پیشرفتهتر است. بهترین و اصلیترین اقدامی که ما باید در این زمینه انجام دهیم این است که سمینار بزرگی را با دعوت از صاحبان صنایع جهان برگزار کنیم. این اقدام به عنوان نخستین گام دوستی بسیار مهم است. شرکتهای بزرگ آمریکایی نیز باید در این سمینار حضور داشته باشند. ممکن است این شرکتها تحت فشارها و همین لابیهایی که به آن اشاره کردم قرار گیرند و با دردسرهای زیادی مواجه شوند اما حتی اگر دو شرکت نیز در ایران حضور پیدا کنند برای شکستن خطوط قرمز فعلی کافی است. بسیاری از کشورهای جهان از این روش استفاده کردهاند. نخستین مرتبهای که چین سمیناری در حوزههای سرمایهگذاری آزاد و اقتصاد آزاد برگزار کرد فقط دو شرکت به این کشور رفتند؛ شرکتهایی که کمترین ارتباط را با صنایع بزرگ آمریکایی داشتند. آن زمان این خط قرمز شکسته شد. ایران هم باید به همین شکل عمل کند. ما باید از نفوذ شرکتهای بزرگ آمریکایی استفاده کنیم. اولین اقدام نیز باز کردن درهای اقتصاد کشور به روی تجار و بازرگانان خارجی در کنار ارائه یک دیپلماسی کارآمد و پویا از سوی وزارت خارجه است.
دیدگاه تان را بنویسید