تاریخ انتشار:
گفتوگو با معاون سابق ارزی بانک مرکزی
نوسان قیمتها دلیل بیثباتی است
سیدکمال سیدعلی معاون سابق ارزی بانک مرکزی است.
در چند روز گذشته شاهد بودیم که همزمان با اخباری که در مورد حضور یا عدم حضور چهرهها و کاندیداها در انتخابات یا دیگر موضعگیریهای مرتبط منتشر میشد، در برخی شاخصهای اقتصادی نیز تغییراتی رخ میداد که به عنوان واکنش بازار به این اخبار تلقی شده است. تحلیل شما در این باره چیست؟ به نظر شما چقدر این رابطه سیاست و بازار در اقتصاد ایران قابل تشخیص است؟
ابتدا باید توجه کنید که این اولین بار نیست که بین اخبار سیاسی و تحولات بازار همبستگی به وجود میآید. قبل از این هم وقتی برخی موضعگیریهای داخلی یا اخباری در مورد چشمانداز مسائل خارجی کشور مطرح میشد، متغیرهای قیمتی مثلاً نرخ ارز یا شاخص سهام، چنین واکنشهایی را منعکس میکردند. در واقع هر قدر تحولات سیاسی روی شرایط اقتصادی اثرگذار باشد یا مهمتر از آن هر قدر فعالان بازار احساس کنند تحولات روی وضعیت آینده تاثیر میگذارد، این واکنشها هم محسوستر خواهد بود. البته در چند سال گذشته مسائل سیاسی اثرگذاری بیشتری بر شرایط اقتصادی پیدا کرده است. همین موضوع باعث شده حساسیت بیشتری هم بین فعالان اقتصادی نسبت به اخبار و تحولات به وجود بیاید. یعنی در این شرایط که خیلی از متغیرها و شاخصها با تغییرات در ابعاد نسبتاً قابل توجهی در یک مدت کوتاه مواجه بوده، بازارها در یک حالت گوش به زنگ هستند تا از نوسانهای احتمالی بعدی جا نمانند. به عبارت دیگر هر قدر شرایط باثباتتری در حافظه بازار وجود داشته باشد، آنها احتمال ثبات بیشتری را در آینده میدهند و اثرپذیریشان هم کمتر میشود.
این مساله اثرپذیری که میفرمایید در کشورهای دیگر به چه صورتی است؟ مثلاً آیا تغییر روسای جمهور یا دولتها در کشورهای دیگر هم میتواند به همین اندازه اعلام حضور نامزدهای انتخاباتی در ایران بر شرایط بازار اثرگذار باشد؟
معمولاً در کشورهای پیشرفته جابهجاییهای سیاسی تاثیر چندانی بر بازارهای مالی و شاخصهای اقتصادی ندارد، مگر در بعضی شرایط خاص که انتظار تغییر سیاستهای کلیدی دولت وجود داشته باشد. مثال عرض میکنم. شما برگزاری انتخابات در خیلی از این کشورها را که دنبال کنید شاهد این نیستید که تحولاتی مثل حضور یا عدم حضور یک نامزد نوسان خاصی در شرایط بازار ایجاد کند. این پدیده به همان شرایط ثبات بازار و اثرپذیری آن برمیگردد. در کشورهای دارای اقتصاد باثبات، اینطور نیست که یک نفر بخواهد تغییرات کلیدی در متغیرهای اقتصادی ایجاد کند. چرا که شرایط و سیاستها به مرور زمان شکل گرفته و مهمتر از آن، شاید بتوان «وجود نظام حزبی» را عامل موثر در این وضعیت دانست. در یک نظام حزبی، احزاب برنامههای مشخص و قابل شناسایی دارند و برنامههای افراد هم نمیتواند خیلی متفاوت از سیاستهای احزاب باشد.
با این حساب در صورتی که چهرهای انتخاب شود که خوشبینی بازار را به همراه خود داشته باشد، میتوان امیدوار بود روند فعلی نرخ ارز تغییر کند و افت قیمت را شاهد باشیم؟
همین طور است. یکی از عوامل نوسانهای ارزی و بالا رفتن نرخ ارز انتظار آتی بوده است. یعنی برداشتی که فعالان و افراد نسبت به شرایط آینده داشتند. خب در این صورت این انتظارات هم میتواند تغییر کند و آن بخشی از افزایش هم که در نتیجه این موضوع بوده تا حدی خنثی میشود و باعث برگشت قیمتها میشود. برداشت من این است که با توجه به سهمی که هر یک از عوامل در رشد قیمت ارز داشتهاند، حتی در صورتی هم که تحریمها در میانمدت ادامه داشته باشد، اگر در عرصه سیاسی کشور اتفاق مثبتی از دید مردم رخ بدهد ما میتوانیم در حوزه مدیریت ارز تا 40 درصد هم نسبت به وضعیت کنونی بهبود داشته باشیم.
اولین اقدام ضروری تیم بعدی را که بر سر کار میآید در ارتباط با این حوزه چه میدانید و فکر میکنید چه سیاستی باید در اولویت آنها باشد؟
من فکر میکنم برخی روندهایی که در سیاستگذاری کشور به وجود آمده نیاز به بازنگری دارد و باید اصلاحاتی در سیاستگذاری به وجود بیاید. گذشته از این، یک ضرورت سیاستگذاری که متاسفانه در دوره فعلی کمتر شاهد آن بودیم نبود نگاه جامع به شرایط اقتصادی است و سیاستهای موردی و مقطعی که به اجرا گذاشته شد. شرایط اقتصاد کشور به نگاه جامع و همهجانبهای نیاز دارد. نمیشود در یک بخش به فکر اقداماتی بود و وضعیت سایر بخشها را نادیده گرفت. در خصوص بازار ارز هم موضوعی که ضروری به نظر میرسد تغییر جهت در نگاه سرمایهگذاران از حوزه ارز به بازارهای دیگر است. برای دور کردن تقاضای سفتهبازانه از بازار ارز، باید انگیزه لازم برای سرمایهگذاری در بازارهای دیگر ایجاد شود.
دیدگاه تان را بنویسید