گفتوگو با مدیر پخش ققنوس درباره چرخه پخش کتاب در ایران
توزیع کتاب وضعیتی بهتر از دیگر بخشها ندارد
توزیع کتاب در ایران مانند توزیع هیچ یک از فرآوردههای خوراکی و فرهنگی نیست، بهتر است بگوییم اصلاً ایران «شبکه توزیع کتاب» ندارد، این مساله اما خیلی قدیمی است و با این وضعی که پیش میرود تا سالهای آینده هم در بر همین پاشنه خواهد چرخید.
توزیع کتاب در ایران مانند توزیع هیچ یک از فرآوردههای خوراکی و فرهنگی نیست، بهتر است بگوییم اصلاً ایران «شبکه توزیع کتاب» ندارد، این مساله اما خیلی قدیمی است و با این وضعی که پیش میرود تا سالهای آینده هم در بر همین پاشنه خواهد چرخید، درباره توزیع کتاب در ایران با هادی حسینزادگان مدیر پخش ققنوس مصاحبه کردم. این فعال نشر میگوید «وقتی تقاضا برای کتاب نیست، وضعیت هیچ یک از کسب و کارهای مرتبط با کتاب خوب نیست، هر بخش با توجه به شرایطش نقاط مثبت و منفی اقتصادی خود را دارد.» این فعال نشر نیز درباره تاثیر بد نمایشگاههای کتاب تهران و شهرستانها بر پا نگرفتن شبکه توزیع قوی و همچنین رکود کار مراکز پخش میگوید: «معمولاً این نمایشگاه با این مکانیسم اجرایی باعث افزایش رکود و بیانگیزگی کتابفروشان میشود و در نهایت آثار آن به پخشیها نیز میرسد.»
فکر میکنم بخش عمده این تخفیف مربوط به کتابفروشان است. معمولاً تخفیف خرید کتاب توسط پخشیها حدود 35 تا 40 درصد است و آنها با تخفیف حدود 25 تا 30 درصد به کتابفروشان میفروشند. بنابراین عمده تخفیفی را که از ناشران دریافت میکنند به کتابفروشان میدهند و حداکثر برایشان حدود 10 تا 15 درصد باقی میماند که باید از محل آن هزینههای سرسامآور خود را پوشش دهند.
با توجه به اینکه یکسوم درآمد پشت جلد کتاب عملاً صرف توزیع میشود، این بخش را میتوان پردرآمدترین حوزه کتاب دانست؟
به نظر من فرضیه این سوال درست نیست و شما از قبل با استدلالی که کردهاید این بخش را پردرآمدترین بخش حوزه کتاب دانستهاید. هرچند البته لحن این استدلال پرسشی است ولی شرایط توزیع از لحاظ اقتصادی تفاوت چندانی با سایر بخشهای کتاب ندارد، در واقع به علت پایین بودن تقاضا وضعیت هیچکدام از این بخشها مناسب نیست و هر بخش با توجه به شرایط خود نقاط مثبت و منفی اقتصادی خود را دارد.
الان ارزیابی شما از شمار کمی مراکز پخش کتاب در ایران چیست، آیا این تعداد مراکز پخش کتاب را با توجه به کتابفروشیهای ایران و همچنین شمار مخاطبهای کتاب کافی میدانید؟
شمار کمی مراکز پخش کتاب تاثیر بسیار پایینتری نسبت به شمار کمی فروشگاههای کتاب روی مخاطبان دارد، در واقع ارتباط مستقیمی بین تعداد مراکز پخش با شمار خوانندگان کتاب وجود ندارد. بلکه این فروشگاههای کتاب هستند که شمارشان برای خوانندگان کتاب مهم است. تعداد متناسب مراکز توزیع باید بر اساس تعداد ناشران و کتابفروشان سنجیده شود که با توجه به شرایط حاضر تعدادشان در مقابل توده عظیم ناشران کم و در مقابل تعداد کم کتابفروشان بسیار است. در واقع تناسب منطقی بین تعداد ناشران و موزعان و کتابفروشان وجود ندارد.
به اعتقاد شما چرا صاحبان سرمایه کمتر وارد حوزه کتاب و توزیع این کالا میشوند؟ آیا این عدم استقبال آنچنانی صرفاً دلایل اقتصادی دارد؟
شاید سرمایهگذاری در بخشهای دیگر بازدهی مناسبتری داشته باشد چرا بیایند در این بخش سرمایهگذاری کنند!
از میان عوامل مهم در توزیع کتاب و کسب درآمد از این کار، آیا میتوان مهمترین عامل را نبود تقاضای کتاب در ایران دانست؟
این موضوع آسیبشناسی خود را میطلبد. نبود تقاضا یکی از همان عواملی است که میفرمایید. به هر حال باید برای هر کالایی تقاضا وجود داشته باشد.
سیاستهای حمایتی دولت در ایران، با برگزاری نمایشگاه کتاب تهران و نمایشگاههای استانی، چه تاثیری بر کسب و کار توزیع کتاب میگذارد، آیا سبب رونق این فعالیت اقتصادی-خدماتی میشود یا منجر به دامن زدن به رکود این بازار میشود؟
معمولاً این نمایشگاه با این مکانیسم اجرایی باعث افزایش رکود و بیانگیزگی کتابفروشان میشود و در نهایت آثار آن به پخشیها نیز میرسد.
چرا در نمایشگاههای کتاب بهجای حضور مراکز پخش کتاب، عملاً ناشران حضور دارند؟! چرا مشارکت مراکز پخش در نمایشگاههای تهران و استانی جدی گرفته نمیشود؟
جای ناشران در نمایشگاههاست. در واقع آنها هستند که حداقل سالی یک بار با مخاطبان خود ارتباط رودررو برقرار کرده و از نزدیک با آنها آشنا میشوند و در ضمن معمولاً مراکز توزیع با تعداد زیادی از ناشران کار میکنند بنابراین احتمال شناخت آنها از کلیه محصولاتی که در اختیار دارند نسبت به هر ناشر کمتر است و در نمایشگاه هر ناشر مجاز است که فقط کتب خود و کسانی را که نمایندگی رسمی دارند عرضه کند.
علت توفیق ناشران کمکآموزشی در ایجاد شبکه توزیع کتاب اختصاصی با تجهیزات و وانتبار و کامیونت و دیگر امکانات ناشی از چیست، آیا دانش آنها در توزیع کتاب و فعالیت آنها علمیتر و حرفهایتر از مراکز پخش کتابهای عمومی و علوم انسانی است، یا خیر، به دلیل وجود تقاضا توانستهاند به سیستم توزیع منسجمی دست پیدا کنند؟
بله، به دلیل گردش مالی بیشتر و بهتر که آن هم ناشی از وجود تقاضای زیاد است توانستهاند امکانات خوبی برای کار خود تامین کنند.
آیا شما معتقدید اگر کتاب در شهرها و روستاهای ایران در دسترس مردم قرار گیرد و شمار کتابفروشیها بیشتر شود و شبکه توزیع پایدار و قوی و منسجم باشد، مردم کتاب میخوانند؟!
میتوان این سوال را اینگونه نیز مطرح کرد که اگر مردم بیشتر کتاب بخوانند میتوان به ایجاد فروشگاههای بیشتر و شبکه توزیع قویتر امید داشت. در واقع باید برای رسیدن به یک شرایط مطلوب در هر دو زمینه کار کرد. اگر کتاب بیشتر در دسترس مردم باشد و اطلاعرسانی و گردش اطلاعات آن هرچه بیشتر و راحتتر انجام پذیرد باعث تحریک مخاطبان خواهد شد. با تسهیل شرایط ایجاد کتابفروشی مانند طرح کاربری فرهنگی یا کاهش هزینههای کتابفروشان مانند معافیت مالیاتی و کاهش تعرفههای بیمه و... شاید بتوان روی عرضه کتاب تاثیر مثبت گذاشت و در نهایت با افزایش تقاضا از طریق تحریک مخاطبان و افزایش عرضه از طریق کاهش هزینههای آن، مردم کتاب بیشتری بخوانند.
معمولاً چند درصد از هزینههای توزیع کتاب، در مراکز پخش صرف انبارداری و انبارگردانی و مسائلی از این دست میشود، با توجه به اینکه کتاب در ایران کالایی کمفروش است، آیا این رقم 30 تا 35 درصد برای توزیع میصرفد؟
معمولاً حدود 7 تا 10 درصد از تخفیف تعلقگرفته به مرکز توزیع صرف هزینههای توزیع میشود که علاوه بر هزینههای انبار و انبارداری شامل هزینههای مربوط به ویزیت و ارسال آن نیز میشود.
با توجه به اینکه کتاب کالایی نیست که خیلی زود نقد شود، شما در تعامل با کتابفروشیها چگونه عمل میکنید، به صورت امانی کتابها را از ناشران میگیرید و به کتابفروشیها و دیگر بازارها میرسانید یا اینکه موظف هستید نقدی کار کنید؟
با توجه به شرایط موجود دریافت و پرداخت نقدی بهصورت روال غیرممکن است به فرض محال اگر شدنی هم بود این شرایط واقعاً به نفع مراکز توزیع بود.
دیدگاه تان را بنویسید