تاریخ انتشار:
احمد خرم از تجربههای موفق ایرلاینهای خصوصی میگوید
افزایش ایرلاینها اجتناب ناپذیر است
احمد خرم، وزیر راه و ترابری در دولت اصلاحات از دریچه نقادانهای به موضوع ایرلاینهای خصوصی مینگرد و معتقد است آزادسازی قیمتها بر بیشتر کردن تعداد ایرلاینهای بخش خصوصی اولویت دارد.
احمد خرم، وزیر راه و ترابری در دولت اصلاحات از دریچه نقادانهای به موضوع ایرلاینهای خصوصی مینگرد و معتقد است آزادسازی قیمتها بر بیشتر کردن تعداد ایرلاینهای بخش خصوصی اولویت دارد. به نظر او دولت نباید برای قیمت بلیت هواپیما تعیین تکلیف کند و انتظار داشته باشد که ایرلاینها نیز به سوددهی برسند. او معتقد است تحریمها عامل ثانویه کند شدن رشد هوانوردی در ایران است؛ عامل اول، آزاد نبودن قیمتهاست.
تجربههای پیشین راهاندازی ایرلاین خصوصی مانند ماهان یا آتا موفق بوده است. آیا همین موفقیت موجب شده مجوز حضور ایرلاینهای خصوصی بیشتری در ایران صادر شود یا اینکه دلایل دیگری دارد؟
علت توجیه اقتصادی ایرلاین خصوصی، تقاضای نخبگان برای سفرهای هوایی است. افراد سیاسی، مدیران، کارشناسان یا تاجران هستند که با هواپیما تردد میکنند. آنهایی که پول حمل و نقل از طریق هوا را دارند و زمان و ایمنی برایشان مهم است. به همین دلیل سرمایهگذاری بخش خصوصی در حوزه هوانوردی بیشتر از حمل و نقل جادهای صرفه اقتصادی دارد.
با این شرایط افزایش تعداد ایرلاینها راهحل خوبی است؟
شاید تعدد ایرلاینها یک راهحل خوب باشد. در حال حاضر 17 ایرلاین وجود دارد که به نظر میرسد این تعداد ایرلاین برای کشورمان زیاد است و از تمام ظرفیتهای آنها استفاده نمیشود. اگر این ایرلاینها ادغام شود، میتوان ایرلاینهای قویتر، با ناوگان پیشرفته و مجهزتری داشت. ضمن اینکه برخی از این ایرلاینها متخصص این کار نیز نیستند. با دانش و فناوریهای نوین هوانوردی آشنا نیستند و فقط سرمایهگذارانیاند که از نیروهای تخصصی استفاده میکنند.
در شرایط تحریم چطور؟
در این شرایط تعدد ایرلاینها اجتنابناپذیر است. در آینده، زمانی که آزادسازی قیمتها به طور کامل اجرا شد هیچ راهی جز این نیست که تعداد ایرلاینها را بیشتر کنیم. حتی فکر میکنم در این زمان ادغام ایرلاینها بیشتر به کار بیاید. شما «ماهان» را مثال زدید. ماهان، نماد یک کار سخت و پیچیده از بخش خ صوصی است که هماکنون 39 هواپیما در ناوگان خود دارد. یعنی 15هواپیما کمتر از ناوگان «ایرانایر» که هواپیمای ملی ایران است. به نظر من این دو ایرلاین به همراه «آسمان» که اخیراً به سازمان تامین اجتماعی واگذار شده، آبروی صنعت حمل و نقل هوایی است. امروز ایرلاین مادر ایران برای اداره ناوگان خود با 54 فروند هواپیما یک سازمان 17هزار نفری دارد که پنج هزار نفر از آنها در هشت سال اخیر به این شرکت آمدهاند. نه خدمات این شرکت تغییر چندانی کرده و نه ناوگان نوسازی شده است.
چرا این اتفاق افتاده است؟
چون ایرانایر از همان ابتدای پیروزی انقلاب از «رانت دولت» برای کار خود استفاده کرده است. از دولت پول گرفته و به کارکنان خود داده است. به همین دلیل هم هست که «هما» برای بخش خصوصی جذابیتی ندارد و هر بار که برای فروش گذاشته شد؛ خریداری برای آن پیدا نشد. یکی از مسائلی که باید به آن توجه کرد؛ ایرلاین ملی کشور است که چه دست دولت باشد و چه بخش خصوصی آن را در اختیار داشته باشد؛ باید یک بازسازی جدی روی آن اعمال شود. پرسنل این شرکت برای بیش از 300 هواپیما مناسب است نه 50 هواپیما. این موضوع از ابتدای دولت آقای هاشمی مطرح بود. وقتی این دولت با شعار آزادسازی کار خود را به پیش برد؛ با واکنش منفی بسیاری از مردم و کارشناسان مواجه شد. اما معتقدم که آزادسازی و تعدیل در حمل و نقل هوایی که از آن زمان کلید خورد و ادامه نیافت؛ هنوز هم انجام نگرفته است. در حمل و نقل جادهای آزادسازی ایجاد شده اما حمل و نقل هوایی این آزادسازی را ندارد.
معنی آزادسازی چیست؟ آیا منظور از آزادسازی قیمت، افزایش قیمت است یا واقعی شدن آن بر اساس خدماتی که ارائه میشود؟
معمولاً در کشورهای پیشرفته یک ارزیابی بر روی قیمت خدمات هوایی میشود و یک کف قیمت برای کالا تعیین میکنند. بر اساس این محاسبات است که به ایرلاینها اجازه داده میشود تا قیمتی را به عنوان «کف» قیمت خدمات خود تعیین کنند و آزاد هستند که بر اساس میزان خدمات خود از مشتریان خود پول بگیرند. اشتباه بزرگ دولت در ایران این است که «کف قیمت» خدمات هوایی را آنالیز و تعیین میکند اما این قیمت را «به زور» به ایرلاینهای خصوصی و دولتی، ابلاغ میکند و از آنها میخواهد از این قیمتها تبعیت کنند. حال آنکه در میدان رقابت هر شرکتی که قیمت پایینتر و خدمات بهتر داشته باشد؛ قادر است که در میدان بماند.
یعنی شما اعتقاد دارید که هر کس پول کافی ندارد از هواپیما نباید استفاده کند؟
خیر، هواپیما یک سرویس گران است و کسی از آن استفاده میکند که بتواند هزینهاش را بپردازد. پایین نگه داشتن قیمت بلیت هواپیما از عقلانیت به دور است. ممکن است در زاهدان مردم فقیر باشند و راه هم دور باشد و مردم نتوانند برای بلیت هواپیما هزینه کنند. تفکر فعلی بر این است که به بلیت هواپیما یارانه پرداخت شود تا آنها هم بتوانند از خدمات هوایی استفاده کنند. این غلط است. یارانه باید به مردم پرداخت شود. ایرلاین باید از قیمت واقعی خدمات ارائهشده استفاده کند. در بسیاری از کشورها بلیت هواپیما برای دانشجویان نیمبهاست. یا بلیت بیماران به صورت نیمبها قیمتگذاری میشود. در واقع این تسهیلات به صورت مستقیم به کسانی تعلق میگیرد که 20 درصد کل مسافران را در بر میگیرد؛ نه همه مسافران که استطاعت پرداخت هزینه واقعی پرواز را دارند. این عقلانی نیست.
اما ممکن است با افزایش قیمت بلیت هواپیما، تقاضای سفر هوایی پایین بیاید و ایرلاینها به مشکل بر بخورند.
بله همین طور است. اما این موضوع در نهایت به سود ایرلاینهاست. وقتی تقاضای مسافرت هوایی پایین بیاید؛ عرصه برای ایرلاینهایی که خدمات مناسبی ارائه نمیدهند تنگتر میشود. به همین دلیل این قبیل ایرلاینها به دنبال بهبود خدمات خود میروند و حتی قیمت خدمات خود را پایین میآورند تا مشتری بیشتری جذب کنند. این توجیه اقتصادی دارد. اما وقتی اداره ایرلاین با رانت انجام بگیرد، از یک سو افزایش قیمت خدمات هوایی منتفی میشود و از سوی دیگر ایرلاینها با رانتی که در اختیار دارند، به کار خود ادامه میدهند بدون آنکه هزینههای واقعی فعالیت خود را بپردازند. مثلاً شاهد بودید که ایرلاینها هزینه سوخت مصرفی خود را پرداخت نمیکردند و وزارت نفت مجبور به مقابله شد. اما این فشار متقابل تا کجا میتواند ادامه یابد؟ وقتی ایرلاین به دلیل پرداخت نکردن هزینهها، سوخت نداشته باشد یا از خدمات فرودگاهی محروم شود؛ پروازها مختل میشود و در واقع سیستم اقتصادی کشور است که به مشکل میخورد. پس هیچ چارهای جز این نیست که قیمت بلیت هواپیما و خدمات فرودگاهی آزاد شود.
یعنی پیش از راهاندازی ایرلاین خصوصی باید قیمتها آزاد شود؟
بله، این کار بر راهاندازی ایرلاینهای خصوصی مقدم است. آزادسازی قیمتها موجب میشود که سرمایهگذاران توانمند به عرصه کار بیایند. الان ایرلاینهای خصوصی به این امید ادامه فعالیت میدهند که آزادسازی قیمتها انجام بگیرد و کارشان صرفه اقتصادی داشته باشد. خصوصیسازی یعنی همین.
شما معتقدید که تحریمها در این میان نقشی ندارد؟
برای تحریمها راهکارهایی هست. همین الان از 220 فروند هواپیمای موجود در کشور بیش از نیمی از آنها، زمینگیر است. چون ایرلاینها توان مالی خرید موتور هواپیما یا تعمیر آنها را ندارند. فقط مساله تحریم نیست. ایرلاینها به همه جا بدهکار است. الان امید ایرلاینها به این است که تحریمها کمتر و قیمتها آزاد شود. به همین دلیل هم هست که بخش خصوصی به دنبال کسب مجوزهای جدید است. تحریمها فقط هزینهها را بیشتر میکند و درصد پایینی از مشکلات را شامل میشود. عامل اصلی کند شدن رشد هوانوردی در ایران عدم آزادسازی نرخهاست. تحریم عامل ثانویه است.
تجربههای پیشین راهاندازی ایرلاین خصوصی مانند ماهان یا آتا موفق بوده است. آیا همین موفقیت موجب شده مجوز حضور ایرلاینهای خصوصی بیشتری در ایران صادر شود یا اینکه دلایل دیگری دارد؟
علت توجیه اقتصادی ایرلاین خصوصی، تقاضای نخبگان برای سفرهای هوایی است. افراد سیاسی، مدیران، کارشناسان یا تاجران هستند که با هواپیما تردد میکنند. آنهایی که پول حمل و نقل از طریق هوا را دارند و زمان و ایمنی برایشان مهم است. به همین دلیل سرمایهگذاری بخش خصوصی در حوزه هوانوردی بیشتر از حمل و نقل جادهای صرفه اقتصادی دارد.
با این شرایط افزایش تعداد ایرلاینها راهحل خوبی است؟
شاید تعدد ایرلاینها یک راهحل خوب باشد. در حال حاضر 17 ایرلاین وجود دارد که به نظر میرسد این تعداد ایرلاین برای کشورمان زیاد است و از تمام ظرفیتهای آنها استفاده نمیشود. اگر این ایرلاینها ادغام شود، میتوان ایرلاینهای قویتر، با ناوگان پیشرفته و مجهزتری داشت. ضمن اینکه برخی از این ایرلاینها متخصص این کار نیز نیستند. با دانش و فناوریهای نوین هوانوردی آشنا نیستند و فقط سرمایهگذارانیاند که از نیروهای تخصصی استفاده میکنند.
در شرایط تحریم چطور؟
در این شرایط تعدد ایرلاینها اجتنابناپذیر است. در آینده، زمانی که آزادسازی قیمتها به طور کامل اجرا شد هیچ راهی جز این نیست که تعداد ایرلاینها را بیشتر کنیم. حتی فکر میکنم در این زمان ادغام ایرلاینها بیشتر به کار بیاید. شما «ماهان» را مثال زدید. ماهان، نماد یک کار سخت و پیچیده از بخش خ صوصی است که هماکنون 39 هواپیما در ناوگان خود دارد. یعنی 15هواپیما کمتر از ناوگان «ایرانایر» که هواپیمای ملی ایران است. به نظر من این دو ایرلاین به همراه «آسمان» که اخیراً به سازمان تامین اجتماعی واگذار شده، آبروی صنعت حمل و نقل هوایی است. امروز ایرلاین مادر ایران برای اداره ناوگان خود با 54 فروند هواپیما یک سازمان 17هزار نفری دارد که پنج هزار نفر از آنها در هشت سال اخیر به این شرکت آمدهاند. نه خدمات این شرکت تغییر چندانی کرده و نه ناوگان نوسازی شده است.
چرا این اتفاق افتاده است؟
چون ایرانایر از همان ابتدای پیروزی انقلاب از «رانت دولت» برای کار خود استفاده کرده است. از دولت پول گرفته و به کارکنان خود داده است. به همین دلیل هم هست که «هما» برای بخش خصوصی جذابیتی ندارد و هر بار که برای فروش گذاشته شد؛ خریداری برای آن پیدا نشد. یکی از مسائلی که باید به آن توجه کرد؛ ایرلاین ملی کشور است که چه دست دولت باشد و چه بخش خصوصی آن را در اختیار داشته باشد؛ باید یک بازسازی جدی روی آن اعمال شود. پرسنل این شرکت برای بیش از 300 هواپیما مناسب است نه 50 هواپیما. این موضوع از ابتدای دولت آقای هاشمی مطرح بود. وقتی این دولت با شعار آزادسازی کار خود را به پیش برد؛ با واکنش منفی بسیاری از مردم و کارشناسان مواجه شد. اما معتقدم که آزادسازی و تعدیل در حمل و نقل هوایی که از آن زمان کلید خورد و ادامه نیافت؛ هنوز هم انجام نگرفته است. در حمل و نقل جادهای آزادسازی ایجاد شده اما حمل و نقل هوایی این آزادسازی را ندارد.
معنی آزادسازی چیست؟ آیا منظور از آزادسازی قیمت، افزایش قیمت است یا واقعی شدن آن بر اساس خدماتی که ارائه میشود؟
معمولاً در کشورهای پیشرفته یک ارزیابی بر روی قیمت خدمات هوایی میشود و یک کف قیمت برای کالا تعیین میکنند. بر اساس این محاسبات است که به ایرلاینها اجازه داده میشود تا قیمتی را به عنوان «کف» قیمت خدمات خود تعیین کنند و آزاد هستند که بر اساس میزان خدمات خود از مشتریان خود پول بگیرند. اشتباه بزرگ دولت در ایران این است که «کف قیمت» خدمات هوایی را آنالیز و تعیین میکند اما این قیمت را «به زور» به ایرلاینهای خصوصی و دولتی، ابلاغ میکند و از آنها میخواهد از این قیمتها تبعیت کنند. حال آنکه در میدان رقابت هر شرکتی که قیمت پایینتر و خدمات بهتر داشته باشد؛ قادر است که در میدان بماند.
یعنی شما اعتقاد دارید که هر کس پول کافی ندارد از هواپیما نباید استفاده کند؟
خیر، هواپیما یک سرویس گران است و کسی از آن استفاده میکند که بتواند هزینهاش را بپردازد. پایین نگه داشتن قیمت بلیت هواپیما از عقلانیت به دور است. ممکن است در زاهدان مردم فقیر باشند و راه هم دور باشد و مردم نتوانند برای بلیت هواپیما هزینه کنند. تفکر فعلی بر این است که به بلیت هواپیما یارانه پرداخت شود تا آنها هم بتوانند از خدمات هوایی استفاده کنند. این غلط است. یارانه باید به مردم پرداخت شود. ایرلاین باید از قیمت واقعی خدمات ارائهشده استفاده کند. در بسیاری از کشورها بلیت هواپیما برای دانشجویان نیمبهاست. یا بلیت بیماران به صورت نیمبها قیمتگذاری میشود. در واقع این تسهیلات به صورت مستقیم به کسانی تعلق میگیرد که 20 درصد کل مسافران را در بر میگیرد؛ نه همه مسافران که استطاعت پرداخت هزینه واقعی پرواز را دارند. این عقلانی نیست.
اما ممکن است با افزایش قیمت بلیت هواپیما، تقاضای سفر هوایی پایین بیاید و ایرلاینها به مشکل بر بخورند.
بله همین طور است. اما این موضوع در نهایت به سود ایرلاینهاست. وقتی تقاضای مسافرت هوایی پایین بیاید؛ عرصه برای ایرلاینهایی که خدمات مناسبی ارائه نمیدهند تنگتر میشود. به همین دلیل این قبیل ایرلاینها به دنبال بهبود خدمات خود میروند و حتی قیمت خدمات خود را پایین میآورند تا مشتری بیشتری جذب کنند. این توجیه اقتصادی دارد. اما وقتی اداره ایرلاین با رانت انجام بگیرد، از یک سو افزایش قیمت خدمات هوایی منتفی میشود و از سوی دیگر ایرلاینها با رانتی که در اختیار دارند، به کار خود ادامه میدهند بدون آنکه هزینههای واقعی فعالیت خود را بپردازند. مثلاً شاهد بودید که ایرلاینها هزینه سوخت مصرفی خود را پرداخت نمیکردند و وزارت نفت مجبور به مقابله شد. اما این فشار متقابل تا کجا میتواند ادامه یابد؟ وقتی ایرلاین به دلیل پرداخت نکردن هزینهها، سوخت نداشته باشد یا از خدمات فرودگاهی محروم شود؛ پروازها مختل میشود و در واقع سیستم اقتصادی کشور است که به مشکل میخورد. پس هیچ چارهای جز این نیست که قیمت بلیت هواپیما و خدمات فرودگاهی آزاد شود.
یعنی پیش از راهاندازی ایرلاین خصوصی باید قیمتها آزاد شود؟
بله، این کار بر راهاندازی ایرلاینهای خصوصی مقدم است. آزادسازی قیمتها موجب میشود که سرمایهگذاران توانمند به عرصه کار بیایند. الان ایرلاینهای خصوصی به این امید ادامه فعالیت میدهند که آزادسازی قیمتها انجام بگیرد و کارشان صرفه اقتصادی داشته باشد. خصوصیسازی یعنی همین.
شما معتقدید که تحریمها در این میان نقشی ندارد؟
برای تحریمها راهکارهایی هست. همین الان از 220 فروند هواپیمای موجود در کشور بیش از نیمی از آنها، زمینگیر است. چون ایرلاینها توان مالی خرید موتور هواپیما یا تعمیر آنها را ندارند. فقط مساله تحریم نیست. ایرلاینها به همه جا بدهکار است. الان امید ایرلاینها به این است که تحریمها کمتر و قیمتها آزاد شود. به همین دلیل هم هست که بخش خصوصی به دنبال کسب مجوزهای جدید است. تحریمها فقط هزینهها را بیشتر میکند و درصد پایینی از مشکلات را شامل میشود. عامل اصلی کند شدن رشد هوانوردی در ایران عدم آزادسازی نرخهاست. تحریم عامل ثانویه است.
دیدگاه تان را بنویسید