تاریخ انتشار:
دیدگاه رئیس هیاتمدیره انجمن شرکتهای هواپیمایی در مورد فعالیت ایرلاینهای بخش خصوصی
فقط منابع هدر میرود
معتقد است حضور ایرلاینهای خصوصی تا زمانی که مشکلات و موانع فنی و اقتصادی حل نشده فقط منابع را هدر میدهد.
سید عبدالرضا موسوی رئیس هیاتمدیره انجمن شرکتهای هواپیمایی است. او در این گفتوگو به مشکلات ساختاری ایرلاینهای داخلی و فراتر از آن صنعت حملونقل هوایی اشاره میکند و معتقد است حضور ایرلاینهای خصوصی تا زمانی که مشکلات و موانع فنی و اقتصادی حل نشده فقط منابع را هدر میدهد. موسوی به تجربه فروش «ایرانایر» به بخش خصوصی اشاره میکند و میگوید: فروش این شرکت با شکست مواجه شد چون آنهایی که پول دارند، دانش ندارند و آنها که توان فنی و مدیریتی دارند، پول ندارند. بنابراین ابتدا باید برخی از موانع را از سر راه برداشت و در گام بعدی راه را برای حضور بخش خصوصی در حمل و نقل هوایی باز کرد.
به تازگی اخباری مبنی بر صدور مجوز برای شش ایرلاین جدید منتشر شده است. با توجه به اینکه هماکنون ایرلاینها زیانده هستند و به دلایل مختلف با مشکلات زیادی مواجهاند، تاسیس ایرلاینهای جدید با چه توجیه اقتصادی صورت میگیرد؟
البته من نمیدانم این خبر چقدر صحیح است و آیا اصولاً سازمان هواپیمایی کشوری بدون تصویب شورای عالی هواپیمایی قادر به صدور این مجوز هست یا خیر. چون شورای عالی هواپیمایی است که تصمیمگیریها و سیاستگذاریها در صنعت حملونقل هوایی را به عهده دارد و سازمان هواپیمایی فقط اجراکننده است. بنابراین این مجوزها باید به تایید و تصویب شورای عالی هواپیمایی برسد و سپس در مورد آن تصمیمگیری شود. اما در پاسخ به سوال شما باید بگویم چرا که نه؟ اگر بخش خصوصی تمایل داشته باشد که در حوزه حملونقل هوایی فعالیت کند و بتواند خدمات بهتری را ارائه کند از این موضوع استقبال هم میکنیم.
اصل موضوع هم همینجاست. گستره کار این ایرلاینها در خاک ایران است. هم مشکل تحریم صنعت حملونقل هوایی به جای خود باقی است و هم شرایط آزادسازی نرخ بلیت هواپیما هنوز اعمال نشده است و مشکلات ساختاری این صنعت هنوز پابرجاست. با این حساب چه اتفاقی افتاده که قرار است شش شرکت به مجموع ایرلاینهای ایران اضافه شود؟
حرف شما درست است. پیش از اینکه فعالان بخش خصوصی وارد این حوزه شوند بارها اتفاق افتاده که به آنها مشورت دادهایم و گفتهایم موانع و مشکلات زیادی بر سر راه تاسیس ایرلاین وجود دارد. خیلی از متقاضیان تاسیس ایرلاین، یا باور نمیکنند که این مشکلات وجود داشته باشد یا اینکه با وجود همه مشکلات، تمایل به سرمایهگذاری در این حوزه دارند. به هر حال نمیشود به بهانه اینکه مشکلات وجود دارد جلوی ورود سرمایهگذاران بخش خصوصی را بگیریم. به نظر شما وقتی یک سرمایهگذار با وجود این همه مانع و بوروکراسی قصد ورود به این بخش را دارد باید چهکار کرد؟
به هر حال قوانین و آییننامههایی در این مورد وجود دارد.
بله، این آییننامهها هم به طور قطع در فرآیند مجوزدهی به ایرلاینها مورد نظر قرار میگیرد.
سازمان هواپیمایی کشوری توانایی این را دارد که تشخیص دهد یک شرکت بخش خصوصی تا چه حد میتواند در این بازار دوام بیاورد؟
اصلاً تاکید من این است که فرآیند مجوزدهی باید با مشاوره انجمن شرکتهای حملونقل هوایی صورت گیرد. انجمن در عمق کار است و به خوبی با موانع و مشکلات آشناست. انجمن میتواند یک مشاور خوب برای دولت باشد. من میگویم وقتی سرمایهگذاران بخش خصوصی با انجمن مشورت کنند به خوبی میتوانند با تمام جوانب کار آشنا شوند. الان مشکلی که برای این ایرلاینهای بخش خصوصی وجود دارد فشاری است که به سازمان هواپیمایی برای ورود به کار انجام میگیرد. در حالی که اگر کار مشاوره این شرکتها به عهده انجمن باشد، این فرآیند سادهتر حل میشود.
یک سوال مهم در این مورد وجود دارد. وقتی تحریمها عرصه را بر حمل و نقل هوایی تنگتر میکند؛ چرا به جای تجمیع کار خطوط پروازی، تعداد آنها قرار است افزایش پیدا کند؟
تحریم مشکلات این صنعت را بیشتر کرده است. اما به نظر من مشکلات فراتر از این حرفهاست. صنعت هوایی یک صنعت با فناوری بالاست. مدیریت این صنعت هم باید جامع و مبتنی بر فناوری باشد. مدیریت این صنعت باید همهجانبهنگر باشد. برای دور زدن همین تحریمها که شما اشاره میکنید، تخصص نیاز است. اطلاعات مضاعف نیاز است. این کار را یکی دو شرکتی که بخواهد ادغام شود نمیتواند انجام دهد.
بخش خصوصی هم نمیتواند؟
منظورتان کدام بخش خصوصی است؟ ما در صنعت حملونقل هوایی بخش خصوصی نداریم. تجربه موفقی هم در این زمینه نداشتیم.
«ماهان» یا «آتا» نمیتواند به عنوان یک تجربه موفق مطرح باشد؟
«ماهان» یک شرکت باتجربه است. زمان برده تا به اینجا رسیده است. اما شرکتی مانند «فراز قشم» که به تازگی وارد این کار شده جز اینکه سر و صدا ایجاد کرده چه تجربهای در حوزه حملونقل مسافری دارد؟ همین الان من میگویم «فراز قشم» یک شرکت زیانده است. چون اطلاعاتی که در مورد تعداد پروازها، تعداد هواپیماها و میزان سرمایه این شرکت وجود دارد در تناقض است. این میزان سرمایهگذاری در چه مدتی باید به سود برسد؟ اصلاً من میگویم سرمایهگذاری بخش خصوصی اگر ظرف یک سال به سوددهی نرسد، صرفه اقتصادی ندارد. شرکتهایی مثل « فراز قشم» با توجه به تعداد هواپیما و تعداد پروازها، زیانده هستند.
فقط به همین دلیل است که ایرلاینهای خصوصی زیانده هستند؟
این یک دلیل است. اما عوامل دیگری هم هست. فرض کنید شما 10 فروند هواپیمای کارنکرده داشته باشید که هفتهای چند پرواز هم داشته باشد. وقتی چرخه اقتصادی ایرلاینها از سوی دولت کنترل میشود چه انتظاری از صنعت دارید که به سوددهی برسد؟ وقتی قیمت خدمات هوایی از سوی دولت تعیین میشود، انگیزه و رقابتی میان شرکتها و ایرلاینها برای ارتقای سطح کیفی کار پدید نمیآید. هر نوع هواپیما و هر نوع صندلی که وجود داشته باشد وقتی قیمت به صورت دستوری اعمال میشود؛ تفاوتی در بین آنها نیست. بخش خصوصی با این روند کاری از پیش نمیبرد.
خب به هر حال این روند قیمتگذاری دستوری وجود دارد اما آیا راه حلی برای سودده کردن فعالیتهای بخش خصوصی در حملونقل هوایی نیست؟
این اشکالات و موانع ساختاری که به آنها اشاره کردم باید پیش از صدور مجوز برای بخش خصوصی برطرف شود. اول باید تکلیف نرخ ارز مشخص شود. در اقتصادی که نرخ ارز همیشه در نوسان است و هر روز نرخ جدیدی برای دلار اعمال میشود نمیتوان برنامهریزی کرد که چه مقدار ارز به چه شرکتی تخصیص داد.
این «موانع ساختاری» که اشاره میکنید به واسطه فرسودگی ناوگان هوایی ایران است یا موارد دیگری را شامل میشود؟
ببینید مشکلات ساختاری که من روی آن تاکید دارم در بخش خصوصی بیشتر و پیچیدهتر است. چون بخش خصوصی قادر است هزینههای خود را بهینهسازی کند و از مشکلات خود بکاهد. اما وقتی عمده این «هزینهسازیها» از سوی دولت انجام میشود؛ مشکلات بخش خصوصی نیز بیشتر میشود چون دولت همهکاره حملونقل هوایی در ایران است.
با توجه به آنچه که گفتید اعتقاد دارید تجربه جدیدی که برای ورود ایرلاینهای بخش خصوصی به ناوگان هوایی قرار است اتفاق بیفتد در کوتاهمدت تا چه حد مفید است؟
در شرایط خوشبینانه اگر این ایرلاینها سرمایه و تجربه کافی برای حضور در بازار حملونقل هوایی را داشته باشند بازار بالقوهای را در اختیار خواهند گرفت. در حالت بدبینانه نیز این ایرلاینهای جدید، فقط منابع را هدر میدهند. بهتر است به نوع بدبینانه بیشتر توجه کنیم. به نظر من میتوان همین ایرلاینهای موجود را تقویت کرد و از توان تکنولوژیک و ظرفیتهای آنها بهره برد.
به تازگی اخباری مبنی بر صدور مجوز برای شش ایرلاین جدید منتشر شده است. با توجه به اینکه هماکنون ایرلاینها زیانده هستند و به دلایل مختلف با مشکلات زیادی مواجهاند، تاسیس ایرلاینهای جدید با چه توجیه اقتصادی صورت میگیرد؟
البته من نمیدانم این خبر چقدر صحیح است و آیا اصولاً سازمان هواپیمایی کشوری بدون تصویب شورای عالی هواپیمایی قادر به صدور این مجوز هست یا خیر. چون شورای عالی هواپیمایی است که تصمیمگیریها و سیاستگذاریها در صنعت حملونقل هوایی را به عهده دارد و سازمان هواپیمایی فقط اجراکننده است. بنابراین این مجوزها باید به تایید و تصویب شورای عالی هواپیمایی برسد و سپس در مورد آن تصمیمگیری شود. اما در پاسخ به سوال شما باید بگویم چرا که نه؟ اگر بخش خصوصی تمایل داشته باشد که در حوزه حملونقل هوایی فعالیت کند و بتواند خدمات بهتری را ارائه کند از این موضوع استقبال هم میکنیم.
اصل موضوع هم همینجاست. گستره کار این ایرلاینها در خاک ایران است. هم مشکل تحریم صنعت حملونقل هوایی به جای خود باقی است و هم شرایط آزادسازی نرخ بلیت هواپیما هنوز اعمال نشده است و مشکلات ساختاری این صنعت هنوز پابرجاست. با این حساب چه اتفاقی افتاده که قرار است شش شرکت به مجموع ایرلاینهای ایران اضافه شود؟
حرف شما درست است. پیش از اینکه فعالان بخش خصوصی وارد این حوزه شوند بارها اتفاق افتاده که به آنها مشورت دادهایم و گفتهایم موانع و مشکلات زیادی بر سر راه تاسیس ایرلاین وجود دارد. خیلی از متقاضیان تاسیس ایرلاین، یا باور نمیکنند که این مشکلات وجود داشته باشد یا اینکه با وجود همه مشکلات، تمایل به سرمایهگذاری در این حوزه دارند. به هر حال نمیشود به بهانه اینکه مشکلات وجود دارد جلوی ورود سرمایهگذاران بخش خصوصی را بگیریم. به نظر شما وقتی یک سرمایهگذار با وجود این همه مانع و بوروکراسی قصد ورود به این بخش را دارد باید چهکار کرد؟
به هر حال قوانین و آییننامههایی در این مورد وجود دارد.
بله، این آییننامهها هم به طور قطع در فرآیند مجوزدهی به ایرلاینها مورد نظر قرار میگیرد.
سازمان هواپیمایی کشوری توانایی این را دارد که تشخیص دهد یک شرکت بخش خصوصی تا چه حد میتواند در این بازار دوام بیاورد؟
اصلاً تاکید من این است که فرآیند مجوزدهی باید با مشاوره انجمن شرکتهای حملونقل هوایی صورت گیرد. انجمن در عمق کار است و به خوبی با موانع و مشکلات آشناست. انجمن میتواند یک مشاور خوب برای دولت باشد. من میگویم وقتی سرمایهگذاران بخش خصوصی با انجمن مشورت کنند به خوبی میتوانند با تمام جوانب کار آشنا شوند. الان مشکلی که برای این ایرلاینهای بخش خصوصی وجود دارد فشاری است که به سازمان هواپیمایی برای ورود به کار انجام میگیرد. در حالی که اگر کار مشاوره این شرکتها به عهده انجمن باشد، این فرآیند سادهتر حل میشود.
یک سوال مهم در این مورد وجود دارد. وقتی تحریمها عرصه را بر حمل و نقل هوایی تنگتر میکند؛ چرا به جای تجمیع کار خطوط پروازی، تعداد آنها قرار است افزایش پیدا کند؟
تحریم مشکلات این صنعت را بیشتر کرده است. اما به نظر من مشکلات فراتر از این حرفهاست. صنعت هوایی یک صنعت با فناوری بالاست. مدیریت این صنعت هم باید جامع و مبتنی بر فناوری باشد. مدیریت این صنعت باید همهجانبهنگر باشد. برای دور زدن همین تحریمها که شما اشاره میکنید، تخصص نیاز است. اطلاعات مضاعف نیاز است. این کار را یکی دو شرکتی که بخواهد ادغام شود نمیتواند انجام دهد.
بخش خصوصی هم نمیتواند؟
منظورتان کدام بخش خصوصی است؟ ما در صنعت حملونقل هوایی بخش خصوصی نداریم. تجربه موفقی هم در این زمینه نداشتیم.
«ماهان» یا «آتا» نمیتواند به عنوان یک تجربه موفق مطرح باشد؟
«ماهان» یک شرکت باتجربه است. زمان برده تا به اینجا رسیده است. اما شرکتی مانند «فراز قشم» که به تازگی وارد این کار شده جز اینکه سر و صدا ایجاد کرده چه تجربهای در حوزه حملونقل مسافری دارد؟ همین الان من میگویم «فراز قشم» یک شرکت زیانده است. چون اطلاعاتی که در مورد تعداد پروازها، تعداد هواپیماها و میزان سرمایه این شرکت وجود دارد در تناقض است. این میزان سرمایهگذاری در چه مدتی باید به سود برسد؟ اصلاً من میگویم سرمایهگذاری بخش خصوصی اگر ظرف یک سال به سوددهی نرسد، صرفه اقتصادی ندارد. شرکتهایی مثل « فراز قشم» با توجه به تعداد هواپیما و تعداد پروازها، زیانده هستند.
فقط به همین دلیل است که ایرلاینهای خصوصی زیانده هستند؟
این یک دلیل است. اما عوامل دیگری هم هست. فرض کنید شما 10 فروند هواپیمای کارنکرده داشته باشید که هفتهای چند پرواز هم داشته باشد. وقتی چرخه اقتصادی ایرلاینها از سوی دولت کنترل میشود چه انتظاری از صنعت دارید که به سوددهی برسد؟ وقتی قیمت خدمات هوایی از سوی دولت تعیین میشود، انگیزه و رقابتی میان شرکتها و ایرلاینها برای ارتقای سطح کیفی کار پدید نمیآید. هر نوع هواپیما و هر نوع صندلی که وجود داشته باشد وقتی قیمت به صورت دستوری اعمال میشود؛ تفاوتی در بین آنها نیست. بخش خصوصی با این روند کاری از پیش نمیبرد.
خب به هر حال این روند قیمتگذاری دستوری وجود دارد اما آیا راه حلی برای سودده کردن فعالیتهای بخش خصوصی در حملونقل هوایی نیست؟
این اشکالات و موانع ساختاری که به آنها اشاره کردم باید پیش از صدور مجوز برای بخش خصوصی برطرف شود. اول باید تکلیف نرخ ارز مشخص شود. در اقتصادی که نرخ ارز همیشه در نوسان است و هر روز نرخ جدیدی برای دلار اعمال میشود نمیتوان برنامهریزی کرد که چه مقدار ارز به چه شرکتی تخصیص داد.
این «موانع ساختاری» که اشاره میکنید به واسطه فرسودگی ناوگان هوایی ایران است یا موارد دیگری را شامل میشود؟
ببینید مشکلات ساختاری که من روی آن تاکید دارم در بخش خصوصی بیشتر و پیچیدهتر است. چون بخش خصوصی قادر است هزینههای خود را بهینهسازی کند و از مشکلات خود بکاهد. اما وقتی عمده این «هزینهسازیها» از سوی دولت انجام میشود؛ مشکلات بخش خصوصی نیز بیشتر میشود چون دولت همهکاره حملونقل هوایی در ایران است.
با توجه به آنچه که گفتید اعتقاد دارید تجربه جدیدی که برای ورود ایرلاینهای بخش خصوصی به ناوگان هوایی قرار است اتفاق بیفتد در کوتاهمدت تا چه حد مفید است؟
در شرایط خوشبینانه اگر این ایرلاینها سرمایه و تجربه کافی برای حضور در بازار حملونقل هوایی را داشته باشند بازار بالقوهای را در اختیار خواهند گرفت. در حالت بدبینانه نیز این ایرلاینهای جدید، فقط منابع را هدر میدهند. بهتر است به نوع بدبینانه بیشتر توجه کنیم. به نظر من میتوان همین ایرلاینهای موجود را تقویت کرد و از توان تکنولوژیک و ظرفیتهای آنها بهره برد.
دیدگاه تان را بنویسید