مناسبات سیاسی تهران با ۱۵ کشور هممرز و همسایه
ایران و منطقه
ایران با هفت کشور همسایه است و در مجاورت هشت کشور دیگر هم قرار دارد. کشورهایی که یک روز به واسطه اختلافات مرزی، روزی دگر به جهت تفاوتهای فرهنگی و مذهبی و زمانی نیز به دلیل دیدگاههای تند برخی از سیاستمداران آنها سختترین هجمهها را متوجه کشورمان کردهاند و البته در این مسیر از کمکهای برخی از کشورهای فرامنطقهای نیز برخوردار شدهاند. هرچند که حالا با روی کار آمدن دولت جدید ایران و اعتدالپیشگی سیاستمداران آن سنگ بنای بهبود روابط با همسایگان و ترمیم مناسبات با کشورهایی که روزگاری بخشی از امپراتوری بزرگ ایران محسوب میشدند، گذاشته شد.
ایران با هفت کشور همسایه است و در مجاورت هشت کشور دیگر هم قرار دارد. کشورهایی که یک روز به واسطه اختلافات مرزی، روزی دگر به جهت تفاوتهای فرهنگی و مذهبی و زمانی نیز به دلیل دیدگاههای تند برخی از سیاستمداران آنها سختترین هجمهها را متوجه کشورمان کردهاند و البته در این مسیر از کمکهای برخی از کشورهای فرامنطقهای نیز برخوردار شدهاند. هرچند که حالا با روی کار آمدن دولت جدید ایران و اعتدالپیشگی سیاستمداران آن سنگ بنای بهبود روابط با همسایگان و ترمیم مناسبات با کشورهایی که روزگاری بخشی از امپراتوری بزرگ ایران محسوب میشدند، گذاشته شد. حسن روحانی رئیس دولت اعتدالگرای ایران در کتاب معروف خود که از دوران دبیری شورای عالی امنیت ملی دولت اصلاحات به نگارش درآمده است به بخشهایی از تحرکات دولت وقت نسبت به رفع دغدغه کشورهای همسایه از برنامههای هستهای ایران اشاره میکند و میآورد: «برای افزایش تحرک در حوزه منطقهای (در پرونده اتمی) از تاریخ پانزدهم تا بیست و سوم خرداد ۱۳۸۴ سفری به کویت، امارات، یمن، عربستان و عمان داشتم. این سفر منطقهای پس از آن بود که اروپاییها یکی، دو بار به کارشناسان ما گفته بودند که کشورهای
منطقه فشار زیادی بر ما وارد میآورند، و مرتب به آمریکاییها نیز پیام میدادند که برنامه هستهای ایران برای ما خطرناک است؛ بنابراین لازم است شما به نحوی آنها را ساکت یا قانع کنید.» توجه به این مباحث نشان میدهد که سیاست تنشزدایی با همسایگان از همان زمان در دستور کار مقامات دولت قرار داشته است. هرچند که اقدامات هشتساله دولتهای نهم و دهم تمامی این تلاشها را یکشبه بر باد داد.
ترکیه
ایران و ترکیه از حدود ۴۰۰ سال پیش هیچگونه اختلاف مرزی با هم نداشتهاند اما در موارد متعدد سیاسی با یکدیگر اختلافنظر دارند. اختلاف درباره آینده سوریه و نارضایتی ایران از استقرار سپر دفاع موشکی ناتو در خاک ترکیه، از مهمترین موارد آن است. سخنان تند رجب طیب اردوغان، نخستوزیر ترکیه مبنی بر اینکه ایران، به دلیل عدم صداقت در حال از دست دادن وجهه بینالمللیاش است، آخرین حلقه از اتفاقاتی است که اخیراً تنش را در روابط ایران و ترکیه افزایش داده است. انتقاد آقای اردوغان در پی مخالفت مقامهای بلندپایه ایران در خصوص میزبانی ترکیه برای برگزاری مذاکرات ایران و گروه 1+5 و تغییر محل آن به کشور دیگری مطرح شد. اما این نخستین تنش در روابط ایران و ترکیه
نیست. مدتهاست که مقامات نظامی و سیاسی ایران ناراحتی خود را از رفتارهای دولتمردان ترکیه گاهی با الفاظ دیپلماتیک و گاهی به شکل تند به زبان آورده و میآورند. بهصورت کلی دلگیری مقامات کشورمان از رفتار آنکارا در ارتباط با چند موضوع است که شاید بتوان مهمترین آنها را استقرار سپر دفاع موشکی ناتو در ترکیه، همراهی ترکیه با جهان غرب و به ویژه آمریکا در انقلابهای کشورهای عربی و سوق دادن این انقلابها به حالت بیخطر برای دنیای غرب و رفتار ترکیه در قبال سوریه برشمرد. رفتاری که به کدورتهای چندین و چندساله دو کشور انجامید و به دلیل موضعگیریهای خارج از عرف در قبال سیاستهای صلحجویانه تهران همچنان به قوت خود باقی است.
عراق
ایران و عراق طولانیترین مرز را با یکدیگر دارند. طول این مرز حدود ۱۶۰۹ کیلومتر (حدود ۱۲۵۸ کیلومتر زمینی و حدود ۳۵۱ کیلومتر آبی) است. اختلافات مرزی دو کشور طی عهدنامه حسن همجواری موسوم به قرارداد الجزایر حل شده اما دو کشور از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ به مدت هشت سال با یکدیگر جنگیدند. مهمترین موارد اختلافات دو کشور در حال حاضر معطل ماندن اجرای بندهایی از این عهدنامه و از جمله اختلافات درباره میادین مشترک گاز و نفت است. حمله نیروهای ائتلاف بینالملل به رهبری آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ و سرنگونی رژیم صدام حسین، نقطه تحولی در روابط ایران با این کشور بود که به روی کار آمدن دولتی شیعیمذهب و همسو با سیاستهای ایران انجامید. در حال حاضر
عراق استراتژیکترین همسایه ایران در منطقه است چرا که علاوه بر خط مقدم مبارزه تهران با گروههای فرقهگرای تروریستی محلی برای اختلافات نیابتی ایران و اعراب نیز به شمار میرود. اختلافاتی که با حمایتهای مالی برخی از کشورهای عربی منطقه چون سعودیها از گروههایی نظیر داعش منجر به بروز آشفتگی جدیدی در منطقه شده است.
کویت
ایران و کویت طی چند سال گذشته روابط سردی با یکدیگر داشتهاند و اختلافات یک بار به فراخوانی سفرا و حتی اخراج دیپلماتهای دو کشور انجامیده است. کویت مدعی بود گروهی از نظامیان ایرانی را دستگیر کرده که مشغول جاسوسی از اماکن حساس این کشور بودهاند. دو کشور بر سر میدان گازی آرش هم اختلافنظر دارند. هرچند که با روی کار آمدن دولت روحانی سیگنالهای صلحجویانه حسن روحانی به کویت نیز رسید و امیر این کشور برای نخستین بار در طول عمر 36ساله انقلاب ایران راهی تهران شد.
با استقلال یافتن کویت از قیمومیت انگلیس در سال 1961، روابط میان دو کشور پیشرفت قابل ملاحظهای داشت بهگونهای که ایران جزو اولین کشورهایی بود که استقلال این کشور را به رسمیت شناخت و روابط دیپلماتیک دوجانبه با آن را در سال 1962 شروع کرد و آخرین ایستگاه این روابط دیپلماتیک هم تحویل استوارنامه علیرضا عنایتی به عنوان سفیر جدید جمهوری اسلامی ایران در کویت بود که 21 می گذشته به شیخ صباح الاحمد الجابر الصباح، امیر این کشور تقدیم شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 نیز شیخ صباح امیر فعلی کویت نخستین مسوول عالیرتبه از منطقه خلیج فارس بود که وارد تهران شد. او در آن زمان وزیر امور خارجه و معاون نخستوزیر بود که در ژوئن 1979 به تهران سفر کرد.
عربستان
روابط ایران و عربستان سعودی در سالهای پس از پیروزی انقلاب بهمن ۱۳۵۷ ایران، گاه خصمانه و گاه دوستانه بوده اما در حال حاضر دو کشور روابط سردی با یکدیگر دارند. از سالها پیش تاکنون، همواره این نکته مورد اشاره تحلیلگران اوضاع خاورمیانه بوده که ماهیت روابط ایران و عربستان سعودی به عنوان دو کشور مهم و تاثیرگذار، یکی از مهمترین عناصر تعیینکننده ساختار سیاسی و امنیتی این منطقه است.
در همین راستا، روزنامه لبنانی «السفیر» در مطلبی به بررسی روابط ایران و عربستان پرداخته و آورده است: در بیشتر کشورهای خاورمیانه، منبع اصلی درگیریهای داخلی ریشه در یک عامل اصلی دارد و آن، تضاد منابع ایران و عربستان سعودی در این کشورهاست؛ بنابراین، تقابل ایران و عربستان به مشخصه اصلی مسائل منطقهای تبدیل شده است. هماکنون نیز این تقابل خود را در قالب چند روند عمده نشان داده است: روند سیاسی عراق و لبنان، آشتی فتح و حماس و مساله سوریه، که خود مهمترین نمود منطقهای اختلافات ایران و عربستان سعودی به شمار میرود. از دید عربستان سعودی، توافق ایران و آمریکا بر سر موضوع هستهای، راه را برای برداشته شدن تحریمهای اقتصادی موجود علیه ایران هموار کرده و دست ایران را در منطقه باز خواهد کرد. افزون بر این، عربستان سعودی در سطح منطقه نیز با چالشهای مهمی روبهروست. تلاش عربستان برای منسجم نگهداشتن شورای همکاری خلیجفارس و همچنین درگیریهای اخیر عربستان با قطر، از جمله مهمترین این موارد است.
بحرین
روابط دو کشور طی دو سال گذشته سرد و پرتنش بوده است. بحرین قسمتی از سرزمین ایران بود، اما در دوره انحطاط قاجاریه، دولت انگلستان از ضعف دولت مرکزی استفاده کرد و به موجب قراردادهایی که در سالهای 1820، 1861، 1880 و 1892 با بحرین منعقد کرد، به تدریج بر نفوذ خود در آن سرزمین افزود و بعدها مدعی شد از زمان قرارداد 1820 دولت انگلستان شیخ بحرین را مستقل میشناخته است. دولت ایران نسبت به این امر معترض بود و حتی در نوامبر 1927 مساله بحرین را به جامعه ملل ارجاع کرد، ولی راه حلی در این مورد به دست نیامد. پس از جنگ جهانی دوم لوایحی در ایران به تصویب رسید و به موجب آن دولت ایران موظف شد نسبت به احقاق حقوق ایران در بحرین اقدام کند. همچنین
دولت ایران در سال 1957 بحرین را به عنوان استان چهاردهم ایران اعلام کرد و در 1958 نیز از شیخ سلمان بن احمد الخلیفه شیخ بحرین خواست وفاداری خود را به دولت ایران نشان دهد. البته 20 سال بعد سیاست دولت ایران نسبت به بحرین تغییر کرد و ایران حاضر شد از حاکمیت خود نسبت به بحرین صرف نظر کند. از نظر استراتژیک و سوقالجیشی، بحرین در خلیجفارس از جایگاه بسیار ویژهای برخوردار است. واقع شدن بحرین در مرز ساحلی عربستان و قطر در گذشته فرصت قابل ملاحظهای را برای ایران به دنبال داشته است. هر چند از نظر حقوقی بین ایران و بحرین آبهای آزاد وجود دارد، اما قبل از جدایی بحرین حق استفاده از منابع بستر برای ایران تا نزدیکی سواحل عربستان و قطر ادامه پیدا میکرد. تصور اینکه ایران در دو سوی یکی از مهمترین آبراههای جهان دارای ساحل باشد میتواند تا حدی نشان دهد بحرین از حیث سیاسی و نظامی چه اهمیتی در تفوق بر کشورهای عربی منطقه و حتی تاثیرگذاری بر معادلات بینالمللی برای ایران داشته است. اگر بحرین در حاکمیت ایران باقی میماند، با توجه به افزایش گستره آبهای سرزمینی، رگ حیاتی نفت دنیا تا حد زیادی در تسلط ایران قرار میگرفت. وجود منابع
غنی نفت و گاز در پهنه آبهای سرزمینی بحرین نیز اهمیت قابل توجهی به این سرزمین بخشیده است. علاوه بر این موقعیت مناسب برخی از جزایر برای پهلوگیری و تعمیر کشتیهای بزرگ اقیانوسپیمای 500 هزار تنی در بنادر آنها و مرواریدهای مشهور آن نیز از امتیازات دیگر آن محسوب میشود.
قطر
قطر در سالهای اخیر تلاش کرده روابط خود را با ایران در سطح دوستانهای حفظ کند. در سالهای ابتدایی تاسیس دولت قطر که همزمان با اوج شکوفایی اقتصادی متکی بر ثروت نفتی ایران بود روابط ویژهای میان دو کشور وجود نداشت. ایران قدرتی بلامنازع در منطقه بود و در مقابل امیرنشین قطر، کشوری تازهتاسیس که برای روی پا ایستادن با تکیه بر استفاده از منابع زیرزمینی خود نیازی وافر به سیاست عدم تنش سیاسی با همسایگانش به خصوص ایران داشت. امیر قطر در سال ۲۰۰۰ دست به سفری به ایران زد که نخستین سفر یک مقام عالیرتبه عربی به ایران پس از انقلاب اسلامی بود. او همچنین در سفر دوم خود در سال ۲۰۰۶ به تهران، نام خود را به عنوان نخستین رهبر عربی که پس از ریاستجمهوری محمود احمدینژاد به ایران سفر میکرد، ثبت کرد.
این دو سفر تاثیر حائز اهمیتی در نزدیکی قطر به ایران بهرغم مخالفت دیگر همسایگان عرب آن داشت. قطر بهرغم فشاری که از طرف کشورهای عربی خلیجفارس به آن وارد میشود، مواضعی به مراتب نرمتر از دیگران در قبال جزایر سهگانه و نام خلیجفارس اتخاذ میکند. در بحران هستهای ایران و در شرایطی که عربستان و همپیمانان منطقهای آن تندترین مواضع را علیه ایران اتخاذ کرده و حتی درصدد تشکیل جبههای متحد علیه تهران هستند، امیر قطر دست به دو اقدام مخالف با رویکرد همسایگان عرب خود زد.
نخست اینکه طی اظهاراتی تلاش ایران برای دستیابی به انرژی هستهای را حق این کشور خوانده و از آن به شکل کامل حمایت کرد و سپس در شرایطی که فضای بینالمللی و عربی به شدت علیه ایران بود و سخن از حمله نظامی علیه ایران به میان آمده بود، در سال ۲۰۱۰ معاهده دفاعی مشترکی را با ایران امضا کرد که به موجب آن دو کشور در مواقع حساس ملزم به حمایت از یکدیگر میشدند.
امارات
بهرغم وجود تفاهمنامهای درباره جزایر سهگانه، تنب کوچک، تنب بزرگ و ابوموسی، از حدود 20 سال پیش تاکنون، امارات ادعاهایی مرزی درباره این سه جزیره مطرح کرده. کشورهای عربی یک بار موضوع را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع دادهاند اما شورا اعتراض را وارد ندانست. در سالهای اخیر، امارات متهم به بدرفتاری با مسافران ایرانی شده است. این کشور در زمان بالا گرفتن تحریمها، به بهانه اجرای مصوبات سازمان ملل برخی از مبادلات کالا و خدمات بانکی به ایران را متوقف کرده است، این در حالی است که به باور کارشناسان دلیل اصلی خودداری از مناسبات اقتصادی با ایران اجرای سیاست ناگزیرسازی دولت آمریکا از سوی مقامات اماراتی است. اما با این حال وزیر خارجه امارات متحده عربی از جمله مقاماتی بود که در همان نخستین ماههای روی کار آمدن دولت یازدهم به تهران سفر کرد.
محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران نیز پس از دیدار با شیخ عبدالله بن زاید آلنهیان گفت: ما هرگونه پیشرفت را برای کشورهای این منطقه توفیقی برای خود و هرگونه خطر و تهدید برای کشورهای منطقه را ضدخود تلقی میکنیم. رایزنیهای مقامات ایرانی و اماراتی تا بدان جا پیشرفته است که بیژن زنگنه وزیر نفت کشورمان تنها چند روز پیش از اجلاس اخیر اپک در وین به ابوظبی سفر کرد تا موضع مثبت مقامات اماراتی نسبت به جلوگیری از کاهش قیمت نفت را به دست آورد.
به نظر میرسد تهران درصدد بود تا با حمایت ابوظبی و برخی از تولیدکنندگان نفت در برابر سیاست ریاض برای کاهش قیمت طلای سیاه ایستادگی کند هر چند که در این مسیر به توفیقی دست نیافت.
عمان
مهمترین وجه رابطه دیپلماتیک ایران و عمان در سه دهه اخیر را میتوان در نقشی خلاصه کرد که مسقط در این دوره بر عهده داشته است: میانجیگری میان تهران و کشورهایی که با جمهوری اسلامی اختلاف دارند که از سرگیری روابط ایران با عربستان سعودی و بریتانیا حاصل همین سیاست (۱۹۹۰) است. وساطت عمان در ماجرای رهایی ملوانان بریتانیایی از ایران در سال ۲۰۰۷، آزادی سه جوان آمریکایی متهم به جاسوسی از زندان اوین در دو تابستان متوالی (سالهای ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰) و درنهایت میزبانی مذاکرات هستهای ایران و 1+5 در آبان 93 را شاید تا این لحظه تازهترین محصول به بارنشسته دیپلماسی میانجیگرایانه عمان باشد باید به این لیست افزود. البته رابطه ایران و عمان نه امروز و دیروز بلکه از سالهای پیش از انقلاب ۱۳۵۷ و با کمک نظامی شاه به حکومت عمان برای مقابله با شبهنظامیان ظفار آغاز شد. گرچه کشورهای دیگری هم در آن هنگام به یاری حکومت نوپای سلطان قابوس پرداختند اما نقش اصلی در پشتیبانی لجستیکی دادن به نیروهای نظامی عمان و حتی رویارویی مستقیم با شبهنظامیان چپگرای ظفار بر عهده نیروهای نظامی ایران بود که توانست زمام امور را در سال ۱۹۷۵ به سلطان قابوس بازگرداند.
از آن هنگام تاکنون، سلطان قابوس حکومتش را مدیون ایرانیهایی است که در روزهای سخت به یاریاش شتافتند. علاوه بر این، ایران دوران پهلوی (پس از آمریکا و بریتانیا) نخستین کشور منطقه بود که حکومت سلطان قابوس -در پی کودتا علیه پدرش- را در سال ۱۹۷۰ به رسمیت شناخت.
یک سال بعد، سلطان قابوس بن سعید آل سعید در ردیف میهمانان ویژه جشنهای ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی ایران در تخت جمشید حضور یافت که این امر افتخار بزرگی برای کشور تازه به عرصه رسیده عمان تلقی میشد. از آن زمان تاکنون عمان همواره در زمره اصلیترین همپیمانان منطقهای ایران قرار داشته است و معمولاً بیتوجه به خواستههای دیگر کشورهای عربی و ابرقدرتهای منطقهای به مناسبات سیاسی و اقتصادی خود با تهران ادامه داده است.
پاکستان
ایران نخستین کشوری بود که در آگوست 1947، استقلال پاکستان را به رسمیت شناخت و پاکستان نیز نخستین کشور جهان بود که مقارن با پیروزی انقلاب اسلامی، ایران را در فوریه 1979، به رسمیت شناخت. اما بهرغم این موضوع، مناسبات دو کشور طی شش دهه گذشته، فراز و نشیبهای بسیار فراوانی را پشت سر گذاشته است. در مطالعه روابط دو کشور طی سه دهه گذشته، پنج عامل ثابت ایدئولوژی و مذهب، قومیتگرایی، افراطگرایی و تروریسم، تحولات افغانستان، نوع مناسبات هند و پاکستان با محوریت کشمیر و سیاستهای ایالاتمتحده آمریکا با کارکرد دوگانه همواره بر روابط دو کشور سایه افکنده است که در ترکیب با مولفههای متغیر و شرایط زمانی حاکم بر دو کشور، منطقه و نظام بینالملل، سرنوشت مناسبات دوجانبه ایران و پاکستان را رقمزده است. بهطور تاریخی، پاکستان همواره از ورای مرزهای یک هزار و 200 کیلومتریاش به ایران نگریسته است.
در دوران پهلوی که به دنبال انقلاب اسلامی سرنگون شد، هلیکوپترهای ایرانی و ارتش پاکستان عملیاتی مشترک را علیه جداییطلبان در منطقه بلوچستان انجام میدادند. تا امروز، این تنها نمونه ترکیب نیروی نظامی خارجی با نیروهای داخلی پاکستان در مبارزه با جداییطلبان به شمار میرود. در واقع این همکاری ایران بود که راه را برای غلبه ارتش پاکستان بر جداییطلبان بلوچ هموار کرد. یکی از زمینههایی که این روابط مثلثیشکل به طور کلی و به طور خاص در رقابت ایران و پاکستان نمود پیدا میکند؛ آینده افغانستان است. با خروج نیروهای ناتو از افغانستان، قدرتهای منطقهای شامل ایران، پاکستان، هند، چین و روسیه باید موقعیت استراتژیک خود را در کابل مورد بازبینی قرار دهند. پاکستان و ایران تقریباً منافع متناقضی در افغانستان دارند که میتواند یکی از اصلیترین دلایل درگیری دو کشور در سالهای آینده باشد. عربستان سعودی و هند نیز در کانون این درگیریها قرار خواهند گرفت و چین نیز به هر ترتیب وارد این بازی خواهد شد.
افغانستان
امضای توافقنامه امنیتی افغانستان و آمریکا یکی از موضوعات مناقشهبرانگیز سالهای اخیر تهران و کابل بود. ایران ناراضی بودن خود را از این توافق با احضار سفیر افغانستان نشان داد و مقامات افغانی نیز در مقابل اقدام به احضار نماینده سیاسی ایران کردند. به نظر میرسد عمده دلایل نگرانی مقامات ایرانی از امضای این توافق احداث پایگاههای نظامی جدید آمریکا در افغانستان است؛ برپایه این توافقنامه حداقل دو پایگاه آمریکا در نزدیکی مرزهای ایران برقرار خواهد شد. همین ابراز مخالفتها بود که منجر به سفر سال گذشته رئیسجمهور پیشین افغانستان به ایران شد. حامد کرزی در سفر یکروزه خود تلاش کرد موضع مثبت ایران را نسبت به امضای توافق امنیتی
کابل-واشنگتن به دست آورد اما تنها عایدی او از این سفر تاکید بر صراحت لهجه تهران نسبت به عدم امضای توافقنامه مذکور بود؛ در آن دیدار روحانی با اشاره به مخالفت صریح ایران با هر نوع حضور خارجی در منطقه بهویژه در کشور مسلمان افغانستان گفته بود: «جمهوری اسلامی ایران با حضور هر کشور خارجی در منطقه، خاورمیانه و خلیجفارس مخالف است، در انتخابات ریاستجمهوری افغانستان هم با وجود آنکه ایرانیها خواهان به قدرت رسیدن عبدالله عبدالله، رقیب انتخابی اشرف غنی بودند اما با حمایت از اهداف و برنامههای رئیسجمهور جدید این کشور نشان دادند که سیاست مصالحهجویانهای با اشرف غنی دارند؛ رضایت به امضای قرارداد امنیتی کابل و واشنگتن نمونه بارزی از این امر است. علاوه بر مشکلات سیاسی و دغدغههای امنیتی تهران نسبت به حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان و مشکل آب یکی از چالشهایی است که هنوز لاینحل باقیمانده و نگرانیهایی را در دو طرف به وجود آورده و این نگرانیها حتی در سطح مسائل سیاسی نیز نفوذ کرده است. در زمینه امور مهاجران افغان هم مشکلاتی وجود دارد. صدها هزار افغان بهصورت غیرقانونی در شهرهای مختلف ایران زندگی میکنند که با وجود
بازگشت نسبی آرامش به کشورشان حاضر به خروج از این کشور نیستند. موارد ذکرشده در کنار بحثهای روز مبتلا به، مناسبات دوجانبه ایران و افغانستان را با چالشهایی مواجه کرده است.
ترکمنستان
با پا به عرصه نهادن کشور ترکمنستان، رهبری این کشور تلاش گستردهای را به کار برد تا ترکمنستان را از بحران مطلقی که در نتیجه سیاست غیرعادلانه شوروی سابق بود، نجات دهد. بدین منظور روابط دیپلماتیک با کشورهای مختلف و از جمله ایران را برقرار کرد. روابط ایران و ترکمنستان در 20 سال گذشته جنبههای مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را دربر میگیرد و هماکنون جمهوری اسلامی ایران نخستین شریک اقتصادی و تجاری ترکمنستان در عرصه فعالیتهای اقتصادی اجرای پروژههای زیربنایی و انتقال تکنولوژی است. وزارتخانهها و شرکتهای ایرانی در طول سالهای پس از استقلال، پروژههای مفیدی مانند احداث کارخانه فیبر نوری و تصفیهخانه مرو، پروژه تولید بنزین در
پالایشگاه ترکمنباشی، اجرای هشت سیلوی فلزی در استانهای مختلف ترکمنستان و اجرای سد مشترک دوستی بر رودخانه تجن و پروژههای جادهسازی، احداث ترمینال و پایانه دریایی گاز مایع در ساحل دریای خزر، خط راهآهن تجن-سرخس-مشهد، خط انتقال برق بالکان آباد-علیآباد را عملیاتی کردهاند. راهاندازی خط لوله گاز کرپجه-کردکو و خط لوله گاز دولت آباد-سرخس-خانگیران در سالهای متمادی و خریدوفروش سالانه حدود 12 میلیارد مترمکعب و برنامههای ارتقای این میزان تا 20 میلیارد مترمکعب در سال از دیگر شاخصترین تعاملات بین ایران و ترکمنستان است که نمونه بارز همکاریهای دوجانبه و منطقهای است.
روسیه
ایران و روسیه در زمینه تعیین رژیم حقوقی دریای خزر اختلافنظر دارند. روسیه از جمله کشورهای عضو دائم شورای امنیت است که در گروه 1+5 سرگرم مذاکره با ایران است. روسیه در زمینه فروش تسلیحات به ایران بهرغم وجود قراردادی رسمی اختلاف دیدگاه دارد که همین موضوع به دلخوری تهران از مسکو انجامیده است. چند دهه است که روسیه یکی از همپیمانان ایران به شمار میآید اما هرازگاهی با به میان کشیدن بحث تحریمهای تهران طرح جدیدی برای باجگیری از ایران مطرح میکند. 24 مهرماه 1386 بود که برای نخستین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی و همچنین بعد از فروپاشی شوروی، رئیسجمهور روسیه وارد ایران شد. سفر ولادیمیر پوتین به تهران برای شرکت در دومین اجلاس
روسای کشورهای حاشیه دریای خزر، 50 سال پس از آخرین سفر رئیسجمهور روسیه به ایران انجام شد. اختلاف ایران و روسیه در تعیین رژیم حقوقی دریای خزر و لاینحل ماندن آن پس از نزدیک به 23 سال مذاکره و چهار دوره برگزاری نشست روسایجمهور، به جایی نرسیده است و همچنان روسیه، قزاقستان، آذربایجان و ترکمنستان موانعی جدی در حق حاکمیت ایران بر 20 درصد دریای خزر ایجاد کردهاند؛ حقی که به صراحت در قرارداد سال 1940 بر آن تاکید شده است. چهارمین نشست سران کشورهای ساحلی دریای خزر دوشنبه 7 مهر سال جاری در آستراخان روسیه برگزار شد و توافقاتی هم دربر داشت، اما موضوع اصلی اختلافی که حل و فصل نهایی نظام جدید حقوقی در دریای خزر است، همچنان سربسته و بینتیجه مانده است. معمایی که صدها جلسه در سطح کارشناسان، وزرای خارجه و روسای جمهور نتوانسته پاسخی برای آن بیابد.
ارمنستان
از میان همسایگان ایران کوتاهترین مرز زمینی، مرز ایران و ارمنستان است. طول این مرز در حدود ۴۸ کیلومتر است. ایران کماختلافترین مناسبات را در میان همسایگانش با ارمنستان دارد. دو کشور روابط سیاسی تجاری مستحکمی با یکدیگر دارند و این وضعیت از زمان استقلال ارمنستان پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، باثبات بوده است.
علاوه بر روابط سطح بالای سیاسی، ارمنستان و ایران قصد دارند تا خط لولهای به طول ۳۶۵ کیلومتر راهاندازی کنند که قادر خواهد بود روزانه 1/5 میلیون لیتر گازوئیل و سوخت دیزلی را از شهر تبریز به شهر یراسخ در ارمنستان منتقل کند. قرار است این خط لوله تا سال ۲۰۱۴ ساخته و راهاندازی شود. مقامات ارمنی تاکید دارند که تحریمهای بینالمللی علیه ایران، مانعی برای راهاندازی این خط لوله نخواهد بود.
با وجود آنکه جمهوری ارمنستان حضور و تاثیری چشمگیر در ایالات متحده دارد، اما سیاستهای خود را همراستا با مسکو میداند و همچنان پایگاههای نظامی در اختیار روسیه قرار میدهد. تهران و ایروان بهرغم مخالفتهای برخی از همسایگان خود روابط بسیار منسجم و درخور توجهی با یکدیگر دارند.
آذربایجان
پیش از جنگهای ایران و روسیه در دوران قاجار، جمهوری آذربایجان و چند کشور دیگر این منطقه جزو خاک سرزمینی ایران محسوب میشدند. ولی در پی شکستهای ایران در این جنگ و بر اساس دو قرارداد گلستان و ترکمنچای، جمهوری آذربایجان و سرزمینهای شمالی رود ارس از ایران جدا شدند. اما چون در هیچ یک از این قراردادها صحبتی از تعیین رژیم حقوقی دریای خزر به میان نیامده بود همین مساله در سالهای بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تشکیل کشورهای تازه استقلالیافته از آن، موجب اختلاف عمیق بین برخی از این کشورها و ایران شده است که این اختلاف تا امروز ادامه دارد. روابط ایران و آذربایجان در سالهای اخیر بسیار پرتنش بوده و در مواردی به فراخوانی سفرای دو کشور و
اخراج ماموران دولتی یکدیگر انجامیده است. علاوه بر این ایران از روابط باکو با اسرائیل نگران بوده و نسبت به گسترش آن هشدار داده است. علاوه براین برخی تحریکات قومی در تشدید تنشها در روابط دو کشور موثر بوده است. ایران و آذربایجان همچنین بر سر دریای خزر اختلافنظر جدی دارند بهطوریکه در یکی از مناقشاتشان علاوه بر احضار سفرا، راههای مرزیشان را نیز برای چندین روز بستند که همین امر منجر به اختلال در شریانهای حیاتی حمل و نقل بین این دو کشور شد.
قزاقستان
دو کشور در تعیین رژیم جدید حقوقی دریای خزر و تعیین مرزهای دریایی اختلافنظر دارند. هرچند ایران شریک استراتژیک قزاقستان محسوب نمیشود، اما دو کشور طی سالهای اخیر بر ضرورت توسعه همکاریهای دوجانبه در زمینههای مختلف تاکید کرده و گامهای عملی زیادی نیز در این زمینه برداشتهاند. در همین راستا و با عنایت به ظرفیتهای بسیار اقتصادی در قزاقستان، این کشور برای ایران و شرکتهای ایرانی دارای اهمیت زیاد بوده و در مقابل، آستانه نیز با توجه به موقعیت مناسب ژئوپولتیک ایران، نسبت به گسترش همکاریهای تجاری و اقتصادی با تهران اهتمام عملی داشته است. به همین اعتبار، حجم مبادلات تجاری میان ایران و قزاقستان در شش سال اخیر با پنج برابر افزایش از 400 میلیون دلار به بیش از دو میلیارد دلار رسیده است. با این وجود، با توجه به محصور بودن قزاقستان در خشکی و همان طور که اشاره شد،
ظرفیتهای بسیار اقتصادی در این کشور، این حجم مبادلات قابل افزایش است و ایران با استفاده از مزیت جغرافیایی خود میتواند نسبت به تامین مطلوبیتهای خود از این ناحیه اقدام کند. ایران باید در این راستا به این نکته توجه داشته باشد که برای استفاده بهتر و بیشتر از این فرصت، در ابتدا باید به فکر تعدیل سیاست خارجی خود نسبت به کشورهای غربی باشد، چرا که با توجه به بیثباتی سیاسی و اقتصادی در منطقه آسیای مرکزی، سیاست کشورهای این منطقه به دولتهای قدرتمند از جمله آمریکا، اتحادیه اروپا و... معطوف شدهاند و در حال حاضر نیز ساختار سیاسی و اقتصادی آنها در ارتباط با غرب شکل گرفته است.
دیدگاه تان را بنویسید