تاریخ انتشار:
واکنش مهدی کرباسیان، رئیس ایمیدرو به اعتراضهای مردمی در شهر معدنی بافق
وزارت اقتصاد از اعتراضها درس بگیرد
در چند روز گذشته اعتراضهایی در شرکت سنگآهن مرکزی از سوی کارگران این مجموعه نسبت به واگذاری معدن صورت گرفت که دو هفته به طول انجامید و بسیاری از دغدغههای مردم شهرستان بافق طی این اعتراضها مطرح شد.
در چند روز گذشته اعتراضهایی در شرکت سنگآهن مرکزی از سوی کارگران این مجموعه نسبت به واگذاری معدن صورت گرفت که دو هفته به طول انجامید و بسیاری از دغدغههای مردم شهرستان بافق طی این اعتراضها مطرح شد. مهمترین نگرانی این کارگران معدنی موضوع واگذاری سهام این شرکت معدنی به فولاد خوزستان بود که قرار شده بود 5/28 درصد باقیمانده سهام این معدن به شرکت فولاد خوزستان واگذار شود که حتی مطرح شدن این موضوع عصبانیت اهالی این شهر را برانگیخته و برای احقاق حقوق خود موج اعتراضی را در سطح شهر به راه انداختند. عقبماندگی این شهر به لحاظ توسعه توام با ترس از بیکار شدن کارگران به تجمع و تحصن مردم دامن زد. از آنجا که اصلیترین موضوع این اعتراضها نحوه واگذاری این معدن بود، سراغ مهدی کرباسیان، رئیس سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی رفتیم تا چگونگی واگذاری این معدن را روایت کند. او معتقد است اگر واگذاری منطقی باشد نگاه مردم هیچگاه نسبت به خصوصیسازی منفی نخواهد شد.
چند روز پیش در شرکت مرکزی سنگآهن اتفاقاتی افتاد که فضای شهرستان بافق را آشفته کرد. در اعتراضهای مردمی که کارگران نقش اصلی را داشتند نارضایتی از واگذاری سهام این شرکت سنگآهن به بخش خصوصی عنوان شد که به گفته برخی از صاحبان کسب و کار، توسعهنیافتگی شهر طی 50 سال بهرهبرداری از معدن چغارت این منطقه به موضوع واگذاری دامن زده و باعث تجمع مردم در محوطه معدن شده است. واگذاری این شرکت معدنی از چه زمانی آغاز شد و با چه مسائلی روبهرو بود؟
متاسفانه در اواخر سال 91 و اوایل سال 92 تصمیم گرفته شد تا نزدیک به یک هزار میلیارد تومان از اموال کارخانهها و معادن ایمیدرو در قالب یک نوع خصوصیسازی و خلاف رویه اصل 44 و خصوصیسازی در قالب رد دیون به نهادها و سازمانهای غیردولتی و نهادی واگذار شود. این واگذاری یکی از آن تصمیمگیریهایی بود که به جریان افتاده بود. قرار شد در سال 91 نزدیک به 12 هزار میلیارد تومان از اموال ایمیدرو به صندوق بازنشستگی فولاد واگذار شود، سنگآهن مرکزی هم یکی از این اموال بود. در مهرماه 92 این واگذاری مجدداً از طرف دولت تمکین شد و به سازمان خصوصیسازی ابلاغ شد. در حقیقت ما به عنوان سازمان ایمیدرو نقشی که در قالب رد دیون بود، نداشتیم.
قرار شد چند درصد از سهام این معدن به صندوق بازنشستگی فولاد واگذار شود؟
5/71 درصد را به صندوق بازنشستگی فولاد واگذار کردند و بعد 5/28 درصد باقیماندهاش را سازمان خصوصیسازی تصمیم گرفت آگهی کند تا اینکه قرار شد به شرکت ملی فولاد خوزستان واگذار شود.
ایمیدرو در نحوه این واگذاری نقشی نداشت؟
این سهم را شرکت فولاد خوزستان در مزایده خریداری کرده بود و سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی هیچ نقشی در آن نداشت.
شما در جایگاه رئیس این سازمان که توسعه طرحهای معدنی و صنایع معدنی را در اختیار دارید، چنین واگذاری را چگونه ارزیابی میکنید؟
ما از ابتدای این واگذاری معتقد بودیم که واگذاری به صورت رد دیون به معنای خصوصیسازی نیست. بنده معتقد هستم با وجود اینکه قانون اجازه واگذاری و خصوصیسازی را میدهد اما بهترین شکل خصوصیسازی باید این طور باشد که در وهله اول شرکتها در قالب سهام عام قرار بگیرند و زمانی که به سهام عام تبدیل شدند و شروع به عرضه آن به مردم کرد، این سهام به واسطه خود مردم شهر خریداری شود. در حال حاضر اکثر شرکتهای خصولتی یا نهادهای خصولتی در قالب مزایده این سهامها را میخرند که در هر صورت آن وجوه اصل 44 صورت نمیگیرد.
یعنی شما معتقد هستید خریداری 5/28 درصد سهام این شرکت توسط شرکت فولاد خوزستان منفعتی هم داشت؟
ببینید چون خریدار سهام شرکت مرکزی سنگآهن بافق شرکت فولاد خوزستان بود و این کارخانه شدیداً نیاز به مواد معدنی مانند سنگآهن داشت، خرید و واگذاری منطقی و موثر بود. در واقع به لحاظ کارشناسی اگر این موضوع را بررسی کنیم، متوجه میشویم با این اتفاق هم نیاز فولادسازی کارخانه فولاد خوزستان تامین میشد و هم به لحاظ تولید سنگآهن افزایش ذخایر این مواد معدنی صورت میگرفت. 5/28 درصد نسبت به 5/71درصدی که به صندوق بازنشستگی فولاد واگذار شده بود و به عنوان رد دیون بود درصد کمتری است.
در اعتراضهای کارگران این معدن توقعاتی ایجاد شد که به نظر میرسد آنها خواهان حق خود از معدن هستند و در این راستا هم نسبت به خصوصیسازی شرکت سنگآهن مرکزی سه بار اعتراض خود را اعلام کردند. معمولاً در شهرهایی که ظرفیت معدنی دارند، چنین دیدگاهی نمیتواند به وجود بیاید که مردم شهری که در آن معدن وجود دارد به صورت تمام و کمال از این معدن بهره ببرند؟
من نمیتوانم به صراحت بگویم چنین دیدگاهی میتواند وجود داشته باشد. اما بایستی سازمان خصوصیسازی و وزارت اقتصاد در این مورد پاسخ بدهند و تصمیمگیری کنند. زیرا سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی در این واگذاریها نقشی ندارد.
اصلاً وجود چنین دیدگاهی را در بین مردم یک شهر منطقی میدانید؟
به عنوان یک نظریه میتوانم بگویم در هر نقطهای از کشور که معدن وجود دارد، ظرفیتهای معدنی اموال خدادادی محسوب میشود همانطور که نفت یک اموال خدادادی است و مردم یک شهر نفتی نمیتوانند بگویند چون چاه نفت در شهر ماست، تمام این نفت و منافع آن برای ماست. این دیدگاه در بین مردم یک شهر درست و منطقی نیست و این موضوع با وحدت ملی در یک کشور مطابقت ندارد.
به نظر شما مردم یک شهر معدنی چقدر باید در این ذخایر سهم داشته باشند؟
با اینکه مردم یک شهر میبایست از منابع بیشترین بهره را ببرند، موافق هستم اما میتوان این بهرهبرداری مردمی را قانونمند و با عدالت به مردم تخصیص داد. یعنی با فراهم کردن مراکز خدماتی، آموزشی، رفاهی و غیره که باعث توسعه یک شهر میشود و مردم شهر میتوانند بدون دغدغه زندگی کنند. در واقع اگر یک واگذاری منطقی باشد تاثیرات مثبتی هم دارد و به نوبه خود میتواند میزان اشتغال مردم شهر را افزایش دهد. در این صورت همانطور که در آن شهر توسعه و رفاه وارد میشود مشکلاتی از قبیل ترافیک و آلودگیهای زیستمحیطی هم ایجاد میشود. در حقیقت اگر مردم یک شهرستان با مدل منطقی واگذاری روبهرو باشند و طعم یک واگذاری را که در ابتدا سهام عام شود و بعداً سهم فروش داخلی صورت بگیرد بچشند، نگاهشان به چنین واگذاریهایی تغییر پیدا میکند. یعنی درصدی از سهم 5/28درصدی به کارکنان آن واحد معدنی به شکل سهام ترکیبی داده شود که بعد سهمی از صنایع معدنی آن شرکت واگذار شود زیرا الان یک اختلافنظر که وجود دارد این است که آیا میتوان پروانه معادن بزرگ را به بخش خصوصی داد و بهرهبرداری آن را به بخش خصوصی سپرد؟
اما چنین اعتراضهایی کار بخش خصوصی را سخت میکند. ممکن است در شهرهای دیگر هم که ظرفیتهای معدنی وجود دارد، از ماجرای شرکت سنگآهن مرکزی بافق الگوبرداری کنند و مردم نسبت به واگذاری معدن شهر خود حساس شوند و در مقابل خصوصیسازی آن مقاومت نشان بدهند. مثلاً ممکن است روی همین کمربند سنگآهن در شهرهای دیگری مانند گلگهر سیرجان چنین ممانعتهایی نسبت به واگذاری از سوی مردم به جریان بیفتد.
در هر صورت این یکی از نکاتی است که سازمان خصوصیسازی و وزارت اقتصاد بر آن دقت نظر دارند. البته الان هم این سیگنالهای مخالفت با خصوصیسازی را در برخی از شرکتهای معدنی در میانه، البرز شرقی و البرز غربی دریافت کردیم که آنها هم از اعتراضهای بافقیها خط گرفتند و با اینکه این مناطق در مرحله خشکسالی قرار گرفتند، زمزمههایی از سوی برخی افراد شنیده میشود.
شما چندی پیش از معادن کویر مرکزی ایران بازدید داشتید. اگرچه به بافق نرفتید اما در کمربند سنگآهن کشور حاضر شدید و معدن گلگهر سیرجان را برای بازدید برگزیدید. در حال حاضر معدن گلگهر به لحاظ ذخایر سنگآهن چه وضعیتی دارد؟
در مجتمع سنگآهن گلگهر سیرجان، معدن آنومالی شماره 1 توسط گلگهر بهرهبرداری میشود و 5/8 میلیون تن تولید کنسانتره دارد. در ذخیره آنومالی 3 هم اقداماتی در راستای سرمایهگذاری و بهرهبرداری آن توسط شرکت گهرزمین صورت گرفته و سهامدار این شرکت شرکتهای گلگهر و غدیر هستند. این شرکتها با سرمایهگذاری و اخیراً بعد از باطلهبرداری وسیع به سنگآهن رسیده و حدود 640 میلیون تن ذخیره قطعی معدنی دارد.
ایمیدرو در این مجموعه چه سهمی دارد؟
سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی، در آنومالی 2 و 4 فعال است و سنگآهن تولیدی را به شرکتهای مرتبط برای کنسانتره و گندله ارائه میکند. در آنومالی 6 این مجموعه هم ذخایری نزدیک به 70 میلیون تن وجود دارد که اخیراً در راستای همان اصل 44 و خصوصیسازی بنا را بر استخراج گذاشتیم و قرار است سرمایهگذاران وارد شوند و از معدن 5 و 6 این مجموعه بهرهبرداری کنند.
در بازدید اخیر که از این منطقه داشتهام پروژههای متعددی به جریان افتاده است و ظرفیتهای جدیدی به وجود آمده است. پروژه جدیدی هم با ظرفیت استخراج یک میلیون تن سنگآهن در حال افتتاح است و در مجموع میتوان گفت 20 میلیون تن کنسانتره و 20 میلیون تن گندله و نزدیک به پنج میلیون تن فولاد در معدن گلگهر موجود است.
در زمینه فولاد اخیراً چه اقداماتی صورت گرفته است؟
مهمترین کاری که در این زمینه انجام دادهایم، این است که طرح جامعی برای صنعت فولاد نداشتیم و اخیراً مشاور ایرانی و ایتالیایی بین ایمیدرو و تمام بهرهبرداران طرح جامع فولاد را در مناطق نزدیک به دریا نهایی کردند که خوشبختانه ما این را تایید و ابلاغ کردیم. اقدامات دیگر ایمیدرو هم این بوده است که با شرکت ملی گاز و با کادر واحدهای فولادسازی تا دو ماه دیگر راه بیفتد و این مزیت را وارد منطقه کردیم و بهرهبرداری از شبکه گاز فعال شده است. امیدوار هستیم مسائل زیستمحیطی در آنجا اتفاق بیفتد و فعالتر از گذشته این امر پیش رود. سلامت پرسنل و افرادی که برای معادن کشور زحمت میکشند برای ایمیدرو مهم است و به آن دقت میشود.
ذخایر سنگآهن کشور را چگونه میبینید؟
5/2 میلیارد تن ذخایر قطعی سنگآهن داریم (ذخایری که احتمال وجودشان بالای 70 درصد است) و این رقم با توجه به اینکه در کشور هفت درصد اکتشاف انجام شده است محاسبه شده است. با کارهای اکتشافی وسیعی که ما در ایمیدرو شروع و هدفگذاری کردیم تا پایان سال آینده عملیات بیشتر در این خصوص اجرایی میشود. از آذرماه سال گذشته تا به امروز 68 هزار کیلومترمربع عملیات اکتشاف در نوار شرقی کشور انجام شده است. خراسان رضوی، خراسان جنوبی و سیستان و بلوچستان تحت این عملیات اکتشاف قرار گرفتهاند و تا پایان امسال عملیات اکتشاف برای 40 هزار کیلومترمربع در منطقه کرمان، فلات مرکزی، اردبیل و آذربایجان شرقی را آغاز خواهیم کرد.
پیشبینیمان این است که در این عملیات ذخایر جدید سنگآهن خواهیم داشت. از سویی با قزاقستان وارد مذاکره شدیم و به تفاهماتی درباره سنگآهن رسیدهایم و این تفاهمنامه در حضور آقای رئیسجمهور امضا شده است. در حقیقت دنبال این هستیم که یک شرکت مشارکتی با قزاقها ایجادکنیم. قرار است در یکی از معادن بزرگ سنگآهن قزاقستان که ظرفیت یک میلیارد و 100 میلیون تن ذخیره معدنی دارد، سرمایهگذاریهایی انجام دهیم. با این وجود میتوانیم سنگآهن تولیدی را داخل کشور بیاوریم و تبدیل به فولاد کنیم. همچنین در زمینه طلا، روی و اکسید برای آلومینیوم هم با قزاقها توافق کردهایم.
دیدگاه تان را بنویسید