تاریخ انتشار:
بررسی نقش دولت در رکود در گفتوگو با غلامرضا مصباحیمقدم
همه عوامل رکود را نمیتوان عمدی تلقی کرد
غلامرضا مصباحیمقدم، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در پاسخ به این سوالات به حسن نیت دولت یازدهم در برخی بخشها اشاره میکند و توضیح میدهد که اقتصاد ایران چرا دچار رکود شده است و میگوید: همه اینها را نمیتوان عمدی تلقی کرد.
آمارهای رسمی و سخنان مقامات مختلف دولتی و فعالان بازارهای مختلف از بورس گرفته تا مسکن و خودرو همه گویای رکودی است که فعلاً اقتصاد ایران را رها نکرده است. اما در این رکود بازارها تصمیمها، سیاستها و اقدامات دولتی چقدر موثر بوده است؟ چقدر از این موارد ممکن است تعمدی باشند و آیا ممکن است که دولت عمداً تلاش کند که بازارها منفی باشند؟ آیا تصمیمهایی درباره مواردی مانند نرخ خوراک پتروشیمی را که از نگاه برخی کارشناسان در بازار سرمایه تاثیر قابل توجهی داشته هم میتوان نمونهای از به تاخیر انداختن ایجاد رونق در بازار دانست؟ در کنار این نوع ابهامات، نزدیک شدن به دوره جدید انتخابات ریاست جمهوری هم خودش شائبههایی را به وجود آورده که آیا دولت به دنبال این بوده که در سال پایانی فعالیت خود دوره رونق را آغاز کند؟ غلامرضا مصباحیمقدم، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس در پاسخ به این سوالات به حسن نیت دولت یازدهم در برخی بخشها اشاره میکند و توضیح میدهد که اقتصاد ایران چرا دچار رکود شده است و میگوید: همه اینها را نمیتوان عمدی تلقی کرد.
با وجود کارنامه مطلوب دولت در بخش کاهش تورم اما به نظر میرسد مساله رکود، نقطه ضعف بخش اقتصادی دولت شده است. از سویی در بازار سهام آخرین آمار فصلی نشان میدهد شاخص بورس در تابستان امسال نسبت به بهار امسال حدود دو درصد افت داشته است. در بخش مسکن هم آخرین آمار فصلی مربوط به بهار امسال است که توسط بانک مرکزی منتشر شده و نشان میدهد میزان معاملات مسکن نسبت به مدت مشابه سال گذشته بیش از 28 درصد کاهش یافته است. وضعیت مشابه این دو بازار را در بازار خودرو برخی بازارهای دیگر هم میبینیم. فکر میکنید این رکود در بازارها چقدر متاثر از سیاستها و اقدامات دولت بوده و چقدر از این سهم و نقش دولت را میتوان تعمدی دانست؟
البته با توجه به اینکه کشور ما یک کشور نفتی است و تولید، فروش و صادرات نفت در اختیار دولت قرار دارد و قیمت آن به شدت کاهش یافته، بنابراین صادرات نفت ما هم نسبت به سال گذشته بالاتر نرفته و از این ناحیه دولت با چالشهایی مواجه شده است. از سوی دیگر حالت صبر و انتظار نسبت به پیاده شدن برجام وجود دارد و اینکه بعد از آن گشایشی پدید بیاید و دولت هم اتکای بسیار زیادی را روی همین مسیر گذاشته است. بنابراین سهم دولت در رکود بسیار بسیار زیاد است. اصولاً وقتی دولت درآمدهایی را که از نفت دارد در اقتصاد به کار بیندازد، سرمایهگذاری کند، بدهی خود را به پیمانکاران بدهد و کسبوکار آنها را رونق ببخشد و از سوی دیگر تزریق منابع به بانکها را داشته باشد همه مسائل اقتصاد حل میشود. اما با توجه به کاهش درآمدهای دولت که فعلاً 70 درصد نسبت به درآمد پیشبینیشده سال جاری درآمد کسب کرده، طبیعتاً اثر این اتفاق رکود در جامعه است. به دنبال کاهش درآمد نفت ما شاهد تحقق نیافتن درآمدهای مالیاتی به نسبت پیشبینیشده هم هستیم. البته درآمدهای مالیاتی نسبت به سال گذشته تاکنون 14 درصد رشد داشته اما نسبت به رقم پیشبینیشده برای سال جاری هنوز
محقق نشده است. همین موضوع حکایت از این دارد که دولت نتوانسته درآمدهایش را محقق کند و بهطور عمده تنها توانسته هزینههای ضروری خود را پوشش دهد. سرمایهگذاری در بخش دولتی اتفاق نیفتاده و تا زمانی که پول نفت در سرمایهگذاریها نیاید، همه تولیدکنندگان به یک معنا دچار مشکل هستند. اما همه اینها را نمیتوان عمدی تلقی کرد. در دولت قبل یک کارهایی میشد و یک آثار حاشیهای هم داشت که این دولت آنها را کنار گذاشته است.
رفتارهای تعمدی منظور شماست؟
نه، مقصودم اقدامی است که از نظر حمایت و کمک ملی موثر بوده که دولت سابق تحریمها را دور میزد و درآمدهای ناشی از فروش نفت را جابهجا و برای آن هزینه میکرد و به نحوی مورد استفاده قرار میداد که طبیعتاً اثر خوبی هم بر تولید کشور داشت، اما همان اقدام یکسری آفات هم داشت، مثل ظهور کسانی مانند بابک زنجانی که در آن دوران بروز کردند و شاید یکسری مسائل دیگر هم باشد که کموبیش مطرح است. اما دولت فعلی از اول که بر سر کار آمد، بنا داشت تحریمها را دور نزند و مطابق با همان روندی که کشورهای 1+5 برای ایران ترسیم کرده بودند از نظر فروش نفت، دریافت درآمدها و انتقال وجوهش عملکرد قابل توجهی داشته باشد. به عبارت دیگر حسن نیت به خرج داده اما اثر آن هم این است که ما میتوانستیم منابعی را وارد و کسب کنیم که به تولید کشور بیشتر بپردازیم اما در این زمینه طبیعتاً رکود نتیجه این اتفاق خواهد بود.
حتی در مقاطعی برخی از دولتمردان مانند وزیر صنعت، معدن و تجارت صراحتاً اعلام کرده که حل مساله تورم بر رکود اولویت دارد. شاید به همین دلیل است که برخی عنوان میکنند که تعمدی در راکد ماندن بازارها وجود دارد.
ما هم اصل این قضیه را قبول داریم، چون در شرایطی که رکود در اقتصاد وجود دارد اگر شما تزریق منابع بیشتری را داشته باشید که از رکود خارج شوید باعث خواهید شد که تورم تشدید شود. طبیعت قضیه این است که اگر بنا را بر مهار تورم بگذاریم، اثر رکودی دارد. البته اینها برای اقتصادی بیشتر معنی میدهد که از همه ظرفیتهایش دارد استفاده میکند اما اقتصادی که با ظرفیتهای خالی مواجه است (که اقتصاد ما اینچنین است) لزوماً اینطور نیست که هر مبارزهای با تورم اثر رکودی بر آن اقتصاد داشته باشد. چرا که ما در همین شرایط شاهد تزریق 330 هزار میلیارد تومان نقدینگی به اقتصاد کشور خود بودیم.
در چند وقت؟
این رقم اعلامشده توسط بانک مرکزی و برای مدت دو سال فعالیت دولت یازدهم است که این 330 هزار میلیارد تومان باید از سوی دولت به سمت ظرفیتهای خالی هدایت میشد. در حال حاضر ما ظرفیتهای خالی در بخش صنعت کشور داریم. بخشهایی از صنایع متوسط و کوچک ما خوابیده است و با زیر ظرفیت دارند کار میکنند. اگر منابع به این بخش به صورت سرمایه در گردش تزریق میشد اثر تورمی نداشت و حتی اثر ضدرکود، رونقزایی و ایجاد اشتغال داشت. ببینید ما کارخانهای داریم که 50 درصد این کارخانه به صورت یک خط تولید بر رویش کاور کشیدهاند و 50 درصد دیگر مشغول به کار است که البته آن هم 100 درصدش کار نمیکند بلکه در مقاطعی 70 تا 80 درصد آن کار میکند. خب اگر تزریق منابع به این کارخانهها صورت بگیرد نه با استقراض از منابع بانک مرکزی، بخشی از مشکل خالی بودن ظرفیت کارخانهها حل میشود. اگر ما به جای آنکه در این دو سال دلارهای نفتی را از سوی بانک مرکزی به ریال تبدیل کرده و از سوی بانک مرکزی استقراض کنیم بخشی از آن منابع را به سمت همین فضاها و ظرفیتهای خالی در بخش صنعت و معدن میبردیم نتیجه آن، این میشد که منابع لازم برای مواد اولیه و نیروی کار در
اختیار کارخانهها قرار میگرفت و رونق تولید پدید میآمد. حاصل این کار، هم مهار تورم بود و هم رونق تولید. این برخلاف استنتاجی است که ما در کتابهای اقتصادی داریم و درست هم هست اما برای شرایط استفاده از ظرفیتهای خالی صدق میکند.
اگر در تاخیر نسبت به تصمیم ایجاد دوره رونق تعمدی وجود داشته باشد، آیا این کاری که قرار است با تاخیر دولت شروع شود به نفع آن است یا از آغاز شکلگیری دولت، دولت میتوانست اینچنین تصمیمگیری کند تا با فعال کردن واحدهای اقتصادی ذهنیت مردم را بیشتر همراه خود میکرد؟
فکر میکنید چرا دولت اینچنین نکرده است؟
واقعیت این است که من آدم بدبینی نیستم، فقط میگویم که در این بخش دولت ضعف مدیریتی داشت.
در همین مورد مسالهای وجود دارد و آن هم این است که از نگاه برخی منتقدان دولت با توجه به نزدیک شدن زمان برگزاری انتخابات دوره جدید ریاست جمهوری دولت بنا دارد که در سال پایانی خود به سمت رونق حرکت کند و تا آن زمان بنا بر این داشته که بازارها در رکود باقی بمانند. مثلاً به زعم برخی، اگر تصمیم دولت در مورد نرخ خوراک گاز پتروشیمیها را ارزیابی کنید میبینید که شاید دولت برای اینکه رشد شاخص در بازار سرمایه اتفاق نیفتد، دست به اینچنین تصمیمی زده است. فکر میکنید ممکن است دولت تعمداً دوره شروع رونق در اقتصاد را به اواخر دوران فعالیت خود رسانده باشد؟
پاسخ این سوال را با طرح سوالی میدهم. من سوال میکنم، اگر در این مساله یعنی تاخیر نسبت به تصمیم ایجاد دوره رونق تعمدی وجود داشته باشد، آیا این کاری که قرار است با تاخیر دولت شروع شود به نفع آن است یا از آغاز شکلگیری دولت، دولت میتوانست اینچنین تصمیمگیری کند تا با فعال کردن واحدهای اقتصادی ذهنیت مردم را بیشتر همراه خود میکرد؟
شاید در آن دوران به دلیل مسائل مربوط به مذاکرات هستهای بنا را بر آن داشته که توجه به رکود را فعلاً در برنامه نداشته باشد.
من میگویم خیر، مشکل ما در این قضیه مسائل هستهای نبود. من از ظرفیتهای داخلی و استفاده از منابع داخلی سخن میگویم.
در واقع میگویید تعمدی در کار نبوده، ابتدا دولت آن مساله را حل کرده و حالا به اولویت رفع رکود رسیده است.
ایبسا اینطور بوده، حالا بتواند یا نتواند بحث دیگری است اما بدون اینکه فرض را بر این بگذاریم که منابع خارجی به کمک ما میخواهد بیاید، اینطور عرض کردم. اگر این را مبنا قرار دهیم به نظر من فرقی بین آغاز دوره و پایان دوره فعالیت دولت نمیکند.
فکر میکنید در همین دوره پایانی فعالیت دولت یازدهم شروع رونق در بازارها چه آسیبهایی را متوجه اقتصاد کشور میکند؟ چون احتمالاً دولت بخواهد از منابع خارجی هم استفاده کند.
ما منعی در این مورد نمیبینیم که دولت بخواهد از منابع خارجی استفاده کند. اما به شرطی که این منابع بیاید و برای تولید داخل و احیاناً صادرات کشور سرمایهگذاری شود. اگر برای این کارها باشد که مانعی ندارد و خیلی هم خوب است. ما اگر بتوانیم از منابع خارجی استفاده کنیم برای اینکه هم از سرمایه آنها بهره ببریم و هم از برند آنها استفاده کرده باشیم تا جهت صادرات تولید کرده و انتقال فناوری و سرمایه هم صورت بگیرد، طبیعتاً از این موضوع استقبال هم میکنیم. اما توجه داشته باشید که چنین مسالهای بهزودی محقق نخواهد شد. بلکه حتماً به یک بازه زمانی حداقل ششماهه تا یکساله اگر نگوییم بیشتر، نیازمند است.
احتمالاً در جریان باشید که آخرین آمارهای مربوط به بخش تولید در صنعت و معدن که اخیراً مرکز آمار ایران منتشر کرده حاکی از منفی بودن رشد تولید در این دو بخش است. به نظر میرسد که باز هم فضا به همان سمتی حرکت کرده که در ابتدای فعالیت دولت یازدهم وجود داشت. اما اکنون در این فضایی که هم رشد تولید صنعت و هم رشد تولید معدن منفی شده دولت باید چه کند که حداقل در همان مدت دوره مورد اشاره شما یعنی ششماهه به نتیجه برسد؟
ببینید طبق گزارش بانک مرکزی ما اکنون با نقدینگی 830 هزار میلیارد تومانی روبهرو هستیم که 330 هزار میلیارد تومان آن در دوران فعالیت دولت فعلی ایجاد شده است. بنده معتقدم دولت محترم از این نقدینگی که بخش اعظم آن در دستان مردم سرگردان است باید استفاده کند. برای این کار هم ابتدا باید جاذبه ایجاد و بهگونهای عمل کند که مردم این پولها را دیگر مانند قبل در اختیار نداشته باشند. حالا البته قدمهایی برداشتهاند و مثل اینکه هزار میلیارد تومان اوراق اسناد خزانه منتشر کردهاند که البته فعلاً چاپ شده و هنوز همه آن فروش نرفته است. بخشی از آن به فروش رفته که گزارش آن را اخیراً سخنگوی دولت ارائه کرد و بناست هنوز هزار میلیارد تومان دیگر منتشر شود و به نظر میرسد این موضوع برای پیمانکاران خیلی شیرین است و از این موضوع استقبال میکنند. من معتقدم از این نمونه کارها موجب میشود که منابع وجوهی که در دست مردم است جمعآوری شود و به بخش تولید برود. خب، این کار را دولت در سال گذشته و حتی دو سال قبل هم میتوانست انجام دهد، از نظر قانونی هم این اختیارات را داشت و البته این کار، از آن کارهایی بود که دولت باید سریع به آن میپرداخت و
عزم لازم را برای آن میداشت. اگر چنین کارهایی انجام بگیرد بخشی از مشکلات حل میشود. در کنار این، من بارها این را گفتهام که حدود 20 میلیارد دلار ارز به شکلهای دلار، یورو و امثال اینها در دست مردم است. آیا نمیتوان این مبالغ را بسیج و تجهیز کرد؟ این نیازمند یک اعتماد است و مردم باید اعتماد کنند که اگر به بانکها ارز دادند، همان ارز را پس بگیرند. این اعتماد در دوران تحریمها شکست و متاسفانه بانکهای ما به عهد خود وفا نکردند.
آیا نمیتوانستند یا نخواستند؟
میتوانستند. من معتقدم اگر درست تدبیر میکردند میتوانستند به عهد خود وفا کنند. چون اینها باید ذخیره قانونی و ذخیره احتیاطی نگه دارند تا زمانی که مشتری به آنها مراجعه میکند و مثلاً میگوید همان یورویی را که سپردهگذاری کردهام میخواهم، بانکها باید بتوانند همان ارز را به آنها پس بدهند. اما وقتی که به سپردهگذاران صاحب سپرده یورویی گفتند یورو نداریم و شما باید ریال بگیرید این یعنی شکستن همه اعتمادها. ما باید دومرتبه اعتماد را برانگیزیم. چرا باید این 20 میلیارد دلار در خانهها باشد؟ چرا باید در صندوقهای امانت بانکها باشد؟
با این حال در دولت یازدهم که ما شاهد ثبات نرخ ارز بودیم. به نظر شما در دوره ثبات چه انگیزهای برای حفظ این ارزها وجود دارد؟
در این شرایط هنوز حفظ کردهاند، یک امید به این است که شاید قیمت ارز بالا برود و اگر هم نرود عیبی ندارد، سرمایه آنها که حفظ شده است.
با توجه به توافق هستهای فکر نمیکنید انتظار بر این است که قیمت ارز کاهش یابد؟
تجربه اخیری که مردم داشتند این را نمیگوید. مردم اخیراً دیدند قیمت ارز حتی نسبت به اخبار خوشحالکننده هم بالا رفته و قیمت آن کاهش پیدا نکرده که این نشان میدهد خیر، این اتفاق رخ نخواهد داد و در هیچ حالتی دلار ارزان نمیشود. اگر این را بپذیریم پس باید یک تسهیلی به وجود بیاوریم که مردم اعتماد کنند و ارز خود را به سیستم بانکی بدهند و سپردهگذاری کنند و سود بگیرند. سود ارزی باید روی منابع آنها بیاید و فرض را باید بر این بگیریم که این منابع در صنایع و پروژههایی به کار گرفته میشود که صادراتمحور است و میتواند ارزآوری داشته باشد و آن ارزی که به دست میآورد بتواند به خانوادههایی که این سرمایهگذاری را کردهاند انگیزه بدهد. فرض کنید خانوادهای دو هزار یا یک خانواده دیگری پنج هزار دلار و خانوادهای دیگر 10 هزار دلار در اختیار دارد. درست است دیگر؟
من با قاطعیت شما نمیتوانم در این مورد اظهارنظر کنم.
این گزارش بانک مرکزی در دولت گذشته است. آقای دکتر بهمنی این را گفت.
ایشان در دولت گذشته گفتند اما آیا هنوز در دوران فعالیت دولت یازدهم این رقم حفظ شده است؟
حتماً حفظ شده است. شما سرریز شدن این دلارها به بازار را در یکی دو سال اخیر سراغ دارید؟ قطعاً اینطور نیست، چرا که اگر این اتفاق میافتاد قطعاً قیمتها میشکست. اما قیمت نشکست. پس این ارزها حفظ شده است. من معتقدم دولت باید از این منابع استفاده کند. یا منبع دیگری را خدمت شما عرض میکنم. ایران از نظر منبع طلای زینتی در کل منطقه ما اول است. یعنی خانوادههای ما بدون تعارف به حداقل استفاده از طلای زینتی اکتفا نکردند، نمیشود فرهنگسازی کرد و از آنها خواست این سرمایه ملی را خانوادهها سرمایهگذاری کنند؟
در این مورد هم برآوردی وجود دارد که چقدر طلای زینتی در اختیار خانوار ایرانی است که میتوان آنها را به خدمت بخشهای مولد درآورد؟
نه، در این مورد برآوردی ندارم اما حتماً این رقم بسیار سنگین است. وقتی که میگوییم در میان 28 کشور منطقه ایران اول است، یعنی چه؟ خیلی روشن است بعضی از خانوارها این طلاهای زینتی را در خانه نگه میدارند و دزد هم به راحتی آنها را سرقت میکند و بعضیها هم مثلاً به اندازه نیم کیلو طلا به دست خود دارند. خب، اگر بنا به نمایش این زینتآلات باشد که نیازی به این همه طلا هم نیست بلکه مقداری هم باشد که اقتضای نیاز خانمها هم هست اکتفا میکند و بقیه آن را میتوانند برای اشتغال جوانان خود سرمایهگذاری کنند.
البته در برخی کشورهای توسعهیافته مانند آلمان این طلاها اجاره هم داده میشود.
حالا کشور آلمان جزو کشورهایی نیست که مصرف زینتآلات آن بالا باشد و آنها سعی میکنند عمده پولهای خود را سهام بخرند. عرض بنده این است که خانمهای خانوار ایرانی بهطور عمده به جای خرید طلا، سهام بخرند و سرمایه خودشان را به چیزی تبدیل کنند که مولد باشد و اشتغال برای جوانان بیافریند. همه غصه جوانان خود را میخورند که چرا جوان آنها بیکار است یا اینکه تعدادی بیکار را در میان اقوام خود میشناسند، اگر میخواهند این جوانان شاغل شوند با آن طلاهای خود سرمایهگذاری کنند. نمیگوییم به دولت بدهند و از آن بگذرند، این سرمایه برای خودشان است، تنها این را به شکل یک سرمایه مولد تبدیل کنند. پس میبینید که میشود از ظرفیتهای داخلی استفاده کرد و تولید را رونق بخشید. این حاصل اقتصاد مقاومتی هم خواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید