تاریخ انتشار:
کسب و کار فریال مستوفی، مالک بزرگترین معدن سرب و روی ایران
بانوی معدنکار
به دعوت فریال مستوفی راهی یزد میشویم تا از بزرگترین معدن سرب و روی ایران بازدید کنیم. معدنی که دولت سالهاست از وجود آن مطلع شده اما فعالیت زیادی برای راهاندازی آن نکرده است. تا پیش از کشف مهدیآباد، ذخایر انگوران به عنوان یکی از استثناییترین ذخایر سرب و روی ایران به شمار میآمد چرا که عیار ذخایرش به حدود ۴۰ درصد میرسید که در مقابل عیار پنجدرصدی روی این معدن بسیار قابل توجه است.
به دعوت فریال مستوفی راهی یزد میشویم تا از بزرگترین معدن سرب و روی ایران بازدید کنیم. معدنی که دولت سالهاست از وجود آن مطلع شده اما فعالیت زیادی برای راهاندازی آن نکرده است. تا پیش از کشف مهدیآباد، ذخایر انگوران به عنوان یکی از استثناییترین ذخایر سرب و روی ایران به شمار میآمد چرا که عیار ذخایرش به حدود 40 درصد میرسید که در مقابل عیار پنجدرصدی روی این معدن بسیار قابل توجه است. اگر در گذشته کارآفرینی همچون رستگار با تاسیس شرکت کالسیمین، معدن انگوران را در دل کوههای ماهنشان زنجان بازگشایی کرد و توانست به این ذخیره منحصربهفرد دست یابد، امروز نیز بخش خصوصی بعد از 40 سال مالک یک معدن بزرگ شده تا در آن بتواند به فعالیت بپردازد. به نظر میرسد دولت با واگذاری این معدن به بخش خصوصی در معرض یک آزمون بزرگ قرار گرفته است. چرا که اگر بتواند از این واگذاری خود حراست به عمل آورد و بخش خصوصی را به مقصود برساند، قادر خواهد بود تا در جذب سایر سرمایهگذاران نیز عملکرد موفقی برای خود کسب کند. این بازدید در روزهایی صورت گرفت که دولت به ویژه سازمان خصوصیسازی به خاطر واگذاری آلومینیوم المهدی تحت فشار برخی
جریانات و نمایندگان مجلس قرار گرفته است. در این سفر تیم تحریریه تجارت فردا ضمن بازدید از نقاط مختلف معدن با اقدامات صورتگرفته بخش خصوصی در مهدیآباد آشنا شد. ظاهراً پس از واگذاری این معدن به فریال مستوفی و فعال شدن عملیات باطلهبرداری در آنجا برخی به دنبال بازپسگیری این معدن افتادهاند و قصد دارند به بهانه کمکاری، مانع ادامه فعالیت بخش خصوصی در این معدن شوند. مستوفی در این سفر از ترمینال شماره یک فرودگاه مهرآباد در پرواز رفت تا سالن انتظار فرودگاه آیتالله صدوقی یزد داستان زندگی خود و چگونگی وارد شدن به فعالیت معدنکاری را روایت کرد. داستانی که در آن متوجه میشویم کارآفرینان خلاف نوکیسگان سرمایههای خود را در جاده پرریسک برخی صنایع به کار میگیرند تا از قبل آن گوشهای از کشور را توسعه دهند و بتوانند برای مناطق محروم اشتغالزایی کنند. اهالی شهرستان مهریز امیدوارند تا پس از حدود 16 سال که از اکتشافات مدرن در این معدن گذشته است، نظارهگر بازگشایی آن باشند و استخراج ماده معدنی را در این معدن مشاهده کنند. به نظر میرسد هنوز بهرغم تمام شعارهای خود برای آزادسازی فعالیتهای اقتصادی و حمایتهایی که از بخش خصوصی
انجام میدهد، بستر مناسبی به وجود نیامده تا سرمایهگذاران داخلی با امنیت خاطر بتوانند سرمایههای خود را به جریان بیندازند و در راه رشد و توسعه اقتصادی به کار گیرند. مستوفی در این بازدید شاید 70 درصد گفتههایش به حاشیههایی ربط داشت که پس از واگذاری معدن به شرکت متبوعش دامنگیر آن شده است. از نظر این سرمایهگذار، شاید اگر حاشیهها وجود نداشته باشد و اجازه داده شود تا سرمایهگذاری در این معدن با ریتم طبیعی خود پیش رود، اهالی مهریز به زودی شاهد بهرهبرداری از این معدن خواهند بود. اما با توجه به روحیه برخی ایرانیان در کسب و کار و فضای نسبتاً نامساعدی که هنوز بر سر راه فعالیت بخش خصوص قرار دارد آیا او قادر خواهد بود بازگشایی یکی از بزرگترین معادن سرب و روی دنیا را به چشم خود ببیند؟ مستوفی چالش را دوست دارد اما گریزان از حاشیه است. میگوید از فرنگ برگشته تا گوشهای از ایران را آباد کند اما حاشیهسازها نمیگذارند او بزرگترین ذخایر سرب و روی دنیا را به معدن تبدیل کند. تامین فاینانس چینی برای پروژههای فولادی ایران را که به اتمام رساند، دست از کار نکشیده و میخواهد تجربه سرمایهگذاری در حوزه معدن را هم به تجربیات
قبلی خود اضافه کند. از بیکاری جوانان ایرانی رنج میبرد و زنان امروز ایران را باهوش و توانمند اما بدون اعتماد به نفس میبیند. اینروزها از ورودی یزد تا خروجی معدن چشمانتظار این هستند که عملیات باطلهبرداری معدن سرب و روی مهدیآباد تمام شود و جویندگان کار را در این معدن مشغول به کار کند. فریال مستوفی شاید اولین بانوی کارآفرین ایرانی نباشد اما ممکن است دستاندازهایی که بر سر راه فعالیت او قرار میدهند باعث انصراف او از سرمایهگذاری در معادن ایران شود. رئیس هیاتمدیره کارون دز دشت که به تازگی ریاست کمیسیون سرمایهگذاری اتاق ایران را عهدهدار شده در گفتوگو با تجارت فردا مصائب معدنکاری و فعالیت اقتصادی خود در ایران را تشریح کرده است.
طی دو دهه اخیر همواره از معدن مهدیآباد به عنوان یکی از بزرگترین معادن سرب و روی دنیا یاد میشود. با توجه به اینکه انگوران در واپسین سالهای عمر خود قرار دارد و ذخیره آن رو به کاهش است، قرار است معدن روی مهدیآباد جایگزین این معدن شود. از اینرو برنامهریزی برای این معدن حائز اهمیت است. در حال حاضر میزان ذخایر سرب و روی این معدن چقدر است؟
طی دو دهه اخیر همواره از معدن مهدیآباد به عنوان یکی از بزرگترین معادن سرب و روی دنیا یاد میشود. با توجه به اینکه انگوران در واپسین سالهای عمر خود قرار دارد و ذخیره آن رو به کاهش است، قرار است معدن روی مهدیآباد جایگزین این معدن شود. از اینرو برنامهریزی برای این معدن حائز اهمیت است. در حال حاضر میزان ذخایر سرب و روی این معدن چقدر است؟
پیش از انقلاب هم معدن مهدیآباد، معدنی شناختهشده بوده اما در سال 1378 عملیات اکتشافی آن آغاز شده است. منتها در آن مقطع این معدن تنها در قالب شرکت روی مهدیآباد بوده و استرالیاییها به طور جدی عملیات اکتشافی خود را در این محدوده شروع نکرده بودند. پس از انجام مطالعات اکتشافی به وسیله شرکت روی مهدیآباد ذخایر قطعی بخش سولفوره معدن مهدیآباد 116 میلیون تن و 60 میلیون تن اکسیده است که حدود 10 میلیون تن هم باریت وجود دارد. با این احتساب ذخیره قطعی در کل 180 میلیون تن است. عیار متوسط روی این معدن پنج درصد و سرب 2 /0 درصد است. در مقایسه با ذخایر معدن انگوران که عیار روی آن 24 تا 30 درصد است، عیار مهدیآباد پایین اما میزان ذخیرهاش بسیار زیاد است. عناصر مزاحمی هم دارند. این عناصر مزاحم پروسه تولید را سخت میکنند چرا که برای تولید کنسانتره روی تکنولوژیهای پیچیدهتری میخواهد. با توجه به اینکه ذخایر معدن انگوران رو به اتمام است، معدن مهدیآباد یکی از معادن آماده توسعه کشور است که باید برای تفکیک این عناصر مزاحم از تکنولوژیهای خاصی استفاده کنیم.
با توجه به کاهش ذخایر انگوران فکر میکنید این معدن چه زمانی قابلیت استخراج پیدا کند؟
عملیات پیشباطلهبرداری معدن مهدیآباد یزد از فروردینماه 94 آغاز شد تا این معدن با برخورداری از 160 میلیون تن ذخیره سرب و روی جایگزین معدن انگوران برای تامین نیاز داخلی و حتی صادرات شمش باشد. چنین تصمیمی در حالی جدیت یافته که نتیجه مطالعات از بازار جهانی نشان میدهد ذخایر معادن بزرگ روی دنیا نیز رو به پایان است و عرضه این فلز در بازارها با محدودیتهای بسیاری روبهرو شده و اکنون معدن مهدیآباد بیشترین ذخایر سرب و روی کم عیار رتبه دوم در خاورمیانه را دارد.
پروژه معدن مهدیآباد سالها در سازمان توسعه و نوسازی معادن به عنوان پروژهای راکد نام برده میشد چرا که گمانهزنیها مبنی بر این بود که پس از جوینت شرکت استرالیایی یونیون ریسورسز با شرکت عمانی موارید (Mawarid)، فصل تازهای برای سرمایهگذاریها در این معدن ورق بخورد اما در آن زمان به دلیل اینکه محدودیت روابط بینالمللی در فضای اقتصاد کشور حاکم بود، شرکت استرالیایی نمیتوانست نقل و انتقالات مالی خود را به ایران با سهولت امکانپذیر کند و چارهای نبود جز اینکه استرالیا با یک شرکت عمانی در معدن مهدیآباد شراکت کند.
البته مهندسان و کارشناسان این معدن که برای پرعیارسازی ماده معدنی روی مطالعات و برنامهریزی گستردهای انجام دادهاند، دلیل عمده تاخیر در راهاندازی این پروژه را فرآیند اخذ مجوزهای زیربنایی لازم از جمله آب، برق و محیط زیست میدانند. از سویی امضا شدن قرارداد تامین آب مصرفی این معدن هم زمانبر بوده که به گونهای که امضای مجوز بهرهبرداری از سوی محیط زیست مشروط به امضای قرارداد تامین آب معدن مهدیآباد بوده است تا اینکه قرارداد تامین آب مهدیآباد با شرکت آب منطقهای یزد به امضا رسید و بالاخره قرار شد آب معدن از پساب تصفیهشده آب یزد تامین شود.
عملیات باطلهبرداری در معدن مهدیآباد این روزها با سرعت بسیاری پیش میرود و هدف این سرمایهگذار خصوصی مبنی بر این است که هرچه زودتر عملیات باطلهبرداری معدن به پایان و مرحله استخراج و بهرهبرداری سرب و روی فرا برسد. با این حال از آنجا که در مقطع کنونی بازار جهانی فلزات و مواد معدنی به نقطه بحرانی رسیده و کاهش بهای تمامی آنها بازارهای تمامی کشورها را تحت تاثیر قرار داده به نظر میرسد مدیریت امور این معدن بر پایه مطالعات بازار در حال انجام است و احداث کارخانه 100 هزارتنی کنسانتره و 100 هزار تنی شمش با سرمایهگذاری بیش از 700 میلیوندلاری، در دستور کار قرار گرفته تا علاوه بر تامین نیاز داخلی امکان صادرات شمش به بازار کشورها فراهم شود و بسیاری از صنایع دنیا، مشتری اصلی ایران شوند.
با توجه به ذخایر بالای مهدیآباد آیا سرمایهگذاران خارجی به دنبال این معدن هستند؟
برای آماده شدن این معدن مذاکراتی از قبل در راستای خرید تجهیزات کارخانه با شرکتهای متخصص در زمینه احداث کارخانجات کنسانتره و شمش روی از جمله شرکت ENFI چین به عنوان بزرگترین شرکت معدنی فلزات غیرآهنی این کشور که در حال حاضر مشغول انجام طراحی پایه کارخانه سرب و روی مهدیآباد است، انجام شده و زمان احداث کارخانه 36 ماه در نظر گرفته شده است. اما نکته جالب این است که این روزها که هیاتهای چینی و ایتالیایی وارد این معدن میشوند، وضعیت پیشرفت این معدن را نسبت به سالهای گذشته بسیار رو به رشد و متحول ارزیابی میکنند. آنها برای اینکه همکاری یا سرمایهگذاری مشترکی در این پروژه حاصل شود، فاکتورهای موثر در تولید و بازار دو طرف را مورد بررسی قرار میدهند.
تا این لحظه شرکت روی مهدیآباد از فروردینماه 94 با استقرار ماشینآلات سنگین معدنی شامل بیش از 10 دستگاه دامپتراک 100 تنی و چندین دستگاه بیل مکانیکی، لیفتراک، بلدوزر و لودر و سایر ماشینآلات جانبی در سایت معدن مهدیآباد، بیش از سه میلیون مترمکعب عملیات پیشباطلهبرداری را به انجام رسانده و پیشرفت عملیات طبق برنامه در حال انجام است و به موازات عملیات معدنی عملیات احداث کارخانه نیز در حال انجام است.
به نظر میرسد حال که این پروژه معدنی با سرمایهگذاری بخش خصوصی به جنب و جوش رسیده و موانع کار با پیگیریهای مستمر این شرکت خصوصی برطرف شده، دولت به آزمون بزرگی ورود پیدا کرده چرا که موفقیت بخش خصوصی در این پروژه باعث خواهد شد تا سایر سرمایهگذاران علاقهمند به سرمایهگذاری در معادن و فلزات کشور انگیزه لازم را برای این نوع سرمایهگذاریها پیدا کنند.
عملیات اکتشافی این معدن دقیقاً از چه سالی شروع شده و از زمانی که این پروژه را از سازمان توسعه و نوسازی معادن در اختیار گرفتید، چه فرآیندهایی را برای فراهم شدن زیرساختهای آن پشت سر گذاشتهاید؟
ببینید دقیقاً از 14 سال پیش بوده که متوجه ذخایر این معدن شدهاند اما اگر به تعللهایی که برای آغاز به کار این معدن شده نگاهی بیندازید متوجه میشوید چقدر مدیریت و تصمیمگیریهای نادرست در سرنوشت این معدن موثر واقع شده است.از سه سال پیش که سهام ایمیدرو در شرکت روی مهدیآباد حدود 48 درصد بود، طبق اصل 44 قانون اساسی و در راستای خصوصیسازی مهدیآباد از طریق مزایده به فروش گذاشته شد و شرکت KDD توانست برنده این مزایده باشد.
پیش از خرید سهام این پروژه به وسیله شرکت ما، شرکت مهدیآباد دارای هیچ امکاناتی نبود زیرا قرارداد میان ایمیدرو و شرکت یونیون استرالیا فسخ شده بود. اکنون شاهد هستیم با خرید سهام این شرکت از سوی یک شرکت خصوصی برنامههای عملیاتی پروژه مهدیآباد طی مدت چهار سال با پیشرفت چشمگیری روبهرو بوده است. اخذ مجوزهای مختلف و رفع مشکلات بسیاری که طی این مدت شرکت ما توانست به تنهایی از عهده آنها بربیاید، برنامهریزیها برای این معدن را سرعت داده است. برخی از اقدامات صورت گرفته شامل اخذ مجوز برای انتقال آب 100 لیتر در ثانیه از پساب فاضلاب یزد، اخذ مجوز برای استفاده از 80 مگابایت برق و از همه مهمتر گرفتن مجوز محیط زیست برای احداث کارخانه، کارهای سخت و زمانبری بوده که با پیگیریهای مستمر تحقق پیدا کرده است. برای گرفتن هر کدام از این مجوزها هفتخوان رستم را پشت سر گذاشتیم.
حتی قرار بود محل احداث کارخانه به دلیل وجود گونههای جانوری آن محدوده در 25کیلومتری معدن باشد در حالی که اگر چنین اتفاقی صورت میگرفت، فاصله زیاد معدن با کارخانه اصلاً در این طرح توجیه اقتصادی نداشت. در این صورت باید حجم بسیاری از خاک معدن به محل کارخانه حمل شود که این امر اصلاً فرآیند منطقی محسوب نمیشود. تا اینکه بالاخره با نامهنگاریهای بسیاری مجوز احداث کارخانه را در مجاورت معدن گرفتیم و عملاً از بهمنماه 93 اجازه ورود به سایت معدن توسط ایمیدرو صادر و کارهای اجرایی رسماً از اسفندماه 93 آغاز شد. هر چند که بنده معتقدم مالکیت معادن بزرگ را باید دولت بر عهده بگیرد اما به شرط اینکه مجوز بهرهبرداری ذخایر به بهرهبردار معدن داده شود. از اسفندماه وارد معدن مهدیآباد شدیم که از آن موقع تا الان حدود سه میلیون مترمکعب باطلهبرداری صورت گرفته و هنوز به مواد معدنی نرسیدهایم.
طبق توافق با ایمیدرو قرار است تا دیماه سال جاری به 5 /1 میلیون تن خاک اکسیده برداشت کنیم.
فعالیت مشاوران خارجی در این معدن به چه شکلی است؛ آیا آنها تمایل به همکاری مشترک با شما دارند؟
در این مدت فعالیتهای گستردهای انجام شده و هیاتهای مختلفی به معدن مهدیآباد آمدهاند. شرکت مهدیآباد دو مشاور ایرانی هم دارد که مشغول بررسی طرح هستند. همچنین در حال مذاکره با شرکتهای امسیسی و ENFI چین هستیم تا هر چه زودتر برای نوع تکنولوژی پرعیار کردن سرب و روی آن تصمیم گرفته شود. زیرا وجود عناصر مزاحم تکنولوژی خاصی را میطلبد.
. مسلماً پروژهای به این بزرگی علاوه بر زمان؛ تامین مالی و نگاه کارشناسی هم میخواهد. بخش خصوصی در مدیریت پروژهها مانند دولت نیست و نگاه متفاوتی دارد زیرا مشتاق است هر چه سریعتر به بهرهبرداری و فرآوری برسد. دولت در بسیاری از پروژههای صنعتی و معدنی نگاه سطحی دارد و اصرار به مدیریت پروژهها خارج از مطالعه کارشناسیشده دارد.
یکی از دلایل اصلی شکست بیشتر پروژههای صنعتی و معدنی هم همین بوده که دولت سعی داشته با عجله و بدون اینکه جوانب کار را در نظر بگیرد، پیش ببرد در حالی که بخش خصوصی با نگاه فنی و اقتصادی به پروژهها نگاه میکند. طبیعی است که پروژه مهدیآباد نیاز به سرمایهگذاری بالایی دارد و باید این هزینه را به درستی هدایت کرد زیرا نزدیک به یک میلیارد دلار سرمایه از فرآیند استخراج تا تولید نهایی برای آن برآورد شده است. البته این هزینه منوط به آن است که کل فرآیند استخراج به صورت روباز باشد. اما بر اساس مطالعات جدیدی که داشتیم، بخش سولفوره این معدن بهتر است تا به روش زیرزمینی و بخش اکسیده آن به روش روباز استخراج شود. به همین دلیل اگر ایمیدرو با این طرح موافقت کند، هزینه نهایی برای تولید سالانه 100 هزار تن کنسانتره و شمش روی به حدود 700 میلیون دلار کاهش پیدا میکند.
سرمایهگذاری مورد نیاز در این معدن از کدام محل تامین میشود؟
بخشی از منابع سرمایهگذاری در این پروژه از شرکت خودمان است اما بقیه آن را قصد داریم از طریق فاینانس تامین کنیم چون زمانی که شریک خارجی وارد پروژه میشود علاقهمندی آنها باعث میشود زیرساختهای صادرات سرب و روی فراهم شود. از سویی با تزریق فاینانس به این پروژه، نیاز کشور به کنسانتره تامین میشود. از این لحاظ فاینانس را کارآمد میدانم و شرکت ما توانایی گرفتن فاینانس را دارد و تا الان یک میلیارد و 840 میلیون یورو توانستهایم برای پروژههای عقبمانده دولت نظیر طرحهای هفتگانه فولادی منابع مالی تامین کنیم. مسلماً برای پروژههای خودمان بهتر میتوانیم این منابع مالی را در قالب فاینانس تهیه کنیم.
انجام هر پروژه بزرگ اقتصادی در دنیا با یکسری حواشی مواجه است. اندازه این حواشی برای شما چقدر بوده است؟
متاسفانه حواشی کار بیش از آن چیزی است که تصور میکردیم. با اینکه معدن نسبتاً فعال شده و حواشی موجود کانون اشتغالزایی در منطقه مهریز، یک منطقه محروم را تحتالشعاع قرار داده است. به جای اینکه اجازه بدهند توجه ما به عنوان سرمایهگذاران این پروژه به سمت برنامههای معدن معطوف شود، باید بخش اعظم از وقت خودمان را صرف برطرف کردن این حاشیهها کنیم.
دولتیها اگر بخواهند مجدداً در این پروژه ورود کنند، سبب متوقف شدن آن خواهند شد و مسوولان باید روزی پاسخگوی مردم باشند که چرا در مسیر بخش خصوصی سنگاندازی میکند.
در حقیقت افرادی هستند که به دلیل رانتهایی که دارند مدعی هستند و تحمل ورود یک شرکت خصوصی واقعی در این پروژه را ندارند. در حالی که ما سهام این شرکت را در مزایده ایمیدرو خریداری کردیم و فرصتی بود که همه میتوانستند از آن استفاده کنند و سرمایهگذار این پروژه شوند. اما آن زمان که این شرکت در مزایده قرار گرفته بود، خریدار دیگری در مزایده شرکت نکرده بود. جالب است که الان همه تمایل به معدن مهدیآباد پیدا کردهاند. مدعی معدن مهدیآباد شدهاند و این پروژه مساله روز آنها شده است.
گرچه پس از تغییرات مدیریتی ایمیدرو بالاخره در مهرماه سال 1392 با رئیس هیات عامل این سازمان تفاهمنامه مهدیآباد را منعقد کردیم اما عملیات اجرایی باطلهبرداری را از اسفندماه 93 شروع کردیم با اینکه تنها شش ماه از ورود ما به معدن میگذرد، دائماً صحبت از عقبماندگی پروژه معدن مهدیآباد است. در حالی که سوال من از دولت این است که کدام پروژه را خود توانسته سر موعد انجام دهد؟ معتقدم پس از حصول توافق هستهای که بحث جذب سرمایه خارجی بسیار مطرح است، دولت باید به بخش خصوصی پاسخگو باشد.
اغلب پروژههایی که در ایران انجام میشود، با تاخیر عملیاتی میشود و بیشتر آنها زیر قیمت به شرکتکنندگان در مناقصه واگذار میشوند که بسیاری از آنها عملیاتی نمیشود. از شهریور سال 1391 که سهام معدن را خریداری کردیم تا شهریور سال 1392 اجازه هیچ کاری را دولت به ما نمیداد و با وجود قرارداد سرمایهگذاری با شرکت روی مهدیآباد یک بار دیگر ایمیدرو برای احداث کارخانه کنسانتره در تیرماه 92 فراخوان داد.
از سال 1391 سه سال مهلت ساخت کارخانه به ما داده شد در حالی که بیشتر این مدت سهساله حتی ما نمیتوانستیم وارد معدن شویم.
ما خانوادگی عادت داریم که برای انجام کارهای سخت تلاش کنیم. از آنجا که شخصاً ایران را دوست دارم و این آب و خاک را قسمتی از وجود خودم میدانم به همین دلیل حاضر هستم همیشه در راه توسعه آن مبارزه کنم. جالب است طی این مدت پروژههای صنعتی کشور نیاز به منابع مالی داشتند و دولت با استفاده از نفوذ ما در چین تامین مالی پروژههای خود را با فاینانس انجام دهد و اکنون پس از هموار شدن مسیر تامین فاینانس میخواهد پروژه را از ما پس بگیرد. آیا این بهانهگیری نیست؟ این قضیه منطقی است؟ بعد گفته میشود چرا سرمایهگذار خارجی جذب بازار ایران نمیشود. زمانی که سرمایهگذار داخلی با موانع سختی روبهرو است، مسلماً میل سرمایهگذار خارجی هم کاهش پیدا میکند مخصوصاً اینکه در تشخیص سرمایهگذار دولت قضاوت درستی ندارد. اینکه سرمایهگذار واقعی یا غیرواقعی است، مهم است. معمولاً قضاوت دولت همیشه در این زمینه به بیراهه کشیده میشود. جای سوال دارد اگر از این پروژه بیرون برویم آیا این پروژه از سوی دولت میتواند انجام شود؟ بدون شک اگر شرکت سرمایهگذار، خصولتی بود، دولت آن را بیشتر حمایت میکرد. در حالی که الان یک بخش خصوصی واقعی وارد پروژه شده و
کارهایی که هیچ شرکتی نتوانسته آنها را انجام بدهد، ما از عهده آنها برآمدهایم. تقویت بخش خصوصی از سوی دولت به نظر من شعاری بیش نیست.
وضعیت پروژه طی ششماه بسیار امیدوارکننده است اما دولت فقط بهانهگیری کرده و اخیراً ما را به عقبماندگی پروژه متهم میکند. در حالی که اگر آن را با آغاز به کار این معدن مقایسه کنیم و به اقدامات دولت طی این سالیان دراز حداقل 30ساله بپردازیم متوجه میشویم که چقدر کارنامه این پروژه در این ششماه مثبت بوده است. تنها توقع ما این است که دولت مانع کار ما در عملیات اجرایی پروژه نشود و در برابر حاشیهسازیها از ما حمایت کند. چینیها میگویند دولتشان از بخش خصوصی حمایت معنوی و مالی میکنند در حالی که ما این حمایتها را نمیخواهیم اما خواهش میکنیم رهایمان کنند تا به جای پاسخگویی به حاشیهها برای طرحهای توسعه پروژه هدفگذاری کنیم. یکی از اصلیترین اهداف معدن مهدیآباد ایجاد اشتغالزایی برای منطقه است که راهاندازی آن بسیاری از ساکنان مهریز را نسبت به کار امیدوار کرده است و طی این ششماه اخیر برای اولین بار است که فعل و انفعالاتی را در این معدن مشاهده میکنند. اما با وجود حاشیهها سرنوشت این همه سرمایهگذاری چه خواهد شد؟ برای انگیزه به وجودآمده در مردم این منطقه چه اتفاقی خواهد افتاد؟ چرا همیشه سرنوشت مردم ایران به
مسائل حاشیهای گره میخورد؟
از زمانی که سهام این شرکت را خریدهایم اقدامات مهمی انجام دادهایم و حال قرار است در پروژه گازرسانی مهریز مشارکت کنیم.
در واقع ما آمادگی چنین کمکهایی را داریم. اکثر پروژههایی که در ایران به وسیله شرکتهای خصولتی مدتها راکد مانده است. من بیشتر دوران زندگیام اصلاً ایران نبودم و میتوانم باقی عمرم را هم در ایران نباشم اما در کشور ماندهام و تنها دلیل ماندنم، علاقه به ایران است. در چند نقطه دنیا مانند لندن، پاریس و چین شرکت دارم اما ایران برایم مهمتر است زیرا علاقهام این است که در ایران باشم و سرمایهگذاریام را در کشور خودم انجام دهم. حال فرض کنید ما یکی از میلیونها سرمایهگذاری هستیم که از سوی دولت برایمان دلزدگی به وجود میآید.
اظهار تاسف میکنم زیرا دولتیها اگر بخواهند مجدداً در این پروژه ورود کنند، سبب متوقف شدن آن خواهند شد و مسوولان باید روزی پاسخگوی مردم باشند که چرا در مسیر بخش خصوصی سنگاندازی میکند. نمونه این مانعتراشی پروژه المهدی است که در نهایت سرمایهگذار آن کار را رها کرده و میخواهد برود.
سال ۱۳۸۶ بود که شرکتم را در ایران تاسیس کردم و بعد از مدتی به چین رفتم. آن زمان متوجه شدم میتوان از تمامی فرصتهای بینالمللی برای ایران استفاده کرد. از آن سالها تاکنون روابط دوستانهمان را با شرکتهای اروپایی و چینی حفظ کردهایم. شرکتهای ما بیشتر در پروژههای فولادی فعال است.
اما در مقطع فعلی دولتی روی کار است که سرمایه اجتماعی بالایی دارد و انتقادی که شما دارید به همین دولت تدبیر و امید است. منظورتان شخص یا نهاد خاصی است؟ فکر میکنید کدام عامل در مدیریت دولتی باعث مانعتراشی است؟
روی سخن من شخص خاصی نیست و فضای کلی کسب و کار بخش خصوصی منظورم است. بسیاری از کارها سلیقهای انجام میشود و این برای من جای سوال دارد که برنامهریزیها بر اساس یک چارچوب مشخصی انجام نمیشود. باید یاد بگیریم سیاستگذاریهایمان سلیقهای نباشد. مسوولان دولتی بدانند کجا نشستهاند و چرا صندلی به آنها داده شده است. باید دینی را که به مردم دارند به خوبی ادا کنند. نهایت تلاش خود را کنند. زمانی سیستم مدیریتی دولت اصلاح میشود که تصمیمات سلیقهای گرفته نشود.
در کشورهای پیشرفته فردی مدیریت امور را بر عهده میگیرد که کاملاً میداند وظیفهاش برطرف کردن دغدغههای ارباب رجوع است و سلیقه شخصی آن مطرح نیست. شاید اگر با مدیرانی که این مساله را رعایت نمیکنند، برخورد شود حاشیهسازیها در جامعه ایران کمرنگتر شود. الان زمانی است که باید تلاش کنیم دیپلماسی اقتصادیمان را بالا ببریم تا همه سیاستگذاریها چه سیاسی و چه اقتصادی برد-برد باشد.
در جامعه ایرانی زنان ما به دلایلی نتوانستهاند رشد کنند و به نوعی سرکوب شدهاند. البته کارآفرینان زیادی در کشور زن هستند اما شاید تعدادشان انگشتشمار است. به عنوان یک بانوی کارآفرین توضیح بدهید چطور وارد کسب و کار شدهاید و اینکه از انگیزهتان در فضای کسب و کار چه آن سالهایی که در ایران نبودید و چه آن زمانی که به کشور برگشتید، بگویید. البته به نظر میرسد با حاشیهسازیها در فضای کسب و کار امروزتان به زودی با دلزدگی ایران را ترک خواهید کرد.
من برای تحصیلات به خارج از کشور رفتم. تحصیلاتم را تا مقطع فوقلیسانس ادامه دادم. به ایران بازگشتم، حدود سه سال در دانشگاه ملی یا همان شهید بهشتی تدریس کردم. به خاطر دارم استاد آمار یک و دو بودم. اما دنبال دکترا نرفتم چرا که بیشتر علاقهمند به راهاندازی کسب و کار شخصی خودم بودم. همیشه از دوران بچگی دوست داشتم بیزینس خودم را داشته باشم و در جوانی دلم نمیخواست رئیسی داشته باشم. من به کار آکادمیک علاقهای نداشتم و تنها هدفم از تدریس در دانشگاه تدریس تجربه تعامل و حضور در جامعه کاری بود.
سال 1386 بود که شرکتم را در ایران تاسیس کردم و بعد از مدتی به چین رفتم. آن زمان متوجه شدم میتوان از تمامی فرصتهای بینالمللی برای ایران استفاده کرد. از آن سالها تاکنون روابط دوستانهمان را با شرکتهای اروپایی و چینی حفظ کردهایم. شرکتهای ما بیشتر در پروژههای فولادی فعال است.
در کارنامهمان پروژه ککسازی زرند داریم که الان فعال است. در ذوبآهن اصفهان پروژهای داشتیم. پروژه فولاد ارفع را در اردکان به اتمام رساندیم و هفت پروژه استانی فولاد را هم در کارنامه داریم. گرچه در پروژههای صنعتی تجربه داشتیم اما این اولین باری است که وارد یک پروژه معدنی شدهایم. اغلب شرکت ما با شرکتهای خارجی جوینت میشود و از اروپا، چین و دیگر کشورها شریک میگیرد و اگر در مناقصهای برنده شویم، پروژه را پیش میبریم. حالا شاید برای برخیها جالب باشد که چرا سراغ چین رفتهایم؟ چین کشور بزرگی است اما کمبود مواد معدنی دارد و یکی از کشورهایی است که بزرگترین تولیدکننده مواد معدنی مس، سرب و روی و نیکل است. به طور مثال مصرف مس در چین حدود هشت میلیون تن در سال بوده که فقط از معادن این کشور 2 /1 میلیون تن استخراج میشود. عیارهای مواد معدنی چین بسیار پایین و حدود نیم درصد است. در حالی که عیار ذخایر معدن میدوک ایران یک و مس سرچشمه 5 /1 درصد به ازای هر تن استخراج سنگ مس است. چینیها روزانه 130 هزار تن تولید شمش روی دارند و بیشتر متمایلاند کنسانتره وارد کنند.
دولت چین در راستای توسعه معادن شرکتهای دولتی و خصوصی را خود حمایت میکند که به کشورهای خارجی بروند و سرمایهگذاری انجام دهند. آنها این را میدانند که ایران پتانسیل بالایی در زمینه معادن دارد و برای همین مایل به همکاری در پروژههای معدنی ایران هستند. اما از آنجا که عیار مواد معدنی چین پایین است، در این سالها سعی شده تکنولوژیهایی برای پرعیارسازی این ذخایر به وجود بیاید تا این تکنولوژی در معادن برای ارتقای فرآوری مورد استفاده قرار بگیرد. آنها همچنان امیدوار هستند که نقش موثرتری در فصل جدید همکاریهای ایران با خارجیها داشته باشند.
از سه سال پیش که سهام ایمیدرو در شرکت روی مهدیآباد حدود ۴۸ درصد بود، طبق اصل ۴۴ قانون اساسی و در راستای خصوصیسازی مهدیآباد از طریق مزایده به فروش گذاشته شد و شرکت KDD توانست برنده این مزایده باشد.
چرا فعالیت در معدن را انتخاب کردید؟ با چه هدفی مجری طرح یا سرمایهگذار پروژههای صنعتی و معدنی میشوید؟
صنعت و معدن با هم ارتباط تنگاتنگی دارند و امور آنها معمولاً به هم مربوط است. از آنجا که به کارهای پرچالش علاقهمند هستم، حوزه معدن دنیایی از چالش است و به همین خاطر آن را انتخاب کردم. تجربهای که طی سالهای گذشته ایرانیها داشتند این بوده که بیشتر واردکننده بودیم و وابسته به کشورهای دیگر. اما من تلاشم این است که تمام دنیا ایران را به عنوان یک تولیدکننده مقتدر بشناسد. جنس ایرانی را در بازار کشورهای خارجی ببینیم. به طوری که کشورهای دیگر وابسته به ما شوند. با این همه منابعی که در نقطه به نقطه کشورمان داریم واقعاً تاسفبرانگیز است که وضعیتمان این باشد.
در شرایط فعلی بیکاری آنقدر شدت گرفته که گاهی اوقات دلم نمیآید به درخواستهای استخدامی جواب رد بدهم و هر زمانی که ظرفیت نیروها تکمیل است و درخواست جدید را نمیپذیرم تا مدتها ناراحت هستم. صحبتی که اخیراً با آقای رستگاری فرماندار مهریز داشتهایم هم بحث اشتغالزایی معدن مهدیآباد بسیار مورد تاکید قرار گرفته است. ایشان هم معتقدند مهریز ذخایر معدنی قابل توجهی دارد و مردم شهرستان بر روی اشتغالزایی آن حساب باز کردهاند و اگر این بار هم دولت و هم سرمایهگذار پروژه متعهد شوند، میتوان آینده این معدن و منطقه را عوض کرد.
فعالیت زنان را در شرایط فعلی ایران چگونه ارزیابی میکنید؟
در حال حاضر مشارکت زنان از مردان بسیار کمتر است. حتی در کشورهای پیشرفته هم این موضوع وجود دارد. به نظرم باید نگاه زنان به اشتغال از فرهنگسازی خانوادهها نشأت بگیرد. اینکه فقط جامعه زنان را برای ورود به بازار کار آماده کند، کافی نیست. بلکه در خانواده هم باید در پرورش فرزندان توجه شود تا خانوادهها برای دخترانشان محدودیتی به وجود نیاورند.
خانمهای ایرانی بسیار باهوش و با پشتکار هستند اما محدودیتهایی که جامعه به وجود آورده اجازه رشد به آنها نداده است. الان اگر به دانشگاهها نگاه کنید، متوجه میشوید که تعداد دختران چند برابر آقایان است. همین جای خوشحالی دارد که خانوادهها به دخترانشان اجازه تحصیل میدهند. در گذشته حتی همین اجازه هم داده نمیشد. باید شرایط برای فضای کسب و کار زنان مساعد شود زیرا زنان ایرانی توانمند هستند اما اعتماد به نفسشان پایین است. شاید هم این حس را جامعه یا خانواده برای آنها به وجود آورده است.
بخشی از منابع سرمایهگذاری در این پروژه از شرکت خودمان است اما بقیه آن را قصد داریم از طریق فاینانس تامین کنیم چون زمانی که شریک خارجی وارد پروژه میشود علاقهمندی آنها باعثمیشود زیرساختهای صادرات سرب و روی فراهم شود.
نگاهی که جامعه به کارآفرینان دارد، این است که صبح دیر از خواب بلند میشوند و روز خود را بدون دغدغه آغاز میکنند و مدام مشغول کارهای شخصی خود هستند. در طول یک روز چه دغدغههایی دارید و فریال مستوفی بانوی کارآفرین ایران در کنار کار خود اوقات فراغتاش را با چه تفریحاتی پر میکند؟
صبحها که از خواب بیدار میشوم مانند این است که وارد بازی شطرنج شدهام. مدام باید مهرهها را جابهجا کنم و در انتظار اتفاقی غیرقابل پیشبینی باشم. معمولاً حدود ساعت 5:30 بلند میشوم و کمی میدوم. در واقع حدود یک ساعت و نیم ورزش میکنم. اگر هم جلسهای نداشته باشم، ساعت 9 به محل کارم میروم. چون معمولاً بیشتر روزها جلسه دارم. شش روز هفته تا ساعت 10 شب شرکت هستم و برخی اوقات هم ساعت 12 برمیگردم. خارج از ایران هم که میروم به کارهای شرکتها رسیدگی میکنم، از لحظهای که از هواپیما پیاده میشوم تا روزی که به ایران برمیگردم تا ساعت هشت شب جلسه هستم. اما در مورد تفریحاتی که دارم باید بگویم خواندن کتاب برایم در اولویت است. باید تحت هر شرایطی کتاب بخوانم. الان هم به صفحات آخر کتابی که شبها مطالعه میکنم، رسیدهام. در واقع اگر هر شب کتاب نخوانم، خوابم نمیبرد. البته اهل رمان نیستم. رمان برایم خستهکننده است. اما کتابهایی را که مربوط به رشته کاریام است دوست دارم. کتابهای تاریخی و سیاسی هم برایم جذابیت دارد.
دیدگاه تان را بنویسید