تا پایان تیرماه گامهای نهایی برداشته میشود
دستیابی به توافق در آیندهای نزدیک
مذاکرات هستهای ما با ۱ + ۵ فراز و نشیبهای زیادی داشته است اما خوشبختانه با سیاستهای تیم جدید هستهای کشور توانستهایم به اهداف موردنظرمان دست پیدا کنیم. شاید نه در زمان مورد نظر و نه با کیفیتی که مدنظرمان بود اما به هر حال در مسیری قرار گرفتهایم که امکان دسترسی به هدف دور از دسترس نیست.
مذاکرات هستهای ما با 1+5 فراز و نشیبهای زیادی داشته است اما خوشبختانه با سیاستهای تیم جدید هستهای کشور توانستهایم به اهداف موردنظرمان دست پیدا کنیم. شاید نه در زمان مورد نظر و نه با کیفیتی که مدنظرمان بود اما به هر حال در مسیری قرار گرفتهایم که امکان دسترسی به هدف دور از دسترس نیست. هرچند که در این مسیر هزینههایی را هم برای دستیابی به اهدافمان پرداختهایم. اما تمامی هزینهها برای دستیابی به اهدافی بوده است که به احتمال قریب به یقین با تفاهم جامع هستهای همراه است. این تفاهم به جهت اراده سیاسی که در دو سوی میز مذاکرات هستهای ایران وجود دارد، به دست میآید چرا که اراده سیاسی آن وجود دارد.
اراده سیاسی غرب و شرق برای ارتقای مناسبات با تهران
ما نشانههای این اراده سیاسی را میتوانیم در سفرهای مکرر و متعدد هیاتهای سیاسی و اقتصادی کشورهای مختلف به ایران مشاهده کنیم. هیاتهایی پرتعداد و البته پرخواسته. خواستههایی از جنس افزایش مراودات سیاسی و نقشآفرینی در پروژههای اقتصادی که معتقدم علاوه بر ایجاد حس امیدواری نسبت به کاهش تحریمها موجب بهبود وضعیت کسب و کار کشور به جهت ارتقای مناسبات تجاری ما با دیگر کشورها شده است. مردم با امیدواریای که نسبت به توقف محدودیتهای اقتصادی کشور دارند با اهتمام بیشتری به کسب و کار خود میپردازند و معتقدند دولت یازدهم علاوه بر چرخش سانتریفوژها برای چرخش چرخ زندگی آنها نیز اهتمام ویژهای دارد. به خاطر میآورم سالها پیش که در وزارت امور خارجه مشغول فعالیت بودم با حادثه میکونوس تمامی سفرای کشورهای اروپایی اقدام به ترک ایران کردند و سفرای ایران در این کشورها نیز به تهران بازگشتند. در آن زمان شرایط چندان جالبی بر روابط ما با کشورهای دیگر حاکم نبود. اوضاع دیپلماسی کشور در هشت سال گذشته نیز تقریباً به همان شکل بود. شما میتوانید این
موضوع را در کاهش سطح سفرهای دیپلماتهای سیاسی و اقتصادی کشورهای جهان و همچنین کاهش سطح سرمایهگذاری خارجی در کشور مشاهده کنید. البته بخشی از این مشکلات نیز به دلیل سیاستهای سلطهجویانه آمریکاییهاست که از همان زمان دولت دکتر مصدق و کودتای 28 مرداد و پیروزی انقلاب سعی در کنترل ما داشتهاند.
تلاش برای امنیتزدایی از چهره ایران
آمریکاییها علاوه بر تحریمهایی که از همان نخستین روزهای پیروزی انقلاب بر ما تحمیل کردهاند در مواردی که ما هیچ دخالتی در انجام آنها نداشتهایم چون ترور دیپلمات سعودی یا موارد دیگر ما را مقصر جلوه دادند. این تحرکات همه در راستای ترسیم چهرهای غیرواقعی از ایران نزد افکار عمومی جهان بود؛ چهرهای امنیتی که به دنبال نقض حقوق بشر است و از تروریسم حمایت میکند. چهرهای که با حمایتهای اسرائیل و لابی صهیونیستی نقش بربسته بود. ترسیم این چهره غیرواقعی از ایران موجب به خطر افتادن حق و حقوق بسیاری از هموطنانمان که ساکن کشورهایی چون آمریکا بودند، شد. هرچند که متاسفانه ما نیز خود تلاشی برای زدودن این اتهامات و نشان دادن واقعیات جمهوری اسلامی به جهانیان انجام ندادیم تا چهره حقیقی ما را بهتر بشناسند. ضربالمثل آمریکایی هست که میگوید ما هم خودمان به پای خودمان شلیک کردیم یعنی کارهایی را انجام دادیم که موجب به وجود آمدن این وضعیت شد. بنابراین نخستین اقدامی که باید همزمان با انجام مذاکرات هستهای با 1+5 در دستور کار ما قرار گیرد، این است که چهره امنیتی
را که از ایران نزد افکار عمومی جهان نقش بسته است از بین ببریم. البته قطعاً این امر که در طول 35 سال و به صورت ذرهذره صورت گرفته است به یکباره شدنی نیست اما در هر صورت ما میتوانیم در طول سه تا چهار سال آینده به آن دست پیدا کنیم. روند این اتفاق میمون و مبارک با روی کار آمدن آقای روحانی آغاز شده و دنیا نیز به سیگنالهای صلحجویانه ایشان پاسخ مثبت داده است. ما امیدواریم این روند با قدرت و شدت بیشتری ادامه پیدا کند و دولتمردان ما بتوانند ایران را به جایگاه خود در منطقه و جهان بازگردانند. دولت در این روند مصمم است تا اجازه ندهد چهره ایران همچنان امنیتی باقی بماند. چرا که این امر تنها موجب خشنودی تلآویو و مقامات اسرائیلی میشود و بعضی از رقبای منطقهای ما را به اشتباه میاندازد.
کارهای نکرده را در بوق و کرنا نکنیم
یکی از اساسیترین مشکلات ما این است که در یک محیط سیاسی و بینالمللی که چندان دوستانه نیست با بزرگتر جلوه دادن آنچه به دست آوردهایم علاوه بر سختتر کردن شرایط، وضعیت را نیز در خلاف منافع خودمان به پیش بردهایم. این در حالی است که برد کار ما در حرکت به صورت چراغ خاموش است. لازم نیست که تمام دستاوردهایمان را در بوق و کرنا کنیم و البته کارهای نکرده را به گردن بگیریم. ما این سیاست را سالهای سال سرلوحه امور خود قرار داده بودیم چرا که اساساً موضوعی برای پنهانکاری وجود نداشت؛ عمده فعالیتهای هستهای ما به صورت صلحآمیز و تحت قوانین آژانس بینالمللی انرژی اتمی صورت میگرفت تا اینکه در سال 1381 آقای البرادعی، مدیرکل وقت آژانس به ایران آمد و در بازدید از نطنز و اصفهان ضمن ابراز تعجب از پیشرفتهای هستهای ایران اینگونه عنوان کرد که کشور شما از این لحاظ در صف 20 کشور نخست جهان قرار دارد. طبیعتاً ما از این تعاریف و ارزیابیهای صورتگرفته از برنامه هستهایمان ابراز خشنودی کردیم اما وی همین که از ایران خارج شد با تکرار مطالب گفتهشده اینگونه عنوان
کرد که این پیشرفتهای هستهای مایه نگرانی است و بلافاصله پس از این موضعگیری شورای حکام نیز با انتشار بیانیهای از ایران خواست علاوه بر کاهش تعداد سانتریفوژهای خود از تزریق گاز UF6 به تاسیسات هستهای کشور خودداری کند. دو ماه بعد بود که ما شاهد تصویب نخستین قطعنامه ضدایرانی شورای امنیت سازمان ملل بودیم. برنامه هستهای ما در زمان صدور نخستین قطعنامه هنوز در مراحل نخست و اولیه خود قرار داشت. ما درصدد بودیم که تا سال 1382 حدود 60 هزار سانتریفوژ در نطنز نصب کنیم. حالا با گذشت 11 سال از آن زمان تعداد سانتریفوژهای ما حدود 19 هزار عدد است که از این تعداد 9 هزار تا فعال است و باقی به دلیل برخی مسائل که یکی از آنها توافقات ما با 1+5 است فعالیتی ندارد. اگر ما میتوانستیم بر اساس برنامهریزیهای صورتگرفته تعداد سانتریفوژهای خود را به 60 هزار تا برسانیم دیگر با مشکلی به جهت سوخت نیروگاه بوشهر مواجه نمیشدیم.
از دانش بومیشده دست نمیکشیم
اما با این حال هماکنون نیز هیچ فرد و قدرتی نمیتواند منکر موفقیت ایران در بومیسازی دانش هستهای باشد. در حال حاضر غنیسازی برای ایران ملکه شده است و زنجیرههای مختلف که باید به هم متصل شوند تا سوخت هستهای کامل شود ایجاد شده است. این بومیسازی افتخار ایران و همه ایرانیان است. به همین دلیل هم زمانی که صحبت از حمله نظامی به تاسیسات هستهای ایران مطرح شد به سرعت از آن چشمپوشی کردند چرا که میدانستند به دلیل بومیسازی دانش و فناوری هستهای در ایران ما مجدداً میتوانیم سایتهای جدیدی را طراحی کنیم. یکی از دلایل عمدهای که آمریکا و در کل کشورهای غربی حاضر شدند پای میز مذاکره با ما بنشینند نیز به جهت همین موفقیتهای ما و بومی شدن فناوری هستهای در ایران بود. آنها به این درک نیز رسیدند که با وجود موثر بودن تحریمها در اقتصاد ایران و زندگی روزمره مردم این کشور، تاثیری در تغییر سیاستهای مقامات ایرانی به وجود نیامده است. این موضوعی است که کشورهای غربی به آن اذعان دارند بنابراین تلاش کردند تا بهگونهای دیگر درصدد مهار ایران هستهای برآیند. آنها
نمیدانند که در دکترین دفاعی ما جایی برای بازدارندگی هستهای وجود ندارد اما ما بر اساس تعالیم دینی خود و جایگاهی که برای ولایت فقیه قائل هستیم از فتوای مقام معظم رهبری که دستیابی به سلاح هستهای را حرام میدانند، تبعیت کرده و هیچگاه به دنبال ساخت این دست از سلاحها نبوده و نیستیم. دستیابی به دانش صلحآمیز هستهای برای ما تنها صرفه پزشکی و علمی دارد و بس.
سوت بهبود اقتصاد در ژنو چهار ماه پیش که برنامه اقدام مشترک ژنو مورد توافق ایران و 1+5 قرار گرفت آن زمان بود که من تاکید کردم که سوت بهبود وضعیت اقتصادی و مالی کشور زده شد. بیشتر هم منظورم مراودات دولتی ما با کشورهای دیگر در بخشهای پولی و بانکی بود اما مدتها طول کشید تا مسوولان ما دریافتند چگونه باید از این فرصت و پتانسیل استفاده کنند. برنامه اقدام مشترک ژنو، نخستین گامی بود که بعد از 10 سال مشکلات سیاسی ما با غرب برداشته شد و نتایج آن به صورت تدریجی در حال ظهور و بروز است. دولت ریسک بسیار زیادی انجام داد تا به این موفقیت نائل آمد و البته عامه مردم هم از آن حمایت کردند اما مشکل اصلی برداشتهایی بود که طرفین مذاکرهکننده از این توافق داشتند که خود به افزایش ابهامات میافزود. قطعاً هدف ایران از نشستن پای میز مذاکرات تسریع در توقف اعمال تحریمها بود اما به نظر میرسد طرف مقابل مایل است که این موضوع تا حدودی سربسته باقی بماند. یعنی اگر قرار بر توقف تحریمها باشد به مرور زمان و نه یکباره صورت گیرد. موضوع دیگر مدت زمان توافق بلندمدت و جامع و جمعبندی در رابطه با آن است. ما اگر در
قدم نخست با برخی مشکلات سیاسی مواجه بودیم در تدوین گام نهایی تنها مشکلات فنی و حقوقی است که بر پیچیدگی ماجرا افزوده است. در رابطه با اینکه گفته میشود عمده مشکلات ایران و 1+5 در برداشتن گام نهایی به جهت بیاعتمادی و یکسان نبودن منافع مشترک است نیز معتقدم لزوماً تمام کسانی که مذاکره میکنند منافعشان با یکدیگر همجهت نیست و گاهی منافع متضادی دارند. مذاکرات ایران و 1+5 برای نگارش متن اصلی توافق هستهای نیز از این اصل مستثنی نیست. اما اینکه طرفین مذاکرهکننده بتوانند بهرغم تمامی اختلافنظرها به دیدگاه مشترکی دست پیدا کنند بسیار حیاتی است. از دیدگاه بنده اینکه ما بتوانیم در مورد مساله اشاعه، سطح غنیسازی و در نهایت زمان اجرای توافق جامع که 17 شهریورماه است به یک اشتراک نظری دست پیدا کنیم، بسیار مهم است. معتقدم در حال حاضر اراده سیاسی لازم برای دستیابی به این توافق وجود دارد و تنها طرفین باید در رابطه با چگونگی گره زدن تار و پودهای آن به توافق برسند.
دیدگاه مثبت دولت آمریکا برای توافق هستهای با ایرانآمریکاییها خود خواهان دستیابی به این توافق هستند. تنها شاید لابی اسرائیلی یا کنگره در روند دستیابی به آن مشکلاتی را ایجاد کنند که آن هم به دلیل خواست کاخ سفید چندان مهم نیست. از میان کشورهای اروپایی هم که انگلیس معمولاً دنبالهرو آمریکاست و آلمان هم تقریباً عضو خنثی این گروه است. تنها ممکن است فرانسویها برای قد برافراشتن مقابل آمریکا مخالفتهایی را ابراز داشته باشد. روسها و چینیها هم همین که توانستهاند به عضویت گروه 1+5 درآیند برایشان کافی است و ادعای چندانی ندارند. آنها هم جایگاه و هم حد و مرز خودشان را میشناسند. البته شاید روسها به دلیل مشکلاتی که در کریمه اوکراین با اروپاییها و آمریکا دارند بخواهند در مذاکرات هستهای بهگونهای دیگر تلافی کنند. جالب است که بدانید آمریکاییها در نشستهای هستهای ایران و 1+5 همیشه پیشنهادهایی برای دستیابی به اهداف نشست دارند. البته چینیها و روسها هم اعضای پرتحرکی هستند و سعی میکنند برای حفظ جایگاه خود در این گروه همیشه حرفی برای گفتن داشته باشند. با این حجم فعالیت و تحرک در اعضای
گروه 1+5 احتمال اینکه در دو ماه آینده بتوانیم به توافق دست پیدا کنیم بسیار زیاد است و امیدوارم کسانی که در لژ مخالفان قرار دارند بتوانند راهحلی هم برای هموار ساختن این مسیر پرپیچ و خم ارائه دهند. البته ایران یک جامعه چندصدایی است که ما هم به آن افتخار میکنیم منتها این انتقادات و بحثها باید مقداری مستدلتر و با رعایت مباحث حرفهای مطرح شود و اخلاقیات و ادبیاتی که در آن به کار میرود در شأن تمدن ما هم باشد.
دیدگاه تان را بنویسید