تاریخ انتشار:
سدسازی، کشاورزی و کمآبی چگونه میتواند مانع توسعه شود؟
سدِ توسعه
سخن گفتن از معضلی که کشاورزان، روزنامهنگاران، اقتصاددانان، عموم مردم، سیاستگذاران و بالاترین مقامهای دولتی دربارهاش صحبت میکنند، آنگونه که بزرگان درباره نثر سعدی میگویند: «سهل و ممتنع». آسان است چون کشاورزان با آن درگیرند، روزنامهنگاران به کرات دربارهاش نوشتند، اقتصاددانان بیش از گذشته آن را مهم میانگارند، عموم مردم با مصائبش آشنایند و سیاستگذاران به تجربه دشواری و گرانی مواجهه با آن را دریافتهاند
سخن گفتن از معضلی که کشاورزان، روزنامهنگاران، اقتصاددانان، عموم مردم، سیاستگذاران و بالاترین مقامهای دولتی دربارهاش صحبت میکنند، آنگونه که بزرگان درباره نثر سعدی میگویند: «سهل و ممتنع». آسان است چون کشاورزان با آن درگیرند، روزنامهنگاران به کرات دربارهاش نوشتند، اقتصاددانان بیش از گذشته آن را مهم میانگارند، عموم مردم با مصائبش آشنایند و سیاستگذاران به تجربه دشواری و گرانی مواجهه با آن را دریافتهاند؛ و ممتنع مینماید چون سخن تکرار صحبتها درباره سهم بیش از 90 درصدی کشاورزی از مصرف منابع آب کشور، واقع شدن ایران در کمربند خشک و کمبارش کره زمین، ارزانی و حتی رایگانی آب جایی برای سخن نو باقی نمیگذارد. و البته سوال این است که در شرایطی که حتی همان راهحلهای تکراری مثل افزایش قیمت آب، لزوم افزایش راندمان آب کشاورزی، لزوم تغییر الگوی کشت و جانمایی صحیح پروژههای سدسازی، کشاورزی و صنعتی نیز در عمل اجرا نمیشوند، آیا اصولاً نیازی به سخن نو گفتن وجود دارد یا نه؟
اما آنچه سخن گفتن از داستانی «سهل و ممتنع» را ضروری میکند، همان است که آب را از متون دانشگاهی و نشریات تخصصی به صفحه اول روزنامهها، بیلبوردها و گفتوگوی روزمره مردمان آورده. آب دیگر مسالهای محدود به کشاورزی یا اقتصاد نیست و مشکلات آن به تهدیدی برای «توسعه» ایران تبدیل شده است. اگرچه به گفته کارشناسان، وضعیت ایران سالها با تصویر کشورهای قطحیزده و خشک فاصله دارد، اما روند خشکسالی، نشست زمین، فرسایش خاک، توفانهای همیشگی، کاهش تولیدات کشاورزی، خالی شدن روستاها، تشدید مهاجرت به شهر و افزایش فقر در مناطق متکی بر کشاورزی، چندان از ایران امروز دور نیست و در بخشهایی از کشور آغاز شده است.
نگریستن به مساله آب از دیدگاه توسعه، از تقلیل آن به مسالهای مهندسی و فنی میکاهد و ابعادی جدید را مطرح میکند که بحث درباره بخشی از ابعاد آن را میتوان در صفحات پیشرو دریافت. به عنوان مثال، با توجه به اتکای بسیاری از روستاییان و دهکهای درآمدی پایین، چطور میتوان نسخه افزایش قیمت آب یا تعطیلی بخشی از کشاورزی را توصیه کرد؟ به جز کشاورزان و مهندسان کشاورزی، عزم جدی نهادهای سیاستگذار و حضور واقعی تشکلهای مردمنهاد چقدر در حل بحران آن ضروری است؟ اصلاً، آب چه پیوندی با اقتصاد سیاسی، ژئوپولتیک منطقهای، توسعه و حکمرانی خوب دارد؟ نه پاسخ دادن، که حتی اندیشیدن به این سوالات هم میتواند راهگشایی برای حل معضل آب در ایران باشد.
دیدگاه تان را بنویسید