اقتصاد هنر از دلالان تا انجمنهای هنری
غنیمتی برای هنرمندان
به کار بردن تئوریهای علوم اقتصادی در فعالیتهای هنری و ادبی را «اقتصاد هنر» میگویند. هدف از بهکارگیری اقتصاد هنر پیوند علوم اقتصادی با هنر است.
به کار بردن تئوریهای علوم اقتصادی در فعالیتهای هنری و ادبی را «اقتصاد هنر» میگویند. هدف از بهکارگیری اقتصاد هنر پیوند علوم اقتصادی با هنر است. گرچه همواره عدهای از منتقدان هنری از اساس اقتصاد هنر را نقد کردهاند و در برخی اظهارنظرهای خود گفتهاند که به کار گرفتن هنر بهمثابه یک کالا به هنرمند جهت میدهد و هنر را از اصالت و خلاقیت دور میکند ولی با این حال نمیشود منکر آن بود که به هر حال بهبود معاش هنرمند در گرو شکوفایی اقتصاد هنر است و البته همین موضوع در مواقع بسیاری از دولتی شدن هنر جلوگیری میکند.
یکی از شاخههای هنر که «اقتصاد هنر» دنیا به آن توجه ویژهای میکند، هنرهای تجسمی است. موزههای بزرگ هنرهای معاصر کشورهای توسعه یافته هر روز هزاران بازدیدکننده را جلب میکنند تا آثاری مانند لبخند «ژکوند» را به نمایش بگذارند. از سوی دیگر نگاهی به حراجیهای بزرگی مانند بونامز، کریستی، ساتبی و ... و البته قیمتهای آثار خرید و فروششده در آنها نشان میدهد که هنرهای تجسمی از نظر حداقل بخشی از مردم دنیا، ارزش آن را دارند که گاه تا هزاران دلار صرف آن کنند.
ضمن اینکه باید در نظر داشت به خاطر رشد سریع و قابل توجه قیمت آثار هنری در دنیا، این شاخه اکنون محل سرمایهگذاری بسیاری از بنگاههای اقتصادی و پشتوانه بانکهای بزرگ دنیاست.
اقتصاد هنر در ایران
اقتصاد هنر جزو مباحثی است که در ایران کمتر به آن پرداخته شده است و نگاهی به همه شاخههای هنری نشان میدهد که اقتصاد در هر کدام از این شاخهها به صورت ناقص رشد کرده است.
در شاخه هنرهای تجسمی به نظر میرسد که اصطلاح «اقتصاد هنر» در ایران بیش از هر چیزی با حراجی کریستی (حراجی بینالمللی عتیقهجات و هنرهای تجسمی) همراه است. حراجیای که زمانی معاونت هنری در ایران آرزوی تاسیس شعبهای از آن را در ایران در سر داشت ولی به نظر میرسد اکنون کریستی برای ایرانیان به جاده یکطرفهای تبدیل شده است که آثار ارزشمند ایرانی با قیمتهای بالایی در آن فروخته میشوند.
اکنون چندین سال است که با پایان یافتن هر دوره از برگزاری حراجی آثار هنری کریستی، نام هنرمندان ایرانی در میان هنرمندانی که آثارشان با قیمتهای بالایی فروخته شده و در واقع رکورد زدهاند به چشم میخورد.
در تازهترین دوره این حراجی که در پایان اسفندماه سال گذشته برگزار شد، هنرمندان ایرانی با فروش دو میلیون و 300 هزار دلاری آثارشان در حراجی کریستی دوبی، در رتبه دوم فروش آثار قرار گرفتند.
در این دوره از حراجی کریستی، اثر محمد احصایی با قیمت 161 هزار دلار، اثر سهراب سپهری با قیمت 161 هزار دلار، اثر پرویز تناولی با قیمت 50 هزار دلار، اثر کورش شیشهگران با قیمت 137 هزار دلار، سه اثر حسین زندهرودی با قیمت 139 هزار دلار، اثر بهمن محصص با قیمت 173 هزار دلار و سه اثر فرهاد مشیری با قیمت 452 هزار دلار به فروش رسیدند.
متولیان حضور ایران در حراجیهایی مانند کریستی همواره با انتقادات تندی از سوی منتقدان همراه بودهاند. بسیاری از منتقدان هنری معتقدند که بهتر است به جای دلالان، انجمنهای هنری که درک بیشتری از هنر دارند بتوانند به چرخه اقتصاد هنر جهان از طریق حراجیها وارد شوند. البته از سوی دیگر نیز هستند کسانی که معتقدند حفظ وضعیت موجود و حضور تعداد معدودی از هنرمندان در این حراجیها از طریق همین دلالان هنر، برای وضعیت هنرمندان ما غنیمت است.
دیدگاه تان را بنویسید