بررسی رفت و آمد بزرگان صنعت خودرو به ایران در گفتوگو با سعید لیلاز
«فورد» هم بازار خودرو را تکان نمیدهد
اینگونه نیست که بگوییم مثلاً امروز فولکسواگن یا فیات به ایران آمدهاند پس دست نگه داریم و خودرو نخریم تا ارزان شود. اولاً ارزانی در کار نیست و ثانیاً ورود این خودروهای جدید دو سال طول میکشد.
چند سال پیش که سعید لیلاز از مدیران شرکت ایرانخودرو دیزل بود، کامیونهای هوو را به کشور وارد کرد تا به این صورت پای چینیها به صنعت خودرو ایران باز شود. هوو که آمد تصادفها و مرگ و میر زیادی را به همراه خود آورد و انگشت اتهام به سمت واردکنندگان این خودرو چینی نشانه رفت. آن روزها هنوز صحبتی از تحریم نبود اما لیلاز دریافته بود که چین به زودی به یکی از بزرگان صنعت خودرو تبدیل خواهد شد و نباید به راحتی از کنار آنها عبور کرد. دوران تحریم که رسید و اروپاییان از ایران رفتند، چینیها سعی کردند در بخش خودروهای سواری فعالیتشان را آغاز کنند و سهمی از بازار خودرو کشور را بگیرند. آنان توانستند هم به طور مستقیم به واردات خودرو بپردازند و هم اینکه بخشی از خطوط تولید موجود در کشور را اجاره کنند و محصولاتشان را به تولید برسانند. حال که تحریمها برداشته شده و اروپاییان دوباره راهی ایران شدهاند این پرسش به وجود آمده که نتیجه این رفت و آمدها چه خواهد شد و بازار چگونه معادلات خود را تغییر خواهد داد. سعید لیلاز در این رابطه به پرسشهای تجارت فردا پاسخ داده و معتقد است خودروسازان اروپایی با قدرت چانهزنی کمتری به
ایران آمدهاند و سعی دارند سهم خود را از بازار بالا ببرند. در این میان چینیها نیز با شکستن قیمتها در بازار خواهند ماند و ایران را به محل جنگ قیمتی خود تبدیل میکنند.
با حصول توافق وین برو بیای بزرگان صنعت خودرو دنیا به ایران شروع شده و آنها جاده مخصوص را هدف خود قرار دادهاند تا بتوانند بخشی از بازار خودرو کشور را به اختیار خود در آورند. با توجه به این رفت و آمدها تصوری در بازار خودرو شکل گرفته که گویی قرار است سیلی از ارزانی به راه بیفتد. به نظر شما با به نتیجه رسیدن این مذاکرات آیا در قیمت خودروهای داخلی تغییری رخ خواهد داد؟
خیلی سادهلوحانه و عوامانه است اگر فکر کنیم خودرو با اجرایی شدن توافق وین ارزان شود. چرا باید چنین اتفاقی بیفتد؟ مگر قیمت بقیه کالاها پایین میآید که قرار باشد پیرو آن خودرو نیز ارزان شود؟ بنده معتقدم پوپولیسمی عوامفریبانه در ذهن برخی مسوولان به وجود آمده و قصد دارد مطالبات مردم را از طریق وعده ارزان شدن خودرو مدیریت کند. اینکه مدیری میگوید رئیسجمهور به خاطر افزایش قیمت خودرو مکدر شدهاند از آن حرفهای مخرب در اقتصاد است که ضربه مستقیمی به حیثیت بنگاههای بزرگ خودرو در کشور میزند. مشکل امروز صنعت خودرو ما کمبود تقاضاست و ریشه این موضوع را باید در جای دیگری جستوجو کرد. اگر به آمارها سری بزنید درخواهید یافت که
قدرت خرید مردم از سال 1390 به بعد شدیداً کاهش یافته و ترمیم آن حداقل تا سال 1398 به طول خواهد انجامید. طی سالهای 1389 تا 1392 چیزی بین 40 تا 50 درصد از قدرت خرید مردم کم شده است. در چنین شرایطی میبینید که حتی مردم قدرت خرید پراید را ندارند. البته منظورم از مردم دهکهای متوسط به پایین جامعه هستند. قشر متوسط نیز به تبع رکودی که در کشور به وقوع پیوسته ضعیفتر شده و آنها نیز سطح درآمدشان به جایی رسیده که حاضر نیستند برای خرید خودرو هزینه کنند. بنابراین موضوع امروز صنعت خودرو کشور کاهش شدید تقاضاست که این موضوع روی تولید خودروسازان نیز تاثیر گذاشته و آنها از تعداد تولید خود کاستهاند.
اما اجازه بدهید به بخش دوم پرسش شما در خصوص تاثیر ورود شرکتهای اروپایی و مذاکراتشان با خودروسازان بپردازم. بنده معتقدم اگر بین خودروسازان داخلی و خارجی تفاهمی شکل گیرد حداقل دو سال طول میکشد تا آن تفاهم یا قرارداد به مرحله تاثیرگذاری خود بر بازار نزدیک شود. اینگونه نیست که بگوییم مثلاً امروز فولکسواگن یا فیات به ایران آمدهاند پس دست نگه داریم و خودرو نخریم تا ارزان شود. اولاً ارزانی در کار نیست و ثانیاً ورود این خودروهای جدید همان طور که گفتم دو سال طول میکشد.
با توجه به اینکه فرمودید مشکل خودروسازان نبود تقاضاست، به نظرتان چقدر طول میکشد تا این تقاضا در بازار خودرو به وجود آید؟
حدود دو سال پیش بود که پیشبینی کردم مساله اصلی خودروسازان پس از رفع تحریمها، کمبود تقاضا خواهد بود. این اتفاق هماکنون رخ داده است. اما بیایید بررسی کنیم که دلیل اصلی کاهش تقاضا چیست. نکته اول کاهش سطح درآمد یا قدرت خرید مردم است. کسانی که خودرویی داشتهاند نتوانستهاند آن را تبدیل به احسن کنند و آنهایی هم که خودرو ندارند به دلیل نداشتن نقدینگی قادر نیستند حتی پراید را با قیمتی در حدود 20 میلیون تومان خریداری کنند. این دسته از افراد با توجه به وضعیت اقتصادی کشور و روند افزایش کند رشد اقتصادی حداقل تا سه سال آینده نیز نمیتوانند خودرویی مناسب برای خود تهیه کنند چرا که به نظر میرسد وضع معیشتی مردم تا سال 1398 تغییری پیدا نکند مگر اینکه در سطح کلان حاکمیت اجماعی حاصل شود و بزرگان بخواهند همانگونه که مساله هستهای را حل کردند، مسائل اساسی اقتصاد را برای همیشه حل کنند. شما بهتر است در رسانهها به این نکته اشاره کنید، تا که اقتصاد ایران، همه مشخصهها و مولفههای ثبات
را پیدا کرده است و وقت آن رسیده که حاکمیت این ثبات را تثبیت کند که راه آن اجماع است. همانگونه که دولت و سایر ارکان حاکمیت بر سر حل موضوع هستهای به اجماع رسیدند وقت آن رسیده که در اقتصاد هم به اجماع برسند. نکته دوم تردید مردم نسبت به خرید خودرو است. مردم گمان میکنند که به زودی در بازار خودرو اتفاقهای عجیب و غریبی رخ خواهد داد و ارزانی سرازیر خواهد شد. تا زمانی که آنها این تصور را داشته باشند تن به خرید خودرو نمیدهند. به هر حال چیزی نزدیک به 800 هزار میلیارد تومان نقدینگی در جامعه وجود دارد که میتواند مانند یک بمب عمل کند و اقتصاد را در مواقع بحرانی در هم ریزد. شاید بهتر است سیاستگذار در چنین شرایطی تدابیری را اتخاذ کند که این نقدینگی سرگردان وارد بخش تولید شود و مردم با اعتماد به دولت اقدام به خرید کالاهای مورد نیاز خود کنند. در این میان شاید بد نباشد که وام خودرو که افزایش یافته به جریان بیفتد تا متقاضیان واقعی خودرو نیز اقدام به خرید محصول مورد نظر خود کنند. اگر نقدینگی موجود در جامعه هدفمند به جریان درآید بخشی از رکود حاکم بر کشور برطرف خواهد شد و صنعت خودرو نیز از آن بهره میبرد.
در چنین فضایی که تقاضا نیست خودروسازان اروپایی با چه امیدی به ایران میآیند؟
نبود تقاضا برای همیشه باقی نمیماند. به هر حال تحلیلهایی وجود دارد که اقتصاد ایران با اجرایی شدن توافق روند رو به رشدی را طی خواهد کرد. من پیشبینی کردهام که با اجرا شدن توافق وضعیت اقتصادی کشور حداکثر ما را به شرایط سال پیش از 84 خواهد رساند که در جلسه اخیر حزب کارگزاران نیز دکتر طبیبیان همین موضوع را تایید کردند. بنابراین نباید توقع داشت که انقلاب اقتصادی در کوتاهمدت رخ دهد چون تا زمانی که در خصوص اصلاح ساختار اقتصادی و غبارزدایی از چهره اقتصاد ایران اجماعی به وجود نیاید نمیتوان امیدوار بود که برداشته شدن تحریمها و ورود بزرگان صنعت خودرو بتواند بازار را تکان دهد. وضع تقاضا به قدری بحرانی شده که حتی اگر فورد هم محصولات خود را عرضه کند تغییر در بازار به وجود نخواهد آورد.
به نظر شما خودروسازانی که اینک برای گفتوگو با همتایان ایرانی خود به مذاکره میپردازند در بازار ایران چگونه میتوانند نقشآفرینی کنند و به عرضه محصولات جدید بپردازند؟
با توجه به اوضاع نه چندان مناسب اقتصادی در دنیا به ویژه کشورهای اروپایی، اگر سیاستگذاران به دنبال این هستند که خودروسازان اروپایی با چمدانهای پر از یورو به ایران بیایند، در اشتباه هستند. احداث یک کارخانه خودرو در ایران علاوه بر دردسرهای خاص خود بسیار سرمایهبر است و برندهای اروپایی قادر نیستند چنین ریسکی را انجام دهند و در ایران خطوط تولید جدید راه بیندازند. امروزه تولید خودرو زیر صد هزار دستگاه صرفه اقتصادی ندارد و اگر خودروسازی قصد کند در ایران به تولید خودرو بپردازد علاوه بر اینکه باید جامعه هدف خود را انتخاب کند مجبور خواهد بود شبکه خدمات پس از فروش را در سطح کشور گسترش دهد که این کار بسیار هزینهبر خواهد بود. بد نیست در این رابطه تجربه ال90 را یک بار دیگر مرور کنیم. رنو با هزار امید و آرزو وارد بازار ایران شد تا در غیاب پیکان بتواند بازار خودرویی ارزان با امکانات روز را در اختیار خود بگیرد اما در ادامه هم موانع
سیاسی برای این خودروساز به وجود آمد و هم اینکه با توجه به مشکلات مربوط به قطعهسازی و تحریمها، این خودرو نتوانست به حد اقتصادی تولید خود برسد و تیراژ آن از یک حدی بالاتر نرفت. در دوره تحریم هم تولید این خودرو که اتفاقاً تقاضای بالایی نیز داشت به مرز صفر رسید. رنو با اینکه سرمایهگذاری بالایی انجام داد و شبکه خدمات پس از فروش خود را گسترش داد اما نتوانست از این سرمایهگذاری بهرهبرداری لازم را ببرد و امروز در تکاپوی آن است تا بتواند قدرتمندتر از قبل وارد بازار ایران شود و تولید خود را بیش از پیش بالا ببرد.
آیا ممکن است به واردات روی بیاورند؟ در واقع از طریق خودروسازان داخلی محصولات خود را به کشور وارد کنند؟
این کار ممکن است صورت گیرد و خودروسازان برای اینکه رابطه خود را با برخی از بزرگان صنعت خودرو حفظ کنند محصولات خاصی را وارد کشور کرده و از طریق نمایندگیهای خدمات پس از فروش خود به مشتریان سرویسهای لازم را ارائه دهند. اما باید به این نکته توجه داشته باشید که وقتی برای پراید تقاضا وجود ندارد مردم چگونه میتوانند فورد شورولت بخرند؟ در واقع مساله تقاضا موضوع بسیار مهمی است که باید مدنظر قرار گیرد چون امروز تعداد معدودی از افراد اقدام به خرید خودرو میکنند.
تولید مشترک با خودروسازان جهانی به چه سمتی خواهد رفت؟
یکی از ایدهآلترین نوع همکاری خودروسازان ما با برندهای معتبر دنیا این است که با آنها وارد تولید مشترک خودرو شویم. تا جایی که بنده اطلاع دارم در حال حاضر هم وزارت صنعت و هم خودروسازان مشغول مذاکره با خودروسازان اروپایی و آسیایی هستند تا بتوانند در صورت تفاهم به پای قرارداد هم برسند. اگر چنین اتفاقی رخ دهد شرکای تجاری ایرانخودرو و سایپا بالا خواهند رفت و این دو به راحتی میتوانند با شرکای قدیمی خود سطح چانهزنیشان را بالا ببرند. همین اتفاق در حال حاضر برای ایرانخودرو رخ داده است و آنها پس از مذاکره با فیات و فولکس توانستهاند از پژو امتیازات بیشتری بگیرند. حتی ممکن است در مذاکرات با پژو آنقدر دست پر وارد شوند که بتوانند از این شرکت غرامت هم بگیرند کما اینکه توانستند از بنز هم دهها میلیون یورو غرامت بگیرند. آنچه بهتر است مورد توجه قرار گیرد این است که خودروسازان ما بیشتر از هر خودروساز دیگری در دنیا مزیت برای تولید خودروهای ارزان دارند و به نظرم هیچ خودروسازی در دنیا نمیتواند در این خصوص با ایرانخودرو و سایپا به رقابت بپردازد.
اگر میتوانستند تا به حال بازار خودرو ایران را گرفته بودند اما در حال حاضر هیچ خودروسازی نمیتواند محصولاتی در سطح کیفیت دو خودروساز بزرگ کشورمان به تولید برساند و به ازای آنها خدمات پس از فروش را ارائه دهد. طبیعتاً مذاکره ایرانخودرو و سایپا به سمتی خواهد رفت که برای هر رنج قیمتی بتوانند محصولی را با برندهای گوناگون به تولید برسانند.
سرنوشت پژو در این میان چه میشود؟
پژو در بازار ایران میماند و سعی میکند با توجه به اینکه رقبایش زیاد شدهاند از برخی مواضع خود پایین بیاید. به احتمال زیاد برای سال آینده تولید 405 را متوقف و محصولی جدید را روانه بازار ایران میکند تا بتواند سهم بازار خود را در سبد محصولات ایرانخودرو حفظ کند. البته تا جایی که بنده خبر دارم پژو بر سر بسیاری مسائل با ایرانخودرو به توافق رسیده و از سال قبل که سرنوشت توافق نهایی مشخص نشده بود این دو با یکدیگر بر سر چگونگی ادامه همکاری خود به توافق رسیده بودند. همین امروز برخی از محصولات پژو کماکان در بازار مشتری دارد تا جایی که حتی از آن به عنوان قلک ایرانخودرو نام میبرند. اگر آمار چهارماهه تولید خودرو را نگاه کنیم متوجه خواهیم شد که تولید پژو پارس نسبت به بقیه خودروها بالاتر است و به عنوان یک خودرو خانوادگی باکیفیت هنوز در رنج قیمتی 40 میلیونتومانی مشتری دارد و بسیاری ترجیح میدهند از این خودرو برای تردد خود در سطح کشور استفاده کنند.
با توجه به توضیحاتی که فرمودید صنعت خودرو کشور در کوتاهمدت یا به عبارت بهتر تا پایان امسال چه سرنوشتی خواهد داشت؟
من بعید میدانم که به لحاظ قیمتی اتفاق خاصی در بازار بیفتد چون قیمت خودرو به کف خود رسیده و بیش از این جای کاهش ندارد. از سوی دیگر نتیجه مذاکره با برندهای معتبر نیز تا پایان امسال به تولید خودرو نخواهد انجامید و فقط ممکن است برخی خودروهای نسل جدید آن هم برای رقابت با چینیها وارد کشور شوند. کاهش تقاضا به جای خود خواهد ماند و تنها کسانی به خرید خودرو میپردازند که نیاز واقعی به خودرو داشته باشند یا به اصطلاح خودرو اولی باشند. البته اگر خودروسازان در این میان با تسهیلات بیشتری قصد فروش خودرو کنند، ممکن است تقاضا تکان بخورد، در غیر این صورت نمیتوان گفت که با توجه به تقاضای موجود، چیزی بر تعداد تولید افزوده شود. اما در میانمدت اتفاقی که میافتد این است که خودروسازان خارجی، با یک بازار کاملاً فشرده روبهرو خواهند بود که فقط میتوانند محصولی جدیدتر را جایگزین محصولی کنند که هماکنون به تولید میرسد. شاید خودروسازان داخلی بتوانند به پای قرارداد هم بروند اما محصولی که برای
تولید انتخاب میشود، خودرویی خواهد بود که باید جایگزین خودروهای قدیمی کنونی شود. البته بهتر است تمرکز روی ایرانخودرو و سایپا نشود. امروز کرمان موتور هم رفتهرفته در حال بزرگ شدن است و به عنوان یک خودروساز خصوصی میتواند برخی معادلات بازار را به هم بریزد. حال باید ببینیم که استراتژی این شرکت در آینده چه خواهد بود؟ آیا همکاری خود با چینیها را محدود میکند و به سراغ شرکای تجاری دیگر میرود یا اینکه محصولات چینی با کیفیت بالاتر و قیمتی ارزانتر را وارد خط تولید خود خواهد کرد. اگر نگاهی به جدول میزان رضایتمندی خدمات پس از فروش شرکتهای خودروساز بیندازیم، متوجه خواهیم شد که کرمان موتور در رده دو ایستاده و توانسته ایرانخودرو و سایپا را پشت سر بگذارد.
فکر میکنید فیات میتواند به عنوان شریک تجاری جدید خودروسازان کشور تبدیل شود؟
هیچ بعید نیست که خودروسازان ما عنقریب با فیات به توافق برسند. این خودروساز ایتالیایی توانش را دارد که خودرویی ارزان را روانه بازار کرده و آن را جایگزین پراید کند. اما در صورتی موفق خواهد شد که با خودروسازان ما شراکت کند نه اینکه بخواهد خط تولید خودرو در ایران راه بیندازد چون همانگونه که اشاره کردم برای خودروسازان خارجی نمیصرفد که کارخانهای مستقل داشته باشند و اگر میخواهند موفق باشند با توجه به زیرساختهای خودروسازان کشور میتوانند همکاری خود را آغاز کنند. در رابطه با مذاکراتی که خودروسازان انجام میدهند یک نکته ظریف نهفته است و آن اینکه بیشتر حرکتهایی که خودروسازان انجام میدهند و مدیران عامل از گرفتن شرکای تجاری به زبان میآورند در واقع، حرکتهای سیاسی برای ترساندن شرکای فعلیشان است. در حقیقت آنها چماق هوو آوردن را بالای سر شرکای تجاری قدیمیشان گرفتهاند و میخواهند از این طریق امتیازهای بیشتر بگیرند که در مرام اقتصادی و تجارت چنین تاکتیکهایی مرسوم است. آنها از طریق رسانهها با شرکای خود بازی
میکنند تا بتوانند در نهان کار خود را با شریک اصلیشان به پیش ببرند. رابطه ایرانخودرو و پژو از چنین قانونی تبعیت میکند به طوری که نه پژو مایل است ایران را ترک کند و نه ایرانخودرو میخواهد همکاریاش را قطع کند. این دو مذاکراتشان را به پیش بردهاند و به نتایجی هم رسیدهاند تا جایی که شما باید در سال 1395 منتظر تولید محصولات جدیدی در ایرانخودرو با برند پژو باشید.
در این میان چینیها چه تاکتیکی را در پیش خواهند گرفت؟
قبل از ورود به بحث چین بهتر است بدانید چینیها نیامدهاند که بروند. آنها در بازار خودرو ایران حضور فعالانه خواهند داشت و سعی میکنند خودروهای ارزانتر و با کیفیتتری روانه بازار ایران کنند تا با مدلهای مشابه اروپایی به رقابت بپردازند. شاید بتوان گفت بازار خودرو ایران در رنج قیمتی 50 میلیون به بالا به عرصهای برای جنگ خودرویی اروپاییها و چینیها تبدیل شود بنابراین چینیها در بازار خودرو ایران شاید رو به دامپینگ بیاورند و با شکستن قیمتها بخواهند بقیه رقبایشان را از میدان به در کنند. آنها از دهه 90 وارد صنعت خودرو شدند و توانستند در مدت حدود 20 سال تولید خودروشان را از صفر به 28 میلیون دستگاه برسانند به طوری که امروز به یکی از بزرگترین خودروسازان دنیا تبدیل شدهاند و محصولاتشان را در چین در کنار بزرگان صنعت خودرو دنیا عرضه میکنند. به همین خاطر آنها را نباید دست کم گرفت چون در صنعت خودرو هم صاحب برندهای گوناگونی شدهاند که قصد دارند آنها را در بازارهای گوناگون عرضه کنند.
نقش دولت در این میان چیست؟
به نظرم دولت باید از در پیش گرفتن سیاستهای پوپولیستی در صنعت خودرو دوری کند. اصلاً لزومی ندارد که رئیسجمهور یا معاونان آن بیایند از قیمت خودرو سخن بگویند و بهتر است اجازه دهند که خودروساز و بازار راه خود را بروند. در این میان نیازی هم نیست که به چین بد و بیراه بگویند و بهتر است اجازه دهند تا بنگاهها بنا به مصلحتهای خود در بازاری رقابتی شریک تجاری خود را بیابند و به تولید محصولی بپردازند که برای آن بنگاه سودآوری لازم را داشته باشد.
دیدگاه تان را بنویسید