تاریخ انتشار:
حال و روز فضای اقتصاد و سرمایهگذاری از سه دریچه
جذاب یا غیرجذاب؛ مساله بازار سرمایه این است
پیش از آغاز سال ۱۳۹۴، بسیاری از کارشناسان و فعالان اقتصادی پیشبینی کرده بودند که سال سختی پیش روی اقتصاد ایران است. اگرچه خبرهای خوب توافق هستهای در فضای اقتصاد ایران وزیدن داشت، ولی میدانستیم که زخمهای کهنه و عمیقی که بر پیکر اقتصاد ایران زده شده، التیامی اساسی و طولانیمدت میطلبد.
طولانی شدن رکود بازار سرمایه سوالاتی از این دست را در ذهن فعالان بازار پررنگ کرده مبنی بر اینکه علت اصلی این رکود چیست؟ بازار سرمایه کشور تا چه زمانی در رکود خواهد بود؟ قیمتها تا چه حد فرو خواهند ریخت؟ راهکار مسوولان اقتصادی کشور و مدیران بورس برای خروج از این بحران چیست؟ و...
البته که من قصد ندارم (و نمیتوانم) در این یادداشت کوتاه به همه سوالات فوق پاسخ بدهم و تنها به ذکر نکاتی چند پیرامون وضعیت فعلی بورس اوراق بهادار بسنده خواهم کرد و شمای کلی از فضای فعلی و آینده بازار سرمایه ارائه میکنم. در زیر بازار سرمایه ایران از سه منظر مورد بررسی قرار گرفته است.
حال و روز اقتصاد ایران
پیش از آغاز سال 1394، بسیاری از کارشناسان و فعالان اقتصادی پیشبینی کرده بودند که سال سختی پیش روی اقتصاد ایران است. اگرچه خبرهای خوب توافق هستهای در فضای اقتصاد ایران وزیدن داشت، ولی میدانستیم که زخمهای کهنه و عمیقی که بر پیکر اقتصاد ایران زده شده، التیامی اساسی و طولانیمدت میطلبد. شرکتهای بورسی که بخش شفاف اقتصاد ایران هستند و گزارشهای دورهای خود را منتشر میکنند (بهرغم همه انتقاداتی که به شیوه ارائه اطلاعات این شرکتها و نظارت سازمان بورس و اوراق بهادار وجود دارد) بهبود فوقالعادهای در پیشبینیها و سودهای آتی خود اعلام نکردند و جو مثبت هر خبر خوب حداکثر چند روزی دوام داشت. ناکاراییهای حاصل از سیاستهای گذشته، بدهیهای فراوان دولت، انجماد نقدینگی در بانکها (و بهتبع آن در بخشهای مختلف اقتصادی) و تمرکز بسیار دولت بر پایین نگه داشتن تورم (که از نگاه نگارنده درست هم هست)، صنایع مختلف را با مشکلات عدیدهای مواجه کرد و البته که بازار سرمایه کشور هم جدا از این قاعده کلی نبود.
نبود چشمانداز روشن در شرکتهای فعال و مشخص نبودن اثرات برخی از گشایشهای انتظاری در کنار کمبود نقدینگی عمومی که در اقتصاد کشور وجود دارد، موجب شد که رکود بازار سرمایه طولانی شود و در این میان هرگاه انتظارات منفی در بازار ایجاد میشود یا چشمانداز رونق اقتصادی به تعویق میافتد، جریان خروجی سرمایه شدت بیشتری مییابد.
بنابراین پیش از اینکه به دلایل دیگر وضعیت بازار سرمایه بپردازم، باید اشاره کنم که رونق بلندمدت بازار سرمایه در گرو رونق اقتصاد واقعی و بهبود چشمانداز رشد و سودآوری شرکتهاست.
حال و روز بازار سرمایه و بازارهای رقیب
جدا از اثراتی که وضعیت اقتصاد کلان ایران و چشمانداز رشد آن بر بازار سرمایه و صنایع بورسی دارد، اتفاقات خود بازار نیز تکانه مثبتی برای حرکت ایجاد نکرده است. تحلیلگران و فعالان بازار آگاهی دارند که در بلندمدت اقتصاد واقعی و بازار سرمایه همگرا خواهند بود، اما طی این مدت اثرات کوتاهمدت موثری نیز رخ نداده است تا سهامداران را امیدوار کند.
همانطور که در بالا اشاره شد کمبود نقدینگی فشار بسیاری بر بازارهای سرمایهگذاری ایجاد کرده است و تنها بازار سرمایه از این موضوع آسیب ندیده است. تحلیلگران بازار املاک و مستغلات نیز معتقدند یکی از عوامل تاثیرگذار بر رکود حاکم بر این بازار (که اکنون بیش از دو سال به طول انجامیده است) نیز کمبود نقدینگی در اقتصاد کشور است که طرف تقاضای مسکن و ساختمان را با مشکلات جدی مواجه کرده است. در چنین شرایطی، بانکها نرخهای سود نامتناسب با شرایط اقتصادی کشور را ارائه میکنند و به طرق مختلف مصوبات بانک مرکزی را دور میزنند. سرمایهگذاران که از سودآوری بازار سرمایه ناامیدند و چشمانداز امیدوارکنندهای هم برای آینده نمیبینند، ترجیح میدهند سرمایههای خود را در اختیار شبکه پولی کشور قرار دهند که سودهای اغواکننده و معاف از مالیات ارائه میکنند. موسسات مالی و اعتباری غیرمجاز نیز بر آتش این موضوع دامن میزنند. بانکها که در شرایط رکودی و با نظارت اندک و ناکافی بانک مرکزی، بیشتر نقدینگی در دست مردم را جذب کردهاند، در لوپ جذب سپرده جدید و اعطای سود سپردههای قدیم گیر افتادهاند و توان وامدهی ندارند و به این ترتیب اوضاع یک
بازار رقیب، وضعیت سایر بازارها را نیز تحت تاثیر قرار داده است.
همه ما آگاهیم که یکی از عوامل اثرگذار بر قیمت داراییها ریسکهای سیستماتیک بازار است و یکی از وظایف حاکمیت و نهاد ناظر بر بازار سرمایه کاهش این ریسکها از طریق سیاستگذاری، ایجاد شفافیت و اطلاعرسانی است. بازار سرمایه ایران در این دوران بیش از هر چیز نیاز به شفافیت و اطلاعرسانی دارد. متاسفانه دولت اقدام مناسبی در این مورد انجام نداده است و شفاف نبودن بازار مواد اولیه پتروشیمیها، سنگآهن و... تنها نمونهای از تحمیل ریسکهای اضافه از طرف دولت است. مسالهای که فریاد مسوولان بازار سرمایه را نیز برآورده است و دکتر حسن قالیبافاصل در مصاحبه اخیر خود با روزنامه همشهری به آن اشاره داشته و گفته که وزارتخانههای مربوط در دولت باید اندیشهای در اینباره داشته باشند.
دولت همچنان فعالان بازار سرمایه را در انتظار اعلام سیاستهای دوران پس از تحریم نگه داشته است. در چنین شرایطی انگیزه سرمایهگذارانی که مدتهای بسیاری را هم انتظار کشیدهاند بسیار اندک خواهد بود و ممکن است با کوچکترین خبری از بازار سرمایه خارج شوند.
نوشتن از کمبود ابزارهای مالی بهخصوص در حوزه مدیریت ریسک و تاثیر آن بر شرایط بازار و همچنین نقش صندوقهای سرمایهگذاری در دوران رونق و رکود مثنوی تکراری هفتاد من کاغذی است که من در اینجا از مکرر کردن آن خودداری کردهام.
حال و روز سرمایهگذاران و سهامداران
بسیاری از فعالان بازار وضعیت بازار را ناشی از هیجانهای غیرعقلایی سرمایهگذاران میدانند. از منظر مالی رفتاری، طولانی شدن رکود بازار سرمایه لنگر سنگینی ایجاد کرده است و بدین ترتیب برای خروج از رکود باید تکانه مثبت قویتری (نسبت به حالت عادی) به بازار وارد شود. سرمایهگذاران بسیاری از بازار خارج شدهاند (یا بخشی از سرمایه خود را از این بازار خارج کردهاند) و اکنون دچار تورشهای رفتاری متعددی هستند (از جمله برجستگی شرایط اخیر و اثر نیش مار) و به این راحتی حاضر نیستند درباره آینده بازار شرطبندی کنند. آنها دلایل قویتری از یک حرکت کوچک لازم دارند برای اینکه به بازار برگردند. این صورت دیگری از همان مساله رخت بربستن اعتماد از بازار سرمایه است که ممکن است بازگشت آن طولانیمدت شود. البته بازگشت روند در بازار ممکن است سرمایهگذارانی را که دچار اثر نقطه سربهسری هستند سریعتر به معاملات بازگرداند.
نکتهای کلیدی درباره انتظارات سهامداران از دولت، پیرامون بازار سرمایه وجود دارد. عملکردهای مداخلهگرایانه دولت (و به تقلید از آن سازمان بورس و اوراق بهادار) و تزریق گاه و بیگاه نقدینگی در جهت شاخصگردانی و کنترل بحرانهای مقطعی این انتظار نابجا را در سرمایهگذاران تقویت کرده است که دولت باید با حمایتهای پولی به رونق بازار سرمایه کمک کند. حال آنکه حمایت دولت و سازمان بورس و اوراق بهادار باید در جهت افزایش کارایی و شفافیت و تخصیص بهینه منابع باشد، نه دستکاری قیمتها و تخصیص منافع.
بایدها و نبایدها
در چنین شرایطی سرمایهگذاران باید نگاه بلندمدت به بازار سرمایه داشته باشند. خرید سهامی که قیمت آن زیر ارزش ذاتی است، ارزش نگهداری و صبر دارد، توصیه همه سرمایهگذاران موفق بازارهای مالی جهان است و البته که ممکن است دوران بازگشت سرمایه و رسیدن به مرزهای سودآوری کمی طولانیتر از زمان انتظاری باشد. اکنون که بازار به ثانیهها بند نیست و حجم معاملات هیجانی و سفتهبازانه کاهش یافته است، زمان مناسبی برای تحلیل صنایع و شرکتهای بورس و تهیه لیست سرمایهگذاری است. پرهیز از اقدامات هیجانی و اقدام به سرمایهگذاریهای ارزشی از توصیههای مهم دوران رکود است.
نهادهای سیاستگذار و ناظر اقتصاد کشور نیز نباید به فکر دخالت مستقیم (از طریق دستکاری قیمتها یا تزریق دستوری نقدینگی) در بازار باشند. دولت باید تکلیف نرخ سود بانکی، موسسات غیرمجاز پولی و مالی، نرخ خوراک صنایع بورسی و.... را معین کند و به سمت سیاستهای تسهیلگرانه پیش برود. بازار سرمایه کشور اگرچه به دلیل رکود طولانی، بالا بودن نرخهای بانکی و عدم شفافیت در سیاستگذاری دولت و چشمانداز اقتصاد غیرجذاب است؛ اما به دلیل قیمتهای مناسب برخی از شرکتها جذاب به نظر میرسد.
دیدگاه تان را بنویسید