طنز و برنامههای نشاطآور دو مفهوم جدا از هم
کمی خنده و باقی هیچ
در ساختار برنامهسازی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، بین طنز و برنامههای نشاطآور خلط مبحث شده است. تصور برنامهسازان این است که اگر میخواهیم مردم را بخندانیم و شاد کنیم، حتماً باید برنامه به شکل طنز ساخته شده باشد. طنزی که چنین تعریف میکنند؛ طنز برای اصلاح امور نامیده میشود. یعنی اگر در حوزهای نقصی وجود داشته باشد، طنازان آن را بزرگنمایی میکنند و چون بیش از حد بزرگنمایی شده، در مردم باعث خنده میشود. در صورتی که برای شاد کردن مردم اصلاً نیازی به طنز نیست. یعنی اگر بنا این است که برنامه شاد و نشاطآوری تهیه شود و مردم همیشه خندهرو باشند، دلیلی ندارد از طنزی که سالها تعریف شده، استفاده شود.
برای مثال وقتی فردی یکی از دوستانش را که خیلی دوست دارد و سالها ندیده است میبیند، شاد میشود و لبخند میزند. در صورتی که اینجا طنزی رخ نداده است. یا وقتی افراد وارد یک طبیعت خیلی زیبا میشوند، خود به خود شاد و سرحال میشوند، در حالی که اینجا هم طنزی شکل نگرفته است. سالهاست که برنامهسازان تلویزیون این مباحث را اشتباه تعریف کردهاند و اشتباه هم بهره گرفتهاند.
یعنی اگر تلویزیون تصمیم میگیرد رویکرد برنامهها را نشاطآور کند که باعث انبساط خاطر شهروندان شود، تصور میکند حتماً باید برنامه طنز بسازد. در صورتی که یک برنامه میتواند طنز نباشد، اما شادکننده باشد. خیلی از مواقع رسانهای وقتی صحنههای شاد را پخش میکند، خود به خود روحیه مردم عوض میشود. مثلاً در مورد برنامه خندوانه وقتی رامبد جوان خودش با صدای بلند میخندد، باعث خندیدن مردم میشود. اکثر مردم با خنده کودکان لذت میبرند، وقتی یک کودک میخندد همه خوشحال میشوند.
کارگردان خندوانه هم از این ترفند در برنامهاش استفاده کرده، با این توضیح که چه دلیلی دارد برای خندیدن مردم حتماً از طنز استفاده کرد. البته این برنامه هم در بخشهایی از طنز استفاده میکند، اما بقیه بخشهای آن بر پایه سوژههای ساده خنداندن مردم است.
این برنامه از مسائل روزمره مردم برای خنداندن آنها استفاده کرده، به طوری که سبک جدیدی را در برنامههای سرگرمکننده به کار گرفته است. هرچند این سبک از برنامهسازی پیش از این در بیشتر کشورهای دنیا رایج بود، اما برنامهسازان داخلی با آن بیگانه بودند. آنچه در یک برنامه سرگرمکننده اهمیت دارد این است که مردم بخندند و شاد شوند، برای این منظور اصلاً دلیلی ندارد که حتماً طنز خاصی صورت بگیرد. حتی احتیاجی ندارد از هجو هم استفاده شود. همین که یک بازیگری را که مردم خیلی دوست دارند و فقط در فیلمهای سینما میبینند به تلویزیون دعوت میکنند، مردم خوشحال میشوند.
یک موسیقی شاد و یک فیلم مستند با نشاط هم میتواند مردم را به اندازه یک برنامه طنز خوشحال کند. رسانه وقتی شادیهای مردم را نشان دهد، مردم از دیدن آن شاد میشوند. اما وقتی طنز را تنها عامل شادسازی مردم بدانیم، خود به خود بقیه برنامهها را غمگین میکنیم. مثل اتفاقی که در برنامههای خبری افتاده است، در برنامههای خبری ما به این نکته توجه نکردهایم که مردم باید شاد باشند یا شاد نباشند. یک دورهای در صدا و سیما جا افتاده بود که همه گویندههای خبر با لبخند اخبار را میگفتند. اگر کسی هم فوت کرده بود باز هم خبر درگذشت او را با لبخند میگفتند. اینکه شادیآور محسوب نمیشود.
بیشتر خبرها در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران یا خبرهای رسمی دولتی است که هیچ تاثیر نشاطآوری روی مردم نمیگذارد و مردم نمیتوانند واکنش عاطفی به آنها داشته باشند و بیشتر واکنشهای عقلانی نشان میدهند و بقیه خبرها هم موجب واکنشهای عاطفی منفی در مردم میشود، مثل اخبار جنگ و حوادث طبیعی.
برنامهسازان فقط میخواهند یک برنامه نشاطآور بسازند که این تصور اشتباهی است، رویکرد تلویزیون باید تولید برنامههای شاد باشد. مثلاً وقتی تلویزیون میگوید رویکرد من تولید و پخش برنامههای شادیآور است، وقتی خبر پخش میکند، سعی میکند اخبار شاد باشد. وقتی مستند پخش میکنند سعی میکنند مستند شاد و نشاطآور باشد.
برای پخش فیلم سینمایی میروند دنبال فیلمهایی که نشاط بیشتر در آن باشد، اما در حال حاضر آنچه در عمل دیده میشود ایناستکه رویکرد کلی صدا و سیما رویکرد دلگیرانه است. مثلاً وقتی خبر پخش میکنند خبرهای منفی و تلخ را انتخاب میکنند. سریالها هم بیشتر از کشورهای کره و آسیای دور انتخاب میشود و اغلب در آنها جنگ و خصومت است. موسیقیها هم بیشتر غمگین است و جدا از تلویزیون به بقیه رسانهها هم سرایت کرده است و لحن ترانهها و موزیک طوری است که انگار غمگینانه است. حتی اگر در آن موسیقی از سازهای شاد هم استفاده شده باشد، باز هم طوری به گوش میرسد که انگار غم دارد. برنامههای مناسبتی هم که ساخته میشود بیشتر به سمت مناسبتهای مذهبی و بیشتر عزاداری سوق پیدا کرده است، یعنی برنامهسازی تلویزیون در ماههای محرم، صفر و رمضان خیلی پربارتر از مناسبتهای دیگر سال است. با کمی دقت میتوان دریافت که بیشتر رویکرد صدا و سیما غمگینانه است. آنچه از ظاهر امر پیداست، رویکرد برنامههای شاد و نشاطآور در سیاستهای برنامهسازی صدا و سیما نیست. اما شاید آنچه به شکل مکتوب به عنوان رویکرد سازمان ارائه شده، هدف ساخت برنامههای شاد باشد.
اما عملکرد سازمان چنین رویکردی را نشان نمیدهد، در حالی که بر عکس این را به روشنی نشان میدهد. حتی برنامههای طنزی هم که در تلویزیون ساخته میشود به این دلیل که مشکلات مردم را به تصویر کشیده، شاید در آن لحظه خندهآور باشد، اما بعدتر که به آن فکر میکنند ایجاد غم میکند. چون ساز و کاری برای رفع آن مشکلات ارائه نمیدهد، فقط مشکل را مطرح میکند و در احوال مخاطبان نتیجه معکوس میدهد. یعنی برنامههای طنز صدا و سیما به جای اینکه نتایج بلندمدت مطلوب داشته باشد، در بلندمدت تاثیر منفی میگذارد و مردم احساس میکنند هیچچیزی قرار نیست درست شود.
شیوه برنامهسازی در صدا و سیما از یک تعاریف غلط پیروی میکند، برای همین است که باعث ریزش مخاطب میشود.
دیدگاه تان را بنویسید