تاریخ انتشار:
آیا تقاضای بنزین نسبت به قیمت حساس است؟
تورم ربطی به بنزین ندارد
در ایران همچون تعدادی از کشورها(اغلب، کشورهای در حال توسعه) قیمت بنزین توسط دولت تعیین میشود. برای کنترل تقاضای بنزین، بهصورت کلی دودسته سیاست قیمتی و غیرقیمتی پیشنهاد میشود.
چرا دولت نگران افزایش مصرف سیبزمینی یا افزایش تقاضای توتفرنگی نیست اما چهرهاش از روند روزافزون مصرف بنزین، گلگون و درهمکشیده میشود؟ دولت چگونه میتواند روند صعودی تقاضای بنزین را کنترل کند؟
پرسشهای بالا ساده و ابتدایی به نظر میرسند اما پاسخ به این سوالات میتواند پدیدهای مهم از اقتصاد ایران را تشریح کند. دولت (که نماینده ملت محسوب میشود) از افزایش تقاضا و مصرف بنزین، متحمل خسارتهای زیادی میشود. دولت نهتنها مجبور است برای قطرهقطره مصرف بنزین، از طریق پرداخت یارانه هزینه کند بلکه با افزایش روزافزون مصرف بنزین، مجبور است نسبت به هزینه کردن برای جبران آلودگی محیط زیست اقدام کند. در چنین شرایطی طبیعی است که دولت به فکر کنترل مصرف و تقاضای روزافزون بنزین باشد. چگونه مصرف سرانه بنزین کاهش داده شود؟ سیاستهای قیمتی یا سیاستهای غیرقیمتی؟
در ایران همچون تعدادی از کشورها (اغلب، کشورهای در حال توسعه) قیمت بنزین توسط دولت تعیین میشود. برای کنترل تقاضای بنزین، بهصورت کلی دودسته سیاست قیمتی و غیرقیمتی پیشنهاد میشود. با اینکه گروهی از کارشناسان سیاستهای غیرقیمتی را ترجیح میدهند اما در مقابل، بسیاری از سیاستگذاران معتقدند چاره را باید در «قیمت» جستوجو کرد. بر این اساس در دو دهه گذشته، سیاستهای قیمتی در اولویت تصمیمسازی سیاستگذاران قرار گرفته است. توصیهکنندگان به سیاستهای قیمتی با توجه به رویکردی که به موضوع اصلاح قیمت دارند به دودسته تقسیم میشوند. گروهی که دولت را متولی تعیین قیمت بنزین میدانند و گروهی که با اعتراض به قیمتگذاری دولتی پیشنهاد میکنند بنزین با مکانیسم بازار تعیین قیمت شود. طیف وسیعی از اقتصاددانان معتقدند مشکل مدیریت انرژی در ایران از تفکر قیمتگذاری دولتی ناشی میشود. در بسیاری از کشورها (مخصوصاً کشورهای توسعهیافته) قیمت انرژی با همان مکانیسمی تعیین میشود که قیمت سیبزمینی و توتفرنگی و بسیاری از کالاها و خدمات. بر این اساس طیف وسیعی از اقتصاددانان با پیروی از اقتصاد آزاد و الگو گرفتن کشورهای توسعهیافته یا
اقتصادهای نوظهور، نسبت به قیمتگذاری دولتی اعتراض داشته و دولت را از دخالت در مکانیسم بازار در تعیین قیمت بنزین منع میکنند. اما گروهی از کارشناسان اصولاً مخالفتی با قیمتگذاری دولتی ندارند، بلکه ضمن اینکه دولت را مسوول تعیین قیمت بنزین میدانند پیشنهاد میکنند بنزین به نحوی تعیین قیمت شود که بتواند مصرف و انگیزه مصرفکننده را تحت تاثیر قرار داده و از این طریق بر چالش مدیریت انرژی غلبه شود. با چنین وصفی هر دو دسته، سیاستهای قیمتی را برای غلبه کردن بر چالش مدیریت انرژی توصیه میکنند. در مقابل برخی از کارشناسان با انتقاد از سیاستهای قیمتی دولت را به جایگزین کردن سیاستهای غیرقیمتی تشویق میکنند. این گروه از کارشناسان استدلالهای قابلتوجهی دارند. یکی دو نمونه از این استدلالها را میتوان برشمرد.
- خودروسازی ایران با حمایت شدید از اعمال تعرفههای گمرکی و تحمیل تولیدات خود به مصرفکنندگان، مدیریت انرژی کشور را بهشدت تحت تاثیر قرار داده است. لذا توجه به سیاستهای قیمتی بدون توجه به معضل خودروسازی ایران تاثیرگذار نخواهد بود.
- نکته دیگر کمکشش بودن تقاضای قیمتی انرژی است. پایین بودن کشش به معنای کم بودن حساسیت مصرف نسبت به افزایش قیمت است. با این استدلال این گروه توصیه میکنند، برای مدیریت انرژی کشور نمیتوان صرفاً به سیاستهای قیمتی اکتفا کرد.
کشش قیمتی بنزین
کشش قیمتی تقاضای یک کالا، درصد تغییرات تقاضا نسبت به تغییر قیمت آن کالاست. کالاها میتوانند کمکشش، باکشش یا بیکشش باشند.
- کشش قیمتی تقاضای یک کالا کاملاً بیکشش است اگر تقاضا هیچ حساسیتی نسبت به تغییرات قیمت نداشته باشد.
- کشش قیمتی تقاضای یک کالای کمکشش است اگر با تغییر قیمت، تغییر کمی در تقاضا ایجاد شود.
- کشش قیمتی تقاضای یک کالای باکشش است اگر با تغییر قیمت، تغییر زیادی در تقاضا ایجاد شود.1
در توضیح کمکشش بودن، بعضاً به این مثال اشاره میشود که با افزایش قیمت بنزین، تاکسیها مصرفشان را کم نمیکنند چون در هر حال مسافران همچنان باید جابهجا شوند. یا مثال زده میشود که میوه و ترهبار نیاز روزمره مردم است و به هر حال باید به شهرها حمل شود؛ لذا مصرف سوخت یا بنزین کم نمیشود. با این مثالها این فرضیه مورد دفاع قرار میگیرد که بنزین کالایی بیکشش یا کمکشش است. در مقابل برخی اشاره میکنند مصرف بنزین تنها شامل موارد فوق نیست و افرادی که از ماشین شخصی استفاده میکنند با افزایش قیمت بنزین روشهای جایگزین را ترجیح داده و از تاکسی و وسایل حملونقل عمومی استفاده میکنند. این مثالها برای اشاره به این فرضیه مورد استفاده قرار میگیرد که بنزین کالایی باکشش است.
پژوهشگران فرضیههای مختلفی از جمله موارد ذیل را در ارتباط با کشش قیمتی بنزین مورد مطالعه قرار دادهاند.
- بنزین، کالایی بیکشش است.
- بنزین کالایی باکشش پایین است.
- کشش قیمتی بنزین برای خانوارهای پردرآمد و کمدرآمد پایین اما برای خانوارهای با درآمد متوسط بالاست.
- کشش قیمتی بنزین در کوتاهمدت بیکشش، اما در بلندمدت باکشش است.
- کشش قیمتی بنزین در کشورهای توسعهیافته و کشورهای در حال توسعه متفاوت است.
پس از تحقیق بر فرضیههای مختلف، کارشناسان اقتصادی غالباً گفتهاند در ایران، بنزین کالایی کمکشش است. چندین مطالعه اقتصادی پس از برآورد کشش قیمتی بنزین ادعا کردهاند کشش قیمتی بنزین در کوتاهمدت دارای حساسیت (کشش) پایینی نسبت به قیمت است اما در بلندمدت میزان تقاضا از افزایش قیمت تاثیر بیشتری میگیرد. بنابراین، کاهش مصرف از طریق سیاست افزایش قیمت در کوتاهمدت چندان موثر نیست، اما در بلندمدت میتواند اثرگذار باشد. در توضیح مطلب فوق میتوان گفت که مثلاً با افزایش هزینه بنزین، استفادهکنندگان از خودروهای شخصی و تاکسیداران ترجیح میدهند بهمرور از روشها یا خودروهای کممصرفتر استفاده کنند یا از روشهای جایگزین و ارزانتر همچون خودروهای گازسوز بهره ببرند. اگر پذیرفته شود بنزین برای دو دسته خانوارهای پردرآمد و کمدرآمد (دهکهای بالا و پایین) کمکشش اما برای خانوارهای با درآمد متوسط (دهکهای میانی) باکشش است سیاستگذاران برای جامعهای با اکثریت متوسط، استفاده از سیاست قیمتی (افزایش قیمت بنزین) را توصیه میکنند. چندین پژوهش تاکید کردهاند کشش قیمتی بنزین در کشورهای توسعهیافته و کشورهای در حال توسعه متفاوت است. در
کشورهایی که دولت قیمت بنزین را بهصورت دستوری تعیین میکند (مثلاً اکثر کشورهای عضو اوپک) کشش قیمتی بنزین بسیار پایین است اما در کشورهای توسعهیافته (مثلاً کشورهای عضو OECD) و در کشورهایی که از طریق سازوکار بازار، قیمت بنزین تعیین میشود بنزین کالایی باکشش است. در واقع، نهادها و سازوکارهای اقتصادی در این کشورها به نحوی تنظیم شدهاند که دولت هزینه و دغدغه کمتری برای کنترل مصرف بنزین دارد.
جمعبندی
همانگونه که گفته شد بهرغم اینکه همه بر کنترل مصرف بنزین اتفاقنظر دارند اما راهکارهای مختلف و بعضاً متضادی ارائه میشود. من فکر میکنم چارهای جز حمایت از سیاستهای قیمتی نیست اما نباید اهمیت راهکارهای غیرقیمتی نادیده گرفته شود. سیاستهای غیرقیمتی مکمل سیاستهای قیمتی است و از این طریق، تاثیرگذاری سیاستهای قیمتی افزایش مییابد. بهکارگیری سیاست قیمتی فراتر از موضوع کنترل مصرف انرژی است. طرفداران نهاد پرقدرت «اقتصاد آزاد» معتقدند باید به سمتی حرکت کرد که نهتنها قیمت بنزین بلکه قیمت اغلب کالاها و خدمات توسط سازوکار بازار تعیین شود. در این سازوکار چهبسا بر مصرف بنزین، مالیات نیز وضع شود. این سازوکار نهتنها مسوولیتهای اضافی، نامطلوب و تحمیلشده بر دولت را کاهش میدهد بلکه مشکلات جامعه در مورد آلودگی محیط زیست و برخی از مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را حل میکند.
پینوشت:
1- بر اساس مقدار کششی قیمت تقاضا کالاها را به کالاهای کمکشش، با کشش، بیکشش و غیره تقسیم میکنند. 2- اگر کشش قیمتی صفر باشد گفته میشود تقاضا کاملاً بیکشش است یعنی تقاضا هیچ حساسیتی نسبت به تغییرات قیمت ندارد.
3- اگر قدرمطلق کشش قیمتی بین صفر و یک باشد در آن صورت گفته میشود تقاضا کمکشش است به این معنا که اگر یک درصد قیمت افزایش یابد تقاضا کمتر از یک درصد کاهش مییابد. 4- اگر قدر مطلق کشش برابر با یک باشد گفته میشود تقاضا باکشش واحد است یعنی اگر قیمت یک درصد افزایش یابد تقاضا یک درصد کاهش مییابد. 4- اگر قدر مطلق کشش بزرگتر از یک باشد گفته میشود تقاضا با کشش است یعنی اگر قیمت یک درصد افزایش یابد تقاضا بیشتر از یک درصد کاهش مییابد. 5- اگر قدر مطلق کشش بینهایت باشد در آن صورت گفته میشود تقاضا کاملاً باکشش است.
دیدگاه تان را بنویسید