سیاستگذاری با روش امنیتی
سفتهبازان در بلندمدت تنها وقتی میتوانند در بازار باقی بمانند که قدرت پیشبینی بالایی داشته باشند و اگر دارای چنین توانایی باشند، نهتنها برای بازار مضر نیستند، بل مفید و ضروری نیز هستند و سیاستگذار با بیرون راندن آنها از کارآمدی بازار خواهد کاست.
سفتهبازان در بلندمدت تنها وقتی میتوانند در بازار باقی بمانند که قدرت پیشبینی بالایی داشته باشند و اگر دارای چنین توانایی باشند، نهتنها برای بازار مضر نیستند، بل مفید و ضروری نیز هستند و سیاستگذار با بیرون راندن آنها از کارآمدی بازار خواهد کاست. سفتهباز اگر مبتدی باشد، بازار به سرعت او را طرد میکند و اگر واقعاً بهدرستی آینده را ببیند، نهتنها خود از آن سود میبرد بلکه بازار نیز از آن نفع خواهد برد. تصور کنید قرار است شوک مثبت قیمتی در چندماهه آتی در بازار رخ دهد و سفتهباز حرفهای آن را درمییابد. تحلیل درست وی باعث میشود تا شروع به خرید ارز کند، در نتیجه با وجود سفتهبازهای حرفهای دیگری مانند وی، تقاضا در بازار ارز افزایش یافته و قیمت به جای آنکه در چندماهه آتی دچار شوک شود، از همین امروز با روندی به مراتب آهستهتر افزایش مییابد. بنابراین وجود سفتهبازان باعث ایجاد روند تعدیلی در بازار میشود و برخلاف نگاه عمومی، میتواند از شوک جلوگیری کند. از همین روست که همه حق دارند در بازار ارز جهانی، هر ارزی را که خواهان آن هستند، خرید و فروش کنند و هیچگاه کشورها برای کنترل ارزش پول ملی خود، اقدام به
مداخلات امنیتی نمیکنند.
از سوی دیگر بازار با آزادی عوامل دخیل در آن، بازار است. با وجود آزادی انتخاب است که بازار میتواند تخصیص بهینه را انجام دهد. بازاری که هر بار شاهد مداخله دولت باشد، اصولاً نمیتواند کارآمد باشد، نمیتواند خواستههای عموم را به شکل بهینه پاسخ دهد و منابع به شکل کارا تخصیص نمییابد. از این رو، رویکرد امنیتی به بازار اگر در راهبرد سیاستگذار ارزی جاخوش کند، برای اقتصاد بسیار خطرناک است. این رویکرد، باعث آن میشود تا ارز نه بهواسطه فرآیند قیمتی بل به واسطه اراده دولت تخصیص یابد و این یعنی دولت به جای هر یک از شهروندان تصمیم میگیرد و در نهایت الگویی شبهسوسیالیستی به وجود خواهد آمد.
بیتردید این گزاره بدان معنا نیست که دولت در مقابل آنهایی که با تبانی خواهان بر هم زدن چارچوب بازار هستند، ساکت بنشیند، تخلف از قواعد باید پاسخ داده شود. با وجود این، برخورد با کسانی که به امید افزایش نرخ ارز، اقدام به خرید آن میکنند، با اصل آزادی بازار همخوانی ندارد و نمیتوان امید داشت با این راهبرد، بازار بسامان شود. اگر در مقطعی سفتهبازی موجب افزایش بها شود، خود سفتهبازی معلول عوامل دیگری است. سفتهبازی در خلأ به وجود نمیآید، بازیگران بازار حتماً علتی را برای افزایش قیمت در آینده دریافتهاند که امروز اقدام به خرید میکنند و آن علت منشاء سفتهبازی است. البته شاید هم بازیگران بازار اشتباه کردهاند و اگر اینگونه باشد، خیلی زود بهای بازار تصحیح خواهد شد. به هر رو این سفتهبازی نیست که روند بلندمدت قیمت بازار را تعیین میکند، پس چه منفعتی است در برخورد با آنان.
سیاستگذار هنگام ملتهب شدن بازار باید علتها را جستوجو کند. علتهایی که بیشتر به عملکرد خود او بازمیگردد، آنطور که شوکهای سال 90 و 91، بیش از همه مدیون تثبیت نرخ ارز برای مدت طولانی بود، و گاهی نیز اصولاً بازار روال عادی خود را طی میکند، مانند امروز.
وقتی نرخ ارز در سال 91 تا سطح 3900 تومان بالا رفت و در طول این سه سال، افزایشی نداشته در حالی که کشور همچنان تورمی بالاتر از طرفهای تجاری را به خود دیده است، آیا قیمت 3600 تومان، قیمت بعید و خارج از ذهنی است، که بتوان آن را ملتهب دانست و با خریداران و فروشندگان ارز برخورد کرد؟
هر افزایش قیمتی در بازار ارز نگرانکننده نیست و در عین حال راه آرام کردن یک بازار ملتهب نیز فارغ از برخوردهای سلبی و موقتی است. راههایی که همین نشریه بارها در مورد آن گفته است.
دیدگاه تان را بنویسید