چین در ۲۰۱۴
بهرهوری
مطالعه اخیر گروه مککینزی درباره آینده چین ۱۰ رویداد و تحول را برای این کشور پیشبینی کرده است.
مطالعه اخیر گروه مککینزی درباره آینده چین 10 رویداد و تحول را برای این کشور پیشبینی کرده است. سال 2014 شاهد آن است که شرکتها تمرکز بیشتری بر بهرهوری خواهند داشت، مدیران ارشد اطلاعات ارزش فوقالعادهای پیدا میکنند، مراکز بزرگ خرید ورشکسته میشوند و باشگاههای بزرگ فوتبال اروپا در چین سرمایهگذاری میکنند.
1- دو موضوع اهمیت خاصی پیدا میکنند: رشد بهرهوری و تحولات فناوری
هزینه کارگری در چین هر سال 10 درصد بالاتر میرود، قیمت بالای مسکن ادارات را به خارج از شهر میکشاند، هزینه انرژی و آب آنقدر زیاد میشود که در برخی مناطق سهمیهبندی خواهد شد و هزینه سرمایه به ویژه برای شرکتهای دولتی بالاتر میرود. در واقع کلیه هزینههای اساسی افزایش مییابند. این در حالی است که رقابت شدید و ظرفیت بیش از حد انتقال افزایش قیمتها را به سمت مشتریان دشوارتر ساخته است. در این وضعیت تنها راهحل افزایش بهرهوری است. شرکتها بهترین تجربیات جهانی را از هر کجا که پیدا کنند مورد استفاده قرار میدهند، به همین دلیل است که تعداد سفرهای بینالمللی مدیران اجرایی چینی تا حد زیادی افزایش یافته است.
تمرکز بر افزایش بهرهوری صرفاً در بخش تولید نیست. در بخش کشاورزی روند پیدایش مزارع بزرگتر سرعت میگیرد و در آنها از مکانیزاسیون و روشهای کارآمدتر آبیاری استفاده میشود. کشاورزان نیز قادر خواهند بود بذرهای با کیفیت بهتری خریداری کنند. بخش خدمات نیز تحت تاثیر قرار میگیرد. برای شرکتهایی که هزینه کارگری در آنها روز به روز بالاتر میرود، بهبود هر چند اندک اما پایدار بهرهوری میتواند معنای زیادی داشته باشد. شرکتهای صنایع مختلف اثر تغییردهنده فناوری را احساس خواهند کرد. فناوری آنها را قادر میسازد با امکانات کمتر تولید بیشتری داشته باشند و الگوهای تجاری خود را کاملاً نوسازی کنند. به عنوان مثال در بخش بانکداری چین، تعداد ساختمانها و شعب در گذشته عاملی تعیینکننده بود. اما اگر به بانکهای تازهتاسیس خصوصی اجازه فعالیت داده شود میتوان شاهد نمونههایی از بانکهای دیجیتال بود که خدمات گستردهای را با حداقل هزینههای فیزیکی ارائه میکنند. اشتیاق چینیها در استفاده از فروشگاههای آنلاین نشانگر آن است که بانکهای دیجیتال نیز با استقبال گرمی مواجه خواهند شد.
2- مدیران ارشد اطلاعات، کالایی ارزشمند
فناوری پارادوکسی را در چین ایجاد کرده است. از یک طرف، این کشور در فناوری خدمات و کالاهای مشتریمحور بسیار خوب عمل کرده و بزرگترین بازار تجارت الکترونیکی به همراه اکوسیستمی پویا از اینترنت و رسانههای اجتماعی را داراست. از طرف دیگر چین از نظر کاربرد موثر فناوری تجاری عقب مانده است. تحقیقات نشان میدهد شرکتهای چینی عمدتاً نقش فناوری اطلاعات را به عنوان کمکی برای اداره تجارت و نه رشد آن تلقی میکنند. هماکنون پیدا کردن مدیر ارشد اطلاعات در شرکتهای دولتی چینی همانند جستوجوی سوزن در یک انبار کاه است.
اما روزهای خوش این مدیران فرا رسیده است. الزام به افزایش بهرهوری باعث شد تا فناوری برای اولین بار در صدر اولویتهای شرکتها قرار گیرد. دستور کارهای جدیدی روی میزها قرار گرفته است: دیجیتالسازی فرآیندهای موجود و حذف نیروی کار، دسترسی مستقیم به مشتریان از طریق اینترنت، تحول در حلقه عرضه و ساخت مجدد الگوی تجاری از آن جمله هستند. مشکل آنجاست که چین با کمبود استعدادهای متخصص در فناوری تجاری مواجه است. مدیران ارشد اطلاعات باید منتظر حقوقهای بالاتر باشند. آنها در هر کاری از هماهنگسازی فناوری اطلاعات و راهبردهای تجاری تا ساختن تیمهای قویتر فناوری اطلاعات و پذیرش فناوریهای جدیدی مانند رایانش ابری و بزرگ دادهها نقش کلیدی خواهند داشت.
3- تمرکز دولت بر شغل، نه رشد
میتوان انتظار داشت که دولت چین گفتمان و تمرکز خود را از رشد اقتصادی به خلق شغل تغییر دهد. پارادوکس افزایش هزینههای درونداد (مثل دستمزدها)، فشار برای افزایش بهرهوری و تحولات فناوری آن است که همه اینها باعث تضعیف اشتغال میشوند در حالی که چین به میلیونها میلیون شغل نیاز دارد. اکنون شرکتها عملیات تولید خود را به خارج از کشور منتقل نمیکنند اما سعی دارند با سرمایهگذاری سنگین در اتوماسیون ظرفیت تولید خود را افزایش دهند. بنابراین آنها نیازی به استخدام کارگران جدید ندارند چرا که رشد تدریجی روباتها تقاضا برای کارگران کارخانه را پایین میآورد. تولیدکنندگان چینی و بینالمللی با نیروی کار کمتر تولید بیشتری خواهند داشت.
بنابراین هنگامی که فناوری تحولات عظیمی در صنایع خدماتی و بخش فروش ایجاد میکند و فروشها آنلاین میشوند برای میلیونها شغل خردهفروشی چه اتفاقی خواهد افتاد؟ میلیونها مامور فروش بیمه یا کارمند بانک؟ فناوری حتی ممکن است در فروشهای بین بخشهای تجاری تاثیر گذارد. بنابراین شمار فزایندهای از فارغالتحصیلان نمیتوانند به مشاغلی دست یابند که انتظار آنها را برآورده کند. طبیعتاً این گروه از چنین وضعیتی خوشحال نخواهند شد. علاوه بر این شرکتهای دولتی که برای بهبود عملکردشان، استفاده بهینه از سرمایه و مقابله موثر با نیروهای بازار تحت فشار هستند ممکن است مجبور شوند نیروهایی را استخدام کنند یا نگه دارند که واقعاً مورد نیاز نیستند. دولت و مدیران این شرکتها سالهاست ادعا میکنند کارکنانشان از امنیت شغلی بالایی برخوردارند و اکنون نمیتوانند خلاف آن عمل کنند.
4- مشارکت بیشتر در بخش پشتیبانی
از آنجایی که همگان در جستوجوی بهرهوری بالاتر هستند پشتیبانی میتواند منبع بزرگ سودآوری باشد. شرکتهای دولتی بر بخشهای سرمایهبر پشتیبانی مانند حمل و نقل دریایی، بنادر، عوارض جادهای، راهآهن و فرودگاهها مسلط هستند. این بخش بیش از همه برای تجارت هزینه دارد. اما چشمانداز درآمد سالیانه 500 میلیارددلاری، آن را به صنعتی مستعد برای تزریق سرمایه و استفاده از بهترین تجربهها تبدیل میکند. از مشارکت بخشهای خصوصی و دولتی در بسیاری قسمتهای پشتیبانی استقبال میشود و رقابت در آن شدت میگیرد.
5- توجه به ساختمانهای در حال ویرانی
ساختمانهای مهم چین شگفتیهای معماری هستند که با بالاترین استانداردهای جهانی کیفیت و کاربری انرژی ساخته شدهاند اما آنها فقط مواردی استثنا هستند. در 30 سال گذشته بیشتر ساختمانهای مسکونی و اداری چین با روشها و مواد کمکیفیت ساخته شدهاند. برخی شهرها به نقطه بحران رسیدهاند. مجموعههای بزرگ ساختمانی با قدمت 20 سال در حال ویرانی هستند و بسیاری از آنها را باید به طور کامل از نو ساخت. چه کسی باید هزینه آن را بپردازد؟ اگر مالکان این ساختمانها که پسانداز عمر خود را صرف خرید آنها کردهاند متوجه کاهش ارزش آن شوند یا نتوانند آن را بفروشند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ علاوه بر موج بازسازی، دولت باید منتظر موجی از اعتراضات محلی علیه سازندگان و حتی دولتهای محلی باشد.
6- دو برابرسازی راهآهن پرسرعت
هنگامی که هفت سال پیش چین خطوط راهآهن پرسرعت خود را افتتاح کرد بسیاری آنها را نوعی زیرساختار توصیف کردند که از ظرفیت کامل آنها استفاده نمیشود. اما اشتباه میکردند. تعداد مسافران روزانه از 250 هزار نفر در سال 2007 به 3/1 میلیون نفر در سال گذشته رسید. اکنون قطارها هر 15 دقیقه حرکت میکنند و اغلب مردم به جای ماهی دو بار هر روز از آنها استفاده میکنند. هماکنون 9 هزار کیلومتر تحت بهرهبرداری قرار دارند که قرار است تا سال 2015 دو برابر شود.
7- شکوفایی صنعت خورشیدی
ارزش تجهیزات خورشیدی در سال 2013 بیش از سه برابر شد. در ماه نوامبر 10 تولیدکننده بزرگ پانلهای خورشیدی به خاطر افزایش تقاضا از ژاپن در نتیجه فاجعه فوکوشیما سودهای کلانی به دست آوردند. با اتصال نیروگاههای خورشیدی کوچک به شبکه سراسری، تقاضای داخلی نیز بالاتر رفت و یارانههای دولتی نیز باعث شد تولیدکنندگان پانلها سرمایهگذاریهای بیشتری انجام دهند. امسال تقاضاها بیشتر خواهد شد. با کمک سازمانهای بینالمللی مانند بانک جهانی شمار فزایندهای از کشورهای در حال توسعه مانند هند ظرفیت برق خورشیدی را بالاتر بردهاند. علاوه بر این قیمت برق خورشیدی نیز به خاطر فناوریهای نوین و کارایی عملیاتی کاهش یافته است.
8- ورشکستگی سازندگان مراکز خرید
مراکز خرید بازی را به فروشگاههای آنلاین باختهاند. خردهفروشی الکترونیکی در سال 2013، 50 درصد افزایش یافت. با وجود این سازندگان اعلام کردهاند قصد دارند در سه سال آینده ظرفیت مراکز خرید را تا 50 درصد بیشتر کنند. اما اگر فروشگاههای پوشاک و لوازم الکترونیکی تعداد مراکز عرضه را کاهش دهند چه کسانی این ظرفیت اضافه را پر خواهند کرد؟ مطمئناً رستورانها، سینماها، درمانگاهها و دندانپزشکیهای بیشتری ظهور خواهند کرد اما همزمان بانکها، مشاوران مالی و خدمات آموزشی آنلاین خواهند شد.
9- خلوتی منطقه آزاد تجاری شانگهای
در اوایل ماه اکتبر، شورای دولتی در برنامه جامع چین طرح آزمایشی منطقه آزاد تجاری را مطرح و چند روز بعد شهرداری شانگهای فهرست پروژههای محدود یا ممنوع را اعلام کرد. تنها تغییری که تاکنون اجرا شده آن است که شرکتهای مجاز به سرمایهگذاری مجبور نیستند فرآیند تایید را بگذرانند. اما مقامات آزادی کامل خواهند داشت تا در صورت نیاز آزادسازی بیشتری را در منطقه آزاد انجام دهند. اما در مجموع احتمال حفظ وضعیت کنونی بیشتر است.
10- سرمایهگذاری در لیگ برتر چین
فوتبال چین توانست دو مشکل فساد و نبود چشمانداز درازمدت را حل کند. برخی تیمهای چین رتبههای خوبی کسب کردند و این احساس مشترک به وجود آمده است که هنوز تواناییهای بالقوه نهفته زیادی وجود دارند. اکنون عصر همکاریهای فرامرزی و جذب سرمایهگذاری از تیمهای بزرگ دنیا فرا رسیده است.
سرانجام، شاید بتوان پایان دوران شکوه برزیل، روسیه، چین و هند را اعلام کرد. این کشورها در زمان ظهور 20 درصد از رشد اقتصادی جهان را به خود اختصاص داده بودند. چین در سالهای 2012 و 2013 به ترتیب عامل 26 و 29 درصد از رشد اقتصادی جهان بود و مجموع سهم سه کشور برزیل، روسیه و هند هفت درصد بود. شاید اکنون زمان افول این کشورها رسیده باشد.
دیدگاه تان را بنویسید