تاریخ انتشار:
رحیم ابوالحسنی، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران نوع رابطه دولت یازدهم و منتقدان را تحلیل میکند
دولت با شجاعت گروه منافع ایجاد کند
شنبهها، موعد اتاق فکری است که قرار است تا برای یک هفته انتقاد از دولت، سوژه تهیه کند. این سخنانی بود که محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت در یک نشست خبری آن را مطرح کرد. نوبخت در لابهلای سخنان خود بارها تاکید کرده است که عدهای تلاش دارند تا دولت را تخریب کنند. اینکه مواجهه دولت با رقبای سیاسی و احزاب مخالف باید چگونه باشد، به محور سوال از رحیم ابوالحسنی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران تبدیل شد.
شنبهها، موعد اتاق فکری است که قرار است تا برای یک هفته انتقاد از دولت، سوژه تهیه کند. این سخنانی بود که محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت در یک نشست خبری آن را مطرح کرد. نوبخت در لابهلای سخنان خود بارها تاکید کرده است که عدهای تلاش دارند تا دولت را تخریب کنند. اینکه مواجهه دولت با رقبای سیاسی و احزاب مخالف باید چگونه باشد، به محور سوال از رحیم ابوالحسنی استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران تبدیل شد. وی در سخنانی خواستار ایجاد گروه منافع، تشکیل اتاق فکر و احزاب قدرتمند شد. ابوالحسنی نویسنده و مترجم تحدید رفتار دولت، مشارکت سیاسی، نگرشها در جامعهشناسی جدید، تعیین و سنجش مولفههای هویت ایرانی از دولت روحانی خواست تا طبق گفتمان اصلاحطلبی رفتار کرده و برای تحقق نیازهای اساسی مردم تلاش کند.
آقای نوبخت در سخنان اخیر خود اعلام کردند که روز شنبه روز اتاق فکر مخالفان دولت است تا به این وسیله دولت را تخریب کنند. شما به عنوان استاد علوم سیاسی چه ارزیابیای از این سخنان دارید؟ آیا بیان چنین سخنانی از سوی دولت منطقی است تا مخالفان خود را به این صورت متهم کند؟
این کار بسیار خوب است.
تخریب آن هم از سوی دولت کار خوبی است؟ به هر حال در این شرایط که ما در مرحله پسابرجام هستیم بهتر نیست تا نمودی از وحدت داخلی به تصویر کشیده شود؟
اتفاقاً تخریب هم مشکلی ندارد. اینکه اتاق فکری وجود داشته باشد که مخالفان بتوانند نظرات خود را مطرح کنند، بسیار خوب است. متاسفانه در کشور ما گروه منافع وجود ندارد. در کشورهای توسعهیافته، اتحادیه و سندیکا و انجمن وجود دارد. این گروهها در واقع گروه منافع بوده که میتواند نظرات اقشار مختلف را مطرح کند. البته گاهی به آن گروه فشار و نفوذ هم اطلاق میشود. این نظرات از سوی احزاب قدرتمند به خوبی مورد توجه قرار میگیرد. در این موارد دولتها با مراجعه به نشریات و روزنامههای این گروه، قادر خواهند بود مطالبات جامعه را دریافت کرده و در شرایط مطلوب، میتوانند این نظرات را مبنای سیاستگذاری خود قرار دهند.
دولت در مواجهه با مطالبات این گروههای مرجع باید چه واکنشی نشان بدهد؟
در برخی موارد مواجهه منفی بوده و گاهی مواجهه مثبت است. به هر حال بحث بیان منافع، موضوعی جدی است که باید در نظام سیاسی مورد توجه قرار بگیرد.
شما به روند مطلوب حاکم در کشورهای توسعهیافته اشاره کردید. این رویکرد در کشور ما تا چه حد مورد توجه قرار میگیرد؟
در کشور ما اقشار اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی فاقد گروه منافع هستند به همین دلیل نظرات آنها بازتاب داده نمیشود. در این میان کشاورزان، فرهنگیان و... دارای سندیکای مخصوص به خود نیستند تا بتوانند منافع خود را به گوش دولت برسانند. این رویکرد تنها به قشر عادی جامعه اختصاص ندارد بلکه روشنفکران و روزنامهنگاران هم وضعیتی مشابه دارند. در بسیاری از موارد برخورد درستی با این گروههای منافع نشده و همین موجب شده که آنها نتوانند نظرات خود را مطرح کنند. با ایجاد شورای کارگری که دولت نقش مهمی در آن ایفا میکند، تلاش کردند تا اتحادیه کارگری نتواند اهداف مورد نظر را محقق کند. از سوی دیگر فعالیت خانه کشاورز چندان جدی نیست. اتحادیه فرهنگیان نیز نتوانسته است به تبعیت از سایر کشورهای غربی، نظرات فرهنگیان را منعکس کند. مجموعه این سیاستها در نهایت موجب شده که سندیکاها و اتحادیهها ضعیف شده و ماهیت خود را از دست بدهند. به تبع این اتفاق، احزاب سیاسی نیز از قدرت زیادی برخوردار نیستند.
در کشور ما اقشار اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی فاقد گروه منافع هستند به همین دلیل نظرات آنها بازتاب داده نمیشود. این رویکرد تنها به قشر عادی جامعه اختصاص ندارد بلکه روشنفکران و روزنامهنگاران هم وضعیتی مشابه دارند.
تبعات وجود احزاب ضعیف در کشور ما چیست؟
یکی از مهمترین مشکلات دولتها در ایران این است که خبر ندارند جامعه چه مطالباتی دارد. به همین دلیل ناگهان با یک اتفاق مهم و پیشبینینشده مواجه شده و شوکه میشوند. علت این است که این مطالبات قبلاً از طریق گروههای منافع همچون اتحادیه و سندیکا به دولت انتقال نیافته است. دولت ناگهان با اقدام مردم در برابر فوت مرحوم پاشایی یا تجمع در مجتمع فروشگاهی کوروش شوکه میشود. علت این است که این اتحادیهها و سندیکاها و گروههای منافع و احزاب در جامعه فعال نیستند تا این سخنان را منتقل کنند. این گروهها قادر خواهند بود به صورت تدریجی و مستمر نظرات مردم را به اطلاع نظام سیاسی کشور برسانند.
شما تاکید کردید که در کشور ما گروه منافع فعالی وجود ندارد. انتظار شما از دولت در این زمینه چیست؟
اگر دولت آقای روحانی بتواند اتحادیهها و سندیکاها را تقویت کند و از سویی احزاب را به رسمیت شناخته و آنها را جدی بگیرد، کار بزرگی کرده است. دولت با برگزاری جلسات مستمر و منظم و منصفانه و شفاف میتواند در جریان نظرات مردم قرار بگیرد. در غیر این صورت، این ایده بسیار خوب است که اتاق فکری وجود داشته باشد که همه افراد بتوانند ضمن شرکت در این اتاق فکر، نظرات خود را مطرح کنند. در چنین شرایطی دولت باید این نظرات را بشنود.
البته دولت از این موضوع انتقاد کرده و گفته است که این اتاق فکر صرفاً برای تخریب دولت تشکیل جلسه میدهد.
این کار دولت بسیار بد است. به هرحال هر شهروندی حق دارد انتقادهای خود را مطرح کند. به همین دلیل اصلاً قابل قبول نیست که دولت در این راستا بخواهد موضعگیری کند و رقیبان خود را زیر سوال ببرد. به نظر من لازم است که دولت نظرات رقیبان را بشنود. به هر حال عدهای اپوزیسیون جدی دولت محسوب شده و نظرات خود را مطرح میکنند.
اما برخی از مخالفان و رقبا به انتظارات جامعه دامن زده و مرتب تاکید دارند که دولت به وعدههای خود عمل نکرده است.
دولت باید با شفافسازی برخورد مناسبی با گروههای منتقد خود کرده و اجازه بدهد که مردم در این زمینه خود تصمیمگیری کنند. به عبارت دیگر دولت باید به صورت مستدل به سوالات منتقدان پاسخ بدهد. به هر حال همین مردم بودند که در سال 92 به آقای روحانی رای داده و در اسفند 94 با رای دادن به لیست حامیان دولت، کار خود را تکمیل کردند. به همین دلیل انتظار دارند که دولت برخلاف دولت پیشین، شفافسازی کند. دولت موظف است که به افکار عمومی پاسخ دهد. مهمتر اینکه مردم از دولت انتظار دارند تا حقوق شهروندی را در جامعه نهادینه کند. بخش دیگری از این مطالبات به حل مشکلات اقتصادی همچون تورم و بیکاری متمرکز شده بود. انتظار دیگر مردم این است که به موضوع اختلاس و... رسیدگی کند. دولت در این شرایط وظیفه دارد که به این مطالبات پاسخ بدهد. به همین دلیل این رویکرد به هیچ عنوان قابل قبول نیست که دولت بخواهد در برابر منتقدان خود که این موضوعات و وعدهها را یادآوری میکنند، جبهه بگیرد و آن را مصداق تخریب بداند.
شما تاکید کردید که رویکرد قابل قبول این است که دولت در برابر مخالفان خود جبههگیری بدی نداشته باشد. حال اگر دولت در این زمینه موفق نشود چه اتفاقی رخ خواهد داد؟
اگر دولت در زمینه تحقق وعدهها موفق نشده باشد، باید این موضوع را به صورت صریح با مردم در میان گذاشته و دلایل آن را هم اعلام کند. به هر حال مردم شرایط دولت را درک میکنند. اما اگر دولت در این زمینه توضیح قابل قبولی ندهد، این سخنان از سوی منتقدان به عنوان منافع مردم مطرح میشود. با این حال دولت باید تلاش میکرد که بستری را فراهم کند تا همه مردم از یک حقوق عادلانه برخوردار شوند. این نکته مهم را باید همواره مدنظر قرار داد که دولت بر اساس خواست همین مردم روی کار آمده است. از سوی دیگر دولت باید اختلاسهایی را که در طول دوره احمدینژاد رخ داده به اطلاع مردم برساند. اهمال در ایفای این نقش مهم موجب شده که بسیاری از افراد اختلاسکننده در حال حاضر، مدعی شدهاند. لازمه تحقق این هدف این است که دولت یک سخنگوی بسیار توانمند و قوی داشته باشد تا بتواند این رسالت مهم را انجام دهد.
شما به توانمندی سخنگوی دولت به عنوان یک اصل مهم اشاره کردید. از نظر شما وضعیت آقای نوبخت چطور است؟
به نظر من سخنگوی فعلی دولت به صورت کامل توان انجام این کار مهم را ندارد. وظیفه سخنگو آن است که هفتگی و ماهانه بتواند تحلیل جامعی را در مورد وضعیت کشور ارائه کند. از سوی دیگر باید تحلیل بسیار کاملی را در تمامی حوزههای سیاسی و اقتصادی در اختیار مردم قرار دهد.
سخنان شما به گونهای است که دولت در این شرایط متهم شد و شما به رقبا و مخالفان دولت حق دادید. به نظر شما با توجه به تخریبهای صورتگرفته علیه دولت روحانی، میتوان برای رقبای دولت چنین حقی را قائل شد و موضعگیری دولت در برابر مخالفان را نادرست دانست.
شما باید این نکته را مورد توجه قرار بدهید که بالاخره ما یک کشور جهان سومی هستیم که رقبای سیاسی برای اینکه پشت یکدیگر را به زمین بمالند حاضرند هر اقدامی را برخلاف منافع ملی کشور انجام بدهند. برخی از مخالفان برای دستیابی به اهدافشان حاضرند با بیصداقتی و راهاندازی جنگ روانی، کلیه دستاوردها را نادیده بگیرند. این افراد توجهی به این نکته مهم ندارند که در حال حاضر کشور در شرایط بسیار سختی قرار گرفته است. بررسی رویکرد رقبای سیاسی در طول صد سال گذشته نشان داده است که گاهی ما برای زمین زدن رقیب سیاسی خود حاضر هستیم که با دشمن همسو شده و آب به آسیاب دشمن بریزیم. برخی از روزنامههای مخالف دولت در حال حاضر یک لبه قیچی هستند که با برخی از گروههای صهیونیستی که درصدد ساقط کردن دولت بوده و تلاش دارند تا دولت در اهداف برجام خود موفق نشود؛ همسو هستند.
به نظر میرسد که در صورت به رسمیت شناختن اتاق فکر و در جریان مطالبات گروههای منتقد قرار گرفتن، موجب خواهد شد تا بسیاری از این مشکلات حل شود. دولت باید تلاش کند تا به این مطالبات پاسخ بدهد و اگر در این زمینه موفقیتی داشت باید دلایل آن را به اطلاع مردم برساند.
اما تحقق برخی از مطالبات مردم فراتر از اختیار قوه مجریه است.
در این زمینه باید کل نظام سیاسی پاسخگوی مردم باشد و برای تحقق نیاز مردم تلاش کند. منظور از نظام سیاسی تنها دولت نیست بلکه منظور کلیه ارکان سیاسی دولت است. تمامی قوای کشور از جمله قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضائیه پاسخگوی مردم باشند. نظام سیاسی باید به صورت شفاف و بدون هیچ گونه محافظهکاری پاسخگوی مردم باشد.
آیا میتوان این قضاوت را کرد که همه دولتهای بعد از انقلاب در مواجهه با رقیب خود موضع مناسبی نداشتند.
من این نکته را قبول ندارم. دولت هفتم و هشتم در طول هشت سال زمامداری خود چنین رفتار و سیاستی را نداشت. رئیسجمهوری آن دوران تنها رئیسجمهوری بود که در برابر مخالف خود به هیچ عنوان تنگنظری نداشت. در ایام زمامداری او، احزاب بسیار آزاد بودند. لازم است شما آمار احزاب مجوزگرفته را بررسی کرده و در نهایت مقایسه کنید. دولت به سهم خود تلاش کرد تا حقوق اساسی مردم را استیفا کرده و بستر مشارکت گسترده احزاب و آزادی مطبوعات را فراهم کند. هرچند برخی از نهادها در برابر این اقدام ایستادگی کردند. نکته مهمتر اینکه دولت هفتم با احیای شورای شهر، به عنوان نماد دموکراسی بعد از گذشت نزدیک به دو دهه توانست اقدام بزرگی را انجام داده و آن را در تاریخ ثبت کند. هرچند همین شوراها به محض تشکیل، مشکلات زیادی را برای دولت ایجاد کردند. تلاش رئیسجمهوری آن دوره برای دفاع از حقوق مردم مثالزدنی بود و در این مسیر ناملایمات زیادی را تحمل کرد. البته برخی از دوستان رادیکال ایشان مسائلی را به وجود آوردند که کمتر از مشکلات ایجادشده از سوی محافظهکاران نبود. علت این رفتار را میتوان در بیتجربگی سیاسی ملت ایران دانست. البته اگر نظام این رفتار
را تحمل میکرد این رفتار نامتوازن بعد از گذشت مدت زمانی متوازن میشد. این رویکرد عدم تحمل موجب شد که همچنان این مطالبات مخفی بماند و بیان نشود.
در سایر دولتها، دولت با مخالفان خود همواره در برابر هم قرار میگرفتند؟ این روند خاص کشورهای جهان سومی است یا اینکه در سایر کشورهای توسعهیافته هم این موضوع دیده میشود؟
در سایر کشورها هم وضعیت این است. به هر حال دولت چیزی جز یک گروه حاکم نیست. گروهی است که به قدرت رسیده و قدرت را در اختیار دارد. با توجه به اینکه در کشور ما حزب وجود ندارد، دولت ترکیبی است. اما در کشورهای دوحزبی و سهحزبی مشخص است که دولت از چه احزابی تشکیل شده است. به هر حال بین گروههای سیاسی همواره رقابت وجود داشته و هر کدام تلاش دارند به قدرت برسند یا اینکه قدرت خود را تداوم ببخشند. گروه سیاسی دوست دارد در صورت رای نیاوردن، جایگاه مردمی خود را از دست ندهد و بتواند در دور بعد به قدرت برسد. چنین واکنشهایی بسیار طبیعی است اما باید رقابت وجود داشته باشد نه مخالفت. رقابت با دشمنی و خصومت فرق دارد.
شما به ترکیب سیاسی دولت اشاره کردید. موضوعی که به عامل اختلاف در بین گروههای سیاسی تبدیل شده است. در این میان، اعضای عدالت و توسعه خود را اکثریت میدانند و از سوی دیگر اصلاحطلبان. شما چه ارزیابیای در مورد ترکیب سیاسی دولت دارید؟
دوستان عدالت و توسعه در این مورد اشتباه میکنند. دولت برآمده از گفتمان اصلاحطلبی است. شاید آقای روحانی قرابت بیشتری با اعضای حزب عدالت و توسعه داشته باشد اما این واقعیت را نباید نادیده گرفت که آقای روحانی منتسب به این حزب نیست. مهمتر اینکه حزب عدالت و توسعه نتوانست نقش جدیای در انتخابات 92 ایفا کند. این حزب، حزبی غیرفعال و کوچک بود که توان نقشآفرینی عمدهای نداشت. از سوی دیگر این حزب منحصر شده بود به حضور چند شخصیت که در مرکز مطالعات استراتژیک دور هم جمع شده بودند و با آقای روحانی همکاری میکردند. همان گونه که حزب کارگزاران با آقای هاشمی و حزب مشارکت با رئیس دولت اصلاحات همکاری میکردند.
دولت آقای روحانی باید این را بپذیرد که برآمده از گفتمان اصلاحطلبی است که در شرایط اضطراری سال 92 در تقابل با گفتمان محافظهکاری به قدرت رسید. به هر حال بعد از ردصلاحیت آقای هاشمی، فردی باید وارد عرصه میشد که مدافع گفتمان اصلاحطلبی باشد. آقای روحانی به لحاظ حمایت از سوی رئیس دولت اصلاحات و آقای هاشمی و کنارهگیری آقای عارف توانست نماینده گفتمان اصلاحطلبی باشد و از سوی مردم هم با رای بالایی انتخاب شود. البته بهکارگیری جملاتی همچون من حقوقدان هستم، سرهنگ نیستم یا اینکه چرخ زندگی مردم هم مانند چرخ سانتریفیوژ باید بچرخد، نشان داد که ایشان نماینده اصلاحطلبی است. به همین دلیل ما از ایشان توقع داریم که رفتاری مناسب این گفتمان داشته باشد.
آیا میتوان به رقیب اعتماد کرد و حرف وی را پذیرفت یا اینکه همچنان باید این باور وجود داشته باشد که هدف رقیب این است که ما را از عرش به فرش کشیده و برای سقوط دولت توطئهچینی کند؟
دلیلی برای اعتماد به رقیب نیست. شما باید این فرض را قوی بدانید که رقیب تمایل دارد که شما وجود نداشته باشید و پشت شما را به زمین بزند. در این میان جامعه حکم است. رقیب هم تا زمانی که رویکرد جاسوسی نداشته باشد یا اینکه اسلحه به دست نگیرد باید با او رفتاری منصفانه داشت. مهمتر اینکه کشف این دو مورد هم در حیطه وظایف نهادهای امنیتی و اطلاعاتی است. فعالان سیاسی حق ندارند با ایراد اتهاماتی از این دست بخواهند رقیب را زمینگیر کرده و مانع فعالیت وی شوند. متاسفانه بارها فعالان سیاسی را به حلقه نفوذ و گرفتن پول از بیگانگان متهم میکنند که نمودی از یک رفتار غیرسیاسی و نامتوازن است.
در حالی که وزارت اطلاعات به خوبی این موضوع را رصد میکند تا مشکلی ایجاد نشود. به همین دلیل به راحتی نمیتوان با طرح چنین نکاتی رقیب را تخریب و متهم به اقدامات ضد امنیتی کرد. شما باید اطمینان داشته باشید که رقیب میخواهد همواره شما را حذف کند. بیان چنین سخنانی مثل این است که شما قبل از اینکه کشتی بگیرید بگویید که رقیب میخواهد من را زمین بزند پس من کشتی نمیگیرم.
دیدگاه تان را بنویسید