تاریخ انتشار:
چرا مخالفان همچنان بر نقض برجام پافشاری میکنند؟
در تلاش شکست
جریان سیاسی مخالف دولت بهدرستی دریافته ریشه و بنیاد کامیابیهای دولت یازدهم حل موضوع اختلافات ایران و قدرتهای بزرگ جهانی بر سر برنامه هستهای ایران بوده و طبعاً گشودن گرههای دیگری که در سازوکارهای اداره کشور و حل مسائل ریزودرشت در حوزههای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و روابط بینالمللی به همت و تدبیر خود سیاستگذاران کلان کشور و نیز عزم و اراده و حمیت آحاد جامعه بازمیگردد.
جریان سیاسی مخالف دولت بهدرستی دریافته ریشه و بنیاد کامیابیهای دولت یازدهم حل موضوع اختلافات ایران و قدرتهای بزرگ جهانی بر سر برنامه هستهای ایران بوده و طبعاً گشودن گرههای دیگری که در سازوکارهای اداره کشور و حل مسائل ریزودرشت در حوزههای اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و روابط بینالمللی به همت و تدبیر خود سیاستگذاران کلان کشور و نیز عزم و اراده و حمیت آحاد جامعه بازمیگردد. اگرچه گره بزرگ پرونده هستهای و تحریمها و تبعیضهای ظالمانه مرتبط با آن توان گشایش گرههای دیگر را از ایران ستانده بود. ازاینرو این جریان از ابتدا و حتی پیش از توافق برجام با همه قوا تلاش کرد تا با صدای بلند و از پشت همه بلندگوهای رسمی و غیررسمی که در اختیارش گذاشته شده است اعلام کند طفل برجام مرده به دنیا آمده است. حال پس از نهایی شدن و تصویب و به اجرا درآمدن برجام باز میکوشد با گامهای آشفته میان عدم توفیقهایی که احیاناً دولت در سایر حوزهها داشته است (یا به دولت نسبت داده میشود) و پروپاگانداهای تازه به دوران رسیدههای آمریکایی برای ادعاهای خود فکت جور کند و آن را بر سر دولت بکوبد و افکار عمومی را با تشویش روبهرو سازد.
دوم) فرآیند رسیدن به برجام را کوتاه مرور میکنیم:
1- نظام حاکم بر ایران از سال ۱۳۹۱ تصمیم به تغییر مسیر در پرونده هستهای میگیرد و با اجازه رهبری نظام مذاکرات مقدماتی ایران و ایالاتمتحده با میانجیگری پادشاهی عمان آغاز میشود.
2- در جریان رقابتهای انتخاباتی سال ۱۳۹۲ در کنار اینکه حسن روحانی صریحترین مواضع را درباره عزم خود برای حل مساله پرونده هستهای اعلام میکند و در عین حال به عنوان نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی با همراهی علیاکبر ولایتی دیگر نامزد انتخاباتی و مشاور بینالمللی رهبری تندترین نقدها را به دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی که سر تیم مذاکرهکنندگان در پرونده هستهای بود وارد میکنند.3- تغییر سازوکار تیم مذاکرهکننده و گرفتن نقش از دبیرخانه شورای امنیت ملی که طرفهای متعددی در آن دارای رای و نظر هستند و سپردن آن به دولت و وزارت امور خارجه نشانه دیگری بود که نظام عزم خود را برای رسیدن به راهحل خروج از بنبست هستهای و تحریمها جزم کرده است. طبیعی است وقتی عدهای از دور تصمیمسازی کنار گذاشته میشوند آیه یأس پراکنیهایشان آغاز شود.
4- حمایتهای مکرر مقام رهبری از تیم مذاکرهکننده و وزیر امور خارجه و رئیسجمهور در عین اینکه بهدقت مسیر مذاکرات و توافقات را در مرحله مقدماتی و نهایی زیر نظر داشتهاند و به قول رئیسجمهور که هیچ تصمیمی بدون اجازه از رهبری اخذ نشده است باز نشان از این دارد که دستیابی به برجام نه یک برنامه دولتی که سیاست کلی نظام بوده است.
به فرض چنانچه برجام شکست بخورد این شکست به پای دولت روحانی نوشته نمیشود بلکه شکست برجام، شکست سیاستهای کلان کشور تلقی خواهد شد.
سوم) البته در این میان یک خطای تاکتیکی در تیم برنامه تبلیغاتی دولت روحانی و تیم رسانهای دولت رخ داده است که اگرچه چندی بعد تلاش بر اصلاح این تاکتیک غلط شده است اما گزکی که به دست تیم عملیات روانی جریان رقیب داده شده است هر از گاهی بر تن دولت فرو میرود و آن ایجاد ذهنیت عمومی نسبت به برجام بهعنوان «پیروزی» بزرگ بوده است. در فرهنگ عامه ما پیروزی معادل فتح است حالآنکه در سیاست و حتی جنگ پیروزی لزوماً به معنای فتح نیست. گاهی گریختن از شکست و شکستن حلقه محاصره و نیز گرفتن امتیاز از طرف مقابل میتواند به پیروزی تعبیر شود.
فرماندهای که فرمان عقبنشینی میدهد و لشکر در محاصره مانده را به نحو مقتضی نجات میدهد و در عین حال در بازگشت چندین قبضه سلاح و ادوات را به غنیمت برمیگرداند بدیهی است که فتحالفتوح نکرده اما شجاعت و تدبیر و هزیمت او در پیشگیری از هزیمت بزرگتر کم از فرماندهان فاتح ندارد. اگر تبلیغات حول دستاوردهای برجام به این صورت برای افکار عمومی داخلی تبیین شده بود طبعاً راه بر بسیاری از فشارهای رسانهای و سیاسی به دولت بسته میشد.
با روی کار آمدن شگفتیبرانگیز دونالد ترامپ رئیسجمهور منتخب و تندرو آمریکا که پیش از انتخاب شدن ناخرسندی خود را از سند برجام اعلام کرده و گفته بود در صورت رئیسجمهور شدن برجام را پاره میکند، میدان برای مخالفان داخلی برجام نیز باز شده است که علیه برجام سخن بگویند و بر کوره تشویش اذهان عمومی هیزم بریزند و بدمند.
اینان از خود نمیپرسند که اگر برفرض منافع ایران و آمریکا در تضاد است و طرف آمریکایی برجام را در تضاد با منافع خود میبیند یعنی بدان معناست که برجام را تامینکننده منافع ایران میداند آنگاه بر اساس چه عقلانیت سیاسی و عملی سندی را که دشمن هم به منافع آن برای ما اذعان دارد باید پاره کنیم؟
و اگر غیر از این است باید بگوییم که منافع ایران از نگاه این جریانها با منافع آمریکای ترامپی در تضاد نیست و برجام این منافع مشترک را به خطر انداخته است و لذا طرفین در یک برنامه اقدام جامع مشترک برجام هستهای را پاره خواهند کرد. قطعاً مخالفان رسانهای و سیاسی دولت از کشف این مغالطه در سخنان و مواضع خود عاجز نیستند اگرچه از روشنگری و افشای آن نیز خرسند نخواهند بود چون پاسخ درخوری برای آن ندارند.
چهارم) برجام یک صلحنامه است، نه یک بیانیه فتحالفتوح اگرچه گاهی صلح خود فتح مبین است. در صدر اسلام و در زمان پیامبر مکرم در صلح حدیبیه میان یاران پیامبر و مسلمانان با قریش که در آن تاکید شده بود: 10 سال میان طرفین صلح برقرار شود تا مردم در امنیت و آرامش زندگی کنند، مسلمانان آن سال بدون زیارت خانه خدا به مدینه بازگردند و سال بعد برای به جا آوردن عمره وارد مکه شوند، مشروط بر اینکه جز سلاح مسافر، سلاحی به همراه نداشته باشند و بیش از سه روز در مکه اقامت نکنند، قریش نیز در این مدت شهر را ترک خواهند کرد، مسلمانان متعهد شدند افرادی را که از مکه به مدینه میگریزند، به مکه بازگردانند، اما طرف مقابل چنین تعهدی نسبت به فراریان مدینه نداشت. سایر قبایل در همپیمانی با قریش و مسلمانان آزاد و مختار باشند. در صحیح مسلم آمده است وقتی سوره فتح بعد از صلح حدیبیه نازل شد، رسول خدا (ص) کسی را به دنبال عمر بن خطاب فرستاد و وحی نازل شده را به گوش او رساند. عمر گفت: آیا بهراستی ای رسول خدا این صلح، فتح است؟! فرمود: بلی.
هیچیک از مسلمانان حق نداشتند که برخلاف مفاد صلحنامه عمل کنند و حتی پیامبر عدهای از مسلمین را که برخلاف این صلحنامه اقدام به مسافرت به مکه کرده بودند و در دست قریش گرفتارشده بودند مستحق مجازات دانستند. مسلمانان بر عهد و پیمانشان استوارند حتی اگر این عهد با کافران بسته شده باشد.
پنجم) پیمان برجام پیمان موفقی است و بهزودی میوههای آن را خواهیم چید. افزایش سطح تولید و صادرات نفت خام ایران که در پی تحریمهای خرید و سرمایهگذاری در صنعت نفت ایران به پایینترین سطح ممکن رسیده بود به نقطه اوج خود بازخواهد گشت. ناوگان هوایی ما که در اثر تحریمها کهنسال و فرسوده بود بهزودی با بهترین هواپیماهای مسافری جهان روزآمد خواهد شد. گردش مالی بینالمللی حسابهای ایرانی دوباره فعال خواهد شد و ایران به بازارهای جهانی دست پیدا خواهد کرد و فرصتهای سرمایهگذاری در ایران سرمایههای جهانی را بهسوی خویش فرا خواهد خواند. بهانهجویی جنگطلبان و تقابلجویان که باد میکارند تا توفان درو کنند نمیتواند گردی بر چهره این سند موفق بنشاند.
دیدگاه تان را بنویسید