شناسه خبر : 13853 لینک کوتاه

مالکیت فکری چیست و چه تفاوت‌هایی با مالکیت فیزیکی دارد؟

ذهن زیبا

بسیاری از مردم تصور می‌کنند مالکیت تنها شامل اشیای قابل لمس می‌شود. افراد فکر می‌کنند چون برای یک نرم‌افزار پول می‌دهند، مالک آن هستند. اما این تعریف برای ایده‌ای که پشت نرم‌افزار(یا هر محصوص این‌چنینی دیگر) است یک تعریف ناقص است.

بسیاری از مردم تصور می‌کنند مالکیت تنها شامل اشیای قابل لمس می‌شود. افراد فکر می‌کنند چون برای یک نرم‌افزار پول می‌دهند، مالک آن هستند. اما این تعریف برای ایده‌ای که پشت نرم‌افزار (یا هر محصوص این‌چنینی دیگر) است یک تعریف ناقص است. بر اساس تعریف دادگاه کالیفرنیا در سال 1948، مالکیت مفهوم وسیعی است که تنها شامل اشیای قابل لمس نیست بلکه «هر چیزی که حتی به شکل نامشهود به دارنده آن منفعت برساند» را نیز در‌بر می‌گیرد.
مالکیت فکری (Intellectual Property) به خلاقیت‌های حاصل از ذهن انسان مربوط می‌شود: اختراعات، آثار هنری-ادبی و نمادها، اسامی و تصاویر مورد استفاده در تجارت. در واقع حقوق مالکیت فکری به حقوقی اطلاق می‌شود که به دارندگان آن حق بهره‌وری از فعالیت‌های فکری و خلاقانه را داده و ارزش اقتصادی و قابلیت دادوستد دارد؛ فعالیت‌هایی که موضوع آنها اشیای مادی نیستند. حقوق مالکیت ادبی و هنری معروف به کپی‌رایت، ثبت اختراع یا پتنت (patent)، حقوق مربوط به مشتری مانند سرقفلی، حق تجار و صنعتگران نسبت به نام، علائم صنعتی-تجاری و اسرار تجاری معروف به مالکیت تجاری و صنعتی از انواع مالکیت‌های فکری است. کشورها به دو دلیل اصلی قوانینی را برای حفاظت از مالکیت فکری وضع می‌کنند. نخست اینکه به حقوق اخلاقی و اقتصادی مخترعان و حقوق مردم در دسترسی به خلاقیت آنها جنبه قانونی ببخشند و دوم ترویج خلاقیت و به‌کارگیری نتایج آن به منظور تشویق معاملات منصفانه. معاملاتی که در نهایت منجر به توسعه اجتماعی و اقتصادی شوند. در خصوص تاریخچه مالکیت فکری، روایت‌های متفاوتی وجود دارد. برخی معتقدند، اصطلاح مالکیت فکری برای اولین بار در اکتبر 1845 در دادگاه ماساچوست در مورد ثبت اختراع داوول براون و شرکایش مورد استفاده قرار گرفت. هرچند که برخی دیگر از نویسندگان بر این باورند، اصطلاح مالکیت فکری به قبل از سال 1845 بر‌می‌گردد. برای مثال در نخستین فصل قانون اساسی فرانسه که در سال 1791 تصویب شد، تمامی حقوق و منافع اختراعات جدید به مدت پنج تا 15 سال برای صاحب آن محفوظ بود. با این حال، تا قبل از سال 1967، اصطلاح مالکیت فکری به صورت غیررسمی به کار می‌رفت، ولی از 14 جولای 1967 که سازمان جهانی مالکیت فکری (WIPO) تاسیس شد این اصطلاح جنبه رسمی به خود گرفت.
اهمیت مالکیت فکری زمانی از تعاریف نهادهای بین‌المللی فراتر می‌رود که به تاثیر آن در رونق تجارت به ویژه تجارت بین‌المللی و تاثیر آن در توسعه و رشد فناوری‌ها پرداخته شود. تاثیرات حمایت از مالکیت‌ها و سرمایه‌های فکری در توسعه فناوری نشان می‌دهد حمایت از مالکیت فکری موجب افزایش انگیزه پژوهشگران و فعالان حوزه فناوری در انجام تحقیقات موثرتر بوده است. در تجارت بین‌المللی سرمایه‌های فکری، موجب ایجاد مزیت و اعتبار برخی بازیگران بازار در مقایسه با رقبای خود شده و همین موضوع به افزایش قدرت چانه‌زنی آنها منجر می‌شود. در حال حاضر، دارایی‌های غیرملموس (intangible property) و دارایی‌های فکری، تاثیر بسیار بیشتری در مقایسه با دارایی‌های ملموس شرکت‌های بزرگ دارند. برای مثال بیش از 97 درصد دارایی شرکت مایکروسافت به دارایی‌های فکری اختصاص دارد و کمتر از سه درصد از ارزش کل دارایی‌ها به ساختمان و تجهیزات و غیره شرکت مربوط می‌شود. ارزش نام تجاری مایکروسافت در سال 2015 میلادی، بیش از 90 میلیارد دلار تخمین زده شده که نشان از اهمیت بسیار بالای مالکیت فکری دارد.
در طول تاریخ، دارایی‌های فیزیکی و ملموس بخش بزرگی از ارزش یک شرکت به حساب آمده و به عنوان عامل اصلی رقابت در بازار در نظر گرفته می‌شدند، اما در سال‌های اخیر اوضاع به کلی تغییر کرده است. پیشرفت روزافزون دانش و سیر صعودی خلاقیت و کارآفرینی باعث شده شرکت‌ها به اهمیت بسیار زیاد دارایی‌های فکری در مقایسه با دارایی‌های فیزیکی پی ببرند. از این رو در جهان مدرن امروز، ارزش نرم‌افزارها و ایده‌های خلاقانه به سرعت در حال رشد بوده و جایگزین کارخانه‌های بزرگ شده‌اند؛ تا جایی که این منابع جدید به عنوان مهم‌ترین منبع کسب درآمد شرکت‌های بزرگ دنیا به حساب می‌آیند. در عصر حاضر خلاقیت یک عامل کلیدی برای قدرت‌نمایی در بازارهای رقابتی به حساب می‌آید؛ از این‌رو تمامی شرکت‌های نوپا به دنبال استفاده مفید از دارایی‌های فکری خود هستند.
مالکیت فکری در بسیاری از مشخصات با مالکیت شخصی و فیزیکی مشترک است. برای مثال، مالکیت فکری به عنوان یک دارایی، قابلیت خریدوفروش و اخذ مجوز را داشته و می‌تواند با مالکیت‌های دیگر معاوضه شود. علاوه بر این، دارنده مالکیت فکری این حق را دارد که از استفاده یا فروش بدون اجازه دارایی‌های خود جلوگیری کند. مهم‌ترین تفاوت میان مالکیت فکری و دیگر انواع مالکیت این است که مالکیت فکری غیرملموس است. در واقع دارایی‌های فکری با شاخص‌های فیزیکی مشخص نمی‌شوند. مهم‌ترین ویژگی‌ها شامل مالکیت فکری، قابلیت تکثیر (برای مثال یک اختراع واحد را می‌توان به شرکت‌های مختلف واگذار کرد)، قابلیت سرقت (برای مثال نرم‌افزارهای تولیدشده به وسیله کمپانی‌های مختلف، امکان کپی‌برداری دارند) و ارزش‌گذاری سخت (که مولفه‌های بیشماری را در ارزش‌گذاری مالکیت فکری دخیل می‌کند) است.
به طور کلی مالکیت فکری با رویکردهای متفاوتی ارزش‌گذاری می‌شوند که رویکرد درآمدی، رویکرد هزینه‌ای و رویکرد بازار مهم‌ترین آنها به شمار می‌آیند. رویکرد درآمدی بر جریان نقدی آتی حاصل از قسمت مشخصی از مالکیت فکری تمرکز می‌کند. در این رویکرد ارزش یک دارایی براساس پیش‌بینی درآمد ناشی از آن دارایی و بر اساس جداول مالی از جمله گردش وجوه نقد تعیین می‌شود. در رویکرد درآمدی، متغیرهای متعددی نیاز خواهد بود که از میان آنها می‌توان به جریان درآمد فروش محصولات یا گواهی ثبت اختراع، برآورد عمر مفید پتنت، درک عوامل ریسک پتنت و نرخ تخفیف اشاره کرد. در رویکرد بازار با توجه به قیمت تعیین‌شده در بازار رقابتی، دارایی‌های فکری ارزش‌گذاری می‌شوند. در این رویکرد، قیمت بازار و نظر کارشناس دو عامل موثر در ارزش‌گذاری به شمار می‌آیند. رویکرد هزینه‌ای نیز بر اساس هزینه‌های انجام‌شده صورت می‌گیرد و خود شامل روش جایگزینی، مالکیت مجدد و هزینه‌های دفتری است. به طور کلی در ارزش‌گذاری و ارزیابی مالکیت فکری معیارهایی نظیر اعتبار مالک یا مخترع، هزینه‌ای که با به‌کارگیری مالکیت فکری صرفه‌جویی شده، قیمت تمام‌شده محصول ایجادشده به وسیله مالکیت فکری، انحصاری بودن، انعطاف‌پذیری، توسعه‌پذیری، عمر مفید، کیفیت محصول خروجی، مزایای رقابتی و‌... در نظر گرفته می‌شوند.
با این حال جوزف استیگلیتز، نوبلیست اقتصاد معتقد است مالکیت فکری ممکن است هزینه‌های زیادی با خود به همراه داشته باشد. او در مقاله‌ای می‌گوید: «قوانین کنونی بازی اقتصادی جهانی به کشورهای صنعتی پیشرفته بیش از جهان در حال توسعه سود می‌رساند. بدون حفاظت از مالکیت فکری، انگیزه‌ها برای انواع تلاش‌های خلاقانه تضعیف خواهد شد. ایده‌ها مهم‌ترین عامل هر پژوهش به حساب می‌آید و اگر مالکیت فکری توانایی استفاده از ایده‌های دیگران را تضعیف کند، پیشرفت فناوری و علمی با مشکل مواجه خواهد شد. در واقع بسیاری از مهم‌ترین ایده‌ها (برای مثال، ریاضیاتی که منجر به ایجاد کامپیوترهای مدرن شده یا نظریه‌های پشت انرژی هسته‌ای) تحت حمایت مالکیت فکری نبوده‌اند. دانشگاهیان زمان و انرژی قابل‌توجهی را برای انتشار یافته‌های خود خرج کرده‌اند. رشد جنبش «منبع باز» در اینترنت نشان می‌دهد که بدون حفاظت از مالکیت فکری، نه‌تنها ایده‌های ساده بلکه حتی محصولاتی با ارزش تجاری نیز می‌تواند ایجاد شود. اما این یک روی سکه است، در طرف دیگر آن رژیم مالکیت فکری برای مخترعان قدرت انحصار موقتی را ایجاد کرده که به آنها اجازه می‌دهد در بازار رقابتی هزینه‌های بسیار بالاتری را مطالبه کنند. در چنین فرآیندی ایده‌ها کمتر مورد استفاده قرار می‌گیرند. منطق اقتصادی مالکیت فکری این است که نوآوری هزینه‌های بالای ناکارآمدی‌ها را جبران کند. اما در حال حاضر این موضوع اثبات شده که حقوق مالکیت فکری نامناسب در واقع می‌تواند مانعی برای نوآوری باشد. مالکیت فکری یک موضوع مهم است، اما رژیم مالکیت فکری مناسب برای یک کشور در حال توسعه با یک کشور صنعتی پیشرفته باید متفاوت باشد.»

منابع:
1- سازمان جهانی مالکیت فکری- WIPO‌
2- Valuation of Intellectual Property-University of Virgina
3- Intellectual Property rights and wrongs- Joseph E. Stiglitz

دراین پرونده بخوانید ...

  • دولت از مردم جا ماند

    محمدمهدی بهکیش می‌گوید مردم اهمیت دارایی‌های فکری را متوجه شده‌اند، اما دولت نه

    دولت از مردم جا ماند

  • فکر بکر

    چرا اهمیت دارایی‌های فکری در ایران دست‌کم گرفته می‌شود؟

    فکر بکر

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها