شناسه خبر : 12554 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

اصلاح‌طلبان و معمای اسفندماه ۹۴

و این بار عبرت از تاریخ

با اعلام نظر هیات‌های نظارت بر انتخابات که به رد گسترده صلاحیت نامزدهای اصلاح‌طلب انجامید، افکار عمومی و تحلیلگران سیاست ایران در انتظار واکنش این جریان نسبت به این رویداد بودند. در دهه‌های اخیر اصلاح‌طلبان و نیروهای تحول‌خواه ایرانی در مواجهه با این شرایط راهبردهای متفاوتی اتخاذ کردند

سیدحمید متقی
با اعلام نظر هیات‌های نظارت بر انتخابات که به رد گسترده صلاحیت نامزدهای اصلاح‌طلب انجامید، افکار عمومی و تحلیلگران سیاست ایران در انتظار واکنش این جریان نسبت به این رویداد بودند. در دهه‌های اخیر اصلاح‌طلبان و نیروهای تحول‌خواه ایرانی در مواجهه با این شرایط راهبردهای متفاوتی اتخاذ کردند؛ راهبردهایی که نتایج متفاوتی نیز برای این کهن‌دیار به همراه داشت. برای این جریان‌ها و همچنین شهروندان این سرزمین پرگهر در برابر این روند می‌توان چند مسیر متصور بود. یکی از این مسیرها، بی‌تفاوتی به اصل رقابت اسفندماه و سپردن میدان به حریف بود. تحریم انتخابات و تبلیغ برای کاهش مشارکت در بزنگاه اسفند نیز می‌توانست به عنوان یکی از گزینه‌ها مورد بررسی قرار بگیرد و راه سوم نیز ماندن در رقابت و بهره‌گیری از ظرفیت‌های باقی‌مانده به شمار می‌آمد. اگر شما جای شهروندان ایرانی علاقه‌مند به اصلاحات یا منتقد جریان تندرو بودید، چه راهکاری را به شهروندان دیگر و همچنین اصلاح‌طلبان پیشنهاد می‌کردید؟ برای پاسخ به این پرسش بد نیست مروری کوتاه بر تجربیات انتخاباتی دو دهه اخیر شهروندان ایرانی داشته باشیم. اگر به خاطر داشته باشید، در ایام زمامداری سیدمحمد خاتمی و در اوج سنگ‌اندازی‌های رقبا علیه دولت او، برخی رسانه‌های عمومی نوعی یأس از عملکرد دولت را در رگ‌های جامعه پمپاژ کردند. در آن ایام یکی دو نفر از نمایندگان به اصطلاح اصلاح‌طلب دوره اول شورای شهر پایتخت به میهمان همیشگی برنامه‌های پربیننده خبری سیما بدل شده بودند و هرچه دلشان می‌خواست روی آنتن می‌گفتند، هرچند به مدد همکاری دولت و مجلس یکی از رقابتی‌ترین ادوار انتخابات تاریخ ایران در دوره دوم شورای شهر رقم خورد. انتخاباتی که همه جریان‌های مسالمت‌جو و ملتزم به قانون اساسی به عنوان نامزد اجازه حضور در رقابت‌ها را یافتند. جریان تندرو چنان روحیه خود را از دست داده‌ بود که یکی از رسانه‌های این جریان با انتشار کاریکاتوری بسیار موهن از ورود عده‌ای جانور به شورای شهر خبر می‌دادند. با این حال در آن بزنگاه تاریخی بخش عمده شهروندان در منزل ماندند و اقلیتی منسجم شورای شهر پایتخت را به دست گرفتند و با اثری مهم بر پیشانی‌نوشت ایرانیان، محمود احمدی‌نژاد را رونمایی کردند. حدود یک سال بعد این بار اصلاح‌طلبانی که بسیاری از نامزدهای خود را برای انتخابات مجلس رد صلاحیت‌شده دیدند، عملاً به صورت غیررسمی انتخابات مجلس هفتم را تحریم کردند و یکی از کم‌مشارکت‌ترین ادوار انتخابات را رقم زدند. نتیجه آن شد که جریان اکثریت‌یافته در شورای شهر پایتخت با همان استراتژی باز به میدان آمد و کم ‌و بیش با همان میزان رای، اکثریت مجلس هفتم را به دست گرفت. تنها سنگری که باقی مانده بود، کاخ ریاست‌جمهوری بود. ناکامی بعدی اصلاح‌طلبان و نیروهای تحول‌خواه در خرداد 84 رقم خورد؛ انتخاباتی که نامزدهای این جریان خودخواهانه حاضر به ائتلاف نشدند و در نتیجه عملاً اقلیتی با حدود شش میلیون رای توانست در دور دوم انتخابات نامزد خود را در رقابتی احساسی بر صدر کرسی اجرایی کشور بنشاند. تشریح وضعیت ایران در دوره محمود احمدی‌نژاد نیز که اطناب ممل است و همگی از آن آگاهی داریم. در روزهای اخیر با نگاهی به فضای عمومی جامعه و همچنین موضع‌گیری‌های برخی چهره‌های اصلاح‌طلب به نظر می‌رسد برای نخستین بار در تاریخ دموکراسی ایران، یک جناح می‌خواهد از تاریخ درس عبرت بگیرد و به اکران ورژن جدید ناکامی‌های گذشته نپردازد. اگر این انگاره قرین با واقعیت باشد، احتمالاً از سویی شاهد تلاش برای کشف چهره‌های گمنام همفکر این جریان برای ورود به فهرست انتخاباتی اصلاح‌طلبان و حامیان دولت خواهیم بود و از سوی دیگر هماهنگی ویژه‌ای میان این جریان و جریان اصولگرای معتدل به رهبری علی لاریجانی را شاهد خواهیم بود. در این فضا اما بزرگان اصلاحات و حامی دولت باید یک تجربه دیگر را مدنظر داشته باشند. احتمالاً شما هم آن ماجرا را به یاد دارید «تجربه انتخاب شهردار در چهارمین شورای شهر پایتخت!».

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها