تاریخ انتشار:
گزارشی درباره نامهنگاریهای علی مطهری
نامههای یک اصولگرا
هر چند تندروهای مجلس چشم دیدن علی مطهری را ندارند اما واقعیت این است که محبوبیت علی مطهری در این چندساله به دلیل نگارش نامههای انتقادی آنقدر افزایش یافته که در نظرسنجی سیاسی رسانهها در ردیف اول تا سوم چهرههای خبرساز قرار گرفته است.
نامهها از کوچه لاجورد خیابان دکتر شریعتی به همه آدرسی ارسال میشود؛ از ساختمان قوه قضائیه در خیابان داور گرفته تا شورای نگهبان در خیابان امام خمینی. تا پیش از این گمان میرفت که پاستور به دلیل قرابت فکری با نگارنده نامه، از شمول دریافت این نامهها خارج میشود، اما گذشت زمان ثابت کرد که ساکن خیابان پاستور هم مورد خطاب این نامه قرار گرفته تا جایی که نویسنده نامه، حسن روحانی را در الفاظی صریح، تهدید به سوال در مجلس کرد. نویسنده نامههای جنجالی که با نگارش هر نامهای، به تیتر یک رسانهها تبدیل میشود، همان فردی است که تندروهای مجلس برای پایان عمر مجلس نهم و به زیر کشیدن او از صندلی سبز پارلمان، ثانیهشماری میکنند. آن فرد کسی نیست جز علی مطهری.
هر چند تندروهای مجلس چشم دیدن علی مطهری را ندارند اما واقعیت این است که محبوبیت علی مطهری در این چندساله به دلیل نگارش نامههای انتقادی آنقدر افزایش یافته که در نظرسنجی سیاسی رسانهها در ردیف اول تا سوم چهرههای خبرساز قرار گرفته است.
به نظر میرسد دغدغههای مطهری این روزها بیش از شهرت، متوجه عمل به تعریف او از تکالیف انقلابی است. شاید همین امر هم سبب شده باشد که برخی از منتقدان دیروز به رفقای امروزش بدل شده باشند. دغدغه حل پیامدهای حوادث پس از انتخابات 88 به یکی از مطالبات اصلی او بدل شده است. زمانی مصطفی پورمحمدی را خطاب قرار داده و بهانه او را در قامت وزیر دادگستری مبنی بر اینکه برخی محدودیتها درباره سران معترضان باید در شورای عالی امنیت ملی پیگیری شود برنتافته و یادآوری میکند که این دلیل، برای چند ماه اول که جامعه تا حدی آشوبزده بود، میتواند درست باشد. او هیچ توجیهی مبنی بر قانونی بودن محدودیتها را نپذیرفته و در مکتوبی به آیتالله صادق آملیلاریجانی رئیس قوه قضائیه از سخنان او نیز در اینباره انتقاد میکند. با این حال شش ماه گذشت تا اینکه نامه دوم به آدرس قوه قضائیه ارسال شد و این بار هم آملیلاریجانی گیرنده نامه بود. لحن نامه نسبت به قبل ملایمتر بود و علی مطهری از تحلیل منطقیتر ریاست قوه قضائیه (تعبیر متعلق به مطهری است) مبنی بر اینکه من نمیخواهم بگویم آنها که اعتراض را شروع کردند قصد کودتا و براندازی داشتند، اما بستری را
فراهم کردند تا افراد ضدانقلاب که علیه ولایت فقیه فریاد میزدند بر این بستر سوار شوند؛ قدردانی کرد. مطهری از او خواست تا افتخار حل این مشکل را به نام خود ثبت کند و گام دوم را باصلابتتر بردارد. نامه به احمد جنتی دبیر شورای نگهبان هم با همین مضمون، در دبیرخانه شورای نگهبان دریافت شد.
مطهری حتی در نامهای به حسن روحانی ریاستجمهوری تاکید کرد تا هر چه زودتر ضمن مجازات مسوولان محدودیتهایی که از نظر او غیرقانونی است، برای رفع آن اقدام کند. او از روحانی خواست تا به قانون اساسی عمل کند چون قانون اساسی یک سند ملی بوده و نباید در ویترین قرار بگیرد. نکته جالب اینجاست که او برای روحانی خط و نشان هم کشید که در صورت عدم استفاده از «ظرفیتهای قانونی و مسامحه» طرح سوال از رئیسجمهور را در مجلس کلید میزند.
او پایان بخشیدن به این دلخوری را رسالت خود دانسته و در این میان نگرانی ندارد که عدهای بخواهند او را آماج حملات خود قرار دهند. به همین دلیل زمانی که عبدالکریم حائریشیرازی در نامهای از او خواست تا از دعوت مردم به تظاهرات اعتراض به تقلب دفاع نکند، برآشفت و در مکتوبی به حائریشیرازی نوشت: «اگر لجاجت و خودخواهی حاکم باشد این موضوع به یک غده چرکین برای جمهوری اسلامی تبدیل خواهد شد.»
درست زمانی که تمام راههای پیمودهشده در مورد رفع محدودیتها بینتیجه به نظر میرسید، او این بار از رئیس مجلس خبرگان استمداد طلبید. او از محمد یزدی خواست با توجه به پاسخگو نبودن مراجع مسوول در مورد رفع محدودیتها و عدم ارائه مدارک مستند؛ چارهای از سوی او اندیشیده شود شاید با تدابیر و درایت مقام معظم رهبری این موضوع حل شود.
با این حال دایره نامهنگاریهای او به حوادث پس از انتخابات 88 خلاصه نشد. زمانی که محمدعلی جعفری فرمانده سپاه خود را موظف دانست تا در مورد سخنان ریاستجمهوری مبنی براینکه شورای نگهبان ناظر است نه مجری، موضعگیری کند، علی مطهری که این روزها 58سالگی خود را پشت سر گذاشته بیش از این درنگ را جایز ندانست و با یادآوری بندهای وصیتنامه امام خمینی، سردار جعفری را خطاب قرار داد و سخنان او را مبنی بر اینکه روحانی باید شکرگزار باشد که از فیلتر و صافی شورای نگهبان رد شده است، تضعیف شورای نگهبان دانست که به نوعی این شورا را در برابر مردم قرار میدهد. او حتی با نامهای از حقوق مهدی هاشمی هم دفاع و از سخنان برخی مسوولان قضایی انتقاد کرد و گفت: «شما گفتهاید اگر مهدی هاشمی مدعی است که در حق او ظلم شده است، به کار بردن این حرف نیز جرم و مصداق افتراست. بهتر است تا هر اعتراضی را مصداق جرم یا تضعیف قوه قضائیه معرفی نکنیم، بلکه کافی است توضیح لازم به مردم داده شود.»
نکته جالب نامهنگاری مطهری نوشتن نامه به مقام معظم رهبری برای تایید صلاحیت اکبر هاشمیرفسنجانی در اردیبهشت 92 و مکاتبه با دادستان تهران در مورد ممنوعالتصویری رئیسجمهور پیشین بود. بهتر است قبل از پرداختن به این دو نامه، از دو نامه دیگر مطهری هم نام برده شود. درست در دیماه سال 1379، علی مطهری دست به قلم شد و نامهای به خاتمی نوشت. در آن نامه از نوعی شیفتگی به غرب در تفکر خاتمی که متاثر از دوره حضور در غرب است، ابراز تاسف کرد. او در آستانه برگزاری انتخابات ریاستجمهوری سال 1384 نیز ضمن نگارش نامهای به هاشمیرفسنجانی او را از حضور در این انتخابات نهی کرده بود. وجود همین سابقه کافی است تا دوستان دیروز، او را به چرخش مواضع متهم کنند که چطور یک روز هاشمی را نهی کرده و بار دیگر برای تایید صلاحیتش رایزنی میکند. با این حال به نظر میرسد این تغییر رویکرد با توجه به هدف فرزند استاد مطهری، چندان دور از ذهن نیست. به هر حال او هدف خود را حفظ آرمانهای انقلاب میداند. تلاش برای حفظ این آرمانها به قرائت او موجب شد تا در برخی موارد با واکنش گروههای تندرو نیز مواجه شود. به طور مثال هنگامی که در شیراز مورد حمله
گروههای ناشناس قرار گرفت، اسدالله ایمانی امامجمعه این شهر تصریح کرد: «اگر کسی حریم ولایت و خبرگان رهبری را شکست آیا باید انتظار داشته باشد که دیگران حریم او را نشکنند؟ اگر باد را کاشتید مگر نه این است که توفان درو میکنید؟» به دنبال بیان این جملات بود که مطهری نامهای به او نوشت و گفت: «... با این دو جمله از ضاربان اینجانب حمایت و کار آنها را تایید کردهاید...» او در نهایت به اسدالله ایمانی وعده میدهد که در آینده یک جلد کتاب «آینده انقلاب اسلامی» پدرش را برایش میفرستد تا با ماهیت و آرمانهای انقلاب بیشتر آشنا شود.
این نامه شبیه به همان نامهای بود که به سیداحمد علمالهدی امام جمعه مشهد نوشت، چون او گفته بود که کسی حق ندارد نظر مخالف خود را در مقابل نظر نظام قرار دهد. بیان این جمله کافی بود تا نامهای به مقصد مشهد ارسال شود که جان کلام آن این بود: این سخن جنابعالی نه با قانون اساسی سازگار است و نه با نظر مقام معظم رهبری.
شاید به جرات بتوان گفت که مطهری تلاش دارد صدای خود را از این طریق به گوش دیگران برساند. کانالی که شاید به اندازه نطق میاندستور و مصاحبه کارساز نیست. او در نامهنگاری همه را خطاب قرار میدهد. امکان دارد که مهدی کروبی در فیلم تبلیغاتی خود به دلیل مخالفت با تعدد زوجات و تاکید بر حجاب اختیاری و بهرهگیری از غلامحسین کرباسچی به عنوان مدافع مردم مورد انتقاد قرار بگیرد یا اینکه علی کردان باشد که از او بخواهد تا به خاطر مصلحت کشور روی مین سیاسی استعفا برود یا محمود احمدینژادی باشد که در مناظره سیاسی خود اتهامات زیادی را متوجه اکبر هاشمی و علیاکبر ناطقنوری کرده است. وجود همین خصلتها موجب شده که او به فردی صریحاللهجه شهرت پیدا کند. چهرهای که نامههای اصولگرایانه او میتواند، به یکی از بخشهای اصلی تاریخ جمهوری اسلامی ایران در دهههای 80 و 90 بدل شود.
دیدگاه تان را بنویسید