تاریخ انتشار:
امیررضا کاهدی از چالشهای بازار جهانی کالا و اثرات آن بر بازارهای ایران میگوید
تنگنای مازاد عرضه
بازار جهانی مواد اولیه با توجه به کاهش شدید قیمت نفت و نگرانیها از کاهش بیشتر شتاب اقتصاد چین، همچنان بر مدار سقوط قیمتها قرار دارد و حتی از اواخر تیرماه سال جاری این روند تشدید شده است. به طوری که در حال حاضر قیمتها به پایینترین سطح خود از زمانی که روند نزولی قیمتها در بازار جهانی آغاز شده است، رسیدهاند.
بازار جهانی مواد اولیه با توجه به کاهش شدید قیمت نفت و نگرانیها از کاهش بیشتر شتاب اقتصاد چین، همچنان بر مدار سقوط قیمتها قرار دارد و حتی از اواخر تیرماه سال جاری این روند تشدید شده است. به طوری که در حال حاضر قیمتها به پایینترین سطح خود از زمانی که روند نزولی قیمتها در بازار جهانی آغاز شده است، رسیدهاند. در حال حاضر در کنار ادامهدار شدن روند تشدید کاهش قیمت نفت دیگر بازارهای جهانی چون محصولات کشاورزی و فلزات در شرایط نامطلوبی به سر میبرند و افت قیمت بیسابقهای در ماههای اخیر به ثبت رساندهاند. به هر شکل به نظر میرسد دو عامل اثرگذار بر قیمتها بر بازارهای جهانی یعنی رشد نرخ برابری دلار و افت تقاضای اقتصادهای نوظهور همچنان ادامهدار باشند و بر اساس پیشبینیهای تحلیلگران بازار جهانی ممکن است در یک تا دو سال آینده این روند تداوم داشته باشد. در این باره امیررضا کاهدی مدیرعامل مرکز مطالعات اقتصادی آریا سهم معتقد است کلید پیشبینی بازارهای جهانی را چه در مورد فلزات صنعتی و چه در مورد مواد معدنی باید در دو عامل رفتار دلار و وضعیت تقاضای واقعی اقتصاد جستوجو کرد. در ادامه شرح این گفتوگو را
میخوانید.
کاهش شدید قیمت نفت و نبود نشانهها مبنی بر بهبود وضعیت اقتصاد چین باعث شده روند ریزشی قیمت در بازارهای جهانی مواد اولیه شدت گیرد و این موضوع نگرانیهای بیشتری برای بازارهای مالی اغلب کشورها به ویژه کشورهای در حال توسعه از جمله کشورمان به وجود آورده است. بر این اساس چه عواملی در افت قیمتها در بازار اولیه که سرمنشاء آن به سال 2014 برمیگردد، اثرگذار بوده است؟
افت قیمتها در بازارهای جهانی به رفتار دلار و وضعیت تقاضای واقعی اقتصاد بستگی دارد.
به نظر میرسد استراتژی فدرالرزرو در حال حاضر بر این اساس است که تا آنجا که میتواند تورم منفی در اقتصاد جهانی را تشدید کند تا از این طریق بتواند روند رشد نرخ برابری دلار را حفظ کرده و تقاضا برای داراییهای مالی و اوراق بهادار آمریکا را افزایش دهد. از این طریق فدرالرزرو به دنبال بهبود تراز جاری آمریکاست. این روند مثبت میتواند شتاب جریان ورودی سرمایه به آمریکا را مثبت کند و منابع مالی جهانی را به جای اقتصادهای رقیب به سوی آمریکا سرازیر کند.
برخی پیشبینیها در سطح جهانی بر این اساس است که نشانههای تضعیف اقتصاد چین بدتر از آن میزانی است که تاکنون انتظار میرفت. بنابراین کاهش ارزش یوان به شدت بر قدرت خرید چین در بازارهای مواد اولیه اثر گذاشته است. به طوری که افت جدید قیمت مواد اولیه پس از اعلام کاهش تولیدات صنعتی چین اخیراً رقم خورده است.
از سال 2014 که روند رشد مثبت دلار در بازارهای جهانی تقویت شده است به نوعی تراز تجاری آمریکا با رشد قابل توجهی در حال بهبود یافتن است و در مقابل عرصه برای اقتصادهای نوظهور و در راس آن چین، تنگتر شده است. آمریکا با استراتژی که در پیش گرفته است در حال تغییر وضعیت بازارهای مالی به نفع خودش است. اگر دقت کنید متوجه خواهید شد که اقتصادهای نوظهور در دنیا در حال حاضر تقریباً همگی دچار بحران شدهاند.
در حقیقت ایجاد چشمانداز منفی برای اقتصاد چین باعث شده تا افت تقاضای شدید در بازار مواد اولیه رقم بخورد چراکه چین اولین مصرفکننده مواد اولیه در جهان است. در واقع میتوان گفت اقتصاد چین از چند جهت مورد حمله قرار گرفته است. اول آنکه ایجاد جو منفی باعث شده تا اعتماد به اقتصاد چین را از بین ببرند. البته همواره این شائبه پیرامون رشد اقتصادی چین مطرح بود که آمارهایی که دولت چین از رشد اقتصادی این کشور ارائه میدهد با واقعیت فاصله دارد و این اطلاعات مخدوش است. لیکن در حال حاضر بر این شائبه قدیمی تاکید موکدی صورت میگیرد.
بسیاری پیش از این معتقد بودند که برای برآورد نرخ رشد واقعی اقتصاد چین باید به تقاضای حمل و نقل ریلی و تقاضای فولاد و مصرف برق توجه کرد.
البته اتفاق دیگری که در اقتصاد چین رخ داده است موضوع P /E بالای بازار سهام چین است که اکنون شاهد سقوط این بازار هستیم. در دنیا P /E بازارهای سرمایه در اقتصادهای پیشرفته از 8 تا 16 است اما شاهدیم که P /E چین 40 تا 50 رشد کرد که خود در کنار سایر عوامل زمینهساز سقوط بورس این کشور شد.
نکته دیگر شدت گرفتن فرار منابع از چین در ماههای اخیر است که این موضوع هم برای اقتصاد چین بسیار دارای اهمیت است. سرمایهداران چین حدود 22 هزار میلیارد دلار پسانداز دارند. این حجم از سرمایه به سرعت در حال خروج از اقتصاد چین است و در حال تزریق به سوی بخشهای امن همانند اوراق آمریکایی و حتی بازار مسکن آمریکاست. به این موضوع توجه داشته باشید که بخشی از روند مثبت بازار مسکن آمریکا در ماههای اخیر ناشی از خریدهای چینیها بوده است.
با توجه به این شرایط منفی در اقتصاد چین و افت تقاضای شدید چه راهکارهایی وجود دارد که دوباره تقاضا در بازارهای مواد اولیه به سمت افزایشی حرکت کند؟
به نظر میرسد چین در تلاش است تا هدفگذاریهای اقتصادی خود را از بازار جهانی به سوی بازار داخلی معطوف کند و به دنبال آن است که تقاضاهای داخلی را تقویت کند تا از این طریق افت تقاضای جهانی در بازار جهانی را جبران کند. بدیهی است این تغییر زمانبر است و این کشور هنوز نتوانسته تقاضای داخلی را به سرعت افزایش دهد.
نکتهای که لازم است به آن توجه کنیم این مهم است که هنوز رشد اقتصادی چین هفت درصد است که در میان اقتصادهای دنیا نرخ مطلوبی محسوب میشود. اگرچه شتاب رشد اقتصادی چین نسبت به گذشته بسیار کم شده است اما چین همچنان رو به رشد است. به هر شکل مسائل سیاسی میان آمریکا و چین سایه سنگینی بر بازار جهانی مواد اولیه انداخته است و هرچه بغرنجتر شود، طبیعی است که این بازارها بیشتر متضرر شوند.
با این اوصاف آیا بازار جهانی مواد اولیه تنها از اقتصاد چین در حال ضربه خوردن است و نقش سایر اقتصادها در این بین چقدر است؟
در شرایط فعلی اقتصاد چند کشور دیگر هم به دلیل آنکه با بحران مواجه شدهاند در این بین اثرگذار هستند اما اثرگذاری آنها به اندازه اقتصاد چین نیست. در حال حاضر اقتصاد ترکیه با چالش مواجه شده است و از طرف دیگر نیز اقتصاد ژاپن چالشهای خاص خود را دارد. اتحادیه اروپا نیز همچنان از ناحیه نرخ پایین تورم با مشکل مواجه است. مسائل روسیه و اوکراین هم بر سر جای خود باقی ماندهاند. قطعاً هریک از این بحرانهای اقتصادی در این بازار اثرگذار هستند. آنچه مشخص است وزنه اقتصاد آمریکا از طریق تقویت دلار در بازارهای مالی سنگین شده است.
اگر با دید اقتصاد سیاسی به این موضوع توجه داشته باشیم به نظر میرسد از یک طرف همچنان سیاستهای آمریکا بر افزایش ارزش دلار قرار گرفته است و از سوی دیگر شواهد نشان میدهد که دستکاری اطلاعات در این بازارها به شدت افزایش یافته است.
با این اوصاف تا چه زمانی روند نزولی در بازارهای جهانی مواد اولیه پایدار میماند؟
اگر فقط از منظر اقتصادی روند بازارهای مواد اولیه در سطح جهانی را تحلیل کنیم، نمیتوان به این موضوع پاسخ روشنی داد. ولی اگر با دید اقتصاد سیاسی به این موضوع توجه داشته باشیم به نظر میرسد از یک طرف همچنان سیاستهای آمریکا بر افزایش ارزش دلار قرار گرفته است و از سوی دیگر شواهد نشان میدهد که دستکاری اطلاعات در این بازارها به شدت افزایش یافته است. بنابراین شواهد حاکی از آن است که در شرایط فعلی روند کاهش قیمتها در بازارهای مواد اولیه به ویژه در بازارهای فلزات و مواد معدنی ادامهدار باشد. آنچه مشخص است فدرالرزرو بهزودی قرار است نرخ بهره را افزایش دهد که با تقویت دوباره ارزش دلار بازهم موج دیگری از کاهش قیمتها در بازار مواد اولیه رخ میدهد. بنابراین، به نظر میرسد تا زمانی که اهداف سیاسی و اقتصادی بلندمدت آمریکا تامین نشود، از سیاست افزایش نرخ بهره و تقویت ارزش دلار دست برنمیدارد. آمریکا تا مادامیکه درگیریهایش با چین حل و فصل نشود و داستان روسیه و اوکراین را حل نکند و... به سیاستهای فعلی خود در جهت مقابله با اقتصادهای رقیب ادامه میدهد.
یعنی اگر چین بتواند تقاضای داخلی را افزایش دهد میتواند روند نزولی قیمتها در این بازارها را متوقف کند؟
استراتژی چین اکنون بر این اساس تعریف شده است که با صرف بودجه برای توسعه زیرساختهای داخلی تقاضای داخلی را تحریک کند. تقاضا در داخل بازار چین کم نیست و به سهم خود میتواند بخشی از عرضه را جذب کند که اثرگذار نیز است. توسعه زیرساختهای چین در جادهسازی و سدسازی میتواند بخش قابل توجهی از عرضه فولاد را به سمت خود سوق دهد و این موضوع به نفع بازار فولاد است. به نسبت میتوان گفت بازار فولاد با این سیاست چین ممکن است سریعتر از سایر بازارهای مواد اولیه به مدار رشد بازگردد.
بازار فولاد ایران با توجه به روند نزولی قیمتها در بازار جهانی چقدر اثرپذیری داشته است؟
بازار فولاد ایران چند مشکل کلیدی دارد. بحث اول، واردات است. وقتی ارزش دلار افزایش یابد قطعاً واردات فولاد مقرون به صرفه نیست. خوشبختانه افزایش دلار در این زمینه کمک کرده است تا تولید داخلی در برخی زمینهها تقویت شود. به هر حال صنعت فولاد ما به واردات وابستگی دارد و برخی از تولیدات داخلی کیفیت لازم را ندارند. با این حال از سمت تقاضا نیز بازار ما دچار بحران است. چراکه بازار مسکن به عنوان اصلیترین مصرفکننده فولاد کشور در رکود قرار دارد. رکود سنگین بازار مسکن باعث کاهش تقاضای قابل توجهی در سالهای اخیر در بخش فولاد شده است. از طرف دیگر بخش صنعت نیز درگیر رکود است و دولت نیز به عنوان مصرفکننده اصلی این بازار با توجه به کمبود منابعی که دارد و عدم تخصیص بودجه عمرانی مناسب، در حال حاضر تقاضایش در این زمینه را کاهش داده است. این وضعیت مازاد عرضه هم در کشور ما نیز بحرانساز شده است و به نظر میرسد تا زمانی که روند قیمت نفت نزولی باشد و دولت نیز مشکل کمبود منابعش را حل نکند، صنعت فولاد از لحاظ تقاضا وضعیت مناسبی را پیدا نخواهد کرد.
در سایر بازارها چطور؟
در دیگر بازارهای فلزات اساسی چون سنگآهن و مس هم همین وضعیتی که در بازار فولاد حاکم است، وجود دارد. لذا نمیتوان انتظار داشت با توجه بهاینکه در سطح جهانی قیمتها روند نزولی را طی میکنند این انتظار را داشته باشیم که در بازار ایران اثرگذار نباشند. اتفاقاً در ایران شرایط نامناسبتر است. چرا که از یک سو مساله کاهش قیمت نفت و چالشهای بازارهای جهانی در مواد اولیه بر سر افت تقاضا وجود دارد و از طرف دیگر سیاستهای اقتصادی دولت هم به سهم خود تاکنون در این بازار اثرات منفی گذاشته است. به طور مثال ما در بخش معدن بسیار آسیبپذیر هستیم. چون سالهاست این بخش توسعه پیدا نکرده و سرمایهگذاری جدیدی را انجام نداده است. در زمینه صادرات هم با چالشهای بسیاری مواجهیم و محصولاتمان چون کیفیت لازم را ندارند اغلب در بازارهای منطقه با بیمهری مواجه میشوند. مشکلات تحریمها هم همچنان وجود دارد. شاید بتوان گفت با رفع رکود از بخش مسکن تا حدودی بحران از بازار فولاد دور شود. در بخش معدن هم با چالشهای بسیاری مواجیهم که به سادگی قابل برطرف شدن نیستند و باید دولت اجازه دهد تا بخش خصوصی به شکل واقعی در این بخش فعال شود و از سیاستهایی
که تنش در این بخش ایجاد میکند، پرهیز کند.
دیدگاه تان را بنویسید