چگونه به بهانه آزادی خواستار تحریم میشوند؟
در مذمت تحریم
شروع تحریم از اشخاص و نهادهایی است که با بهانههای سیاسی مورد تحریم قرار میگیرند، دایره شمولیت گستردهتر میشود و هرروز اشخاص بیشتری مورد تحریم قرار میگیرند. در نهایت کل دولت و ملت را دربر میگیرد و نتیجه غایی جنگ رودرروست. از اینرو تفکر تحریم، خواسته یا ناخواسته، تفکری خشونتطلب و جنگافزاست. تفکری خلاف آنچه قرنها پیش بزرگان آزادیخواهی در دنیا برای رهایی مردم از جنگ با عنوان تجارت آزاد ترویج کردند.
کمی عجیب است که در سال 2016 و با وجود سابقه طولانی از اعمال تحریمهای اقتصادی علیه افراد، نهادها و کشورها، عدهای هنوز پیشنهاد استفاده از تحریم را روی میز بگذارند و دولتمردی را دعوت به تحریم یک دولت و کشور دیگر بکنند به امید ایجاد تغییرات و بهزعم خودشان اصلاحات. با این همه این اتفاق روی داد و تعدادی که خود را فعال اجتماعی و حقوق بشر و دانشآموخته یا هر عنوان دیگری که اینجا فاقد اهمیت است، میخوانند، به دونالد ترامپ رئیسجمهور منتخب ایالات متحده نامهای مینویسند و خواهان وضع مجدد تحریم علیه دولت ایران و تحت فشار قرار دادن حکومت میشوند. نامهای که بعید است از سوی گیرنده جدی گرفته شود با این همه اصل مساله «تحریم» میتواند قابل بحث باشد.
چگونه افرادی برای رساندن یک ملت به آزادی از ابزاری استفاده میکنند که خود محدودکننده آزادی است؟ نقض غرضی به این آشکاری هم در تاریخچه تحریمهای مختلف در جهان دیده شده است یا جنگهایی که با هدف آزادسازی ملتها آغاز شد و در نهایت نهتنها به آزادی نینجامید که با صرف هزینه زیاد و به بار آوردن خرابی و خسارت و کشته شدن تعداد زیادی نیروی غیرنظامی به اسارت بیشتر آنان منجر شد. تحریم هم از همان جنس است. تهدیدی که با به نتیجه نرسیدن باعث میشود وضعکننده هرروز حلقه را تنگتر و تنگتر کند تا در نهایت خود به جنگ برسد.
شروع تحریم از اشخاص و نهادهایی است که با بهانههای سیاسی مورد تحریم قرار میگیرند، دایره شمولیت گستردهتر میشود و هرروز اشخاص بیشتری مورد تحریم قرار میگیرند. در نهایت کل دولت و ملت را دربر میگیرد و نتیجه غایی جنگ رودرروست. از اینرو تفکر تحریم، خواسته یا ناخواسته، تفکری خشونتطلب و جنگافزاست. تفکری خلاف آنچه قرنها پیش بزرگان آزادیخواهی در دنیا برای رهایی مردم از جنگ با عنوان تجارت آزاد ترویج کردند. در زمانی که حاکمیت کلیسا در اروپا به شدت با تجارت، مبادله آزادانه، خلق ثروت و انباشت آن مخالف بود و جنگهای قومی و قبیلهای خسران زیادی به بار میآورد، متفکرانی چون ولتر، مونتسکیو، آدام اسمیت و... با ترویج و تشویق تجارت آزاد بین مردم و اقوام و ملتها پیوندی محکم برقرار کردند تا آنان را از جنگ برهانند. از همینروست که جری مولر، اقتصاددان، در کتاب ذهن و بازار میگوید بستر نظام سرمایهداری (تجارت و مبادله آزاد) روی کارگاهها و کارخانهها شکل نگرفت و این جنگ بود که بسترساز بروز و ظهور این نظام شد. اندیشمندان برای رهایی از جنگ بود که به تبلیغ و ترویج تجارت آزاد پرداختند و اینگونه کشورهای غربی را هم به توسعه
رساندند و هم از چنگال جنگ نجات دادند.
حال سوال این است که چگونه مردمی از یک ملت میتوانند با هدف آزادی برای مردمشان کشوری دیگر را تشویق به اعمال تحریم کنند؟ به گفته دکتر موسی غنینژاد که گفتوگوی مشروحی با ایشان را در صفحات آتی میخوانیم: «مهاجری که خواستار به خطر انداختن زندگی خویشاوندان و هممیهنان خود میشود اگر دچار خبط دماغ نشده باشد حتماً به خاطر منافع خاصی دست به خیانت زده است.»
دیدگاه تان را بنویسید