تاریخ انتشار:
روزبه کردونی ابعاد اجتماعی و سیاسی بحرانهای زیستمحیطی را بررسی میکند
رشد بیرویه مهاجرت
روزبه کردونی میگوید: بیشترین آمار مرگومیر در استان خوزستان ناشی از بیماریهای قلبی است و سازمان ثبت احوال کشور نیز خوزستان را در زمره استانهایی که بیشترین مرگ غیرعمد(بیماریهای قلبی و عروقی، سرطان و تومورها، بیماریهای تنفسی و دستگاه عصبی) را دارند معرفی کرده است.
نفس خوزستان به شماره افتاده است. از مسوولان ارشد کشور گرفته تا رسانههای رسمی و شبکههای اجتماعی، همه جا صحبت از وضعیت نابسامان محیط زیستی سرزمین قهرمانان است. باز هم ریزگردها، پیک بدخبر برای زندگی عادی در خوزستان شدهاند. اینکه برای کاهش دامنه زیانهای این پدیده چه باید کرد، در جای خود بااهمیت است اما از ورای آن، نگرانی از تبدیل شدن نارضایتیهای اجتماعی و محیط زیستی به واکنشهای سیاسی و اثر آن بر امنیت استان و کشور، نباید از نظر دور نگه داشته شود. روزبه کردونی مدیر کل آسیبهای اجتماعی وزارت رفاه نه به سبب مسوولیت رسمی که در کسوت یک فعال سیاسی و اجتماعی استان خوزستان، در گفتوگو با تجارت فردا به این مساله پرداخت. او کارشناسی ارشد خود را در زمینه رفاه اجتماعی و دکترای خود را در رشته محیط زیست دریافت کرده است.
این روزها در شرایطی بهسر میبریم که چالشهای زیستمحیطی و همچنین مشکلات آب و برق در استان خوزستان، در کانون توجه قرار گرفتهاست. به عنوان مدیر دولتی که تحصیلات مرتبط با رفاه اجتماعی و محیط زیست دارید، اقدامات دولت در این استان را کافی میدانید؟
بله، متاسفانه موضوع ریزگردها و آلودگی هوا بار دیگر زندگی مردم استان خوزستان و شهر اهواز را تحت تاثیر قرار داده است. موضوعی دیرپا که بخشی از راهحل آن در داخل و بخشی هم در خارج از مرزهای ایران قرار دارد. در حوزه زیرساخت متاسفانه در هشت سال دولت قبل، کار خاصی در استان صورت نگرفت و البته استفاده بیرویه از منابع آبی، بازده کم آن و روشهای سنتی کشاورزی هم بر میزان ذخایر سفرههای زیرزمینی و حقابه تالابها تاثیر گذاشت و بروز ریزگردها را تشدید کرد. همانطور که مقام معظم رهبری اخیراً در سخنان خود اشاره کردند، هرچه باید در مقاطع قبل برای استان صورت میگرفته و نگرفته، گذشته است و امروز باید هرکاری میتوان برای این استان انجام داد. دولت یازدهم در سه سال و نیم گذشته بیش از توان و ظرفیت خود، برای حل مشکلات تلاش کرده است.
اواخر بهمنماه برای چندمین بار به همراه وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی به استان خوزستان سفر کردیم و ایشان در آبادان تاکید داشت ریزگردها به عنوان غصه ملی ما به حساب میآید و راهکارهایی چون کاشت درخت در مناطق هدف و سرعتبخشی به ایجاد عزم بینالمللی در قالب کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت را مطرح کرد. همچنین گفته شد در بحث لایروبی اروندرود و ایجاد اتاق مشترک میان دو کشور عراق و ایران با مشکلاتی روبهرو هستیم. بارها رئیسجمهور، معاون اول، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، وزرای نفت، نیرو و کشاورزی و مسوولان استانی تاکید کردهاند استان خوزستان، آبادان، خرمشهر، اهواز و همه شهرها و روستاهای این خطه بااهمیت، برای دولت مهم هستند و رئیسجمهور اخیراً در این زمینه دستوراتی صادر کرد. اما همه اینها به دلیل شدت معضل زیستمحیطی استان، کاملاً به نتیجه نرسیدهاند و همشهریان من بحق از وضعیت فعلی گلهمند هستند.
آبگیری تالابهایی چون هورالعظیم و تقویت مالچپاشی و دستوراتی که وزیر نفت برای استخراج در این منطقه دادهاند و البته تلاشی که وزیر امور خارجه برای انتقال حساسیت مساله به همسایگان استان صورت داده، از جمله اقداماتی است که دولت انجام داده است. دکتر ابتکار نیمه بهمنماه به استان آمدند و در حاشیه نشست مشترک کاهش آلودگی هوا و کارگروه ستاد استانی مقابله با ریزگردها که در استانداری خوزستان برگزار شد، تاکید کرد طرحهای توسعهای و عمرانی بزرگ کشور حتماً باید مطالعات ارزیابی زیستمحیطی داشته باشند؛ طرحهای کشت و صنعت و کشاورزی نیز از این امر مستثنی نیستند و حتماً باید مطالعات ارزیابی زیستمحیطی این گونه طرحها نیز انجام شود. همچنین خبر داد که دستگاههای سنجش خوزستان، نشان میدهد تعداد روزهای هوای پاک و سالم در استان افزایش داشته اما این حرکت به صورت تدریجی صورت میگیرد و علت آن هم وقوع توفانهای گرد و غبار است. تالاب هورالعظیم به عنوان کانون گرد و غبار شناخته نمیشود و بیش از 70 درصد این تالاب به تایید تصاویر ماهوارهای آبگیری شده و این موضوع مورد تایید کارشناسان محیط زیست است. مشابه چنین اقداماتی برای تالاب شادگان نیز در دستور کار است. یک کانال انتقال آب از رودخانه کارون به تالاب شادگان در دست اجراست که دولت وعده داده تا اردیبهشت یا خرداد 96 بهرهبرداری شود و آب از این کانال به بخشهای جنوبی تالاب شادگان وارد شود.
باز هم تاکید میکنم با توجه به اهمیت موضوع از همان آغاز به کار دولت تدبیر و امید با حساسیت ویژه رئیسجمهور، موضوع آلودگی هوا در استان خوزستان در دستور کار دولت قرار گرفت و ضمن تشکیل کارگروههای ویژه، سیاستها و تدابیر متعددی برای مواجهه با این چالش زیستمحیطی اتخاذ شد. دولت بهویژه سازمان محیط زیست و استانداری خوزستان ضمن پیگیری اجرای طرحهای مقابله با گردوغبار و تخصیص بودجه ملی برای این منظور، رایزنی با کشورهای همسایه را نیز در دستور کار قرار دادند. در وزارت رفاه هم با توجه به تبعات اجتماعی آلودگی هوا و تاثیرات مخرب آن بر اقشار خاص (نظیر سالمندان و کودکان) با تاکید دکتر ربیعی برنامههای متعددی بهمنظور افزایش آگاهی سالمندان از تبعات ریزگردها و همچنین بررسی آسیبهای اجتماعی مرتبط با آلودگی هوا در حال اجراست.
اواخر بهمنماه برای چندمین بار به همراه وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی به استان خوزستان سفر کردیم و ایشان در آبادان تاکید داشت ریزگردها به عنوان غصه ملی ما به حساب میآید و راهکارهایی چون کاشت درخت در مناطق هدف و سرعتبخشی به ایجاد عزم بینالمللی در قالب کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت را مطرح کرد. همچنین گفته شد در بحث لایروبی اروندرود و ایجاد اتاق مشترک میان دو کشور عراق و ایران با مشکلاتی روبهرو هستیم. بارها رئیسجمهور، معاون اول، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، وزرای نفت، نیرو و کشاورزی و مسوولان استانی تاکید کردهاند استان خوزستان، آبادان، خرمشهر، اهواز و همه شهرها و روستاهای این خطه بااهمیت، برای دولت مهم هستند و رئیسجمهور اخیراً در این زمینه دستوراتی صادر کرد. اما همه اینها به دلیل شدت معضل زیستمحیطی استان، کاملاً به نتیجه نرسیدهاند و همشهریان من بحق از وضعیت فعلی گلهمند هستند.
آبگیری تالابهایی چون هورالعظیم و تقویت مالچپاشی و دستوراتی که وزیر نفت برای استخراج در این منطقه دادهاند و البته تلاشی که وزیر امور خارجه برای انتقال حساسیت مساله به همسایگان استان صورت داده، از جمله اقداماتی است که دولت انجام داده است. دکتر ابتکار نیمه بهمنماه به استان آمدند و در حاشیه نشست مشترک کاهش آلودگی هوا و کارگروه ستاد استانی مقابله با ریزگردها که در استانداری خوزستان برگزار شد، تاکید کرد طرحهای توسعهای و عمرانی بزرگ کشور حتماً باید مطالعات ارزیابی زیستمحیطی داشته باشند؛ طرحهای کشت و صنعت و کشاورزی نیز از این امر مستثنی نیستند و حتماً باید مطالعات ارزیابی زیستمحیطی این گونه طرحها نیز انجام شود. همچنین خبر داد که دستگاههای سنجش خوزستان، نشان میدهد تعداد روزهای هوای پاک و سالم در استان افزایش داشته اما این حرکت به صورت تدریجی صورت میگیرد و علت آن هم وقوع توفانهای گرد و غبار است. تالاب هورالعظیم به عنوان کانون گرد و غبار شناخته نمیشود و بیش از 70 درصد این تالاب به تایید تصاویر ماهوارهای آبگیری شده و این موضوع مورد تایید کارشناسان محیط زیست است. مشابه چنین اقداماتی برای تالاب شادگان نیز در دستور کار است. یک کانال انتقال آب از رودخانه کارون به تالاب شادگان در دست اجراست که دولت وعده داده تا اردیبهشت یا خرداد 96 بهرهبرداری شود و آب از این کانال به بخشهای جنوبی تالاب شادگان وارد شود.
بیشترین آمار مرگومیر در استان خوزستان ناشی از بیماریهای قلبی است و سازمان ثبت احوال کشور نیز خوزستان را در زمره استانهایی که بیشترین مرگ غیرعمد(بیماریهای قلبی و عروقی، سرطان و تومورها، بیماریهای تنفسی و دستگاه عصبی) را دارند معرفی کرده است.
باز هم تاکید میکنم با توجه به اهمیت موضوع از همان آغاز به کار دولت تدبیر و امید با حساسیت ویژه رئیسجمهور، موضوع آلودگی هوا در استان خوزستان در دستور کار دولت قرار گرفت و ضمن تشکیل کارگروههای ویژه، سیاستها و تدابیر متعددی برای مواجهه با این چالش زیستمحیطی اتخاذ شد. دولت بهویژه سازمان محیط زیست و استانداری خوزستان ضمن پیگیری اجرای طرحهای مقابله با گردوغبار و تخصیص بودجه ملی برای این منظور، رایزنی با کشورهای همسایه را نیز در دستور کار قرار دادند. در وزارت رفاه هم با توجه به تبعات اجتماعی آلودگی هوا و تاثیرات مخرب آن بر اقشار خاص (نظیر سالمندان و کودکان) با تاکید دکتر ربیعی برنامههای متعددی بهمنظور افزایش آگاهی سالمندان از تبعات ریزگردها و همچنین بررسی آسیبهای اجتماعی مرتبط با آلودگی هوا در حال اجراست.
وضعیت آلایندهها در استان خوزستان از نظر عدد و رقم به نسبت شهرهای آلوده جهان در چه شرایطی است؟
دو سال قبل نشریه تایم به نقل از موسسه کوارتز، شهر اهواز را بهعنوان آلودهترین شهر جهان اعلام کرد. در گزارش موسسه کوارتز، میزان آلودگی شهرها براساس میزان PM۱۰ محاسبه شده است. PM۱۰ها در زمره ذرات جامد آلودهکننده هوا هستند که دارای قطر کمتر از ۱۰میکرومتر هستند. طبق گزارش موسسه کوارتز (به نقل از سازمان بهداشت جهانی) درحالی که میانگین جهانی ذرات PM۱۰، ۷۱ و میانگین کشوری این ذرات در ایران ۱۲۳ است، میزان ذرات معلق در هوای شهر اهواز حدود ۳۷۲ است که این عدد پنج برابر متوسط جهانی و سه برابر متوسط کشوری است. همینجا باید اضافه شود که طبق دستورالعمل سازمان بهداشت جهانی، میزان قابلقبول PM۱۰ در شهرها باید حدود ۲۰ میکروگرم در مترمکعب باشد که به این ترتیب مشخص است ذرات جامد آلودهکننده هوا در اهواز نزدیک به ۲۰ برابر حد مجاز است. با این وصف وقتی اعلام شد اهواز آلودهترین شهر دنیاست و ذرات آلوده در این شهر ۲۰ برابر بیشتر از حد مجاز است، یعنی سلامتی شهروندان اهوازی نیز در خطر جدی قرار دارد. در این میان موضوع بسیار مهمی که درخصوص میزان PM۱۰ در شهر اهواز باید مورد توجه باشد، افزایش چشمگیر آن ظرف مدت ۱۰سال گذشته است. طبق
آمار بانک جهانی، میزان PM۱۰ در شهر اهواز در سال ۱۹۹۹، حدود ۸۰ میکروگرم بر مترمکعب بوده است. مقایسه این رقم با عدد اعلامشده در سال ۲۰۰۹ (۳۷۲) نشان میدهد در یک بازه زمانی ۱۰ساله میزان آلودگی هوا در شهر اهواز 5 /4 برابر شده است و محیطزیست کشور در بازه زمانی ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۲ از رتبه هشت به رتبه ۲۱ نزول کرده است.
اثرات منفی این میزان آلودگی هوا بر سلامتی و زیست معمول شهروندان استان در چه مواردی مشاهده شدهاست؟
تاثیر PM۱۰ بر سلامتی، از تاثیر مخرب بر مغز تا سرطان ریه، آسم، برونشیت، حمله قلبی، افزایش فشار خون و کاهش سطح اکسیژن را دربرمیگیرد. در حوزه اجتماعی هم تبعات سنگینی دارد و بر گروههای خاص نظیر کودکان و سالمندان مخربتر است. برخی اخبار و گزارشها درخصوص استان خوزستان و شهر اهواز هم این نگرانیها را تشدید میکند. برای مثال اعلام شده بیشترین آمار مرگومیر در استان خوزستان ناشی از بیماریهای قلبی است و سازمان ثبت احوال کشور نیز خوزستان را در زمره استانهایی که بیشترین مرگ غیرعمد (بیماریهای قلبی و عروقی، سرطان و تومورها، بیماریهای تنفسی و دستگاه عصبی) را دارند معرفی کرده است.
گستره تبعات اجتماعی و سیاسی بحران محیط زیست خوزستان را چگونه ارزیابی میکنید؟
در همه جای دنیا آسیبهای اجتماعی وقتی با معضلاتی مانند کاستیهای محیط زیستی، آلودگی، خشکسالی و... ترکیب شوند تبعاتی به همراه میآورند که گاهی به حوزه سیاسی و امنیتی هم کشیده میشود. آمار بالای زنان سرپرست خانوار، رتبه نخست کشور در مصرف مواد مخدر و بالاترین نرخ دانشآموز بازمانده از تحصیل از جمله مشکلات خوزستان در موضوع آسیبهای اجتماعی است.
تحقیقات نشان میدهد ریزگردها بر آسیبهای اجتماعی و افزایش خشونت تاثیر مستقیم دارد و استان خوزستان جزو استانهای رده نخست کشور در این زمینه است و بالاترین نرخ مرگومیر غیرعمد و سکته عروقی را دارد. 33 هزار سرپرست خانوار طبق آمار زیرپوشش سازمان بهزیستی این استان هستند. خوزستان جزو چهار استان دارای بالاترین نرخ بازماندگان از تحصیل در کشور است. به عنوان مثال، در مقطع ابتدایی ما در ششماهه گذشته آمار بازماندگان از تحصیل با موقعیت جغرافیایی بیشتر در مناطق دوزبانه دیده میشود و چهار برابر دیگر مناطق یکزبانه است. بازماندگان از تحصیل استان خوزستان، 12 هزار کودک در مقطع ابتدایی هستند که البته در بهمنماه با اعطای مشوقهایی برای بازگشت 12 هزار کودک بازمانده از تحصیل اقداماتی انجام شده است.
وضعیت خوزستان را مقایسه کنید با چند دهه قبل که استانی مهاجرپذیر بود و به دلیل صنعت نفت و سایر صنایع و وجود بندرهای فعال، مردم از اقصی نقاط ایران در جستوجوی کار به این خطه میآمدند. امروز متاسفانه به دلیل همان مشکلاتی که نام برده شد، در زمره استانهای مهاجرفرست قرار گرفته است.
تحقیقات نشان میدهد ریزگردها بر آسیبهای اجتماعی و افزایش خشونت تاثیر مستقیم دارد و استان خوزستان جزو استانهای رده نخست کشور در این زمینه است و بالاترین نرخ مرگومیر غیرعمد و سکته عروقی را دارد. 33 هزار سرپرست خانوار طبق آمار زیرپوشش سازمان بهزیستی این استان هستند. خوزستان جزو چهار استان دارای بالاترین نرخ بازماندگان از تحصیل در کشور است. به عنوان مثال، در مقطع ابتدایی ما در ششماهه گذشته آمار بازماندگان از تحصیل با موقعیت جغرافیایی بیشتر در مناطق دوزبانه دیده میشود و چهار برابر دیگر مناطق یکزبانه است. بازماندگان از تحصیل استان خوزستان، 12 هزار کودک در مقطع ابتدایی هستند که البته در بهمنماه با اعطای مشوقهایی برای بازگشت 12 هزار کودک بازمانده از تحصیل اقداماتی انجام شده است.
اگر بخواهیم این نوع تبعات اجتماعی منفی را که از بحرانهای زیستمحیطی استان خوزستان و دیگر شهرهای آسیبدیده ایران ریشه میگیرد با کشورهایی مقایسه کنیم که درگیر مشکلاتی از این دست هستند، آیا مابهازایی وجود دارد؟ یعنی در این کشورها تا چه حد نارضایتی مردم از مشکلات محیط زیست در مسائل سیاسی و اجتماعی آنها تاثیر گذاشته است؟
به عنوان مثال بررسی بحرانهای زیستمحیطی در سالهای پیش از 2011 نشان میدهد چالشهای محیط زیست به ویژه تغییرات اقلیمی باعث بروز قحطی در سوریه، افزایش فقر مطلق در بین مردم این کشور و افزایش شکاف اجتماعی بین شهروندان سوری و دولت بشار اسد شد. این موضوع همراه با ضعف در مدیریت این معضل، از عوامل اتفاقات پنج سال قبل در سوریه بود. نتیجه این شرایط، موج عظیم مهاجرت در سوریه بوده است. در واقع سالهای 2006 تا 2011 سوریه یکی از سختترین خشکسالیهای سدههای اخیر را شاهد بود. انستیتو صلح و اقلیم در آن مقطع گزارش داد بیش از 60 درصد زمینهای کشاورزی در سوریه در آن مقطع، با یکی از بدترین خشکسالیهای درازمدت و سختترین نابودی محصولات کشاورزی مواجه بودند. گاری نبهان اکولوژیست، در مقالهای که در ژانویه 2010 منتشر کرد این پدیده را بدترین خشکسالی چندین قرن اخیر توصیف کرد. سازمان ملی اقیانوسی و جوی ایالات متحده آمریکا در تحقیقی که سال 2011 در فصلنامه اقلیم منتشر کرد با ارائه شواهد و مشاهدات متعدد این خشکسالی را با تغییرات اقلیمی مرتبط دانست. تبعات این پدیده محیط زیستی بر مردم سوریه بسیار تکاندهنده بود. صلیب سرخ جهانی در سال
2009 گزارش داد 800 هزار سوری بر اثر خشکسالی بهطور کامل امکان تامین معیشت خود را از دست دادهاند و حدود یک میلیون نفر هم در ناامنی غذایی به سر میبرند. در سال 2011 طبق تخمین سازمان ملل گلهداران سوریه 85 درصد احشام خود را از دست دادهاند که این موضوع یک و نیم میلیون نفر از مردم را تحت تاثیر قرار داد. سازمان ملل متحد در گزارش دیگری برآورد کرد که بیش از سه میلیون نفر از مردم سوریه بر اثر خشکسالی و قحطی دچار فقر کامل شدهاند. نیویورک تایمز هم در اکتبر 2010 گزارش داد که بیش از 50 هزار نفر از سوریها در این سال از روستا به شهر عزیمت کردهاند. دولت سوریه در سالهای پیش از خشکسالی نیز با برنامهریزی غلط موجب از بین رفتن آبهای زیرزمینی هم شده بود. در آن سالها، دولت سوریه با تشویق تکنیکهای ناکارآمد آبیاری نهتنها 15 میلیارد دلار در این پروژهها هزینه کرد بلکه سبب شد کشاورزان به سمت مصرف بیرویه آبهای زیرزمینی روی بیاورند. طبق اعلام مرکز ملی سیاستگذاری کشاورزی سوریه بین سالهای 1999 تا 2007 شمار چاههای آب حفرشده از 130 هزار به 213 هزار افزایش یافت که این امر سبب شد در دوران خشکسالی نقاط مختلف کشور با کاهش
سطح آبهای زیر زمینی مواجه شود.
۳۳ هزار سرپرست خانوار طبق آمار زیر پوشش سازمان بهزیستی این استان هستند. رتبه نخست کشور در مصرف مواد مخدر و بالاترین نرخ دانشآموز بازمانده از تحصیل از جمله مشکلات خوزستان در موضوع آسیبهای اجتماعی است.
به جز سوریه که یک کشور آسیایی است در قارههای دیگر وضعیت تبعات منفی اجتماعی و سیاسی حاصل از بحران محیط زیست، چگونه است؟
در آفریقا زندگی بیش از ۶۵۰ میلیون نفر که وابسته به کشاورزی هستند، بهدلیل بحرانهای آبی، دچار چالشهای اساسی شده است. مطالعات نشان میدهد تا سال ۲۰۵۰، ریسک و خطر گرسنگی تحتتاثیر چالشهای زیستمحیطی، بیش از ۲۰ درصد افزایش یابد و پیشبینی میشود در سال ۲۰۵۰ با افزایش ۲۱ درصدی کودکانی که دچار سوءتغذیه هستند، روبهرو شود. مهاجرتهای ناشی از بحرانهای محیط زیست نیز یکی دیگر از تبعات اجتماعی غیرقابلانکار محیطزیست است. واژه مهاجران زیستمحیطی برای اولین بار در سال ۱۹۷۰ به حوزه عمومی وارد شد و سپس در سال ۱۹۸۵ تحت برنامه پیشرفت و توسعه سازمانملل متحد (UNDP) مورد استفاده و توجه جدیتر قرار گرفت. امروزه برخی برآوردها بیانگر این است که بیش از ۲۰۰ میلیون نفر بر اثر تغییرات اقلیمی و بحران محیط زیستی، ناگزیر به مهاجرت از سرزمین خود خواهند شد. تحولات مختلف زیستمحیطی نظیر خشکسالی، کمآبی، ازبینرفتن محصولات کشاورزی و افزایش ناامنی غذایی، از جمله عواملی هستند که موجب جابهجایی جمعیت میشوند. این جمعیت مهاجر در حالی به مقصد جدید خود میرسند که اغلب دچار فقر، فاقد سرمایه کافی و بدون جا و مکان هستند و بعضاً هیچ چارهای جز
اسکان در سکونتگاههای غیررسمی ندارند. اقامت در حاشیهها و سکونتگاههای غیراستاندارد، خود باعث افزایش خطر و ریسک برای سلامت این مهاجران و افزایش خشونت میشود، آلودگیها را افزایش میدهد و یک چرخه تولید فقر، خشونت و آسیب را تولید میکند. نکته مهمی که باید به آن دقت شود، این است که با اینکه اتفاقات شدید زیستمحیطی نظیر گردباد، سونامی و تندباد توجه بیشتری را از سوی افکار عمومی و رسانهها جلب میکنند، اما تغییرات ملایم زیستمحیطی نظیر کویرزایی و فرسایش خاک که ظاهراً چشمگیر نیستند و کمتر مورد توجه رسانهها و فضای عمومی قرار میگیرند، تاثیرات بهمراتب بیشتری بر جابهجایی جمعیت دارند. برای نمونه، بین سالهای ۱۹۷۹ تا ۲۰۰۸ بیش از ۷۸۰ میلیون نفر تحتتاثیر توفان قرار گرفتند درحالیکه در همین مدت، بیش از یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون نفر تحتتاثیر خشکسالی بودهاند.
با این توضیح مساله مهاجرت به دلیل وضعیت نامناسب استان خوزستان میتواند تبعات منفی اجتماعی در این منطقه ایجاد کند؟
حتماً. وضعیت خوزستان را مقایسه کنید با چند دهه قبل که استانی مهاجرپذیر بود و به دلیل صنعت نفت و سایر صنایع و وجود بندرهای فعال، مردم از اقصی نقاط ایران در جستوجوی کار به این خطه میآمدند. امروز متاسفانه به دلیل همان مشکلاتی که نام برده شد، در زمره استانهای مهاجرفرست قرار گرفته است. رشد مهاجرت بیرویه تبعات نامناسبی برای جوامع مختلف ایجاد میکند. در سفر اخیر دکتر ربیعی به استان، وزیر هم اشاره کرد اگر فاز دوم پالایشگاه آبادان به بهرهبرداری برسد حدود 7 تا 10 هزار شغل جدید ایجاد خواهد شد. سند اشتغال برای استان باید تدوین شود. چهار و نیم میلیون دانشجو روانه بازار کار شدهاند. یک زمانی ایجاد 200 هزار شغل در سال کافی بود، اما اکنون باید در سال یک میلیون و 300 هزار شغل در کشور ایجاد شود. تقویت آموزش فنیوحرفهای در استان یک ضرورت است و این منطقه از لحاظ صنعت، بستهبندی محصولات و حملونقل دارای ظرفیتهای اشتغال است.
به نظر شما کدام راهحل برای معضلاتی که اشاره کردید، مناسبتر است؟
من بهطور معمول از زاویه سیاستی به هر حوزهای نگاه میکنم. اگر قرار باشد سیاست یا برنامهای درخصوص تبعات وضعیت تالاب هامون، دریاچه ارومیه و گردوخاکهای استان خوزستان تدوین شود، انجام مطالعات دقیق اجتنابناپذیر است. دانشگاهیان، رسانههای جمعی، فعالان مدنی و سیاستگذاران و مسوولان باید در یک گفتوگوی اجتماعی وارد شوند و ابعاد مختلف این پدیده را تبیین کنند تا این موضوع ابتدا به عنوان یک مساله سیاستی (Policy problem) شناخته و سپس با جلب توجه افکار عمومی، به یک دستور کار سیاستی (Policy agenda) تبدیل شود.
دیدگاه تان را بنویسید