کسانی که میتوانند
استخدام معلمان
چگونه میتوان تدریس را به حرفهای تبدیل کرد که افراد جاهطلب را جذب کند؟ شغلی را تصور کنید که در آن عالی بودن نقشی در افزایش حقوق یا ارتقای شغلی ندارد و ناکامی و بیلیاقتی نیز به معنای اخراج و از دست دادن کار نیست.
چگونه میتوان تدریس را به حرفهای تبدیل کرد که افراد جاهطلب را جذب کند؟ شغلی را تصور کنید که در آن عالی بودن نقشی در افزایش حقوق یا ارتقای شغلی ندارد و ناکامی و بیلیاقتی نیز به معنای اخراج و از دست دادن کار نیست. حقوق و دستمزد در مقابل مدرک و صلاحیت اندک است اما در مقابل تعطیلات طولانی هستند و مستمری بازنشستگی نیز برقرار است. تدریس باید حرفهای برای افراد سختکوش انسان دوست باشد که قصد دارند چشمانداز زندگی کودکان را بهبود بخشند. اما به نظر میرسد در اغلب موارد نظامهای آموزشی افرادی با تواناییهای متوسط را جذب میکنند. بسیاری از معلمان مکزیکی شغل خود را به ارث بردهاند، معلمان برزیلی حقوقی کمتر از سایر کارمندان دارند و زودتر بازنشسته میشوند. یکچهارم از معلمان هندی در روزهای مدرسه وقت تلف میکنند. در نیویورک اخراج معلمان آنقدر دشوار است که حتی کسانی را که به دزدی یا کتک زدن متهم هستند فقط از دانشآموزان جدا و با حفظ حقوق و دستمزد به کارهای اجرایی منصوب میکنند.
میتوان افراد برجستهای را حتی در بدترین نظام مدرسهای پیدا کرد اما در حالی که معلمان تنبل و بدون لیاقت از زیر کار در میروند افراد متعهد انگیزه خود را از دست میدهند. نظرسنجیها نشان میدهد در آمریکا و بریتانیا تعهدات اخلاقی رو به کاهش هستند. معلمان خسته و بیانگیزه بریتانیا در همایشها و گفتوگوهای آنلاین به یکدیگر یادآوری میکنند که زمان اندکی تا پایان تعطیلات تابستانی باقی مانده است و تا بازنشستگی نیز چند سال دیگر فاصله دارند. تعجبی ندارد که درس خواندن برای دانشآموزان سختتر شده است. خوبی مدرسه به خوبی کارکنان آن بستگی دارد.
با وجود این میتوان افراد سختکوش و جاهطلب را به تدریس ترغیب کرد. فنلاند دستمزدی متوسط به معلمان میدهد اما آنها را به خوبی مدیریت میکند. برای هر شغل معلمی 10 فارغالتحصیل دانشگاه متقاضی هستند. کره جنوبی معلمان مدارس را از میان پنج درصد فارغالتحصیلان ممتاز دانشگاهها برمیگزیند و به آنها حقوق بالایی را وعده میدهد. در هر دو کشور معلمان از احترام بسیار بالایی برخوردار هستند. نتایج آموزشی هر دو کشور نیز در جهان بهترین است.
اما کاهش احترام معلمان نمیتواند مانع ورود افراد جاهطلب به کلاسهای درسی شود. برنامه «تدریس برای آمریکا» که فارغالتحصیلان برجسته دانشگاههای ممتاز را برای یک دوره دوساله تدریس به مدارس مشکلدار کشور اعزام میکند اکنون مورد توجه و اقبال بسیاری از کشورهای دیگر قرار گرفته است. بسیاری از معلمان و کادر علمی این برنامه جذب بخش خصوصی میشوند اما تعداد زیادی نیز در حرفه تدریس باقی میمانند. نسخه بریتانیایی این برنامه با عنوان «ابتدا تدریس» معیارهای آموزشی را در شهر لندن ارتقا داده و اکنون یکی از پرجاذبهترین کارفرمایان برای فارغالتحصیلان دانشگاهی است. این طرحها کوچک هستند اما نشان میدهند هرگاه تدریس در قالب کاری دشوار اما پربازده معرفی شود بسیاری از نخبگان خواستار آن خواهند شد.
گسترش این نوع تحول و انقلاب به کل حرفه تدریس مستلزم حذف مزیتهایی است که نصیب افراد تنبل میشود. علاوه بر این باید شرایط را نیز برای افراد سختکوش جذاب کرد. این کار میتواند از طریق افزایش حقوق یا مزایا و مستمریهای سخاوتمندانه انجام گیرد. میتوان معلمان را تشویق کرد از فرصت تعطیلات برای کمک به دانشآموزان مردودی یا عقبمانده از درسها استفاده کنند. شرایط سختتر استخدام و پذیرش معلمان نیز میتواند جایگاه این شغل را در جامعه بالا ببرد و متقاضیان بهتری را جذب کند. افزایش حقوق باید بر مبنای شایستگی باشد نه سالهای خدمت. و افراد دارای عملکرد پایین نیز باید کنار گذاشته شوند.
تنها مانع این کار ممکن است اتحادیهها باشند. آنها از معلمان از زیر کار دررو حمایت میکنند. در شهر واشنگتن هنگامی که مدیران مدارس به معلمان دستمزد بیشتری را در قبال امنیت شغلی کمتر پیشنهاد دادند اتحادیه معلمان اعتراض کرد.
اقدامات کلامی
اما ائتلافی رو به رشد در مقابل اتحادیهها شکل گرفته است. مسوولان اداره کشور و موسسات خصوصی که برنامه تدریس برای آمریکا را تدوین کردهاند در این گروه قرار میگیرند. آنها میدانند موفقیت در مدارس مشکلدار چه هزینهای دارد و چه اندازه طول میکشد تا این موفقیت به یک هنجار اجتماعی تبدیل شود. آنها میدانند که معلمان خوب بیش از هر چیز به همکاران خوب نیاز دارند. با افزایش تعداد و تاثیرگذاری معلمان شایسته، این افراد سزاوار دریافت مزایا و قراردادهای کاری بهتر هستند. معلمان خوب شایستگی دریافت مزایا را دارند و دانشآموزان نیز به چنین معلمانی احتیاج دارند.
منبع: اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید