تاریخ انتشار:
آنچه مضر است تبدیل شدن پوپولیسم به استراتژی سیاسی است
پوپولیسم اندکش بد نیست
پوپولیسم یا عوامگرایی در فضای سیاسی ایران به فحش بدل شده است. اما پوپولیسم همیشه بد نیست. اساساً دموکراسی و سیاست انتخاباتی، سطح مشخصی از پوپولیسم را اقتضا میکند. توده مردم همیشه به سیاست و سیاستمداران بدبین هستند. آنها معتقدند سیاست آکنده از منفعتجویی و قدرتطلبی است و در نهایت کسی به فکر مردم نیست.
آیا عملکرد وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دولت فعلی پوپولیستی است؟ پاسخ به این سوال نیازمند ذکر یک مقدمه نسبتاً طولانی است.
پوپولیسم یا عوامگرایی در فضای سیاسی ایران به فحش بدل شده است. اما پوپولیسم همیشه بد نیست. اساساً دموکراسی و سیاست انتخاباتی، سطح مشخصی از پوپولیسم را اقتضا میکند. توده مردم همیشه به سیاست و سیاستمداران بدبین هستند. آنها معتقدند سیاست آکنده از منفعتجویی و قدرتطلبی است و در نهایت کسی به فکر مردم نیست. به همین دلیل غالباً دیواری از بیاعتمادی میان تودهها و سیاستمداران وجود دارد. در چنین فضایی اندکی پوپولیسم به کوتاه شدن یا دستکم بلندتر نشدن این دیوار کمک میکند و این به خودی خود چیز بدی نیست.
در کشورهایی که با معیارهای متعارف دموکراتیک شناخته میشوند سیاستمداران عموماً مایهای از پوپولیسم را در برنامهها و رفتارهای خود دارند. مثلاً انتخابات در آمریکا یکی از پرتماشاچیترین نمایشهای پوپولیستی است. همین وضعیت را در بسیاری کشورهای اروپایی میتوان دید. اساساً کسی که محتاج رای مردم است نمیتواند هیچگاه به ساز آنها نرقصد و نمایش مورد علاقه آنها را بازی نکند. در سیاست گاه باید نمایش داد و این اصلاً چیز بدی نیست. مردم اگر احساس کنند هستند کسانی در میان سیاستمداران که به خواستههای آنها (که شاید اشتباه و سادهانگارانه هم باشند) توجه میکنند یا ببینند که برخی از دولتمردان به تمایلات آنها بال و پر میدهند (حتی در ظاهر) چنین حسی به ایجاد سطحی از اعتماد بین عوام و نخبگان سیاسی کمک میکند و این برای بقای انگیزه سیاستورزی و مشارکت سیاسی ضرورت دارد.
به هر حال پوپولیسم همیشه بد نیست. سیاستمداری که پوپولیسم را به عنوان یک تاکتیک برای جلب اطمینان مردم در مقاطع سخت به کار میبرد و از این ابزار برای پیشبرد اهداف بلندمدت مفید به حال ملت استفاده میکند، بد نیست. آنچه مضر است تبدیل شدن پوپولیسم به استراتژی سیاسی است. سیاستمداری که پوپولیسم را به تنها استراتژی کسب و حفظ قدرت بدل کرده و در همه انتخابهای کلیدی عوامفریبانهترین تصمیمات را اتخاذ کند صرفاً به این دلیل که محبوب تودهها باشد چنین سیاستمداری خطرناک و مستحق سرزنش است. چنین سیاستمداری نهتنها تصمیمهای اشتباه میگیرد و مملکت را به بیراهه میبرد بلکه در بلندمدت آسیب بیشتری هم به اعتماد عمومی مردم میزند.
حال با چارچوب فوق، بهتر میتوان درباره عملکرد وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دولت فعلی قضاوت کرد. شکی نیست وزیر فعلی به برخی اقدامات پوپولیستی علاقه دارد. مثلاً اطلاعرسانی برخی عملهای جراحی وزیر که با نیت خیرخواهانه در مناطق محروم انجام میشود قطعاً یک عمل پوپولیستی است. یک وزیر بهداشت خوب کسی نیست که خوب عمل چشم انجام دهد یا عملهای رایگان برای افراد بیبضاعت انجام دهد. این کار خوبی است که بسیاری از پزشکان حاذق و خیرخواه انجام میدهند بیآنکه اداره روابط عمومی و تیم خبرنگاران را کنار خود داشته باشند و وزیر هم با چنین کارهایی وزیر بهتری نمیشود.
همچنین مصاحبههای مکرر وزیر درباره فشار به شرکتهای بیمه برای پوشش هزینههای درمان هم یک اقدام پوپولیستی است. شرکتهای بیمه بنگاههای اقتصادی هستند و نمیتوان از آنها انتظار داشت بدون داشتن منطق اقتصادی پوشش بیمهای خود را گسترش دهند. وزیر به جای مصاحبه و تبلیغات بهتر است برای ایجاد زمینههای قانونی و سیاستگذاری معقول و پایدار برای اقتصادی شدن خدمات بیمه درمان و نیز بیمههای تکمیلی این حوزه تلاش کند و اگر این کار را میکند دیگر نیازی به مصاحبه و سخنرانی نیست. نمونه دیگر مصاحبههای متعدد وزیر علیه دریافت حقالزحمههای خارج از ضوابط توسط پزشکان یا به قول معروف «زیرمیزی» است. تقریباً همه کسانی که دکتر هاشمی را از قبل از دوران وزارت میشناسند میدانند دریافتهای خود او و نیز پزشکان شاغل در کلینیکهای متعلق به او در تمام این سالها در چارچوب تعرفههای قانونی نبوده است. البته از این بابت اشکالی متوجه ایشان نبوده و نیست. حق هر پزشکی است که متناسب با تخصص خود دریافت داشته باشد. اشکال در فرهنگی است که چشم دیدن ثروت دیگران را ندارد و نیز مقصر سیستم بیمهای ناکارآمدی است که عمده بار هزینه را بر دوش بیمار
میگذارد.
مثالهای دیگری هم از تمایل وزیر بهداشت به پوپولیسم وجود دارد. اما آیا همه اینها را باید بد دانست؟ چنین گمان نمیکنم. هنوز دوز پوپولیسم در رفتار وزیر بهداشت به سطح ناپسند نرسیده و در سطح فعلی به نظر میرسد فوایدش از مضراتش بیشتر باشد. البته بزرگترین چالش پوپولیستی دولت فعلی در عرصه اقتصاد، اجرای طرح تحول نظام سلامت است که هنوز مشخص نیست طرح دولت برای تامین منابع مالی آن چیست. آنچه میبینیم مصاحبههای مکرر وزرای بهداشت و رفاه و همکاران آنها در تبلیغ اجرای موفق طرح است. ولی اطلاعات چندانی از مطالعات اقتصادی پشتیبان این طرح منتشر نشده تا بتوان عملی بودن یا نبودن آن را ارزیابی کرد.
البته اگر اطلاعات جستهگریخته موجود درباره این طرح را در کنار سه واقعیت قابل مشاهده یعنی کاهش قیمت نفت، تداوم تحریمها و استمرار پرداخت ماهانه بیش از سه هزار میلیارد تومان یارانه نقدی قرار دهیم به نظر نمیرسد دولت توان مالی اجرای بلندمدت و پایدار این طرح را داشته باشد. با این حال هنوز هم برای قضاوت زود است ضمن اینکه کمکاری تیم اقتصادی دولت در ارائه اطلاعات در خصوص شیوه تامین مالی این طرح را هم نباید به پای وزیر بهداشت گذاشت. منطقاً چنین طرح عظیمی در ستاد اقتصادی دولت به دقت بررسی و تایید شده و اساساً وزیر بهداشت نمیتواند بهتنهایی تصمیمگیرنده درباره اجرای چنین طرحی باشد. بهتر است نقدها در خصوص این طرح متوجه تیم اقتصادی دولت باشد که به صورت جدی برنامه اقتصادی دولت برای اجرای این طرح را منتشر نمیکند. این روزها در بحث گرد و غبار خوزستان هم از وزیر بهداشت انتقاد میشود که چرا به جای ریاست سازمان حفاظت محیط زیست به خوزستان سفر کرده است. انتقادی که وارد به نظر نمیرسد. اگرچه انتقادهای متعددی به دولت و سازمان محیط زیست (چه در این دوره و چه در دوران دولتهای قبل) وارد است اما سفر وزیر بهداشت به خوزستان به
عنوان نماینده دولت تصمیم درستی بود. سازمان محیط زیست و وزارت نیرو و دیگر نهادهای ذیربط مسوولیت پیشگیری از بروز چنین شرایطی را بر عهده دارند اما وقتی که بحران رخ داده و جان مردم به خطر افتاده چه نهادی غیر از وزارت بهداشت مسوول رسیدگی به مردم آسیبدیده است؟ طبیعی است که نیاز فوری مردمی که دچار مشکلات تنفسی و بیماری شدهاند خدمات درمانی و بهداشتی است. سفر رئیس سازمان محیط زیست چه کمکی به رفع مشکل فوری مردم آسیبدیده میکند؟ اگر وزیر بهداشت به واسطه برخی رفتارهای پوپولیستی پیشین، سرمایهای تبلیغاتی برای خود ایجاد کرده چه اشکالی دارد که دولت از این سرمایه در چنین شرایط بحرانیای استفاده کند؟
در نگاه بلندمدت هم، دولت فعلی دولت ریاضت است، دولتی است که باید فشار و سختی را بر مردم تحمیل کند تا بتواند (اگر بتواند!) خرابیهای ناشی از دولت پیشین را تا حدودی ترمیم کند. از نظر سیاسی چنین دولتی نیازمند اندکی پوپولیسم است. تجربه انتخابات اخیر یونان را نگاه کنید. چهار سال پیش یونان در آستانه ورشکستگی قرار داشت. اتحادیه اروپا به یونان (و چند کشور دیگر) به چشم فرزند تنبل و تنپروری نگاه میکرد که از مزایای عضویت در اتحادیه بهره میبرد ولی جز زیان و بدهی فایدهای برای بقیه اعضا ندارد. فشارهای سیاسی و ترس از ورشکستگی مردم را وادار کرد به اجزای حامی ریاضت اقتصادی و انضباط مالی رای دهند. اما چهار سال نشد که همان مردم از ریاضت و سختی خسته شدند و به دامان پوپولیستها افتادند.
مردم ایران هم مانند همه مردم دنیا آماده تحمل سختی نیستند. آنها دوست ندارند بپذیرند که برآمدن دولت پیشین ناشی از اشتباه آنها بوده و جبران این اشتباه هزینههایی دارد. در چنین شرایطی دولت روحانی چارهای ندارد جز اینکه گاهی به خواست عوام تن دهد. به خصوص که دولت فعلی دارای پایگاه طبقاتی مشخصی هم نیست و پشتوانه سیاسی شکنندهای دارد. در چنین شرایطی مقدار اندکی پوپولیسم نهتنها بد نیست بلکه ضروری است. طبیعی است که روشنفکران و رسانهها و کارشناسان از چنین اقداماتی انتقاد کنند به خصوص که تجربه دولت قبل هم پیشرو است. آنها باید هم انتقاد کنند تا پوپولیسم به سنت سیاسی رایج (دست کم رایجتر از اینکه هست) بدل نشود. اما دولت هم چارهای ندارد جز اینکه کمی پوپولیست باشد تا بتواند در جلب آرای عمومی در انتخابات مجلس آتی و حفظ حمایت مردمی شکنندهای که دارد موفق عمل کند. البته باید توجه داشت که این چارچوب نگاه صرفاً در عرصه اقتصاد قابل فهم است و برای ارزیابی سیاستهای دولت در عرصه سیاست و فرهنگ نمیتوان از چنین چارچوبی استفاده کرد.
دیدگاه تان را بنویسید