شناسه خبر : 37955 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

خشکسالی و سیلاب همزمان

حمیدرضا خدابخشی از اثر خشکسالی و تغییر اقلیم بر رودخانه‌ها می‌گوید

خشکسالی و سیلاب همزمان

حمیدرضا خدابخشی متخصص آب معتقد است: آورد کارون از نظر میزان کاهش در 50 سال اخیر بی‌سابقه است. آورد رودخانه‌ها یکی از پارامترهای مهم در تشخیص زندگی و مرگ رودخانه‌هاست. میزان کشت‌های روی کارون از جمله توسعه نیشکر و استقرار صنایع روی این رودخانه زیاد است. از سوی دیگر آب شرب بسیاری از شهرهای استان خوزستان که حدود 70 درصد جمعیت استان را شامل می‌شود از طریق این رودخانه تامین می‌شود.

♦♦♦

  رودخانه کارون نمادی از وضعیت مدیریت آب در ایران است. پرآب‌ترین رود ایران که الان در آستانه خشکیدن است نشان می‌دهد وضعیت آب از آنچه فکر می‌کردیم بدتر است. دلایل خشکیدگی کارون چیست و الان از نظر میزان آب چه موقعیتی دارد؟

آورد کارون از نظر میزان کاهش در 50 سال اخیر بی‌سابقه است. آورد رودخانه‌ها یکی از پارامترهای مهم در تشخیص زندگی و مرگ رودخانه‌هاست. این وضعیت بیانگر این است که آن تغذیه‌ای که باید در سرچشمه‌ها و آب‌های زیرزمینی یا ذخیره برفی برای ورود به کارون صورت می‌گرفته، آن اندازه که باید نبوده است. در نتیجه کاهش دبی (بده) را شاهد هستیم. وضعیت کارون نشان می‌دهد وضعیت در استان‌های بالادستی نیز وضعیت مطلوبی نیست و صرفاً مربوط به ورود رود به استان خوزستان نیست. رودخانه دز نیز به عنوان سرشاخه کارون بزرگ وضعیت بسیار نامطلوبی دارد. 40 کیلومتر بالاتر از اهواز دز به کارون اضافه می‌شود و کارون بزرگ را تشکیل می‌دهند. شرایط اکنون کارون در واقع بیانگر آن است که نه در سرشاخه خرسان، نه در کوهرنگ و نه در رودخانه بختیاری و نه رودخانه سزار (دو رودخانه آخر سرشاخه‌های دز هستند) وضعیت مطلوبی از لحاظ میزان آورده از چشمه‌ها ندارند. واقعیت این است که شرایط اکنون رودخانه‌ها شرایط بی‌سابقه‌ای است. میزان بارش‌ها نیز نه‌تنها به اندازه سال‌های نرمال نبوده بلکه بسیار کم بوده است. البته سدها در تابستان بیشتر به آب‌های زیرزمینی تکیه دارد. بنابراین در تابستان آورد رودخانه‌ها در ایران حاصل از بارش باران نیست. اگرچه چنانچه برفی ذخیره شده باشد در تابستان برای ما بسیار باارزش است. شیوه آبگیری سدها نیز اینچنین است که از آذرماه به صورت پلکانی مخازن سدها شروع به آبگیری می‌کنند و مقادیری از مخزن را بر اساس چشم‌اندازهایی که برای بارش در آینده وجود دارد خالی نگه می‌دارند. خالی نگه داشتن بخشی از مخزن سدها به عنوان ذخیره‌های نهایی در نظر گرفته می‌شود تا تحت عنوان سیلاب وارد سد شود. اما امسال متاسفانه سیلابی وارد سدها نشد. یعنی در پله‌های آخر نه‌تنها آن میزان ظرفیتی که برای ورود سیلاب در مخزن سدها نگه داشته بودیم، پر نشد بلکه به دلایل مختلف که بخشی از آن دلایل برای ما پنهان است و به نظر می‌آید علت‌های خاصی در سال‌های 1399 و 1400 داشته، وزارت نیرو خارج از برنامه تولیدات انرژی نیز آب سدها را از ما گرفته است. البته تولید انرژی با تخلیه مخازن سدها صورت می‌گیرد. یعنی در شرایطی که ما مخازن را خالی نگه داشته باشیم که سیلاب‌ها را به تله بیندازیم نه‌تنها سیلاب وارد مخزن نشده بلکه سیستم دیسپاچینگ ملی (توزیع) خارج از نوبت از سدها برق طلب کرده است. دلایل گوناگونی می‌تواند وجود داشته باشد که البته نباید بحث‌های محرمانگی را از نظر دور داشت. معمولاً ما در زمستان به کمبود منابع و انرژی نمی‌خوریم که بخواهیم برق تولید کنیم. ولی شرایطی که به آن مبتلا هستیم بخشی از آن متاثر از شرایطی است که در زمستان برای گرفتن برق به وجود آمده است.

  آیا پیش‌بینی‌های سازمان هواشناسی درباره بارش باران و برداشت سیلاب سال آبی جاری در این حد بوده که باعث شده متولیان سدها، برای مهار سیلاب‌ها جا برای ذخیره پشت سد نگه دارند؟

بله، بر اساس میزان بارندگی‌هایی که در فصول مختلف و ماه‌ها داریم و بر اساس آمارهای موجود تخمین زده می‌شود که به احتمال زیاد در این ماه‌های خاص مثلاً، بازندگی‌هایی وجود داشته باشد که به میزان مشخصی سیلاب روانه سدها کند. بنابراین وقتی بارندگی مورد انتظار در بالادست سدها اتفاق نمی‌افتد، آن مخازن خالی نگه داشته‌شده برای به تله‌اندازی آن میزان سیلاب و حجم آب همراه سیلاب، پر نمی‌شود و بنابراین مخزن خالی می‌ماند. به دلیل تکرار واقعه در سال‌های گذشته و ادوار مختلف پیش‌بینی می‌شد که این مخزن‌ها پر شوند اما خشکسالی امسال بسیار جدی و بی‌سابقه است با این حال باید در نظر گرفت که در علم هیدرولوژی آمار قطعیت ندارد. بنابراین ممکن است اتفاق بیفتد و ممکن است اتفاق نیفتد. آمار درازمدت ما نشان می‌دهد در 80 درصد موارد در اسفندماه سه بار بارندگی داریم که دو تا از این بارندگی‌ها روی حوضه، بخش زیادی از آن مورد نیاز مخازن ما را تامین می‌کند. بنابراین ما به اندازه آن میزان مترمکعبی که پیش‌بینی شده، مخزن را خالی نگه می‌داریم.

  اکنون که کارون با چنین وضعیت سختی مواجه است، ابعاد اجتماعی خشکی کارون و آسیب‌های عواقبی که برای مردم حاشیه این رودخانه دارد، چه خواهد بود؟

میزان کشت‌های روی کارون از جمله توسعه نیشکر و استقرار صنایع روی این رودخانه زیاد است. از سوی دیگر آب شرب بسیاری از شهرهای استان خوزستان که حدود 70 درصد جمعیت استان را شامل می‌شود از طریق این رودخانه تامین می‌شود. ضمن اینکه مصارف عمده زیادی روی رودخانه کارون تعریف شده است. جالب است بدانید به‌رغم اینکه نزدیک به 120 کیلومتر فاصله پتروشیمی‌های استان خوزستان تا رودخانه کارون قرار دارد و این پتروشیمی‌ها دقیقاً در ساحل خلیج‌فارس ساخته شده‌اند اما آب مصرفی آنها از کارون انتقال پیدا کرده است. پالایشگاه آبادان روی کارون در بخش انتهایی آن در رودخانه بهمن‌شیر ساخته شده است. بسیاری از صنایع دیگر به‌خصوص صنایع نفتی و نیروگاهی روی این رودخانه هستند. نیروگاه‌های حرارتی مثل نیروگاه رامین، نیروگاه آبادن، نیروگاه خرمشهر و حتی نیروگاه ماهشهر آب مصرفی خود را از رودخانه کارون تامین می‌کنند. تعداد زیادی شهر و روستا آب شرب خود را از این رودخانه برداشت می‌کنند. چه جانی برای رودخانه باقی می‌ماند. بنابراین با این خشکسالی و کم‌آبی رودخانه کارون، تنش‌های جدی پیش خواهد آمد که علاوه بر بخش کشاورزی و صنعت، در تامین آب شرب دچار مشکل خواهیم شد. در نتیجه باید دید این خشکی از یک‌سو چه میزان به اشتغال متمرکز بر مصرف آب رودخانه کارون فشار وارد خواهد کرد و از سوی دیگر چه تعداد زندگی‌ها که دچار مشکل خواهد شد و آسیب‌های اجتماعی فراوانی به بار خواهد آورد. اگر خشکسالی ادامه داشته باشد، تغییرات کیفی که بر روی رودخانه کارون در پایین‌دست حادث خواهد شد، بسیار حائز اهمیت است. این تغییرات کیفی که ناشی از تغییرات کمی رودخانه کارون است، به واسطه زهکش شدن رودخانه و عدم کنترل ورود پساب‌های شهری، کشاورزی و صنعتی به کارون، چالش‌های جدی در پیش داریم. وقتی رودخانه کارون دچار خشکی می‌شود و آورد و دبی آن کاهش پیدا می‌کند این ابرچالش‌ها خود را به شکل شدیدتری نشان خواهند داد و وضعیت سلامت مردم در حاشیه این رودخانه و شهرهای وابسته را بیش از پیش در مخاطره می‌اندازد.

  سال 97 آب دریا به درون رودخانه برگشت شد و مشکلات جدی برای آب شرب بخش‌های زیادی از خوزستان ایجاد کرد. امسال هم ممکن است دریا به سمت جلگه برگردد و چالش درست کند؟ آیا تالاب‌هایی مثل شادگان هم مشکل پیدا خواهند کرد؟

بله، یکی از مسائل تغییر تراز انتهای رودخانه کارون و تاثیر آن بر اروندرود خواهد بود. وقتی نمی‌توانیم تراز آب کارون را تنظیم کنیم مشکل پیدا خواهیم کرد. وقتی دبی رودخانه تنظیم می‌شود، ارتفاع و تراز آب در رودخانه تا یک حدی خواهد رسید. در موارد معمول این تراز بر رودخانه اروند و خلیج‌فارس سوار است. در مورد تالاب‌ها از جمله تالاب شادگان، در موارد سیلابی نهری به نام نهر بحره وجود داشت که سیلاب‌های کارون به سمت شادگان ارسال می‌شد. در حال حاضر به صورت مصنوعی آب از طریق یک ایستگاه پمپاژ به میزان خیلی ناچیز حدود پنج مترمکعب بر ثانیه در منطقه دارخوین به شادگان ارسال می‌شود. حجم ورودی که پیشتر از طریق کانال یا مسیل سیلاب‌بر بحره اتفاق می‌افتاد، حجم قابل توجهی بود. با توجه به احداث سدها و کنترل سیلاب‌ها دیگر آن سیلاب‌هایی که آب شیرین را از کارون به تالاب شادگان تزریق می‌کرد، وجود ندارد. سال‌های آبی 97 و 98 که سیلاب بزرگی داشتیم توان خروجی این پمپ تا 600 مترمکعب بر ثانیه به تالاب آب می‌فرستاد اما به صورت معمول چه در خشکسالی و چه دبی‌های نزدیک به 2500 متر آبی وارد تالاب شادگان نمی‌شود.

  علاوه بر کارون چه رودخانه‌های دیگری در خوزستان و دیگر مناطق ایران دچار مشکلات جدی شده‌اند؟

کرخه هم این وضعیت را دارد. دز نیز از سرشاخه‌های کارون بزرگ دچار مشکل است. مارون در خوزستان نیز وضع مناسبی ندارد. رودخانه زهره که جزو بزرگ‌ترین رودخانه‌های ماست، همین وضعیت را دارد. سپیدرود نیز در گیلان چنین وضعیتی دارد و کاهش آورد حدود 26درصدی دارد. رودخانه اترک نیز دچار کاهش آورد است. اما تنها حوضه آبی که دچار کاهش آورد نیست و بارش‌ها نرمال بوده حوضه دریاچه ارومیه بوده است.

  ابرچالش آب در ایران خیلی جدی‌تر از همیشه دارد مطرح می‌شود. چه عواملی از همه عوامل موثر بر ایجاد ابرچالش آب موثرتر بوده است؟ آب چه سرنوشتی برای سرزمین ایران ایجاد خواهد کرد؟

برآوردها و نظرسنجی‌های عمومی و تخصصی نشان می‌دهد که پارامتر آب اولین مولفه و بزرگ‌ترین چالش کشور است که بعد از مشکلات محیط زیستی و معیشت دارای بیشترین اولویت رسیدگی هستند. آب همیشه در مجموعه در راس مشکلات کشور بوده است. در مجموع دلیل اینکه رسیدگی درستی به مساله آب به عنوان اولین مشکل کشور نشده، به این برمی‌گردد که ما چقدر به موضوع تغییر اقلیم توجه داشته‌ایم. جالب است بدانید که به‌رغم اطلاع از اینکه تا سال 2040 که زمان اعلامی احتمالی آب شدن یخ‌های قطبی و سرریز شدن آب یخ‌ها به دریاهاست و تبعات آن به سواحل ما در خلیج‌فارس نیز خواهد رسید، هیچ پیش‌آگاهی و برنامه‌ریزی برای مواجهه با چنین بحرانی پیش‌بینی نشده است. در تمامی دنیا وضعیت چیدمانی بنادر و زیرساخت‌های ساحلی را بر اساس احتمالات بالا آمدن آب دریاها، صورت می‌دهند اما در ایران که یکی از بزرگ‌ترین سواحل جهان را دارد عملاً اقدامی نشده است. هیچ‌کس هیچ فکری نکرده است. شما در نظر بگیرید ایران یکی از کشورهایی است که از تغییر اقلیم تاثیر ویژه خواهد پذیرفت اما تغییر اقلیم چه جایگاهی در برنامه‌ریزی‌ها، تدوین قوانین و چیدمان توسعه دارد. چقدر به چالش‌های خشکسالی در ایران و کاهش منابع آب، پراکنش بارندگی‌ها و شدت آنها توجه شده است و بر اساس آن قوانین تدوین شده یا برنامه‌ریزی صورت گرفته است؟ تقریباً هیچ! طبق برآوردهای اقلیمی طی سال‌های اخیر، تغییر الگوی بارش در ایران قطعی است. یعنی هم زمان بارش دارد تغییر می‌کند و هم میزان آن دارد کم می‌شود. دقیقاً آن چیزی که در مورد کارون اتفاق افتاده است. شما در نظر بگیرید الگوی بارش که عوض می‌شود آن بارش در فصلی رخ می‌دهد که اساساً به درد ما نمی‌خورد. مثلاً در زمان برداشت محصول گندم در مناطق گرمسیری بارش شدید باران رخ دهد! این بارش به درد هیچ چیزی نمی‌خورد و چالش‌زاست و محصولات را از بین خواهد برد. برای چنین چالشی چه پیش‌بینی شده است؟ آمارهای اقلیم‌شناسی نشان می‌دهد، زمان‌های بارش دارد جابه‌جا می‌شود و شدت بارش در واحد زمان دارد افزایش پیدا می‌کند و از سویی تعداد بارش‌ها کاهش پیدا می‌کند. همه اینها خسارت است. مفهوم این تغییر اقلیم این است؛ خشکسالی و سیل را همزمان خواهیم داشت. آیا این سیلاب به درد می‌خورد؟ خیر. این سیلاب‌ها که در زمان کوتاه انجام می‌شوند، در مناطقی که سد نداریم که پشت سد ذخیره شود، زمین را شست‌وشو می‌دهد و تخریب خاک ایجاد می‌کند و آبخوان‌ها تغذیه نخواهند شد و چشمه‌ها هرگز غنی نمی‌شوند. در مناطقی که سد ساخته شده باشد نیز مشکلاتی دارد از جمله اینکه رسوب این سیلاب‌ها حتی مخازن را پر می‌کند و ظرفیت سدها را کاهش می‌دهد.

  این وضعیت شبه‌آشوب چه اثری بر سرزمین دارد؟

وقتی تمدنی شکل می‌گیرد، نتیجه تعادل میان اجزای سرزمین و شرایط اقلیمی است. با این وضعیت در ایران ما باید به فکر مدیریت و تغییر روش استقرار صنایع کشور باشیم. بنابراین توسعه صنایع بر پایه آب باید محدود شود و صنایعی که بر مبنای آب‌بری زیاد ساخته شده‌اند توجیه اقتصادی خود را از دست دهند. جهت استحضار حتی در کشورهایی مثل آلمان که تنها پنج درصد از منابع آب‌های تجدیدپذیر را استفاده می‌کنند، ارزش آب در صنایع خود را طوری تعیین کرده‌اند که تا 15 درصد قیمت تمام‌شده محصولاتشان قیمت داشته باشد. در کشورهای توسعه‌یافته ارزش آب خیلی بالاست. وقتی در کشوری که بر مبنای آب‌بری زیاد صنایع آن شکل گرفته‌اند، می‌خواهید تعرفه آب را افزایش دهید، از نظر قیمت و رقابت، محصولات این صنایع رقابت‌پذیر نخواهند بود. در نتیجه دچار تنش اقتصادی می‌شوند. وقتی محصول رقابت‌پذیر نباشد، ادامه کار بی‌مفهوم خواهد بود. مفهوم این تحلیل این است که در آینده به این نتیجه خواهیم رسید که اگر مثلاً فولاد خود را از خارج از ایران تهیه کنیم بهتر از آن است که در وضعیت خشکسالی آب را از مناطق دیگر به مناطق گرم و کم‌آب کویری ببریم. بسیاری از صنایع ما از رانت یارانه آب و برق و به‌طور کلی انرژی دارند استفاده می‌کنند. عملاً سود منابع ملی به صورت رانت به گروه‌های خاصی تعلق می‌گیرد تا محصول خود را به صورت رقابتی وارد بازار کنند. این اساساً غلط است و با مفهوم توسعه پایدار مغایرت دارد. قطعاً در آینده این وضعیت و این شیوه مدیریت و روند توسعه بر مبنای مصرف آب نمی‌تواند ادامه پیدا کند مگر آنکه تغییر شیوه ساختاری در نحوه بهره‌گیری از آب و انرژی ایجاد شود.

  توسعه صنعتی آب‌محور و آمایش سرزمین مبتنی بر مصرف آب ما را به چه سمتی خواهد برد؟ در حوزه کشاورزی چه وضعیتی پیش‌روی ما خواهد بود؟

قطعاً اگر در آمایش سرزمین صنعتی تعریف شده باشد که مبتنی بر آب باشد با شکست مواجه خواهد شد مگر آنکه به سمت مصرف کمتر آب حرکت کرده باشیم. کشت گلخانه‌ای در کشاورزی نوعی از صنعت است. به دلیل اینکه بسیاری از ابزاری که در آن به کار می‌رود به قدری زیاد است که یک صنعت را شکل می‌دهد. صنعت آبیاری قطره‌ای، هیدروپونیک، روش‌های مختلف پرورش گیاهان و... وقتی در یک محیط کاملاً کنترل‌شده شما محصولی کنترل‌شده به دست می‌آورید. در کشت گلخانه‌ای مبتنی بر مصرف کم آب، گوجه شش یا هفت تن در هکتار برداشت نمی‌شود بلکه در یک گلخانه صنعتی بین 80 تا 120 تن گوجه در هکتار برداشت می‌شود که از قضا با مصرف آب حدود یک‌چهارم وضعیت یک باغ سنتی این اتفاق رخ می‌دهد. این میزان برداشت و هزینه حدود 10 برابر مفیدتر از شرایطی است که شما در یک وضعیت سنتی ممکن است با آن مواجه شوید. بنابراین ما باید به سمت دانش‌های نوین در توسعه کشاورزی پیش برویم و از مصرف آب بی‌رویه پرهیز کنیم.

  اگر بخواهید وضعیت آب و محیط زیست را در ایران آینده‌نگری کنید، آیا فکر می‌کنید ما به این سمت خواهیم رفت که تغییری در چیدمان صنعت، کشاورزی و شرب خود ایجاد کنیم و ایران را از شرایط بحرانی که با آن روبه‌رو است، خارج کنیم؟

بله، به شرطی که نوع رویکرد و نگاه حاکمیتی ما به موضوع امنیت غذایی تغییر کند، در مصرف آب نیز ما به سمت بهبود شرایط خواهیم رفت. تعریف فائو در رابطه با امنیت غذایی این است که امنیت غذایی به توانایی تامین مطمئن مواد غذایی کشور گفته می‌شود. یعنی تاکید بر پتانسیل تامین مطمئن مواد غذایی است، نه کشت یا تولید مواد غذایی! بنابراین این می‌شود که انگلیس، آلمان و ژاپن به‌رغم اینکه کشاورزی خیلی بزرگی ندارند و اساساً در تولید کشاورزی مطرح نیستند و حرفی در رقابت با کشورهای دارای توسعه صنعت کشاورزی ندارند، اما در امنیت غذایی حرف اول را در دنیا می‌زنند. اگر چنین سیاستی در پیش گرفته شد به ناچار باید زبان گفت‌‌وگو با جهان و دیپلماسی نیز تغییر کند تا کشور در مسیری پایدار قرار گیرد.

دراین پرونده بخوانید ...