آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت
تاملی بر ضرورت تغییر سیاستهای مصرف آب
در دهه 30 با تغییراتی که در برنامهریزی کشور پدید آمد، همزمان با تشکیل سازمان برنامه و بودجه، امور برنامهریزی توسط آمریکاییها و ایرانیهای تحصیلکرده از فرنگبرگشته آغاز شد.
در دهه 30 با تغییراتی که در برنامهریزی کشور پدید آمد، همزمان با تشکیل سازمان برنامه و بودجه، امور برنامهریزی توسط آمریکاییها و ایرانیهای تحصیلکرده از فرنگبرگشته آغاز شد. در اولین اقدامات مطالعات آمایشی در دستور کار قرار گرفت و زمانی که نمایندگان شرکت D&R آمریکایی پا به خوزستان گذاشتند با تصویری مشابه دره تنسی کالیفرنیا روبهرو شدند، جلگهای پهناور با آبوهوایی مناسب، سرسبز دارای بیشههایی وسیع با تنوع جانوری و گیاهی فراوان. آنها که به اقصی نقاط کشور سفر کرده بودند این منطقه را مناسبترین نقطه کشور برای توسعه کشاورزی و انرژی تشخیص دادند که میتواند به عنوان انبار غله و پایتخت انرژی نقش ایفا کند و به همین منظور به سرعت دست به کار مطالعات برای اجرای طرحهایی شدند و توسعه کشور با تفکر لیبرالی و سرمایهداری متناسب با تفکر حاکم در آمریکا با سرعت هرچهتمامتر کلید خورد. ولی هنوز ملاحظات محیط زیستی و اجتماعی در مطالعات طرحها وارد نشده بود و مطالعات تا حد بررسیهای فنی و اقتصادی باقی مانده بود.
پس از ساخت سدهای دز و اکباتان و لار و لتیان... و توسعه منابع نفتی و گازی و ساخت نیروگاههای حرارتی و خطوط انتقال آب و برق و بهرهمندی شهرها از آب سالم و انرژی برق و بروز نشانگان توسعه اقتصادی، سدها و نیروگاهها و کارخانههای متعدد دیگری نیز ساخته شدند تا آنجا که با تبلیغات فراوان مانند «یکی بخر دوتا ببر» یا «بیشتر مصرف کن کمتر هزینه کن» در مصرف انرژی و سایر تبلیغات مشابه و دادن وام و تنفس در پرداخت هزینه خرید کالاها، تفکر لیبرالی حاکم توانست فرهنگ مصرفگرایی را بر فرهنگ صرفهجویی چند هزارساله ایرانیان غالب کند، چراکه تولید مازاد بر مصرف بود و باید هزینه قیمت تمامشده آن از طریق مصرف بیشتر به طریقی جبران میشد ولی نکته مهم این بود که شکاف طبقاتی رو به افزایش بود و توسعه روستایی که میتوانست محور توسعه پایدار کشور باشد به فراموشی سپرده شده بود.
در ادامه توسعه تولید از نیاز جمعیت شهری فزونی گرفت و به تدریج با ورود القائاتی همچون «کشور ثروتمند»، «کشور دارای منابع سرشار و معادن غنی و خاک حاصلخیز و آبهای فراوان» در کتابهای درسی تصور فراوانی تمامنشدنی نیز در بین عامه مردم گسترش پیدا کرد تا حدی که آب را نیز مانند مابقی موهبتهای الهی و منابع طبیعی رایگان و تمامنشدنی پنداشته و غافل از سرمایهگذاریهای انجامشده برای ایجاد مخازن ذخیره، در پایاب سدها بهخصوص در توسعه کشاورزی جلگه خوزستان به سرعت هرچهتمامتر ادامه یافت و تقاضای مصرف آب بیشتر حتی در استانهای کویری نیز جزو حقوق اجتماعی مسلم قرار گرفت.
در زمانی که زمامداران وقت به تدریج داشتند متوجه خطای بارگذاری بیشتر روی منابع آب و انرژی میشدند با توجه به خفقان سیاسی و ظلمهایی که بر ملت رفته بود، در سال 57 انقلاب اسلامی پیروز شد و با قطع روابط با دول غربی و آمریکا و دادن شعار خودکفایی کشور ناچار به استفاده از مدیران جوانی شد که تاکنون سکان برنامهریزی و کار اجرایی را بر عهده نداشتند و مجبور بودند از مطالعات و برنامهریزیهای قبلی استفاده کنند ولی هنوز چرخ توسعه به حرکت درنیامده که کشور درگیر هشت سال جنگ تحمیلی میشود و با عدم پیشبینی سرنوشت جنگ نیاز به موالید بیشتر احساس میشود و جمعیت با رشدی فزاینده فزونی میگیرد.
در یک مقطع زمانی پس از جنگ ما شاهد کشوری هستیم که یک دوره جنگ هشتساله را پشت سر گذاشته، سرمایههای خود را از دست داده، بسیاری از زیرساختهای اقتصادیاش دچار آسیب شده ولی باید پاسخگوی امنیت غذایی مردم باشد و از همه مهمتر مردمی دارد که هنوز فرهنگ مصرف زیاد، کار راحت و دریافتی بالا را در خاطر دارد و از طرفی برنامهریزان و سیاستگذاران و متخصصان امر از ورود ملاحظات جدید محیط زیستی و اجتماعی در مطالعات و توسعه روستایی غافل هستند.
پس از جنگ و پس از هشت سال دوره سازندگی با همان تفکر استفاده حداکثری از منابع برای پاسخ به تقاضای بازار و نیازهای مردم کمکم نشانگان توسعه رخنمون میشود و در ادامه با اصلاح رفتارهای سیاسی و ورود سرمایهگذاری خارجی کسبوکار بهبود مییابد و ایران سومین سدساز جهان میشود و همچنان تفکر استفاده از منابع حداکثری بر سیاستگذاری کشور حاکم و همچنان بر مصارف منابع افزون میشود غافل از اینکه در پس این اقدامات نتایج هولناکی نهفته است چون برای افزایش بهرهوری و اصلاح الگوی مصرف هیچ اقدامی صورت نپذیرفته و جمعیت همچنان رو به افزایش است و این جمعیت جوان نیازمند نان و کار است.
در همین مقطع زمانی (از سال 2005) بیشترین گازهای گلخانهای تولید و باعث گرمایش زمین و موجبات تغییر اقلیم میشود.
اکنون زمانی است که بدمصرفی منابع آب و انرژی و توسعه افسارگسیخته بر پایه آب چهره کریه خود را بنمایاند و نتیجه استقرار تفکر مصرفگرایی و پاسخ به تقاضا و سیاستگذاری غلط در ایجاد روابط بینالمللی برای اطلاع از آخرین دستاوردهای علمی و تسهیل ورود سرمایههای خارجی، عدم توجه به علومی مانند مدیریت ریسک و مدیریت استراتژیک و برنامهریزی و عدم اصلاح رفتارهای مدیریتی و علوم اجتماعی و محیط زیستی و گرفتار آمدن در چنبره روزمرگی عرصه را بر کشور تنگ کند.
در بروز اولین نشانهها، در سال 79 در اثر شور شدن آب در آبادان که روزی از بالاترین کیفیت آب شرب در خاورمیانه برخوردار بوده، مردم معترض و عصبانی تجمع کرده درگیری ایجاد میشود. علت شور شدن آب در آبادان آبشویی اراضی توسعه نیشکر و ورود زهابهای آنها در رودخانه کارون است. در سالهای بعدی نیشکر که با تفکر زیاد بودن آب موجود در منطقه توسعه مییابد، غده سرطانی آب و محیط زیست خوزستان میشود.
در دومینوی شکست تفکر توسعه بر پایه آب تالابها و دریاچههای متعددی در استانها خشک میشوند، کیفیت آب پاییندست حوضههای آبریز بهشدت تحت تاثیر قرار گرفته و آبی به کشتهای دائمی مثل نخیلات نمیرسد و عاملی برای بروز التهابات و تجمعات و اعتراضات در خرداد و تیر 1397 میشود.
طبق معیارهای بینالمللی کشورها فقط مجاز به مصرف 20 و حداکثر 40 درصد منابع آب تجدیدپذیر خود هستند ولی طبق آمارهای ملی ایران تا 110 درصد از منابع خود را مصرف میکند (10 درصد از آب برگشتی را نیز مصرف میکند). بر اساس یافتهها چنین کشورهایی به سرعت وارد فاز بحران شده و شرایط بحرانهای اقتصادی و اجتماعی فراهم میشود.
اصلاح روشهایی که در اثر فرهنگ مصرفگرایی شکل گرفته ایران را در ردههای اول کشورهای پرمصرف منابع آب و انرژی جهان قرار داده در حالی که دیگر منابعی برای استفاده ندارد و حل مشکل سازگاری با وضعیت موجود نیازمند عزمی ملی و نگاه چندوجهی و فرابخشی به مقوله آب و انرژی است.
از آنجاکه وجود سوء مدیریت و فساد سیستماتیک و رانتهای خاص عامل بزرگی در از بین رفتن اعتماد عمومی و سرمایههای اجتماعی شده باید ابتدا بازسازی اعتماد مهمترین عامل برای اصلاح وضع موجود و پذیرش شرایط جدید باشد.
اخیراً وزیر نیرو با توجه به همکاری 10ساله با یونسکو در خارج از کشور با درکی صحیح از شرایط خطیر پیشرو به دولت پیشنهاد داد که کارگروه سازگاری با کمآبی تشکیل شود که این کارگروه با حضور روسای سازمان برنامه و بودجه، سازمان حفاظت محیط زیست، وزارت جهاد کشاورزی، وزارت صنعت و معدن، وزارت نیرو و وزارت کشور تشکیل شده و در حال برنامهریزی اجرایی است که شاید بهتر بود از سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، وزارتخانههای آموزش و پرورش، فناوری اطلاعات و ارتباطات و ارشاد اسلامی نیز در این کارگروه برای پیشبرد اهداف آموزشی و فرهنگی و اجتماعی دعوت میشد که آنچه نیاز است کار کردن روی بنیانهای فکر کودکان و نوجوانان این سرزمین و تغییر فرهنگ مصرف و از همه مهمتر اعتمادسازی است.
به نظر میرسد در این زمان یادآوری مثلهای شیرین فارسی بیشتر از هر وقتی کاربرد داشته باشد که:
«آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت» یا «جیکجیک مستونت بود فکر زمستونت نبود؟»