سیاستگذاری در عصر وحشت و حیرت
عملکرد ایران در مقابله با همهگیری کرونا چگونه بوده است؟
اواخر سال ۲۰۱۹ که ویروس کرونای جدید یا کووید 19 در چین فراگیر شد، تصور جامعه جهانی این بود که این فراگیری، نهایتاً مشکل داخلی چین خواهد بود و کشورهای دیگر مواجهه گستردهای با این ویروس نخواهند داشت. اخباری که از تعداد محدود ابتلا در کشورهایی مانند سنگاپور، ژاپن و کشورهای اروپایی مثل فرانسه و انگلستان منتشر میشد نیز، این تصور را تایید میکرد. اما اواخر فوریه ۲۰۲۰ شیوع گسترده بیماری در خارج از چین آغاز شد. به زودی این ویروس جهان را درنوردید و اولین دنیاگیری قرن ۲۱ را رقم زد. سیاستگذاران با مسالهای مواجه شدند که نه تجربهای در مقابله با آن داشتند، و نه حتی آن را به خوبی میشناختند. ایران نیز از این قاعده مستثنی نبود، و عیار سیاستگذاری در ایران به سختی در بوته آزمایش قرار گرفت. در طول یکسالی که از شیوع این بیماری در ایران میگذرد، دانش بشری از این بیماری رشد کرده، سیاستگذار تجربه بیشتری کسب کرده و ضمناً چالشهای جدیدی هم پیشروی سیاستگذار قرار گرفته است. از همینروی، برای بررسی تجربه مقابله با کرونا در ایران، قالب زمانی را مناسبتر دیدم. این یادداشت به بررسی عملکرد ایران در مواجهه با این دنیاگیری از منظر سیاستگذاری در سه برهه زمانی میپردازد: موج اول، موج دوم و سوم، و واکسیناسیون.
موج اول، دوران ندانستن
ویژگی اصلی این برهه، محدودیت و ناکافی بودن اطلاعات حول بیماری کرونا و همهگیری بود. با اطلاعات منتشره از کشورهای دیگر، حتی کشورهایی که به لحاظ امکانات و خدمات پزشکی فاصله قابل توجهی با ایران داشتند، سیاستگذاران در ایران تقریباً مطمئن بودند که ویروس کرونای جدید به یک بحران تبدیل نخواهد شد. لذا تصمیم گرفتند با تساهل با این بیماری برخورد کنند. تعلل در تهیه تجهیزات تست و اجازه ادامه پروازها به چین در راستای همین سیاست تساهل بود. ضمن اینکه ایران در شرایط تحریم بهشدت به روابط تجاری با چین نیاز داشت و حاضر نبود به خاطر بیماری ناشناخته جدید، که خیلی هم جدی به نظر نمیرسید، مرزهایش با چین را ببندد. اما در ۳۰ بهمن ۱۳۹۸، همه چیز ناگهان تغییر کرد. در این تاریخ دو مورد تست مثبت اعلام شد و هر دو درگذشتند. با اطلاعاتی که از چین به دنیا مخابره شده بود، درگذشت دو نفر میتوانست به معنی ابتلای صد نفر در سراسر کشور باشد. زنگ خطر به صدا درآمده بود.
سیاستگذار به خوبی میدانست که ظرفیت اجرایی (State Capacity) و پایداری اقتصادی کافی برای اجرای قرنطینه کامل را ندارد، و به همین علت این گزینه را از انتخابهای خود حذف کرد. در عوض دولت بر ترکیبی از تعطیلی محلهای تجمع که در آنها فعالیت اقتصادی صورت نمیگرفت (مثل مدارس و دانشگاهها)، سیاستهای ترویجی و سیاستهای حمایتی برای تولید کالاهای بهداشتی و درمانی تمرکز کرد. تعطیلی مدارس و دانشگاهها به سرعت و ظرف سه روز از شروع همهگیری اجرا شد. سرعت اجرای این تصمیم در کنار فرارسیدن تعطیلات نوروز باعث شد میزان تلفات موج اول همهگیری در ایران محدودتر از دیگر کشورهای درگیر بماند. همزمان دولت با ترویج اقدامات پیشگیرانه، سعی کرد موج سهمگین کرونا را به نوعی پشت سر بگذارد. اگرچه اظهارات ضدونقیض و غیرعلمی برخی مقامات و کمپین رسانههای معاند برای اشاعه بیاعتمادی نسبت به سیاستگذار، اثربخشی اقدامات ترویجی دولت را تحت تاثیر قرار داد، اما ترس عمومی از عواقب دچار شدن به این بیماری، مردم را به پیروی از دستورالعملهای وزارت بهداشت واداشت. در راستای سیاستهای حمایتی برای افزایش عرضه در کشور، وزارت صمت نیاز به مجوز برای تولید ماسک و الکل را حذف کرد و سرمایهگذاری بر توسعه واکسن توسط دولت و ستاد اجرایی فرمان امام (ره) آغاز شد. این سیاست، سیاستی دوراندیشانه بود که با گرفتار شدن اخیر کشورهای اروپایی به بدقولی تولیدکنندگان واکسن، ارزش خود را نشان داد.
موج دوم و سوم، یادگیری در بحران
موج دوم کرونا خیلی زودتر از آنچه تصور میشد شروع شد. انتظار وزارت بهداشت و حتی سازمان جهانی بهداشت این بود که موج بعدی در پاییز رخ بدهد. اما برخلاف انتظارها، موج دوم در اواسط تابستان شروع شد و به سرعت تمام کشور را دربر گرفت. دولت ترجیح داد مجدداً سیاستهای ترویجی را در پیش بگیرد و با اخطارهای پیدرپی و نهی از سفر و گردهماییهای خانوادگی، مردم را به رعایت پروتکلهای بهداشتی ترغیب کند. اما تجربه ماهها زندگی با کرونا و رعایت دستورالعملهای خستهکننده بهداشتی، باعث شده بود توجه به اخطارهای وزارت بهداشت به حداقل برسد. ابزارهایی که با همکاری وزارت ارتباطات برای ردگیری بیماران با تست مثبت توسعه داده شده بودند در آن زمان بسیار ناکارآمد و ناکافی عمل کردند. در درون دولت نیز دوگانگی سیاستها مشهود بود. چراکه وزارت آموزش و پرورش در بازه انتهایی سال تحصیلی گذشته نتوانسته بود آموزش غیرحضوری را به صورت موثری پشتیبانی کند و به همین دلیل دولت بهرغم هشدارهای وزارت بهداشت تصمیم به بازگشایی حضوری مدارس گرفت. در اثر عدم اعمال سیاستهای قهری جدی، میزان تلفات در موج دوم تا دو برابر موج اول نیز بالا رفت. اما بلافاصله پس از آنکه موج دوم تنها اندکی فروکش کرد، موج بلند دیگری خیز برداشت؛ موجی که به مراتب از موج قبلی ویرانگرتر بود و جان بسیاری را گرفت. دولت سیاستهای کجدار و مریز خود را تا زمانی که تعداد کشتههای روزانه به حدود ۴۰۰ نفر در روز رسید، ادامه داد. اما با افزایش سرسامآور تلفات، صبر وزارت بهداشت به پایان رسید و مقامات وزارت بهداشت مذاکرات جدی و فشردهای را برای اعمال تعطیلی و قرنطینه سراسری آغاز کردند. تیم اقتصادی دولت هم مقاومت سرسختانهای در برابر درخواستهای وزارت بهداشت نشان دادند. از تنازع میان وزارت بهداشت و تیم اقتصادی دولت نهایتاً طرح میانهای خارج شد که شامل تعطیلی زودهنگام مشاغل، منع عبور و مرور از ساعت ۱۸ و منع سفرهای بینشهری میشد. این طرح بهطور موثری کارآمد ظاهر شد. وزارت بهداشت سفرها و دورهمیهای شبانه، دو منبع مهم انتشار بیماری را مورد هدف قرار داد، و اینبار برخلاف موج دوم، ابزارهای قهری ممکن و درستی برای اعمال طرح پیشبینی کرد. دوربینهای شهری، که تقریباً تمام شهرهای بزرگ کشور از آن بهرهمندند، برای اعمال جرایم مرتبط با عدم رعایت منع عبور و مرور بهکار گرفته شد و همزمان نیروهای نظامی و انتظامی در خروجی شهرها برای نظارت بر منع تردد بینشهری مستقر شدند. پس از دو هفته از اعمال طرح، نرخ ابتلا و مرگومیر به حدود یکچهارم بیشترین مرگومیر روزانه کاهش یافت. در واقع مجموعه وزارت بهداشت و دولت دو درس بزرگ از نتایج سیاستهای قبلی گرفته بودند: ۱- بدون سیاستهای قهری نمیتوان با همهگیری مقابله کرد، ۲- بدون ضمانت اجرایی سیاستهای قهری کارایی ندارند.
واکسیناسیون، راهی به سوی پایان
برنامه واکسیناسیون ایران یک برنامه جسورانه با تکیه بر سبقه موفق کشور در ریشهکن کردن بیماریها با استفاده از واکسیناسیون است. دولت بنا دارد در وهله اول تعداد دوز قابل توجهی (حدود ۲۰ میلیون دوز) واکسن باکیفیت را از کشورهای تولیدکننده مثل روسیه، هند و چین تهیه کند، سپس واکسنهای تولیدشده تحت برنامه تولید مشترک در ایران که با همراهی کشورهای روسیه و کوبا خواهد بود، وارد فرآیند واکسیناسیون میشوند. در نهایت واکسنهای توسعه دادهشده در داخل به برنامه اضافه میشوند و پس از یک سال، ایران به یکی از بزرگترین صادرکنندگان واکسن کرونا بدل خواهد شد، بیماریای که به نظر میرسد در مناطق کمتر توسعهیافته جهان تا مدتها ریشهکن نشود. این برنامه بلندپروازانه در صورت محقق شدن میتواند به یک افتخار ملی بدل شود و شروع جدی صنعت واکسنسازی مدرن را در کشورمان رقم بزند.
نتیجهگیری، امتیاز قبولی برای سیاستگذار
در یک نگاه، بهرغم مشکلات جدی، بهخصوص در موج اول و دوم، قطعاً میتوان در سیاستگذاری کرونا به دولت و بهخصوص وزارت بهداشت نمره قبولی داد. در قیاس با بسیاری از دولتهای غربی که سرانه تخت بیمارستانی و سرانه درآمد چند برابر ایران داشتند و تحت شدیدترین تحریمهای تاریخ نیز نبودند، ایران عملکردی همپا، و در برخی موارد حتی بهتر، از خود نشان داد. سیاستگذاری کرونا در ایران یک نمونه موفق از اهمیت یادگیری و وحدت رویه در مدیریت بحران است که جا دارد مورد مطالعه عمیقتر در مجامع دانشگاهی قرار گیرد. اگرچه همچنان راه زیادی تا پایان این بحران باقی است، اما در همین حال به لطف خداوند متعال تجربه موفقی از مدیریت آن در کشور شکل گرفته است که میتواند پایه بهبود کلی فضای سیاستگذاری در کشور قرار گیرد.