زنجیره تخریب
فرسایش خاک چه اثراتی بر اقتصاد ایران داشته است؟
از فرسایش خاک به عنوان یکی از مهمترین چالشهای زیستمحیطی بهویژه در کشورهای در حال توسعه یاد میشود. چالشی که مانند بسیاری دیگر از چالشهای محیط زیستی نه بر اساس فرآیند طبیعی خود بلکه به دلیل دخالتهای انسان در طبیعت و فعالیتهای مختلف اقتصادی در بخشهای کشاورزی، صنعت و معدن، زیرساختسازی و... به وجود آمده و شدت یافته است. اما این رابطه یکطرفه نبوده و تغییرات ایجادشده در شرایط خاک و آسیبهای وارده به آن مجدداً به اقتصاد برگشته و بخشهای اقتصادی را تحت تاثیر خود قرار میدهد. در واقع از این امر یک رابطه دوطرفه شکل میگیرد که در دو سمت آن نتیجهای جز تشدید زیانهای واردشده وجود ندارد. اثرات فرسایش خاک را میتوان به دو بخش اثرات مستقیم و غیرمستقیم تفکیک کرد. اثرات مستقیم بر روی اراضی کشاورزی و کیفیت خاک بوده و جابهجایی و فروپاشی خاک را به دنبال دارد و اثرات غیرمستقیم به دنبال جابهجایی خاک بر ظرفیت رودخانهها و مسیرهای زهکشی اثر گذاشته و خطراتی چون سیل و طغیان رودخانهها را به دنبال دارد. از مجموع این اثرات مستقیم و غیرمستقیم همانگونه که اشاره شد در یک رابطه دوطرفه شرایط اقتصادی بهطور کامل اثر پذیرفته و مجدداً خود بر تشدید این چالش زیستمحیطی اثر میگذارد.
اقتصاد سنتی و زنجیره تخریب
بهکارگیری بیش از حد و آسیبزای منابع طبیعی در جهت تولید از عمده ویژگیهای مشترک کشورهای توسعهنیافته و دارای ساختار اقتصادی سنتی است. در چنین ساختار اقتصادیای تلاش میشود تمامی منابع طبیعی موجود در راستای رفع نیازهای اولیه مورد استفاده قرار گیرد که این استفاده نیز معمولاً در پایینترین سطح کارایی و بهرهوری اتفاق میافتد. در نتیجه این امر منابع طبیعی بهصورت زنجیروار و پیوسته به تخریب یکدیگر منجر شده و از بین میروند. از بین بردن جنگلها و مراتع برای بهرهبرداری و ایجاد اراضی بیشتر کشاورزی و در پی آن استخراج بیرویه منابع آبی زیرزمینی برای تامین آب مورد نیاز زمینهای کشاورزی و در نهایت بهکارگیری بیش از حد زمینهای کشاورزی، زنجیرهای مخرب ایجاد میکند که نتیجه آن چیزی جز از بین رفتن پرسرعت هر یک از این منابع طبیعی نخواهد بود. از اینرو میتوان گفت فرسایش خاک در وهله اول در یک زنجیره اقتصادی سنتی، وابسته به منابع طبیعی و غیرکارا شکل میگیرد که در چنین اقتصادی زمینه برای تخریب منابع طبیعی و تبدیل آن به منابع مصرفی بدون در نظر گرفتن هرگونه شرایط پایداری به شکل نگرانکنندهای وجود دارد.
فرسایش خاک؛ تهدیدی برای امنیت غذایی، عاملی برای گسترش فقر
در زنجیره تخریب ایجاد شده، عمدهترین اثر فرسایش خاک کاهش شدید حاصلخیزی خاک خواهد بود. فرسایش خاک با تخریبی که در ساختمان خاک ایجاد میکند منجر به کمبود آب، مواد مغذی، هوا و گرمای خاک میشود. در نتیجه این امر توانایی تولیدی خاک بهشدت کاهش یافته و کشاورزان در جهت رفع این مشکل ناچار به استفاده بیرویه از کودها، سموم و آفتکشها خواهند شد که حاصل این امر نیز ایجاد مشکلات عدیدهای برای انسان و طبیعت خواهد بود. شدت اثرگذاری فرسایش خاک به گونهای است که کاهش در حاصلخیزی خاک حتی با وجود افزایش تلاشهای جبرانی توسط کشاورزان نیز جبران نخواهد شد. برای مثال تحقیقات نشان میدهد در سریلانکا به ازای هر یک سانتیمتر کاهش در پوشش خاک تولید چای تا 44 کیلوگرم در هر هکتار کاهش یافته است. امری که بهخوبی شدت اثر تخریب خاک را در حاصلخیزی آن و میزان تولید نشان میدهد. در مجموع این کاهش ایجادشده در تولید سبب کاهش امکان دسترسی به مواد غذایی، افزایش قیمت محصولات غذایی و همچنین کاهش درآمد کشاورزان خواهد شد. در چنین شرایطی امنیت غذایی دچار بحران جدی شده که در نتیجه آن سایر ابعاد اجتماعی و اقتصادی نیز با چالشهای متعددی روبهرو خواهند شد. از سوی دیگر این کاهش دسترسی به مواد غذایی منجر به افزایش جمعیت فقیر در جامعه شده و این افزایش جمعیت به استفاده بیرویه از منابع طبیعی و تلاش برای تولید بیشتر که با تخریب منابع طبیعی و محیط زیست همراه خواهد بود منجر خواهد شد. از اینرو میتوان گفت فرسایش خاک با تهدیدی که برای امنیت غذایی و افزایش فقر در جامعه ایجاد میکند، سبب خواهد شد چرخه تخریب-فقر در کشورهای دارای این ساختار اقتصادی نهادینه شود.
اقتصاد ایران و فرسایش خاکی
فرسایش خاک در ایران طی چند دهه اخیر روند بسیار فزاینده و نگرانکنندهای به خود دیده است. فرسایشی که در سال 1355 معادل یک میلیارد تن بوده در حال حاضر حدود دو میلیارد تن در سال تخمین زده میشود. متوسط سالانه این فرسایش در ایران به نسبت شاخص جهانی بسیار بالا بوده و تقریباً سه برابر متوسط جهانی است. در شرایط فعلی میزان فرسایش خاک در ایران نزدیک به 17 تن در هکتار بوده که با شاخص جهانی آن (پنج تا شش تن در هکتار) فاصله قابل توجهی دارد. آسیبی که برآورد میشود سالانه تقریباً بیش از 50 میلیارد دلار به کشور زیان وارد میسازد اما به دلیل اینکه جزو ضررهای محسوس برای سیاستگذاران محسوب نمیشود، در عمل اقدامی برای جلوگیری و مقابله با آن دیده نمیشود. مسالهای که معمولاً در مورد تمامی هزینههای مربوط به منابع طبیعی و محیط زیست مانند هزینههای تخریب جنگلها، مراتع، آب، هوا و... وجود دارد. در حالی که در تمامی اقتصادهای رو به رشد و توسعهیافته جهان تمام تلاش بر درونیسازی هزینههای خارجی فعالیتهای اقتصادی صورت میپذیرد اما در اقتصاد ایران تعریف مساله و پذیرش آسیبهای منابع طبیعی و محیط زیستی به شکل جدی وجود دارد و راهکاری عملی برای مقابله با آسیبهای موجود در این زمینه به چشم نمیخورد.
فرسایش خاک و بایدهای اقتصاد ایران
نخستین گام در اقدام برای جلوگیری از زیانهای مستقیم و غیرمستقیم تخریب منابع خاک ایران پذیرش مساله و ضرورت آن است. اهمیت و ضرورت این مساله زمانی بهخوبی روشن میشود که در نظر گرفته شود سالانه دو میلیارد تن خاکی فرسایش میشود که برای تشکیل یک سانتیمتر آن بین 600 تا 700 سال زمان مورد نیاز است.
علاوه بر آنکه این تخریبها بهطور جدی و اثرگذاری شاخصهای امنیت غذایی و رفاه اقتصادی کشور را با چالش مواجه میسازد. سیاستگذاری مبتنی بر توسعه پایدار نخستین پیششرط جلوگیری از آسیبهای موجود در این بخش است. در این راستا انجام اینگونه اقدامات در جهت کاهش سطح تخریب خاک و آسیبهای ناشی از آن ضروری به نظر میرسد: توسعه اجرای طرحهای آبخیزداری و حفاظت خاک و فراهمسازی تسهیلات لازم در این خصوص، مدیریت جامع منابع خاک کشور و جلوگیری از تبدیل اراضی، توسعه قرق در مراتع و جلوگیری از چرای مفرط دام، آموزش کشاورزان و جلوگیری از شخم زدنهای مخرب و در جهت شیب زمین، توسعه کشاورزی پایدار مبتنی بر تغییر الگوی کشت و کشاورزی منطبق بر توان خاک و فاقد فشار بر منابع خاک، بیابانزدایی، توسعه پوشش گیاهی و تثبیت شنهای روان. با اجرای اینگونه اقدامات به همراه تلاش برای کاهش سهم اقتصاد کشاورزی (بهویژه اقتصاد سنتی کشاورزی) از اقتصاد ملی و استفاده از فناوریهای جدید در مدیریت آب و خاک میتوان به مرور از آسیبهای جدی واردشده به بخش خاک جلوگیری کرده و اثرات زیانبار اقتصادی و اجتماعی ناشی از آن را به حداقل رساند.