فراری دادن سرمایهگذار
چرا مدیریت زباله در شهرهای شمالی صورت نمیگیرد؟
این سالها پرسش بسیاری از فعالان محیط زیست و دلسوزان طبیعت این بوده که بالاخره متولی و مسوول مدیریت پسماند چه کسی یا چه ارگانی است. طبق قانون مدیریت پسماند، اجرای مدیریت بر عهده وزارت کشور است، که بازوی اجرایی آن در شهرها بر عهده شهرداریها و در روستاها بر عهده دهیاریهاست. من با این نکته که این نهادها قابلیت اجرا و انجام درست مدیریت پسماند را ندارند موافق نیستم. شهرداریها امروز از شهرهای بزرگ تا کوچک درآمدهای مناسبی بهخصوص در شهرهای توریستی از تراکمفروشی، تبلیغات و محلهای درآمدی دیگر دارند. موضوع اصلی گمشده در بحث پسماند این است که مدیریت پسماند برای هر کاری حاضر به هزینه است، جز پسماند! طی یک سال گذشته حداقل در شهرهای بزرگ استان مازندران، در راستای زیباسازی شهری، تمامی تیرهای چراغ برق با هزینههای بالا تعویض شدند؛ طی چند سال اخیر چند پل و زیرگذر احداث شد، چند نیروی مازاد در همین شهرداریها مشغول بهکار شد؟ طی شش سال شهرداری شهری مانند ساری، هماکنون با بیش از پنج هزار نفر کارمند و هزینه ماهانه 10 میلیارد تومان برای اشتغال این افراد در حال فعالیت است، نیروهای اضافهای که بارها مورد نقد مدیران تازه رویکارآمده بود. پس شهرداریها مشکل مالی برای حل معضل نداشتند، بلکه نخواستند و این نخواستن به قیمت بازی با سلامت شهروندان بوده است. حل نشدن مشکل و معضل پسماند در استانهای شمالی به خاطر دستهای سودجوی پشت پرده است. دستهایی که با گلآلود کردن آب از آن به خوبی ماهی میگیرند. روزانه 3300 تن زباله فقط در استان مازندران تولید میشود. حجم تولید پسماند قابل بازیافت طبق بررسیها، حدوداً پنج تا هفت درصد است، یعنی کارتنهای قابل بازیافت، ظروف پت، پلاستیکهای فشرده و...، با متوسط قیمت شش هزار تومان در بازار فعلی پسماند که از این هم بالاتر است، روزانه بیش از یک میلیارد تومان درآمد دارد. این درآمد ناشی از تفکیک در مقصد و مدیریت زبالهدزدها توسط پیمانکارانی است که در وضعیت فعلی نه مالیاتی میدهند، نه زیر ذرهبین ارگانهای نظارتی هستند و نه وزارت کار نظارتی بر بیمه نبودن یا مهاجر بودن آنها دارد و در نهایت وزارت بهداشت کاری با سلامتشان ندارد. اینها بزرگترین عوامل مرتفع نشدن بحران پسماند در مازندران و شهرهای شمالی دیگر را تشکیل میدهند.
مسوولیت مدیریت پسماندهای صنعتی با خود تولیدکننده پسماند است که خوشبختانه در کشور خودمان شرکتهایی هستند که در زمینه امحای این قبیل پسماندها فعالیت دارند اما شرکتهای صنعتی عادت به ریختن پسماندهای خود به صورت ادغامشده با پسماندهای شهری دارند و زیر بار این کار و هزینههای آن نمیروند. نتیجه نهایی اینکه در نبود دیوارکشی و نگهبان مستقر در محلهای دفن زباله شهری، برخی پسماندهای صنعتی هم وارد محلهای دفن زباله شهری میشود که غیرقانونی و دارای عواقب خطرناک برای سلامت شهروندان است.
مسوولیت مدیریت پسماندهای بیمارستانی به عهده وزارت بهداشت است. اما متاسفانه ارگانی که مسوولیت جان و سلامتی شهروندان را بر عهده دارد، برای نمونه در بخشهایی مانند فیلمی که اخیراً از بیمارستان بهشهر پخش شد، این مسوولیت را به درستی انجام نمیدهد. در کنار بیمارستانها ما شاهد آن هستیم که کلینیکهای خصوصی، مطب پزشکان و... که از لوازم عفونی استفاده کردهاند، در بسیاری از موارد پسماند خود را با پسماند شهری در هم کرده و وارد محلهای دفن زباله میکنند.
مسوولیت مدیریت پسماندهای کشاورزی به عهده وزارت جهاد است. در دو بخش پسماندهای کشاورزی نگرانی وجود دارد، هم پسماندهای فسادپذیر، مانند میوهجات دورریز شامل سورتینگها، باغات، زمینهای کشاورزی و... و همینطور پاکتها و قوطیهای سموم و کودهای کشاورزی که مواد آلی پایدار در این ظروف و ترکیب آنها با شیرابههای موجود در محلهای دفن زباله بسیار خطرناک است.
یکی از مواردی که سه استان شمالی را حائز اهمیت میکند، سطح آب بالاست. در کنار آن به دلیل نزدیکی رودها به شهرها، در استانهای شمالی غالباً از چاههای آب برای تامین آب شرب شهروندان استفاده میشود. آبهای سطحی در استانهای شمالی مانند خون در بدن مغذی هزاران هکتار زمین کشاورزی، محلهای پرورش ماهی، باغات و... است که نهایتاً حجم تجمیعی این آلودگیها به دریا و زیستمندان آن اهدا میشود. پس شیرابههای ناشی از پسماند نیز در این سفر همراه دائمی آب شده و در خاک و پوشش گیاهی و جانوری مازندران نهادینه میشوند.
با همه این اوصاف سرمایهگذار همواره در بخش سرمایهگذاری مدیریت پسماند به خاطر سود بالای آن وجود داشته اما سازوکار مناسب از طرف شهرداری برای این کار ترسیم نشده است. در نهایت همیشه این سرمایهگذاران در پیچوخم راهروهای اداری، درگیر مسائل سطح پایین میشوند. حتی سرمایهگذاران خارجی تا همین چندی پیش و شروع تحریمهای اخیر حاضر به سرمایهگذاری بودند اما چند عامل که آنها را از سرمایهگذاری منصرف میکند عبارتاند از:
1- تضمینی برای دریافت تمام زبالههای شهری وجود ندارد. زبالهگردهایی که امروز در حال فعالیت در سطح شهرها هستند، در حقیقت بازوهای اجرایی مافیای پسماند محسوب میشوند، آنها زبالههای ارزشمند و اقتصادی را از سطلهای زباله میدزدند، مسالهای که برای سرمایهگذاران بسیار مهم است.
2- در صورت تولید برق یا گاز سازوکاری برای خرید آنها توسط دولت به قیمت مناسب در نظر گرفته نشده است.
3- به صورت عجیبی مدیران تمایل دارند در بحث پسماند انحصارگرایی کنند.
یکی از راهکارهای خوب قطع دست مافیا، گسترش شبکه اپلیکیشنهای پسماندی است. اپلیکیشنهایی که دیگر زباله را بیرون نمیفرستند و همگی از خانه تفکیک شده و جابهجا میشوند، اما در اینجا هم شاهد آن هستیم که مدیریت شهری برخورد دوگانه دارد و مقابله میکند.
مهمترین نکته در مدیریت پسماند این است که ما یک نمودار استراتژیک داریم که در غالب نقاط دنیا به آن رجوع میکنند که از سهگانه تولید کمتر، بازاستفاده و بازیافت شروع میشود و به تبدیل مواد و استحصال انرژی و لندفیل ختم میشود. اما نسخههای رایجی که در کشور وجود دارد، کمپوست، زبالهسوز و هاضم هستند. کمپوست در سالهای اخیر با رشد قیمت مناسبی همراه بوده است اما به دلیل عدم تفکیک زباله در مبدأ غالباً به علت وجود شیشه، باتری و سایر فلزات در آنها کیفیت چندان بالایی ندارد. از زبالهسوزها به علت ارزش حرارتی پایین زباله، بهخصوص در استانهای شمالی، رطوبت بالا و همینطور ارزان بودن سوختهای اولیه و قیمت تمامشده برق تولیدی توسط دولت در مقایسه با این زبالهسوزها، همینطور آلودگیهای احتمالی زیستمحیطی بسیار خطرناک، با ترس میتوان نام برد.
چندی پیش یک سرمایهگذار روسی در شمال حاضر بود سرمایهگذاری کند، اما به خاطر نوسانات دلار و تنش موجود در بازار پشیمان شد. من همین حالا سرمایهگذارانی را میشناسم که از بخش شرکتهای دانشبنیان یا شرکتهای صنعتی دیگر به خاطر رفتارهای مسوولان کنار کشیدهاند و دیگر برای سرمایهگذاری در این حوزه تمایلی ندارند. فکر کنید گروهی با تحصیلات عالی و سالها تجربه برای سرمایهگذاری به اندازه دو برابر بودجه یک شهر وارد عمل شود، بعد شهرداری که از سواد خوبی هم بهرهمند نیست، کار این افراد حرفهای را به تاخیر بیندازد یا تفاوتی میان کار شما با جلسه ماده 100 قائل نشود. بسیاری از این شهرداران حتی یکبار قانون مدیریت پسماند را نخواندهاند و بارها گفتهاند محیط زیست باید به ما بودجه بدهد؛ یا محیط زیست باید محلهای دفن زباله را ساماندهی کند. این نوع اظهارنظر نشان میدهد آنها حتی وظایف ساده خودشان را هم نمیدانند.