شناسه خبر : 34910 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

تیغ تیز کرونا بر گلوی فقرا

مجید عینیان از اثرات شیوع کرونا بر فقر در جامعه ایران می‌گوید

تیغ تیز کرونا بر گلوی فقرا

با شیوع کرونا، شرایط اقتصادی نیز بغرنج‌تر شده و فشار بر بخش عظیمی از جامعه فزونی یافته است. با این رویه، بحران اقتصادی فراگیر نیز به‌سرعت، خود را در ابعاد اجتماعی نیز متبلور خواهد کرد. مجید عینیان، تحلیلگر مسائل اقتصادی بر این باور است که در پی شیوع کرونا در ایران، بخشی از طبقه متوسط به طبقه فقیر جامعه منتقل خواهند شد و این امر پیامدهای کوتاه‌مدت و بلندمدت فراوانی دارد. او بر این باور است که مهم‌ترین ویژگی فقر در ایران، عدم وابستگی به رشد اقتصادی است.

♦♦♦

آیا فقر ناشی از کرونا خود به‌تنهایی به چالشی دیگر پیش پای سیاستگذار بدل خواهد شد؟

فقر به معنای رایجی که مرسوم است و درباره خطر فقر صحبت می‌شود، به نظر من به دو دلیل باعث چالش در این برهه نخواهد نشد. نخست آنکه جمعیت فقیر کشور ایران اساساً صدایی در نزد سیاستگذاران ندارند و دوم آنکه طبقات فقیر غالباً در مکان‌هایی مشغول فعالیت هستند که مراکز جمعیتی و شلوغ محسوب نمی‌شود. در نتیجه با در نظر گرفتن این دو فاکتور، کرونا تهدید جدی‌ای برای این افراد نخواهد بود و به زندگی آنان آسیب بزرگی وارد نمی‌کند.

از سوی دیگر طبقه متوسط به‌شدت نسبت به وضعیت خود فقیرتر خواهد شد. کاهش فعالیت اقتصادی در پی شیوع کرونا این طبقه را به جد تحت تاثیر قرار می‌دهد. همچنین طبقات متوسط در معرض مراکز اقتصادی پرجمعیت قرار دارند و این نوع شغل‌ها زمینه را برای فراگیری کرونا در این طبقه نیز تشدید می‌کند.

نکته دیگری که در خصوص تاثیر کرونا بر طبقه متوسط بایستی مورد توجه قرار گیرد، صدای بلندتر و قوی‌تری است که این طبقه به نسبت طبقه فقیر در مقابل سیاستگذاران دارد.

مسائل دستمزدی، عدم افزایش درآمد اسمی نسبت به افزایش قیمت کالا و خدمات باعث خواهد شد که فشار اقتصادی را احساس کنند و این فشار را به گوش سیاستمداران برسانند. در نتیجه به این معنا فقیرتر شدن مردم ایران، به‌طور کلی، فشار را به سیاستگذاران وارد خواهد کرد ولی فشار اقتصادی روی فقرا به‌تنهایی به چالشی برای سیاستگذاران مبدل نخواهد شد. طبقه متوسط نسبت به خودش و وضعیت اقتصادی خود دچار تنش‌های اقتصادی بالایی خواهد شد و در نهایت ایجاد فشار اجتماعی خواهد کرد. قاعدتاً نمی‌توان کسی را که دارایی‌های چندانی ندارد، نمی‌تواند ارزش قیمتی کالای خود را حفظ کند و همزمان با افزایش قیمت‌ها مواجه است با دستور از درآمدش محروم کرد و درعین‌حال از آن حمایت نکرد. در حال حاضر نیز رئیس‌جمهور، حسن روحانی، گفتند که در صورت عدم رعایت پروتکل‌های بهداشتی، دولت ناچار به بازگرداندن محدودیت‌هاست. گرچه این سیاست، تصمیمی عقلایی است اما در سوی دیگر مردمانی قرار دارند که نیازمند شغل هستند تا هزینه‌های زندگی را تامین کنند.

به نظر من با ادامه‌دار شدن این وضعیت، فشار اقتصادی سبب خواهد شد که دولت در اجرای سیاست‌های مهار کرونا نیز ناموفق‌تر شود. همراهی اجتماعی اگر به معنای فشار اقتصادی زیاد برای خانوارها باشد، مطمئناً این همراهی را به زوال خواهد برد. خانوارها ممکن است در کوتاه‌مدت، وظیفه اجتماعی خود بدانند که فعالیت‌های خود را متوقف کنند اما در بلندمدت نمی‌توانند در این کار خود استمرار داشته باشند. متخصصان اجتماعی باید نظر دهند که از چه مرحله‌ای فشار اقتصادی به آستانه فشار اجتماعی خواهد رسید. خانوارها هزینه‌های غیرضروری و نیمه‌ضروری را کم می‌کنند که خود به معنای رکود در اقتصاد است که باقی بخش‌ها را نیز درگیر خود خواهد کرد و تبعات خود را در سایر حوزه‌ها چون مسائل اجتماعی و سیاسی خواهد گذاشت.

 چگونه کرونا فقر جمعیت بالایی از مردم ایران را تشدید کرد؟

طبقه فقیر نوعاً در شغل‌هایی قرار ندارند که خیلی تحت تاثیر ابتلا به کرونا باشند و در مراکز پرجمعیت هم نیستند. طبقه فقیر غالباً شغل‌های رسمی ندارند و در نتیجه تعطیل بودن یا نبودن بخش عظیمی از دولت سبب فعالیت یا عدم فعالیت این قشر از مردم نمی‌شود، در نتیجه طبقه فقیر عملاً به کار خود ادامه می‌دهند. مردمی که در مراکز پرجمعیت مشغول به کار هستند، نه طبقه فقیر، بلکه طبقه متوسط هستند که در نهایت بخشی از آنها به طبقه فقیر منتقل خواهند شد.

بخش‌های مختلف اقتصاد بی‌شک تحت تاثیر شیوع کرونا قرار خواهند گرفت. به‌طور مثال بخش گردشگری از همان ابتدا به‌شدت از این اپیدمی متاثر شده است.

در مرحله بعد با برداشته شدن محدودیت‌ها نیز این بخش در ابتدا با استقبال مردمی مواجه نخواهد شد چراکه هزینه کردن در این بخش در ردیف هزینه‌های ضروری بخش عظیمی از مردم طبقه‌بندی نمی‌شود. به‌طور کلی در خرید بخشی از کالاها و خدماتی که جزو ضروریات زندگی محسوب نمی‌شود یا جزو کالاهای بادوام است، خانوارها از تصمیم‌گیری خرید خود منصرف خواهند شد یا بااحتیاط‌تر انتخاب می‌کنند. به‌طور مثال زمان استفاده از کالای بادوام خود را حتی در شرایط مستهلک شدن کالا، افزایش می‌دهند یا آن کالا را تعویض نمی‌کنند یا ارتقا نمی‌دهند.

در نتیجه بخش‌هایی که فشار به‌صورت مستقیم به آن وارد می‌شود چون رستوران‌ها، هتل‌ها و بخش گردشگری با بحران و کاهش تقاضا روبه‌رو خواهند شد حتی اگر محدودیت‌های قانونی نیز بر آنها اعمال نشود. مرحله بعد بخش‌هایی هستند که در کار تولید یا توزیع کالاهای بادوام هستند. بازار کالاهای بادوام چون در دو بخش کالای داخلی و خارجی طبقه‌بندی می‌شود داستان متفاوتی خواهد داشت.

در پی افزایش نرخ ارز و فشار اقتصادی، خانوارها به سمت استفاده از کالاهای ایرانی متمایل خواهند شد در نتیجه اثر کلی شوک کرونا به‌سادگی بر کالای ایرانی قابل محاسبه نیست. تقاضا در بازار کالا به‌طور کلی با کاهش روبه‌رو می‌شود و خریدها از کالای خارجی به کالای داخلی حرکت می‌کند. در بخش خدمات اما این جایگزینی وجود ندارد و قطعاً شاهد کاهش تقاضا خواهیم بود.

 آثار اقتصادی و اجتماعی تشدید فقر ناشی از کرونا چیست و در بلندمدت باید منتظر چه تبعات و پیامدهایی از این محدودیت و محرومیت کرونایی بود؟

تبعات بلندمدت تشدید فقر بدین‌صورت است که در شرایطی که شاهد یک شوک قیمتی و هزینه‌ای به کالاها هستیم، معمولاً خانوارها از پس‌انداز و سرمایه‌گذاری‌های خود کم می‌کنند تا آن شوک را به‌صورت کوتاه‌مدت رد کنند. متاسفانه کشور ما در شرایطی است که مرتباً شوک‌های منفی و پشت هم را تجربه می‌کند، در نتیجه آن انباشتی که خانوارها بتوانند به آن متکی باشند، چندان وجود ندارد.

بنابراین خانوارها به سمت استفاده از سرمایه‌گذاری‌های خیلی پایه‌ای خود سوق داده می‌شوند. به‌طور مثال آموزش و پرورش گزینه‌ای قابل حذف در برخی از خانوارهاست. آموزش و پرورش به‌عنوان یکی از انباشت‌های سرمایه‌ای در صورتی که گزینه دیگری برای خانوار نباشد، می‌تواند از سبد خانوار حذف شود.

این باعث می‌شود که این فقر به وجود آمده در طول زمان پایدار باشد چرا که کیفیت آموزش دیگر دغدغه خانوارها نخواهد بود. طبقه متوسط که پیش از این دغدغه‌های فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی داشته، به سمت دغدغه‌های معیشتی حرکت خواهد کرد. در طولانی‌مدت این مساله می‌تواند در مشارکت سیاسی فعال افراد (فارغ از عمل رای دادن) نیز اثر بگذارد.

برای اهداف و آمال طبقه متوسط این مساله یک عقبگرد خواهد بود. از سوی دیگر افراد فعال در این موضوعات نیز زین پس حمایت افراد و خانوارهای کمتری را با خود خواهند داشت.

 وضعیت پیش روی فقر در ایران چیست؟

مهم‌ترین ویژگی فقر در ایران آن است که این فاکتور چندان وابسته به رشد اقتصادی نیست. فقر در ایران نه از رشد اقتصادی مثبت چندان بهره‌ای می‌برد و نه رشد اقتصادی منفی چندان سبب ضربه به آن می‌شود. دلیل این ویژگی نیز این است که اساساً جامعه فقرا از جامعه جداست. از یک‌سو زمانی که رونقی در اقتصاد ایران حاصل می‌شود، فقرا از آن بی‌بهره هستند و از سوی دیگر وقتی اقتصاد هم متوقف می‌شود، مجدداً فرقی به حال طبقه فقیر ایران ندارد.

این عدم ارتباط رشد اقتصادی و مقوله فقر بدان معناست که اقتصاد در کشور ما فراگیر نیست. آینده طبقه فقیر احتمالاً بزرگ‌تر شدن این طبقه است، چراکه بخش کوچکی از طبقه متوسط به طبقه فقیر جامعه منتقل خواهد شد اما در کل تغییرات زیادی نخواهد داشت. بی‌شک ما نیاز به مطالعه بیشتری داریم تا به کارکرد و دینامیک فقر در ایران به شکلی وسیع‌تر پی ببریم.

نیاز به پژوهش داریم تا پی ببریم چقدر احتمال دارد که یک فرد فقیر از این فقر رها شود و بالعکس، دینامیک ورود یک فرد از طبقه متوسط به طبقه فقیر چگونه خواهد بود. در کل به نظر می‌رسد که فقر در ایران دینامیک چندانی ندارد.

 چگونه می‌توان به مقابله با این روند تشدید فقر برخاست و آن را به حداقل ممکن کاهش داد؟

در ماجرای کرونا به نظر من هیچ چاره‌ای نیست جز آنکه سعی کنیم تا زمان پیدا شدن راه‌حل پزشکی مناسب یا توزیع سیستم واکسیناسیون برای پیشگیری از ابتلا به آن، از انتقال بیماری از یک فرد ناقل به سایر افراد جلوگیری شود و زیر ضریب یک باقی بماند. سیاست‌های خیلی سختگیرانه‌ای که عموماً توسط پزشکان تجویز می‌شود بدین منظور است که این نرخ رشد را پایین نگه دارند تا بتوانند بیماری را کنترل کنند، این در حالی است که این سیاست، فشار زیادی به اقتصاد می‌آورد. اقتصاد ایران اما توانایی حمایت از این‌گونه سختگیری‌ها را ندارد و در نهایت مجبور است که سهل‌گیرانه‌تر در این خصوص تصمیم‌گیری و اقدام کند.

از سوی دیگر تخمین‌های یکسری از محققان ایرانی خارج از کشور نشان می‌دهد که ضریب شیوع کرونا در ایران، در ابتدای سال بیشتر از یک بوده است. با اعمال سیاست‌های محدودسازی که در ابتدای سال و نوروز تا انتهای فروردین اعمال شد اما این ضریب کاهش پیدا کرده و به زیر یک سقوط کرده است. این در حالی است که با آغاز اردیبهشت و آسان‌گیری مردم و دولت در مواجهه با کرونا، ضریب شیوع در اواسط اردیبهشت‌ماه به بالای یک بازگشته است و نتایج آن را می‌توان در افزایش شمار مبتلایان و کم شدن افزایش آمار مرگ‌ومیر دید.

به نظر می‌رسد برای مواجهه با پیامدهای ناشی از کرونا باید به‌صورت کج‌دار و مریز با این پدیده در اقتصاد سر کرد و ضریب ابتلا را به زیر یک هدایت کرد. این در حالی است که سیاست‌های سختگیرانه از توان اقتصاد کشور نیز خارج است. واجب‌ترین کاری که دولت در این شرایط می‌تواند انجام دهد، خودداری از هدر دادن منابع به‌واسطه توزیع رانتی که از آن برخوردار است به بهانه کنترل قیمت است.

در این صورت دولت می‌تواند از این هزینه‌ها برای بهبود شرایط درمانی استفاده کند. دولت در بخش بهداشت تا حدودی موفق بوده است اما در بخش ممانعت از هدررفت منابع، خیر. در واقع سازوکار جلوگیری از هدررفت منابع، عدم اتخاذ تصمیمات غیرواضح اقتصادی است. برای نمونه، با وجود آنکه اقتصاددانان و دانشگاهیان زیادی از ناکارا بودن سیاست ارزی صحبت کرده‌اند، هر روز شاهد آن هستیم که اعلامیه یا اطلاعیه‌ای در این باب منتشر می‌شود. سوال اصلی آن است که چرا اساساً چنین چیزی وجود دارد؟ این دقیقاً اتلاف منابع است و اتفاقاً از اصلی‌ترین منابع کشور است. هر فشاری برای پایین نگه داشتن هر کالا یا خدمتی که به اجبار سعی می‌کنیم انجام بدهیم به معنای اتلاف منابع برای کشور است. مثلاً خودروسازی‌ها را مجبور می‌کنیم با قیمتی پایین‌تر از بازار به‌صورت لاتاری و شانسی، خودرو عرضه کنند در نتیجه خودروساز دچار ضرر می‌شود.

در سوی دیگر بانک‌ها را مجبور می‌کنیم که برای جبران خسارت به خودروساز تسهیلات مالی دهند درحالی‌که خود شبکه بانکی دچار

ضرر و زیان انباشته‌ای است که مشکلات نقدینگی برایش ایجاد می‌کند. مشکلاتی که برای بانک‌ها ایجاد می‌شود در نهایت فشار خود را به بانک مرکزی منتقل می‌کند. این تصمیمات و این اتلاف منابع عاقبت خوش اقتصادی ندارد، هرچند که در ظاهر به صورت حفظ قدرت خرید مردم تجلی پیدا می‌کند ولی نهایت این سیاست‌ها بی‌شک به ضرر کلیت مردم تمام می‌شود. شاید معدود افرادی که خوش‌شانسی دارند و در این لاتاری‌ها برنده می‌شوند یا دسترسی استثنایی به منابعی چون ارز ارزان یا منبع رانتی دارند، سود کنند. در این میان بخش عمده‌ای از جمعیت از این سیاست‌ها متضرر می‌شوند.

 تفسیر شما از پتانسیل اقتصاد ایران در مواجهه با شیوع کرونا چیست و آیا این اقتصاد در صورت آغاز موج دوم همه‌گیری قابلیت اجرایی کردن دوباره محدودیت‌ها را دارد؟

واقعیت آن است که اقتصادهای دنیا وقتی به‌صورت متعارف فعالیت می‌کنند، در مقابل چنین شوک بزرگی چون کرونا، مجبورند بخشی از فعالیت‌های خود را کم کنند و آن را تا آستانه تحمل اقتصاد پایین بیاورند. این اقتصادها ظرفیت آن را دارند که تا اتمام چنین شوک‌هایی خود را متعادل سازند. مشکل اینجاست که کشور ما در شرایط فعلی، اساساً در آستانه تحمل اقتصاد در حال حرکت است و دیگر جایی برای از دست دادن نداشته است. شیوع کرونا نیز در این میان اضافه شده است به یک سابقه طولانی رشدهای منفی یا رشدهای خیلی پایین که مجموع آن چندان با صفر تفاوتی ندارد. واقعیت این است که من در اقتصاد کشور توان همراهی با سیاست‌های کنترلی و سختگیرانه کرونا را نمی‌بینم.

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها