سیل، سرمازدگی و هجوم ملخ
آیا امنیت غذایی کشور به خطر میافتد؟
یکی از شاخصهای توسعه پایدار، دستیابی به امنیت غذایی برای همگان، یعنی پایان دادن به گرسنگی و تامین غذاست که سازمانهای بینالمللی، توصیهها و کشورهای جهان برنامههای متنوعی برای دستیابی به این هدف دارند.
یکی از شاخصهای توسعه پایدار، دستیابی به امنیت غذایی برای همگان، یعنی پایان دادن به گرسنگی و تامین غذاست که سازمانهای بینالمللی، توصیهها و کشورهای جهان برنامههای متنوعی برای دستیابی به این هدف دارند. در سالهای اخیر امنیت تغذیهای به عنوان هدفی بالاتر از امنیت غذایی مطرح شده است و منظور آن است که افزایش دسترسی مردم به خدمات بهداشتی درمانی و تامین سلامت در کنار تامین امنیت غذایی در نظر گرفته میشود. بر اساس تعریف فائو از امنیت غذایی، مفاهیم اصلی امنیت غذایی عبارتاند از: غذای کافی، دسترسی (فیزیکی و اقتصادی) و زندگی سالم و فعال. در این میان مفهوم دسترسی به غذا یعنی فرد به شبکه توزیع غذا در محل زندگی خود دسترسی آسان داشته (دسترسی فیزیکی) و با درآمد خود بتواند غذای مورد نیاز را خریداری کند (دسترسی اقتصادی). دسترسی به غذا حاصل تولید داخلی و تجارت است. یعنی نیاز به مواد غذایی از طریق تولید داخلی یا واردات تامین میشود و دسترسی اقتصادی به توانایی و قدرت خرید واقعی مردم وابسته است. در این میان دسترسی ناکافی به غذا، ناامنی غذایی را به دنبال دارد.
گزارش امنیت غذایی و تغذیه جهان که توسط فائو در سال 2018 منتشر شده است حاکی از آن است که گرسنگی در سالهای اخیر پس از یک دوره طولانی روند کاهشی، در سال 2017 روند رو به رشد داشته است و برآورد شده که حدود 821 میلیون نفر گرسنه در جهان وجود دارد. یعنی تقریباً از هر 9 نفر یک نفر از نظر تغذیه با مشکل روبهرو است. به طوری که سوءتغذیه و ناامنی غذایی شدید در بخش زیادی از قاره آفریقا و آمریکای جنوبی و در قاره آسیا مشاهده میشود. در این گزارش اشاره شده سه عامل مناقشات منطقهای، اقلیم و کاهش رشد اقتصادی بر امنیت غذایی و تغذیه تاثیرگذار بوده است. در این میان اقلیم و تغییرات آن به عنوان عامل مهمی در امنیت غذایی جهان مدنظر قرار گرفته است. تکرار و شدت حوادث شدید جوی و خشکسالیها، افزایش سطح آب دریاها و افزایش بینظمیهای الگوهای فصلی بارش، تاثیرات آنی بر تولید غذا، زیرساختهای توزیع غذا، وقوع وضعیتهای اضطراری غذا و فرصتهای معیشتی و نیز سلامت انسانها، در مناطق شهری و روستایی خواهد داشت.
در تحقیقی که سال ۲۰۱۶ انجام شده پیشبینی کردهاند که با تغییر در الگوی بارش، احتمال کاهش غذای جهانی به میزان ۱۰ درصد در سال ۲۰۳۰ و بیشتر از ۲۰ درصد در سال ۲۰۵۰ وجود دارد. از طرف دیگر پیشبینی میشود به دلیل تغییر در الگوی بارش، قیمت غذا در جهان بین ۳ تا ۸۴ درصد در سال ۲۰۵۰ افزایش یابد. فائو پیشبینی میکند عملکرد محصولات کشاورزی ۱۰ تا ۲۵ درصد در سال ۲۰۵۰ به دلیل تغییرات اقلیم کاهش یابد. این در حالی است که با توجه به افزایش جمعیت جهان، باید ۶۰ درصد افزایش در غذا به وجود آید. مطالعات نشان میدهد که تغییر اقلیم و آبوهوا از طریق تاثیرگذاری بر تولید و عرضه میتواند منجر به افزایش قیمت غذا و محصولات کشاورزی شود که خود میتواند بحران گرسنگی در جهان را شدت و عمق بخشد. به عبارت دیگر تغییرات اقلیم خطر و تهدیدی برای امنیت غذایی جهان است.
در این میان سیل، سرمازدگی ناشی از بارشهای نامنظم و هجوم ملخها و سایر مخاطرات طبیعی که به هر دلیلی انسانی یا طبیعی به وجود میآید خسارت و زیانهای فراوانی را به دنبال داشته که یکی از این مخاطرات تهدید امنیت غذایی است. سیلهای مخرب بر فعالیتهای اقتصادی تاثیرگذار بوده و بخش کشاورزی از آن مستثنی نیست. در مطالعهای که فائو در سال 2016 انجام داده است، آسیب و زیان اقتصادی ناشی از بلایای مربوط به تغییرات آب و هوایی در بخش کشاورزی را محاسبه کرده است. نتایج نشان میدهد آسیب و زیانهای اقتصادی سالانه از بلایای مربوط به تغییرات آب و هوایی (سیل، طوفان، خشکسالی) در جهان طی دوره 1980 تا 1990 در حدود 14 میلیارد دلار بوده که در دوره 2004 تا 2014 حدود 100 میلیارد دلار شده یعنی هفت برابر شده است. در این مطالعه آمده است که بخش کشاورزی در حدود 25 درصد از کل تاثیرات مرتبط با آب و هوا را جذب کرده است. نکته قابل توجه دیگر آن است که هر فعالیت بخش کشاورزی تاثیر متفاوت از بحرانهای تغییرات اقلیم مورد مطالعه دریافت میکنند. به عنوان نمونه محصولات زراعی در حدود 59 درصد از سیل، دام و طیور در حدود 6 /87 درصد از طوفان، ماهیگیری و شیلات در حدود 59 درصد از سیل و جنگل و جنگلداری در حدود 94 درصد از طوفان آسیب و زیان میبینند. این ارقام نشان میدهد که سیل میتواند تهدیدی برای امنیت غذایی، اشتغال و درآمد بهرهبرداران بخش کشاورزی بوده و از طرف دیگر به دلیل کاهش تولید و درآمد به گسترش فقر کمک کند. به عنوان مثال، خسارات تولیدی مستقیم ناشی از سیل 2010 پاکستان باعث کاهش برداشت پنبه، تولید برنج و فرآوری آن شد و در نتیجه افزایش واردات پنبه و برنج را به دنبال داشت. از مجموع 10 میلیارد دلار زیان و خسارات واردشده به کشور پاکستان ناشی از سیل در حدود 50 درصد در بخش کشاورزی اتفاق افتاده و رشد بخش کشاورزی پاکستان را از 5 /3 درصد در سال 2009 به 2 /0 درصد در سال 2010 کاهش داد و مطابق با آن تولید ناخالص ملی (GDP) از 8 /2 درصد به 6 /1 در سالهای مورد نظر کاهش یافت (Balgah, Buchenrieder & Mbue 2015). بنابراین میتوان گفت سیل، سرمازدگی و حمله ملخها به مزارع و تولید بخش کشاورزی صدمه وارد کرده و میتواند تهدید و مانعی برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار از جمله «پایان دادن به گرسنگی، دسترسی به غذا و امنیت غذایی و توسعه کشاورزی پایدار» باشد.
کشور ما در ابتدای سال 1398 با سیل مخرب روبهرو شد و سرمازدگی و حمله ملخها را تجربه کرد. بارشهای شدید از طرف دیگر برای برخی از مناطق کشور موجب ذخیرهسازی آب برای کشاورزی شد اما هنوز تحقیق جامعی که ارزیابی اقتصادی، اجتماعی و توسعهای از منافع و هزینههای آن (مستقیم و غیرمستقیم) را داشته باشد، صورت نگرفته است تا بتوان ارزیابی کرد که به چه میزان رخدادهای اتفاقافتاده بر مولفههای امنیت غذایی کشور تاثیرگذار بوده است. به نظر میرسد با توجه به استانهای درگیر با مخاطرات یادشده که قطبهای اصلی تولید بخش کشاورزی و غذا هستند همانند خوزستان که در حدود 5 /18درصد تولیدات زراعی کشور را در سال زراعی 96-95 از آن خود کرده است، با کاهش تولید و عرضه داخلی محصولات کشاورزی روبهرو خواهیم بود. به عبارتی دسترسی به مواد غذایی از طریق تولید داخلی با کاهش مواجه خواهد شد و نیاز به واردات را افزایش میدهد. اما نکته قابل توجه این است که کشور در شرایط تحریم قرار گرفته و به دلیل رخدادهای اقتصادی اتفاق افتاده، تورم به شدت افزایش یافته و بهخصوص مواد غذایی با افزایش قیمت مواجه شده است. بر اساس آخرین اطلاعات ارائهشده مرکز آمار ایران در فروردینماه 1398، شاخص قیمت در گروه عمده «خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات» نسبت به ماه قبل 8 /8 درصد و نسبت به فروردینماه ۱۳۹۷ در حدود 3 /85 درصد افزایش قیمت داشته است. در این میان برخی از اقلام خوراکی و غذایی به شدت افزایش قیمت داشته است به طوری که در مناطق شهری کشور در اسفندماه 1397 نسبت به اسفندماه 1396 گوشت گوسفند در حدود 4 /135 درصد، برنج ایرانی درجه یک در حدود 5 /23 درصد، برنج خارجی درجه یک در حدود 5 /41 درصد، گوشت مرغ در حدود 9 /105 درصد، ماست پاستوریزه در حدود 7 /56 درصد، پنیر پاستوریزه ایرانی 8 /50 درصد و سیبزمینی 8 /105 درصد افزایش قیمت داشته است. با توجه به کاهش قدرت واقعی خرید مردم به دلیل تورم از یکسو و گرانی محصولات غذایی و خوراکی از سوی دیگر، دسترسی اقتصادی به غذا برای خانوارهای کشور با خطر جدی مواجه است. در شرایط کنونی مواد غذایی موجود است اما قدرت خرید وجود ندارد. از اینرو توجه به دو مولفه امنیت غذایی یعنی دسترسی فیزیکی به غذای سالم و توانایی اقتصادی برای خرید آن به منظور جلوگیری از بحران جدید در کشور ضروری است.