پیلههای پرواز
کمتوانان جهان با چه موانعی برای اشتغال و کسبوکار مواجهاند؟
ژان دومینیک بوبی، ویراستار و روزنامهنگاری در مجله مد مشهور فرانسوی اله (ELLE) بود. او در سال 1995 به یکباره در حین رانندگی دچار حمله قلبی شدیدی شد و 20 روز به کما رفت. وقتی از کما خارج شد نمیتوانست نه حرفی بزند نه حرکتی بکند، او مبتلا به یک بیماری نادر عصبی به نام سندروم قفلشدگی (Locked-in Syndrom) شده بود. در این بیماری، کل بدن فلج میشود جز مغز و ذهن، و ژان دو همین را برای زندگی کافی میدانست.
محمد علینژاد: ژان دومینیک بوبی، ویراستار و روزنامهنگاری در مجله مد مشهور فرانسوی اله (ELLE) بود. او در سال 1995 به یکباره در حین رانندگی دچار حمله قلبی شدیدی شد و 20 روز به کما رفت. وقتی از کما خارج شد نمیتوانست نه حرفی بزند نه حرکتی بکند، او مبتلا به یک بیماری نادر عصبی به نام سندروم قفلشدگی (Locked-in Syndrom) شده بود. در این بیماری، کل بدن فلج میشود جز مغز و ذهن، و ژان دو همین را برای زندگی کافی میدانست. او معتقد بود ذهن همانند یک پروانه میتواند پرواز کند و خلاق باشد هرچند جسم در بند باشد. ژان دو فقط با حرکت پلک چپش کتابی را نوشت و نام آن را «اتاقک غواصی و پروانه» نامید، کتابی که بر اساس آن فیلمی نیز به کارگردانی جولین اشنابل ساخته شد و جایزه بهترین فیلم خارجی زبان اسکار 2007 را از آن خود کرد. البته بوبی تنها معلولی نبود که توانست با قدرت اراده و البته توجه اطرافیان به حقوق و تواناییهایش به مدارج بالایی برسد. در طول تاریخ نامهای بسیاری با وجود محدودیتهای جسمی و ذهنی توانستهاند عملکرد فوقالعادهای از خود به جای گذاشته و حتی مسیر ترقی علم و دانش و هنر را به کلی تغییر دهند. ونسان ونگوگ، لودویگ بتهوون، کریستی براون، فریدا کالو، استیون هاوکینگ و هلن کلر تنها بخشی از چهرههای برجستهای هستند که با وجود محدودیتها توانستهاند مسیر موفقیت را به خوبی طی کنند. با وجود این همچنان مشکلات بسیاری بر سر کمتوانان سراسر جهان وجود دارد و نگرش سیاستگذاران و دولتها نسبت به آنها هنوز نتوانسته مشکلاتی را که آنها در دستیابی به حقوق اولیه خود دارند برطرف سازد.
آمار جهانی
واژه معلولیت تعریف گستردهای دارد اما بهطور کلی اختلالات و مشکلاتی که منجر به کاهش سطح سلامت عمومی میشوند و فرد را نیازمند مراقبتهای بهداشتی و پزشکی فراتر از حد معمول میکنند گونهای معلولیت محسوب میشوند، بهطوری که با توجه به این تعریف حتی افراد مبتلا به اختلالات روانی حاد نیز به نوعی جزو قشر معلول جامعه به حساب میآیند.
بر اساس برآورد کنوانسیون حقوق کمتوانان سازمان ملل (UN CRPD) در جهان حدود یک میلیارد نفر از مردم دنیا از نوعی کمتوانی رنج میبرند، رقمی که تقریباً 15 درصد از کل جمعیت دنیاست. بر همین اساس 80 درصد از این کمتوانان در کشورهای در حال توسعه زندگی میکنند و درصد معلولان در بین فقیرترین مردم جهان 20 درصد گزارش شده است بهطوری که از هر پنج فرد فقیر یک نفر دچار کمتوانی است. پیشبینی میشود با توجه به شرایط حاد و پیر شدن جمعیت جهان این رقم در آینده افزایش یافته و باعث شود که ناتوانی و کمتوانی در جهان شیوع بیشتری پیدا کند.
با وجود اینکه در 20 سال گذشته میلیونها نفر از فقر خارج شدهاند اما شرایط زندگی و رفاه اکثر افراد معلول و کمتوان بهبود پیدا نکرده است. در چنین شرایطی اوضاع برای مردم فقیر در کشورهای فقیر دنیا بسیار بدتر است. رشد روزافزون فقر و نابرابری در کشورهای جنوب صحرای آفریقا در کنار مسائل دیگری همچون تغییرات اقلیمی، جنگ و بحرانهای بشری، روند شهرنشینی و دسترسی نابرابر به تکنولوژی باعث شده تا چالش ریشهکنسازی فقر در جهان با مشکلات بیشتری مواجه شود. بیش از نیمی از افراد دارای معلولیت در کشورهایی زندگی میکنند که با بحرانهایی چون فجایع طبیعی و جنگ دستوپنجه نرم میکنند.
در کشورهای کمدرآمد یا با درآمد متوسط، افراد کمتوان و خانواده آنها تقریباً از منظر تمامی شاخصهای اجتماعی-اقتصادی از افراد دیگر جامعه فقیرترند و با توجه به افزایش روزافزون هزینههای زندگی، عدم مسوولیتپذیری دولتها، محرومیت و ننگزدگی همچنان در فقر باقی ماندهاند. افراد کمتوان در تمامی بخشها (دسترسی به آموزش، درمان، اشتغال، درآمد، عدالت، حمایت اجتماعی، فناوری کمکیاری مناسب و فرصتهایی برای فعالیت مدنی) با موانعی مواجهاند و در تمامی سطوح با معضلاتی نظیر محرومیتهای نظاممند تا نگرشهای منفی درون جامعه دستوپنجه نرم میکنند. بسیاری از افراد کمتوان نیز دسترسی محدودی به نیازهای اولیه نظیر آب، غذا، بهداشت و سرپناه دارند. کودکان معلول با انواع تبعیضهای مختلف مواجهاند که منجر به محرومیت آنها از مدرسه و حضور فعال در جامعه میشود. این بدان معناست که افراد بالغ کمتوان در مقایسه با افراد دیگر جامعه معمولاً از تحصیلات پایینتری برخوردارند. کودکان کمتوان همچنین به دلیل انزوای اجتماعی در زندگی روزمره خود با ریسکهای خشونتآمیز بیشتری روبهرو خواهند بود. این موانع منجر به ماندگاری معایب کمتوانی و تداوم چرخه معیوب فقر میان تحصیل، اشتغال و شانسهای زندگی مردم میشود.
افراد کمتوان در جوامع امروزی همچنان با انواع مختلفی از تبعیض مواجهاند، از دختران و زنان معلول گرفته تا کودکان، جوانان و سالمندان همگی با محرومیتهای متعددی در دسترسی به حقوق برابر با افراد دیگر جامعه مواجهاند. در این میان زنان و دختران با چالشهای بیشتری دست و پنجه نرم میکنند. بر اساس برآوردهای انجامشده توسط سازمان ملل حدود 19 درصد زنان دنیا دچار کمتوانی هستند که در مقایسه با نرخ 12درصدی مردان، رقم بالاتری را نشان میدهد. شواهد متعدد از شاخصهای مختلف نشان میدهد که زنان و دختران معلول به دلیل ناتوانی خود در مقایسه با همجنسان دیگر خود تبعیضهای شدیدی را تجربه میکنند.
اگرچه در مقایسه با سالهای گذشته وضعیت کمتوانان در جهان اندکی بهبود یافته است اما این پیشرفت اندک هنوز برای رسیدن به اهداف توسعه پایدار سازمان ملل راه زیادی در پیش دارد. ایجاد فضای کسبوکار مناسب برای کمتوانان موضوعی است که هنوز محقق نشده و نیازمند تغییرات ساختاری است. بسیاری از سیاستگذاران در کشورهای مختلف هنوز نسبت به چارچوبهای بینالمللی موجود در زمینه کمتوانی بیاطلاعند و در برنامههای توسعه خود جایی برای افراد کمتوان ندارند. جهان باید راهحلهای بهتری را برای این مشکل پیدا کرده و حقوق اساسی همه شهروندان را چه زنان، چه دختران، چه مردان، چه پسران و چه کمتوانان به رسمیت بشناسد و از آنها حمایت کند.
با توجه به این حقایق، سازمانهای بینالمللی و سران کشورهای مختلف دنیا به دنبال رسیدگی و حل مسائل مربوط به این قشر از جامعه بهخصوص در حوزه کسبوکار آنها هستند. بهطوری که مجمع جهانی اقتصاد در نشست سال 2019 خود در داووس قصد دارد جلسههای ویژهای را در زمینه کسبوکار کمتوانان برگزار کند. در این نشست که بیش از سه هزار نفر از سران دولتها، سازمانهای بینالمللی، صاحبان کسبوکار و رسانههای مختلف حضور خواهند داشت تمرکز اصلی بر شناسایی ایدهها و راهحلهای جدیدی برای تضمین فراگیرتر و باثباتتر بودن فرآیند یکپارچگی جهانی خواهد بود. در راستای این موضوع که این فراگیری باید گستردهتر شده و افراد کمتوان و معلول را نیز دربر بگیرد، نشست سالانه مجمع جهانی اقتصاد قصد برگزاری نمایشگاهی بزرگ با عنوان «دسترسی+توانایی» را دارد که از سوی افراد کمتوان و با ویژگیهای مناسب این قشر طراحی شده تا نشان دهد چنین طراحیهایی هم نوآوری داشته و هم میتواند برای همه افراد مفید باشد. در این نمایشگاه اقلامی مانند دستگاههای دارای سنسور چشم برای برقراری ارتباط بدون دست و ساعتهای هوشمند بریل به نمایش درمیآید.
از سوی دیگر سازمان بینالمللی کار (ILO) نیز در گزارشی راهبردها و طرح عملیاتی «گنجاندن ناتوانی» را ارائه کرده است. که اهداف مهم آن نه به تبعیض علیه کمتوانان، ارائه فرصتهای برابر، دسترسی آسانتر، احترام به کمتوانی به عنوان بخشی از تنوع بشری، برابری جنسیتی و درگیر کردن افراد کمتوان و معلول از سوی سازمانهای نماینده آنها در مسائل مختلف بوده است. این راهبرد به دنبال رسیدن به شش نتیجه مشخص است. بهبود ترویج استانداردهای بینالمللی مرتبط با افراد معلول و کمتوان، انعکاس چشمانداز کمتوانی در تمامی برنامهریزیها و گزارشهای کسبوکار، افزایش توجه مردم به ناتوانان و رعایت حقوق آنها، تصویب قوانین داخلی در کسبوکارهای مختلف برای به رسمیت شناختن حقوق کمتوانان، تقویت بنیانهای علمی و همکاری بیشتر با سازمانهای بینالمللی اهدافی هستند که در راهبردهای عملیاتی سازمان بینالمللی کار به آنها اشاره شده است.
کار و اشتغال
در سراسر دنیا، افراد کمتوان اغلب کارآفرینان و کارگران خوداشتغالی، کشاورز یا کارگر کارخانه، دکتر یا معلم، شاگرد مغازه یا راننده اتوبوس، هنرمند یا تکنسین کامپیوتری هستند. تقریباً تمام مشاغل میتوانند به وسیله افراد معلول نیز انجام شوند و در صورتی که محیط کار مناسبی در اختیار آنها قرار داده شود، افراد کمتوان نیز میتوانند بسیار پربازده باشند. اما پژوهشهای مختلف نشان میدهد، چه در کشورهای توسعهیافته و چه در کشورهای در حال توسعه، نرخ بیکاری افراد کمتوانی که به سن کار رسیدهاند در مقایسه با افراد بدون معلولیت بسیار بیشتر است. در واقع نرخ مشارکت پایین در بازار نیروی کار یکی از مهمترین دلایلی است که کمتوانی و معلولیت منجر به فقر شده است. در ماده 27 کنوانسیون حقوق افراد کمتوان سازمان ملل (CRPD) به حق افراد معلول برای کار بر اساس برابری با دیگران اشاره شده و این حق شامل فرصتی برای کار آزادانه، پذیرش از سوی بازار کار و محیط کاری آزاد و در دسترس برای افراد کمتوان میشود. علاوه بر این CRPD هرگونه تبعیض اشتغال کمتوانان را منع کرده و خواستار دسترسی این افراد به آموزشهای حرفهای لازم و ترویج فرصتهایی برای خوداشتغالی این قشر از جامعه است.
تعدادی از عوامل که بر نتایج بازار کار افراد کمتوان تاثیر میگذارند عبارتند از تفاوتهای بهرهوری، کمبودهای بازار کار ناشی از تبعیض و عدم انگیزش. برای حل مشکل نقصهای بازار کار و تشویق اشتغال افراد کمتوان بسیاری از کشورها قوانین منع تبعیض به دلیل معلولیت را به تصویب رساندهاند. اجباری کردن قوانین ضدتبعیض دسترسی این قشر از جامعه را به اقتصاد رسمی بهبود بخشیده و مزایای اجتماعی وسیعتری برای آنها داشته است. از سوی دیگر بسیاری از کشورها اقدامات ویژهای برای کمتوانان انجام دادهاند برای مثال به منظور افزایش فرصتهای شغلی افراد کمتوان، سهمیههایی در برخی از مشاغل برای آنها در نظر گرفتهاند. توانبخشی حرفهای و خدمات اشتغال (آموزش شغلی، مشاوره و کمک برای کاریابی) میتواند ظرفیتهای افراد کمتوان را برای رقابت در بازار کار توسعه بخشیده و راحتتر آنها را وارد بازار کار کند. در قلب تمام این موارد، تغییر نگرش در محیط کار شاید مهمترین عامل برای حضور بیشتر این افراد در بازار کار باشد.
مشارکت در بازار کار
اگر افراد کمتوان و خانوادههای آنها بخواهند بر محرومیتها غلبه کنند باید بتوانند به بازار کار دسترسی پیدا کرده و رابطه دوطرفه میان کمتوانی و فقر را از هم بشکافند. برخی کارفرمایان در سراسر دنیا همچنان از استخدام افراد معلول سر باز میزنند چراکه میترسند آنها کیفیت و بهرهوری لازم را نداشته باشند اما این در حالی است که افراد کمتوان اغلب از مهارتهای مناسب، وفاداری بالا و نرخ غیبت بسیار پایینتری نسبت به افراد دیگر برخوردارند و بسیاری از شرکتها دریافتهاند که استخدام افراد کمتوان میتواند در نهایت به بازدهی و سودآوری بیشتری برای آنها منتج شود. البته مشارکت افراد کمتوان در بازار کار به دلایل دیگری نیز از اهمیت بالایی برخوردار است:
بیشینهسازی منابع انسانی: اشتغال سازنده افراد معلول در جامعه موجب افزایش رفاه فردی و مشارکت آنها در تولید ملی میشود.
بالا رفتن شأن انسانی و همبستگی اجتماعی: در کنار درآمد؛ اشتغال برای فرد مزایای اجتماعی و فردی دیگری نیز دارد و بر شأن انسانی و جایگاه اجتماعی فرد میافزاید. تمامی افراد باید قادر باشند تا به صورت آزادانه مسیر زندگی شخصی خود را انتخاب کرده و استعدادها و قابلیتهای خود را بهطور کامل توسعه دهند.
افزایش تعداد افراد کمتوان در بازار کار: پیشبینی میشود به دلیل افزایش شرایط مزمن و جنگ و فجایع طبیعی تعداد افراد کمتوان و معلول در جهان روندی صعودی داشته باشد. از سوی دیگر با وجود بهبود مراقبتهای بهداشتی و خدمات توانبخشی با پیر شدن جمعیت جهان انتظار میرود گسترش کمتوانی در دنیا بیشتر شود. پیشبینی میشود در تمامی مناطق جهان نسبت افراد بالای 60 سال در چند دهه آینده رشد قابل توجهی داشته باشد.
بر اساس نظریه بازار کار در یک جامعه، به دلیل عرضه و تقاضا، نرخ اشتغال کمتوانان کمتر از نرخ اشتغال افراد دیگر خواهد بود. در طرف عرضه، افراد کمتوان هزینههای کار بالاتری را تجربه خواهند کرد چراکه برای تجهیز محیط کار متناسب با آنها تلاش بیشتری مورد نیاز است و در کشورهایی با کمکهزینههای کمتوانی بالاتر، اشتغال ممکن است منجر به افت مزایا و پوشش مراقبتهای بهداشتی شود که در نهایت ارزشی بالاتر از دستمزد دریافتی باشد. بنابراین «دستمزد پسانداز» (کمترین دستمزدی که یک فرد برای آن انگیزه کار دارد) احتمالاً بیشتر از افراد بدون معلولیت خواهد بود. در نتیجه «دام مزایا» منبع نگرانی در بسیاری از کشورهای پردرآمد خواهد بود.
در طرف تقاضا، شرایط سالم ممکن است موجب بهرهوری کمتر فرد شود، به ویژه اگر محیط کار برای کار افراد کمتوان سازگاری نداشته باشد. در چنین شرایطی، انتظار میرود افراد معلول پیشنهاد حقوقی پایینتری از سوی کارفرمایان دریافت کنند. البته محاسبه اثرات کمتوانی بر بهرهوری بسیار دشوار است چراکه این اثرات به نوع اختلال، محیط کار و وظایف محوله بستگی دارد. برای مثال یک فرد نابینا ممکن است کار بسیار سختی برای اپراتوری ماشینآلات صنعتی داشته باشد اما بهرهوری او در شغل اپراتور تلفن بسیار بالا خواهد بود. در اقتصادهای کشاورزی اغلب مشاغل شامل کارهای یدی سنگین میشود بنابراین افرادی با محدودیتهای حرکتی قادر به انجام آن نخواهند بود. علاوه بر این، در نتیجه تبعیض ممکن است یک فرد کمتوان دستمزد خالص کمتری را نسبت به دیگران درخواست کند. در نتیجه دستمزد پسانداز بالاتر و دستمزد بازار کمتر منجر به این میشود که فرد دچار معلولیت در مقایسه با فردی بدون معلولیت شانس کمتری برای اشتغال داشته باشد.
انواع مشاغل
در بسیاری از کشورها بازارهای نیروی کار بهطور گستردهای غیررسمی است و بسیاری از افراد به خوداشتغالی مشغولاند. برای مثال در هند، بیش از 88 درصد از شاغلان کمتوان در بخش غیررسمی مشغول به کارند. افراد کمتوان نیازمند انعطافپذیری بیشتری در زمانبندی و جنبههای دیگر کاری هستند. برای مثال ممکن است به زمان آماده شدن و رسیدن به محیط کار بیشتری نیاز داشته باشند. بنابراین دورکاریها و کارهای پارهوقت شاید از جذابیت بیشتری برای آنها برخوردار باشد اما مشکل این مشاغل دستمزدهای پایینترشان نسبت به کارهای تماموقت و حضوری است. پژوهشها نشان میدهد در ایالاتمتحده 44 درصد از کارمندان کمتوان در مشاغل نیمهوقت یا مشروط حضور دارند که این رقم برای کارمندان بدون معلولیت تنها 22 درصد است. یکی از دلایل اصلی این اختلاف مسائل مربوط به سلامت کارمندان کمتوان است.
دستمزدها
اگر افراد کمتوان مشغول به کار شوند معمولاً در مقایسه با همتایان بدون معلولیت خود دستمزد کمتری میگیرند این در حالی است که زنان کمتوان در مقایسه با مردان کمتوان نیز از دستمزد کمتری برخوردارند. در بریتانیا و ایرلند شمالی تنها نیمی از تفاوت دستمزد میان افراد کمتوان و افراد غیرمعلول به دلیل تفاوت در بهرهوری آنهاست. پژوهشهای تجربی نشان میدهد در ایالاتمتحده تبعیض عامل اصلی دستمزد و فرصتهای شغلی کمتر کمتوانان است. البته دلایل دیگری برای شکاف دستمزد بهخصوص در کشورهای در حال توسعه وجود دارد. پژوهشهای اخیر در خصوص این موضوع در هند نتایج متفاوتی بهجای گذاشته است، بهطوری که برای مثال شکاف دستمزد برای مردان در بازار نیروی کار اوتار پرادش بسیار زیاد بوده ولی در تامیل نادو دستمزد افراد معلول و غیرمعلول تقریباً برابر گزارش شده است.
موانع ورود به بازار کار
افراد کمتوان از محرومیت زیادی در بازار کار رنج میبرند. از کمبود دسترسی آنها برای تحصیل و آموزش گرفته تا منابع مالی همگی دلایلی برای محرومیت آنها از بازار به حساب میآیند. از سوی دیگر سیستمهای حمایت اجتماعی ممکن است انگیزههایی برای خروج این افراد از اشتغال و استفاده از مزایای کمتوانی به وجود آورد.
کمبود دسترسی
تحصیلات و آموزشهای حرفهای برای داشتن کاری خوب با درآمد مناسب حیاتی هستند. اما افراد جوان کمتوان اغلب دسترسی کمتری به تحصیلات رسمی یا فرصتی برای توسعه مهارتهای خود پیدا میکنند. شکاف میان دستاورد تحصیلی میان افراد کمتوان و افراد دیگر جامعه مانعی است که به نظر میرسد دولتها هنوز راهحلی برای آن پیدا نکردهاند. افراد کمتوان همچنین با موانعی در محیط کار مواجهاند که دسترسی فیزیکی آنها را به اشتغال دشوار میسازد.
برخی نیز با موانع فیزیکی برای مصاحبههای شغلی مواجهاند. کمبود دسترسی به منابع مالی نیز یکی دیگر از موانعی است که یک فرد کمتوان برای ایجاد کسبوکار با آن روبهروست. بسیاری از وامدهندگان و سرمایهگذاران به اشتباه گمان میکنند دادن وام و سرمایه به افراد کمتوان به ویژه زنان معلول با ریسک بسیار بالایی مواجه خواهد بود. بنابراین بازارهای اعتباری مانع دسترسی افراد کمتوان به منابع مالی برای سرمایهگذاری میشوند.
درک اشتباه از کمتوانی
سوءبرداشت در خصوص توانایی افراد کمتوان برای انجام کار یکی دیگر از دلایل مهمی است که موجب تداوم بیکاری یا محرومیت آنها از ارتقای شغلی میشود. چنین نگرشی در جامعه ممکن است از این عقیده اشتباه نشات بگیرد که افراد کمتوان در مقایسه با مردم دیگر از بهرهوری کمتری برخوردارند. بهطور ویژه، این دیدگاه نسبت به افرادی که از مشکلات سلامت روحی رنج میبرند بسیار شدیدتر است. این درک اشتباهی نهتنها مختص افراد معلول میشود بلکه گاهی اوقات به اعضای خانواده این افراد نیز سرایت کرده و آنها نیز در پیدا کردن فرصتهای شغلی با مشکلاتی مواجه میشوند.
برخی افراد معلول دارای اعتماد به نفس پایینی در خصوص توانایی خود برای اشتغال هستند و ممکن است تلاشی برای یافتن کار انجام ندهند. انزوای اجتماعی افراد کمتوان دسترسی آنها به شبکههای اجتماعی را محدود کرده و همین موضوع باعث میشود افرادی که شاید بتوانند برای شاغل شدن آنها کمکی بکنند از حلقه دوستان و آشنایانشان خارج شوند.
تبعیض
کارفرمایان ممکن است علیه افراد دارای معلولیت تبعیض قائل شوند که این موضوع میتواند ناشی از درک نادرست از ظرفیتها و قابلیتهای آنها یا عدم علاقهشان به مناسبسازی محیط کارشان برای افراد کمتوان باشد. اختلالات مختلف موجب برانگیخته شدن میزان متفاوتی از تعصب و پیشداوری نسبت به افراد معلول میشود بهطوری که بیشترین پیشداوری غلط به کمتوانان ذهنی برمیگردد. برای مثال 29 درصد افراد مبتلا به بیماری شیزوفرنی اغلب یا کار پیدا نمیکنند یا در صورت داشتن کار به دلیل تبعیض نمیتوانند آن را حفظ کنند و 42 درصد از این افراد نیز هنگام درخواست برای استخدام یا آموزش مجبور به مخفی کردن بیماری خود میشوند.
حمایت بیش از حد در قوانین کار
بسیاری از کشورها به ویژه کشورهای اروپای شرقی نگاهی حمایتی نسبت به کارگران کمتوان دارند. برای مثال در قانون کار آنها کارکنان کمتوان ساعتهای کاری کوتاهتر، دورههای استراحت بیشتر و مرخصی با حقوق بیشتری خواهند داشت. در حالی که این قوانین با نیات حسنه نوشته شدهاند اما گاهی اوقات منجر به این میشوند که کارفرمایان بهجای استخدام کارکنان کمتوان به کارکنان دیگر روی آورند چراکه هزینه کمتری برای آنها دربر خواهد داشت.
مزایای گنجاندن کمتوانان در سیاستگذاریهای عمومی
پژوهشهای متعدد نشان میدهد تلاشها برای گنجاندن کمتوانان در طرحهای کسبوکار و سیاستگذاریهای دولتی مزیتهایی را برای کارفرمایان به همراه دارد که این مزایا در شش بخش کلیدی «انگیزههای گنجاندن» بیشتر خود را نشان میدهد.
افزایش نوآوری
افراد کمتوان برای سازگاری با جهان اطراف خود خلاقیتهای زیادی از خود نشان میدهند. به همین دلیل، آنها نقاط قوتی نظیر مهارتهای حل مساله، چابکی، سماجت، دوراندیشی و اشتیاق برای آزمایش و تجربه را در خود تقویت میکنند، ویژگیهایی که همگی برای نوآوری حیاتی هستند. داشتن کارمندان کمتوان در بخشهای مختلف کسبوکار به کارفرمایان این تضمین را میدهد که محصول تولیدی آنها از جامعیت بیشتری برخوردار بوده چراکه یک فرد معلول بر تولید آن نظارت داشته و در راستای سازگاری آن محصول با افراد کمتوان تلاش کرده است. حضور چنین افرادی باعث میشود تا محصولات و خدماتی از سوی تولیدکنندگان ارائه شود که همه بتوانند از مزایای آن بهره ببرند، برای مثال لوازم خانگی با ویژگی تشخیص صدا یکی از این خلاقیتها به حساب میآید.
بهبود ارزش سهامدار
کسبوکارهایی که افراد کمتوان را به استخدام درمیآورند معمولاً از برگشت سرمایه بیشتری برخوردار خواهند بود.
قانونگذاران و سرمایهگذاران همواره بر تنوع و فرهنگ کار در شرکتها نظارت دارند. گنجاندن معلولیت، مولفهای کلیدی برای ارزیابی عملکرد یک شرکت در گزارشهای ششماهه شرکتهای بینالمللی به حساب میآید، از اینرو هرچه این فاکتور بهتر رعایت شده باشد، ارزش سهام یک شرکت میتواند رشد بیشتری را تجربه کند.
بهبود بهرهوری
تمامی کارکنان از یک محیط کار متنوعتر بهره میبرند. مطالعات مختلف نشان میدهد کار در کنار کارمندان کمتوان باعث میشود تا کارمندان بدون معلولیت نیز نسبت به ایجاد محیطکاری فراگیرتر و بهتر برای همه افراد آگاهتر شوند.
مطالعات موردی مختلف نشان میدهد در صورت نبود کارمندان کمتوان در یک شرکت، بازده کارکنان دیگر در مقایسه با حالتی که در آن شرکت کارکنان کمتوان حضور دارند نزدیک به 30 درصد کاهش پیدا میکند.
محیطهای کاری که از جامعیت بیشتری برای حضور افراد معلول برخوردارند اغلب سطوح بهرهوری بالاتری را به ثبت میرسانند. برای مثال شرکت مایکروسافت با موفقیت برنامه استخدام افراد مبتلا به اوتیسم را به اجرا رساند. شرکتهای دیگر نیز به این نتیجه رسیدهاند که استفاده از افراد دارای تواناییهای متفاوت با افراد عادی جامعه برخلاف آنچه تصور میشد هزینهبر و چالشبرانگیز نیست. گزارش شرکت پژوهشی دوپونت نشان میدهد زمانی که کارمندان کمتوان با سنجه مشابه با کارمندان دیگر درجهبندی میشوند، 90 درصد آنها نمره عملکرد متوسط یا بالای متوسط از خود بهجای میگذارند.
دسترسی به اکوسیستم عرضهکننده
رهبران کسبوکار دنیا این موضوع را دریافتهاند که تنوع در عرضه یک مزیت رقابتی است. مطالعه تنوع عرضهکنندگان موسسه هکت در سال 2016 نشان میدهد شرکتهای بزرگ دستکم 20 درصد از هزینههای خود را به تنوعبخشی به عرضهکنندگان اختصاص میدهند. بر اساس گزارش ویکانکت در خصوص جامعیت و تنوع عرضهکنندگان جهانی، از مزایای فراگیر بودن منابع تامین میتوان به دسترسی به تامینکنندگان جدید، راهحلهای خلاقانه و کاهش هزینههایی از طریق افزایش رقابت اشاره کرد. همچنین آگاهی به نیازهای متنوع مشتریان و افزایش سهم بازار و ارزش سهامداران نیز از دیگر مزایای گنجاندن معلولیت در سیاستگذاریهای شرکتی به حساب میآید.
افزایش سهم بازار
افراد کمتوان بخش قابلتوجهی از بازار مصرفکنندگان را تشکیل میدهند. برای مثال بر اساس گزارش دفتر سیاستهای اشتغال کمتوانان ایالاتمتحده، این افراد پس از اسپانیاییها و آمریکایی-آفریقاییها سومین گروه بزرگ مصرفکنندگان را در آمریکا تشکیل میدهند.
با احتساب خانواده و پرستاران این افراد، این بازار بزرگتر نیز میشود. بر اساس پژوهشی که از سوی موسسات تحقیقاتی آمریکا در آوریل 2018 انجام شد، درآمد پس از کسر مالیات کارمندان معلول در مجموع حدود 490 میلیارد دلار بوده که در مقایسه با درآمد 582 میلیارد دلاری اسپانیاییها و 501 میلیارددلاری آمریکایی-آفریقاییها رقم قابل توجهی است. بر اساس گزارش سال 2017 ابتکارات محیط کار، شرکتهایی که برنامههای ویژه را برای مشتریان کمتوان خود اتخاذ کرده و بازاریابی هدفمند را در خصوص این قشر ترتیب دادهاند با افزایش حمایت از سوی افراد کمتوان مواجه شدهاند.
ارتقای شهرت و محبوبیت
شرکتهایی که تبلیغات و بازاریابی ویژهای را برای افراد کمتوان انجام دادهاند در رقابت با شرکتهای دیگر از محبوبیت بیشتری برخوردار خواهند بود.
بر اساس بررسی انجامشده از سوی شورای ملی کسبوکار کمتوانان آمریکا در سال 2017 بیش از 65 درصد از مصرفکنندگان کالاها و خدماتی را میخرند که شرکتهای تولیدی آن در تبلیغات خود به افراد کمتوان توجه کرده باشند. این در حالی است که 78 درصد از مردم از کسبوکاری کالا و خدمات خریداری میکنند که در جهت تضمین دسترسی آسان افراد معلول به مکانهای فیزیکی گامهایی برداشته باشد. پژوهش نیلسن در سال 2016 نشان میدهد افراد دارای معلولیت بیشتر نسبت به برندهای معروف وفادار بوده و در هر خرید در مقایسه با متوسط مصرفکنندگان پول بیشتری خرج میکنند.