تاریخ انتشار:
پیشنهادهای اهل کتاب برای مطالعه نوروزی
عیش مدام با کتاب
میگفتند امسال کتابهای خوبی ندیدهاند و میگفتند بسیاری از آثار در حد متوسطی بودند. یکی دو نفر گفتند دیگر کتاب به زبان فارسی نمیخوانند و چندنفری هم با بهانههایی چون داوری مسابقات ادبی، در جریان ادبیات روز نبودن و کلاسهای نویسندگی گفتند علاقهای به معرفی کتاب ندارند.
میگفتند امسال کتابهای خوبی ندیدهاند و میگفتند بسیاری از آثار در حد متوسطی بودند. یکی دو نفر گفتند دیگر کتاب به زبان فارسی نمیخوانند و چندنفری هم با بهانههایی چون داوری مسابقات ادبی، در جریان ادبیات روز نبودن و کلاسهای نویسندگی گفتند علاقهای به معرفی کتاب ندارند. ما از آنها پرسیدیم که بهترین کتابها، کتابهای خوب یا کتابهایی که توجهشان را جلب کردهاند کدامها هستند و در آخر به 10 نفر رسیدیم که با مهربانی و علاقه پاسخمان را دادند. 10 نویسنده و مترجم که از جریان ادبی و کتابهای روز مطلعاند و آثار خوب از نظرشان پنهان نمیماند. آنها در این بازار نشر با خوانندگان کم، آثاری را پیشنهاد میکنند که هم ارزشهای ادبی، تحلیلی و تاریخی دارند و هم خواندنشان جالب است. پیشنهادهایی که میتوانند راهنما باشند برای انتخاب در بازار کتاب و نشر از سوی اهل قلمی که به پیشنهادهایشان و دانششان اعتماد داریم. در این بین نام چند کتاب نیز تکرار شد. «اتحادیه ابلهان» از جان کندی تول، «آیا بچههای خزانه رستگار میشوند» از مهدی اسدزاده و «توپهای ماه آگوست» نوشته باربارا تاکمن کتابهایی بودند که چند نفر خواندنشان را توصیه
کردند.
بلقیس سلیمانی: ساختار قدرت و روستایینویسی
امسال «گفتوگو در کاتدرال» را یک بار دیگر خواندم و خیلی عالی بود. بحث قدرت و چگونگی آن همیشه برایم جالب بوده. اینکه ساختار قدرت چگونه شکل میگیرد و از هم میپاشد. از دیگر کتابهای خیلی خوب «گهواره مردگان» نوشته مهدی بهرامی بود که موضوع و نگاه نویسنده به جهان اطرافش تازه و جالب بود. همچنین از «پاس عطش» نوشته علی صالحی نام میبرم چرا که این سالها روستایینویسی جزو موضوعاتی است که از آنها غافل شدهایم و نوع پرداخت داستانهای این کتاب برایم خیلی جالب بود.
علیاصغر حداد: آثاری از نویسندگان مردمگرا
خواندن یک مجموعه 10جلدی را که رضا رضایی از دو نویسنده انگلیسی، خواهران برونته ترجمه کرده است توصیه میکنم. اگر کسی اهل تاریخ ادبیات باشد کتاب خودم، مجموعه سهجلدی «ادبیات و انقلاب» که در نشر نی منتشر شده را توصیه میکنم. این کتابها درباره ادبیات و نویسندگانی است که دید سوسیالیستی داشتند و مردمگرا بودند و آثارشان را نقد میکند و از سرنوشتشان میگوید. جلد اول درباره روسیه، جلد دوم آلمان و جلد سوم درباره نویسندگان بقیه دنیاست.
محمدحسن شهسواری: ترجمه بهروز از «بینوایان»
امسال ترجمه جدیدی از «بینوایان» خواندم که به نظرم ترجمه بهروز و خوبی بود. البته من ترجمه آقای مجلسی را نخواندم و ترجمه آقای مستعان را خوانده بودم. فکر میکنم نیاز است کتابها هر 20 سال یک بار ترجمه شوند و این ترجمه ویرایش اساسی شده بود. همانطور که میدانیم ویکتور هوگو در زبان فرانسه بیشتر به شاعر معروف است و در آثار ترجمه شده از او میبینیم که یک جاهایی بیشتر شعر است و مهم است که در ترجمه دربیاید. گرچه آقای مستعان استاد بودند اما این ترجمه اخیر بهروزتر بود.
یکی دیگر از علایق من، رمانهای جنایی هستند که در ایران به غلط به آنها رمان پلیسی میگوییم. امسال کتابی به نام «آسانسور» از فردریک دار که آقای عباس آگاهی در نشر جهان کتاب ترجمه کرده، خواندم و خوشم آمد، به نظرم آمد که فضای خاصی را ساخته بود. در مورد ایرانی هم رمان «نگهبان» آقای اسماعیلی بهترین بود. به نظرم رمانی است که هیچ چیز را به تقدیر واگذار نکرده و در آن از شلختگی و خستگی و ندانمکاری خبری نیست. در همه عناصر، رمان قرص و محکمی است. ضمن اینکه ادبیاتمان آنقدر وسیع نیست که سلیقهمان را اعمال کنیم چون کار خوب کم است.
احمد پوری: مهمترین مساله خوشخوان بودن است
رمان «اتحادیه ابلهان» ترجمه پیمان خاکسار داستان خیلی خوبی داشت و از این نظر که با یک حالت نیمهطنز وضعیت زندگی آمریکاییها را نشان میداد که میشود آن را به همه دنیا تسری داد مورد توجه من قرار گرفت. یعنی زندگی امروزه در آن با یک طنز تلخ و جامعهشناسی هوشمندانه تصویر شده بود و البته از همه اینها مهمتر برای یک رمان خوشخوانی آن است و این رمان خوشخوان است. کتاب دیگر رمان «دشمنان» نوشته ایساک بشویس سینگر است که خودم ترجمه کردم و رمانی درونگرا و خوشخوان درباره شخصیتهایی است که از جنگ جهانی دوم جان سالم به در بردهاند.
اسدالله امرایی: ترجمههای خوب و شستهرفته
با گشایشی که امسال در وضعیت ارشاد پیش آمد شاهد انتشار یکسری کتابهای خوب بودیم که مدتها بود مثل آنها منتشر نشده بودند. از کارهای خوب ترجمه که امسال خواندم کار تازهای از همینگوی با نام «داشتن و نداشتن» با ترجمه غبرایی را توصیه میکنم. همچنین «شاگرد قصاب» ترجمه پیمان خاکسار کار خوبی بود. مجموعه «برخورد کوتاه با دشمن» ترجمه گلی امامی هم از کارهای خوب بود. مقایسه نمیکنم اما اینها کارهای تازه بودند که هم ترجمه خوب داشتند و هم شسته رفته از آب در آمده بودند. در بین کارهای ایرانی مجموعه داستان «آیا بچههای خزانه رستگار میشوند» داستانهای خوبی داشت و همچنین رمان «تاول» هم از کارهای خوب بود.
کامران فانی: هدیه یک روزنامهنگار در پایان عمر
در بین کتابهایی که در سال 1393 خواندم یا مرور کردم، چند کتاب توجهم را جلب کرد. در حوزه ادبیات بهترین کتابی که امسال چاپ شده رمان «اتفاق» گلی ترقی است. خانم ترقی کارش را با رماننویسی آغاز کرد. بعد از انقلاب داستان کوتاه نوشت و حالا بعد از 30 سال دوباره به رمان رو آورده است و این واقعه مهمی است و کتاب هم در محتوا و هم در نثر زیبایش، جذاب و تاثیرگذار است.در حوزه تاریخ کتاب «دیداری دوباره با تاریخ» نوشته محمدحسین هیکل را معرفی میکنم که از برجستهترین روزنامهنگاران عربی و سردبیر روزنامه الاهرام در مصر بود. او در این کتاب نگاهی به گذشتهاش کرده و سعی کرده گذشتهها را بازآفرینی کند و گفتوگوهایی با افراد سرشناس سیاسی قرن 20ام با نگاه جدید آورده. این نمونه کار جذابی است که یک روزنامهنگار موفق میتواند در آخر عمر هدیه کند.
امسال 100 سال از آغاز جنگ جهانی اول گذشته و رمان «توپهای ماه اوت» که راجع به شروع جنگ است توصیه میکنم. این کتاب درباره دو ماه اول جنگ است که با قلم سحرانگیز باربارا تاکمن نمونهای از مهمترین و بهترین کتابهای تاریخی است که من خواندم.
مهسا محبعلی: رمانهایی درباره طردشدگان
امسال دو مجموعه داستان منتشر شده در نشر پیدایش را خواندم به نامهای «آیا بچههای خزانه رستگار میشوند» نوشته مهدی اسدزاده و «تهران 28» اثر پژمان تیمورتاش. خصیصهشان این است که با گویش تهرانی نوشته شدهاند و در محلههای خاصی از تهران از تیپهای خاصی چون آدمهای خلافکار طبقات پایین میگویند که قبلاً آقای حمید نجفی در این حوزه کار کرده بودند اما خیلی به این تیپها پرداخته نشده بود. این سالها بیشتر کارها آپارتمانی بوده و از طبقه متوسط رو به بالا و دغدغههایشان نوشتهاند. ولی اینها طبقات پایین جامعه و حاشیه جامعه هستند و کسانی که طرد شدهاند و صدای آنها شنیده نمیشود. همچنین این دو کتاب خوشساخت و قصهگو هستند و با زبان و لهجه تهرونی پایینشهری نوشته شدهاند. همچنین «هیچوقت» لیلا قاسمی کار قوی و خوبی بود.در ترجمه به «ساعت آفتابی» شرلی جکسون اشاره میکنم که یک رمان گوتیک امروزی است و در جهان مدرن اتفاق میافتد. البته متاسفانه ترجمه خوبی ندارد. اتحادیه ابلهان جان کندی تول هم خوب بود. یک کار غیرداستانی به نام «برج فرازان» اثر باربارا تاکمن درباره دلایل و عوامل شکلگیری جنگ جهانی اول با ترجمه عزتالله فولادوند خواندم و همچنین توپهای ماه اوت در همین موضوع که خیلی خوب بود. «درمان شوپنهاوری» هم رمان مستندی است اثر دکتر آروین یالوم و مجموعه داستان «پشت خطوط دشمن» ترجمه گلی امامی از کتابهایی بودند که از خواندنشان خیلی خوشم آمد.
لیلی گلستان: خواندنش تمامی ندارد
حدود یک ماه است که دارم کتاب «حلاج الاسرار» بیژن الهی را میخوانم و باز میخوانم و باز... از آن کتابهایی است که خواندنش تمامی ندارد. مدام میخواهی بخوانیاش. مدتها بود که از خواندن هیچ کتابی اینقدر لذت نبرده بودم. این کتاب در نشر بیدگل و به کوشش داریوش کیارس منتشر شده است.
شهرام اقبالزاده: کتابهایی برای همه سنین
من با اصطلاح بهترین مشکل دارم اما امسال کتابهای خوبی هم در حوزه نظری و هم داستانی خواندم. از کتابهای خوب نظری «درآمدی بر ادبیات کودک از رمانتیسیسم تا پست مدرنیسم» است که کانون پرورش فکری منتشر کرده است. جامعهشناسی کودکی ترجمه علیرضا کرمانی منتشرشده در ثالث جامعترین کتابی است که در مورد جامعهشناسی دوران کودکی که مبنای ادبیات کودک بر اساس تعریف این دوران است، خواندهام. مهمترین و کلاسیکترین کتاب این حوزه نیز از فیلیپ آریه با نام «قرون کودکی» و ترجمه زینب غنی است. همچنین یک کتاب درباره جایگاه کودکان در «شهر و حقوق کودک» و فضاهای شهری خواندم به اسم شهر کودکانه، گردآوری و ترجمه پیمان ضیایی و مونا واله. کتابی هم شهرام پرستش در نشر ثالث چاپ کرده با نام «روایت نابودی ناب» که در آن بر اساس نظریات بوردیو و با توجه به نظریه میدان ادبی «بوف کور» را تحلیل کرده و کار باارزشی است. کتاب «پاریس پایتخت مدرنیته» اثر دیوید هاروی کتابی است هم برای اهل فلسفه و هم ادبیات و جامعهشناسی شهری. این کتاب تاریخی تحلیلی در مورد مسائل شهری به اضافه ادبیات و رابطه مدرنیته با ادبیات و فرهنگ و فضاهای شهری از هاروی است که یک جامعهشناس نواندیش است. بعد از نقد نو هم کتابی از فرانک لنتریچیا و با ترجمه مشیت علایی در مورد نظریه ادبی است و نگاهی تاریخگرایانه به نقد و نظریه ادبی دارد و از کتابهای خوبی است که امسال خواندم. به دو کتاب تالیفی در حوزه نقد و نظریه هم به ادبیات داستانی ایران از حسن میرعابدینی، نشر سخن و داستان طنز در ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی نوشته محمدعلی علومی، عصر داستان نیز اشاره میکنم.از کتابهای کودک و نوجوان مجموعه کتابهای کارنامه نوشته آنترو کیومنت که نقد ساختار آموزش و پرورش رسمی است و «کلبه عمو ژو» بریژیت اسمارتا ترجمه افسر افشاری در مورد مهاجران جهانسومی به فرانسه است. «در انتظار یک زندگی طبیعی» نوشته لسلی کانر ترجمه فرح بهبهانی داستان دختری است که پدر و مادرش جدا شدهاند و در عین حال شخصیتی مبتلا به سرطان دارد که کار خوبی است. از رمان بزرگسال تالیف هم میتوانم به «زیگورات» اثر دکتر اکرم پدرامنیا که ساکن کاناداست اشاره کنم. یک رمان هم از نسرین قربانی به اسم «ویونا» نام میبرم.
بلقیس سلیمانی: ساختار قدرت و روستایینویسی
امسال «گفتوگو در کاتدرال» را یک بار دیگر خواندم و خیلی عالی بود. بحث قدرت و چگونگی آن همیشه برایم جالب بوده. اینکه ساختار قدرت چگونه شکل میگیرد و از هم میپاشد. از دیگر کتابهای خیلی خوب «گهواره مردگان» نوشته مهدی بهرامی بود که موضوع و نگاه نویسنده به جهان اطرافش تازه و جالب بود. همچنین از «پاس عطش» نوشته علی صالحی نام میبرم چرا که این سالها روستایینویسی جزو موضوعاتی است که از آنها غافل شدهایم و نوع پرداخت داستانهای این کتاب برایم خیلی جالب بود.
علیاصغر حداد: آثاری از نویسندگان مردمگرا
خواندن یک مجموعه 10جلدی را که رضا رضایی از دو نویسنده انگلیسی، خواهران برونته ترجمه کرده است توصیه میکنم. اگر کسی اهل تاریخ ادبیات باشد کتاب خودم، مجموعه سهجلدی «ادبیات و انقلاب» که در نشر نی منتشر شده را توصیه میکنم. این کتابها درباره ادبیات و نویسندگانی است که دید سوسیالیستی داشتند و مردمگرا بودند و آثارشان را نقد میکند و از سرنوشتشان میگوید. جلد اول درباره روسیه، جلد دوم آلمان و جلد سوم درباره نویسندگان بقیه دنیاست.
محمدحسن شهسواری: ترجمه بهروز از «بینوایان»
امسال ترجمه جدیدی از «بینوایان» خواندم که به نظرم ترجمه بهروز و خوبی بود. البته من ترجمه آقای مجلسی را نخواندم و ترجمه آقای مستعان را خوانده بودم. فکر میکنم نیاز است کتابها هر 20 سال یک بار ترجمه شوند و این ترجمه ویرایش اساسی شده بود. همانطور که میدانیم ویکتور هوگو در زبان فرانسه بیشتر به شاعر معروف است و در آثار ترجمه شده از او میبینیم که یک جاهایی بیشتر شعر است و مهم است که در ترجمه دربیاید. گرچه آقای مستعان استاد بودند اما این ترجمه اخیر بهروزتر بود.
یکی دیگر از علایق من، رمانهای جنایی هستند که در ایران به غلط به آنها رمان پلیسی میگوییم. امسال کتابی به نام «آسانسور» از فردریک دار که آقای عباس آگاهی در نشر جهان کتاب ترجمه کرده، خواندم و خوشم آمد، به نظرم آمد که فضای خاصی را ساخته بود. در مورد ایرانی هم رمان «نگهبان» آقای اسماعیلی بهترین بود. به نظرم رمانی است که هیچ چیز را به تقدیر واگذار نکرده و در آن از شلختگی و خستگی و ندانمکاری خبری نیست. در همه عناصر، رمان قرص و محکمی است. ضمن اینکه ادبیاتمان آنقدر وسیع نیست که سلیقهمان را اعمال کنیم چون کار خوب کم است.
احمد پوری: مهمترین مساله خوشخوان بودن است
رمان «اتحادیه ابلهان» ترجمه پیمان خاکسار داستان خیلی خوبی داشت و از این نظر که با یک حالت نیمهطنز وضعیت زندگی آمریکاییها را نشان میداد که میشود آن را به همه دنیا تسری داد مورد توجه من قرار گرفت. یعنی زندگی امروزه در آن با یک طنز تلخ و جامعهشناسی هوشمندانه تصویر شده بود و البته از همه اینها مهمتر برای یک رمان خوشخوانی آن است و این رمان خوشخوان است. کتاب دیگر رمان «دشمنان» نوشته ایساک بشویس سینگر است که خودم ترجمه کردم و رمانی درونگرا و خوشخوان درباره شخصیتهایی است که از جنگ جهانی دوم جان سالم به در بردهاند.
اسدالله امرایی: ترجمههای خوب و شستهرفته
با گشایشی که امسال در وضعیت ارشاد پیش آمد شاهد انتشار یکسری کتابهای خوب بودیم که مدتها بود مثل آنها منتشر نشده بودند. از کارهای خوب ترجمه که امسال خواندم کار تازهای از همینگوی با نام «داشتن و نداشتن» با ترجمه غبرایی را توصیه میکنم. همچنین «شاگرد قصاب» ترجمه پیمان خاکسار کار خوبی بود. مجموعه «برخورد کوتاه با دشمن» ترجمه گلی امامی هم از کارهای خوب بود. مقایسه نمیکنم اما اینها کارهای تازه بودند که هم ترجمه خوب داشتند و هم شسته رفته از آب در آمده بودند. در بین کارهای ایرانی مجموعه داستان «آیا بچههای خزانه رستگار میشوند» داستانهای خوبی داشت و همچنین رمان «تاول» هم از کارهای خوب بود.
کامران فانی: هدیه یک روزنامهنگار در پایان عمر
در بین کتابهایی که در سال 1393 خواندم یا مرور کردم، چند کتاب توجهم را جلب کرد. در حوزه ادبیات بهترین کتابی که امسال چاپ شده رمان «اتفاق» گلی ترقی است. خانم ترقی کارش را با رماننویسی آغاز کرد. بعد از انقلاب داستان کوتاه نوشت و حالا بعد از 30 سال دوباره به رمان رو آورده است و این واقعه مهمی است و کتاب هم در محتوا و هم در نثر زیبایش، جذاب و تاثیرگذار است.در حوزه تاریخ کتاب «دیداری دوباره با تاریخ» نوشته محمدحسین هیکل را معرفی میکنم که از برجستهترین روزنامهنگاران عربی و سردبیر روزنامه الاهرام در مصر بود. او در این کتاب نگاهی به گذشتهاش کرده و سعی کرده گذشتهها را بازآفرینی کند و گفتوگوهایی با افراد سرشناس سیاسی قرن 20ام با نگاه جدید آورده. این نمونه کار جذابی است که یک روزنامهنگار موفق میتواند در آخر عمر هدیه کند.
امسال 100 سال از آغاز جنگ جهانی اول گذشته و رمان «توپهای ماه اوت» که راجع به شروع جنگ است توصیه میکنم. این کتاب درباره دو ماه اول جنگ است که با قلم سحرانگیز باربارا تاکمن نمونهای از مهمترین و بهترین کتابهای تاریخی است که من خواندم.
مهسا محبعلی: رمانهایی درباره طردشدگان
امسال دو مجموعه داستان منتشر شده در نشر پیدایش را خواندم به نامهای «آیا بچههای خزانه رستگار میشوند» نوشته مهدی اسدزاده و «تهران 28» اثر پژمان تیمورتاش. خصیصهشان این است که با گویش تهرانی نوشته شدهاند و در محلههای خاصی از تهران از تیپهای خاصی چون آدمهای خلافکار طبقات پایین میگویند که قبلاً آقای حمید نجفی در این حوزه کار کرده بودند اما خیلی به این تیپها پرداخته نشده بود. این سالها بیشتر کارها آپارتمانی بوده و از طبقه متوسط رو به بالا و دغدغههایشان نوشتهاند. ولی اینها طبقات پایین جامعه و حاشیه جامعه هستند و کسانی که طرد شدهاند و صدای آنها شنیده نمیشود. همچنین این دو کتاب خوشساخت و قصهگو هستند و با زبان و لهجه تهرونی پایینشهری نوشته شدهاند. همچنین «هیچوقت» لیلا قاسمی کار قوی و خوبی بود.در ترجمه به «ساعت آفتابی» شرلی جکسون اشاره میکنم که یک رمان گوتیک امروزی است و در جهان مدرن اتفاق میافتد. البته متاسفانه ترجمه خوبی ندارد. اتحادیه ابلهان جان کندی تول هم خوب بود. یک کار غیرداستانی به نام «برج فرازان» اثر باربارا تاکمن درباره دلایل و عوامل شکلگیری جنگ جهانی اول با ترجمه عزتالله فولادوند خواندم و همچنین توپهای ماه اوت در همین موضوع که خیلی خوب بود. «درمان شوپنهاوری» هم رمان مستندی است اثر دکتر آروین یالوم و مجموعه داستان «پشت خطوط دشمن» ترجمه گلی امامی از کتابهایی بودند که از خواندنشان خیلی خوشم آمد.
لیلی گلستان: خواندنش تمامی ندارد
حدود یک ماه است که دارم کتاب «حلاج الاسرار» بیژن الهی را میخوانم و باز میخوانم و باز... از آن کتابهایی است که خواندنش تمامی ندارد. مدام میخواهی بخوانیاش. مدتها بود که از خواندن هیچ کتابی اینقدر لذت نبرده بودم. این کتاب در نشر بیدگل و به کوشش داریوش کیارس منتشر شده است.
شهرام اقبالزاده: کتابهایی برای همه سنین
من با اصطلاح بهترین مشکل دارم اما امسال کتابهای خوبی هم در حوزه نظری و هم داستانی خواندم. از کتابهای خوب نظری «درآمدی بر ادبیات کودک از رمانتیسیسم تا پست مدرنیسم» است که کانون پرورش فکری منتشر کرده است. جامعهشناسی کودکی ترجمه علیرضا کرمانی منتشرشده در ثالث جامعترین کتابی است که در مورد جامعهشناسی دوران کودکی که مبنای ادبیات کودک بر اساس تعریف این دوران است، خواندهام. مهمترین و کلاسیکترین کتاب این حوزه نیز از فیلیپ آریه با نام «قرون کودکی» و ترجمه زینب غنی است. همچنین یک کتاب درباره جایگاه کودکان در «شهر و حقوق کودک» و فضاهای شهری خواندم به اسم شهر کودکانه، گردآوری و ترجمه پیمان ضیایی و مونا واله. کتابی هم شهرام پرستش در نشر ثالث چاپ کرده با نام «روایت نابودی ناب» که در آن بر اساس نظریات بوردیو و با توجه به نظریه میدان ادبی «بوف کور» را تحلیل کرده و کار باارزشی است. کتاب «پاریس پایتخت مدرنیته» اثر دیوید هاروی کتابی است هم برای اهل فلسفه و هم ادبیات و جامعهشناسی شهری. این کتاب تاریخی تحلیلی در مورد مسائل شهری به اضافه ادبیات و رابطه مدرنیته با ادبیات و فرهنگ و فضاهای شهری از هاروی است که یک جامعهشناس نواندیش است. بعد از نقد نو هم کتابی از فرانک لنتریچیا و با ترجمه مشیت علایی در مورد نظریه ادبی است و نگاهی تاریخگرایانه به نقد و نظریه ادبی دارد و از کتابهای خوبی است که امسال خواندم. به دو کتاب تالیفی در حوزه نقد و نظریه هم به ادبیات داستانی ایران از حسن میرعابدینی، نشر سخن و داستان طنز در ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی نوشته محمدعلی علومی، عصر داستان نیز اشاره میکنم.از کتابهای کودک و نوجوان مجموعه کتابهای کارنامه نوشته آنترو کیومنت که نقد ساختار آموزش و پرورش رسمی است و «کلبه عمو ژو» بریژیت اسمارتا ترجمه افسر افشاری در مورد مهاجران جهانسومی به فرانسه است. «در انتظار یک زندگی طبیعی» نوشته لسلی کانر ترجمه فرح بهبهانی داستان دختری است که پدر و مادرش جدا شدهاند و در عین حال شخصیتی مبتلا به سرطان دارد که کار خوبی است. از رمان بزرگسال تالیف هم میتوانم به «زیگورات» اثر دکتر اکرم پدرامنیا که ساکن کاناداست اشاره کنم. یک رمان هم از نسرین قربانی به اسم «ویونا» نام میبرم.
دیدگاه تان را بنویسید