چرا کوهنوردان ایرانی از هیمالیا بازنگشتند؟
«برودپیک»، یعنی کوهنوردی
هنگامی که حدود ساعت۷:۳۰ بامداد پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۲ آیدین بزرگی از جایی، نزدیکیهای قله ۸۰۴۷ متری «برودپیک» با کیومرثبابازاده در تهران تماس گرفت و گفت او و دو همراهش، پویا کیوان و مجتبی جراحی، دیگر نمیتوانند حرکت کنند و نیاز به کمک دارند، گویی که آب سردی بر چشمانتظاران آن سه کوهنورد بیباک ریخته شد.
هنگامی که حدود ساعت7:30 بامداد پنجشنبه 27 تیر 1392 آیدین بزرگی از جایی، نزدیکیهای قله 8047 متری «برودپیک» با کیومرث بابازاده در تهران تماس گرفت و گفت او و دو همراهش، پویا کیوان و مجتبی جراحی، دیگر نمیتوانند حرکت کنند و نیاز به کمک دارند، گویی که آب سردی بر چشمانتظاران آن سه کوهنورد بیباک ریخته شد. دو روز پیش از آن، خبر رسیده بود که تیم جوان سه نفره، با به پایان رساندن «مسیر ایران» بر رخ جنوب غربی قله 8047 متری «برودپیک»، به قله رسیده است. هزاران نفر منتظر بودند که تیم به پایین برسد تا در شیرینی نخستین گشایش مسیر ایرانیان روی یک قله بلند سهیم شوند. اما، تا غروب شنبه که آخرین پیامهای آیدین با تلفن ماهوارهای به تهران رسید و تا سه روز پس از آن (یکم مرداد) که آخرین تلاشهای جستوجو به پایان رسید، حتی محل دقیق آن سه کوهنورد شناخته یا دیده نشد. واقعیت کوهنوردی جدی (به شهادت تمامی نشریههای کوهنوردی) نشان میدهد، کوهنوردی خالی از خطر نیست و در ذات این ورزش، همیشه امکان بروز حادثه هست. هر فردی که وارد این رشته ورزشی میشود، مطابق «بیانیه تیرول» (که نوعی میثاق کوهنوردی است) باید «خطر کردن را بپذیرد و مسوولیت
را به گردن بگیرد». اصل اول این بیانیه چنین میگوید: «کوهنوردان و سنگنوردان در شرایطی ورزش خود را انجام میدهند که خطر بروز حادثه وجود دارد و ممکن است که کمک از بیرون ممکن نباشد. با در نظر داشتن این نکته، آنان این فعالیت را به مسوولیت خویش پی میگیرند و پاسخگوی ایمنی خود هستند. اعمال فردی نباید اشخاص دیگر و محیط زیست را به خطر اندازد.» در عین حال، همه پذیرفتهایم که کوهنوردی در همگانیترین صورت خود، فعالیتی است اجتماعی و وابسته به یادگیری و انتقال تجربه و همکاری. از این رو، در برنامههای گروهی، تقسیم مسوولیت میکنیم و گاه بخشی از اختیارات خود را به دیگران میسپاریم یا از دیگران انتظاراتی داریم. در همین راستا، بررسی زمینههای بروز حادثه، و نقد برنامههای کوهنوردی به سنتی ریشهدار و در خور احترام در این فعالیت بدل شده است.
در مورد حادثه «برودپیک»، پیش از هر چیز باید ارزشهای فنی و نوآورانه آن تلاش بزرگ را که دستاورد چند سال برنامهریزی و تلاش چندین کوهنورد و حامیان ایشان بوده، از اشکالاتی که به حادثه اندوهبار از دست رفتن سه گشاینده جوان «مسیر ایران» انجامید، تفکیک کرد. کار بزرگ نخستین گشایش مسیر ایرانی روی یک قله هشت هزار متری، به گفته چندین نفر از کوهنوردان برجسته و صاحبنظر، سرفصل نوینی را در کوهنوردی کشور گشود، افتخاری شکوهمند و همیشگی برای ایران بود، موجب اعتلای نام کشور در جهان کوهنوردی شد، و بحق، توجه گستردهترین قشرهای جامعه را به خود جلب کرد. این یادگار گرانقدر سه کوهنورد بلندپرواز: آیدین بزرگی، پویا کیوان و مجتبی جراحی را باید ارج نهاد. من معتقدم بررسی حادثه و بیان نقطه ضعفهای آن، چیزی از ارزشهای کار نمیکاهد و نمیتواند تشکیکی در مورد حقانیت راه انتخابی ایشان پیش آورد. در برنامه «برودپیک»، میتوان چند علت اصلی و چند عامل زمینهساز آن علتها را تشخیص داد. در مجموع، مهمترین عواملی که موجب بروز حادثه شد، به نظر من، به ترتیب اولویت چنین بودهاند: اول نداشتن آمادگی بدنی و فنی کافی اعضای تیم صعود و نبود نظارت
موثر قبلی بر این امر. دوم تشخیص نادرست سرپرست و مجموعه تیم در تخمین زمان لازم برای صعود و برگشت. سوم تهیه نکردن اطلاعات دقیق و تفصیلی از مسیر عادی برودپیک برای برگشت از قله و تسلط نداشتن به دانش و امکانات جهتیابی. چهارم ترکیب سه نفره برای حرکت نهایی (که سبب کند شدن صعود شد). پنجم خرابی هوا در روز سرنوشتساز 26 تیر (هنگام برگشت از قله). ششم متاثر بودن از یک فضای روانی پردرگیری که ناشی از احساس تقابل با فدراسیون کوهنوردی وقت بود، و سرانجام: عامل هفتم که ضعف ساختاری سازمانهای کوهنوردی ایران است که هنوز تقریباً در هیچ یک از آنها، کار حرفهای جدی به چشم نمیخورد. توضیح بیشتر در مورد این عاملها، مجالی دیگر میخواهد.
دیدگاه تان را بنویسید