شناسه خبر : 1878 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

زنانه شدن مشاغل خدماتی در گفت‌و‌گو با مشاور وزیر کار

کم‌ مهری به خدمتکاران

وحیده نگین مشاور وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در امور بانوان و خانواده است. از وضعیت حاکم بر فضای اشتغال زنان رضایت ندارد و معیار کار شایسته را به عنوان برنامه دولت برای رفع تبعیض‌ها عنوان می‌کند.

وحیده نگین مشاور وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در امور بانوان و خانواده است. از وضعیت حاکم بر فضای اشتغال زنان رضایت ندارد و معیار کار شایسته را به عنوان برنامه دولت برای رفع تبعیض‌ها عنوان می‌کند. او اظهار امیدواری می‌کند در گفت‌وگوی آینده بتواند آمارهایی ارائه دهد که حکایت از تعادل اشتغال در کشور بین زنان و مردان و در بخش‌های مختلف اقتصادی داشته باشد.
اگر موافق باشید گفت‌وگو را با آمارهای اشتغال زنان در بخش خدمات شروع کنیم. آیا آماری در این بخش در اختیار دارید؟
بله، برای پاسخ به این سوال باید ابتدا مرور مختصری داشته باشیم بر وضعیت کلی اشتغال زنان در کشور. بر اساس آمارهای موجود نرخ بیکاری زنان در پاییز سال جاری حدود 20 درصد بوده است. این در حالی است که نرخ بیکاری مردان در همین زمان حدود 9 درصد اعلام شده است.
دقت در این آمار نشان می‌دهد نرخ بیکاری زنان بیش از دو برابر نرخ بیکاری مردان بوده است. بالاترین نرخ بیکاری نیز در گروه سنی 20 تا 24‌ساله قرار دارد، در این گروه سنی نرخ بیکاری زنان بیش از 45 درصد و در بین مردان حدود 22 درصد بوده است، که مجدداً یک فاصله دو برابری را در بین نرخ بیکاری زنان و مردان در این گروه سنی شاهدیم. همچنین بررسی نسبت اشتغال کشور که شاغلان جمعیت واقع در سن کار را نشان می‌دهد بیانگر این نکته است که تنها 4/9 درصد زنان واقع در سن کار، شاغل بوده‌اند، این درصد برای مردان بیش از 57 درصد بوده است. در این بخش نیز فاصله معنی‌داری بین نسبت اشتغال زنان و مردان وجود دارد.
اما در پاسخ به سوال شما باید بگویم که در حال حاضر بیش از 48 درصد اشتغال کشور در بخش خدمات قرار دارد که آمار بسیار قابل توجهی است. بر اساس آمارهای موجود، بیش از 55 درصد اشتغال بخش خدمات کشور مختص به زنان است. همچنین بیش از 58 درصد اشتغال بخش خدمات کشور مربوط به نقاط شهری است. بر اساس این آمارها اشتغال زنان در بخش خدمات بیش از سایر بخش‌هاست، به نحوی که یک فاصله حدود 37 درصدی بین اشتغال زنان در بخش خدمات و کشاورزی وجود دارد.
در حال حاضر تنها حدود 18 درصد از اشتغال بخش کشاورزی به زنان اختصاص دارد. این نسبت برای بخش صنعت نیز حدود 26 درصد است. این آمار همچنین یک نکته دیگر را بیان می‌کند و آن اینکه درصد اشتغال بخش خدمات کشور در نقاط شهری بیش از دو برابر نقاط روستایی است. یعنی نه‌تنها ما شاهد توسعه نامتعادل بخش خدمات در کشور به نسبت سایر بخش‌ها بوده‌ایم، در عین حال همچنین شاهد عدم تعادل توسعه این بخش در نقاط شهری و روستایی هستیم.

همان‌گونه که شما نیز اشاره کردید، استقبال زنان برای اشتغال در بخش خدمات بیش از سایر بخش‌های عمده اقتصادی است، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی نیز اخیراً این موضوع را تایید کرده و اعلام کردند که مشاغل خدماتی کشور به سمت زنانه شدن پیش می‌روند. اساساً این موضوع از نظر شما مثبت است یا منفی؟
آنچه اعلام شد واقعیت اشتغال کشور در بخش خدمات است، طبیعتاً پیش از هر چیز باید واقع‌بین باشیم. واقعیت این است که بخش‌های دیگر اقتصادی کشور تاکنون نتوانسته‌اند محل مناسبی برای اشتغال زنان باشند و این مساله قطعاً امر مثبتی نیست. در مواجهه با این مساله دو سوال اساسی به ذهن متبادر می‌شود، اول اینکه آیا بخش‌های خدمات و صنعت کشور نتوانسته‌اند زنان را به مشارکت بطلبند و فضا و بستر را برای اشتغال زنان مهیا کنند؟ و دوم اینکه، زنان نتوانسته‌اند نیازهای شغلی این بخش‌ها را پاسخگو باشند؟
به نظر من هر دو موضوع وجود دارد. یعنی ما نتوانسته‌ایم توانمندی‌های زنان را تا آن حد بالا ببریم که بتوانند پاسخگوی اشتغال در بخش‌های مذکور باشند و از طرف دیگر نیز این بخش‌ها نتوانسته‌اند شرایطی را فراهم کنند که زنان بتوانند برای اشتغال به سمت آنان گرایش پیدا کنند.
من معتقدم زنان ایرانی ظرفیت‌ها و توانمندی‌های بالقوه بسیاری برای فعالیت در بخش‌های مختلف دارند که متاسفانه تاکنون در بالفعل کردن آنها کمتر موفق بوده‌ایم. بدون شک تمرکز اشتغال زنان در بخش خدمات نمی‌تواند چندان با چشم‌اندازهای توسعه فراگیر و مقاوم‌سازی اقتصاد ملی همخوانی داشته باشد.
امروز دیگر اشتغال زنان در کشور ما مساله فرعی نیست. بدون شک اگر می‌خواهیم به توسعه فراگیر و مقاوم‌سازی اقتصاد دست پیدا کنیم باید از همه جمعیت فعال کشور بهره ببریم، زنان به عنوان نیمی از جمعیت فعال کشور نقش تعیین‌کننده‌ای در این زمینه ایفا می‌کنند.


شما مساله را بیان کردید اما از وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی توقع می‌رود که راهکار و پاسخ آن را نیز بیان کند. آیا برای این مساله راه‌حل مشخصی وجود دارد؟
ببینید این مساله یک‌شبه یا یک‌ساله و دو‌ساله شکل نگرفته است که بخواهد سریع نیز برطرف شود. این مساله تقریباً از یک دهه پیش شروع شد. همان‌گونه که اطلاع دارید جمعیت کشور در دهه 70 با رشد قابل توجهی مواجه شد. برخی آمارها از دو برابر شدن جمعیت کشور در این مدت حکایت دارند. طبیعتاً حدود نیمی از این جمعیت را دختران شکل می‌دهند. این موج جمعیت به تناسب سن خود نیازهای مشخصی داشته و دارند. یک زمانی بود که کشور با مشکل مدرسه مواجه بود و مدارس دو شیفته و بعضاً سه شیفته شدند، سپس این موج جمعیت به سن دانشگاه رسید و تجمع پشت‌کنکوری‌ها را شاهد بودیم. این جمعیت حدود یک دهه است که به سن کار رسیده است.
حال ممکن است بپرسید این شرایط برای هر دو جنس دختر و پسر بوده است اما چرا وضعیت اشتغال آنها متفاوت است؟ بله، قبول دارم اما من می‌گویم این یک روی سکه است، روی دیگر سکه تغییرات فرهنگی بود که در ارتباط با اشتغال زنان شکل گرفت. در گذشته اشتغال زنان در فرع موضوعات قرار داشت، به همین دلیل توجه چندانی به این مساله نمی‌شد، اما امروز موضوع تغییر کرده است و اشتغال زنان برای بسیاری از خانواده‌ها به یک اصل تبدیل شده است. در عین حال ما با رشد علمی زنان مواجهیم که توقعات مختص به خود را ایجاد می‌کند. جمیع این مسائل باعث شد که امروز گرایش زنان به سمت بازار کار بیش از گذشته شود. طبیعتاً باید از همان زمان که جمعیت کشور در طول 10 سال دو برابر شد پیش‌بینی‌های لازم برای این مساله انجام می‌گرفت.
همان‌گونه که باید از همین امروز نیز نیازهای آتی آنان مانند نیازهای دوره سالمندی‌شان را پیش‌بینی کنیم. درمجموع اینکه به هر دلیلی که بوده، اقدامات در حوزه اشتغال تاکنون تا آن حد راهگشا نبوده است و حال نوبت به دولت تدبیر و امید رسیده است که با این مساله دست و پنجه نرم کند.
نکته مهم و تعیین‌کننده در این بخش نرخ مشارکت اقتصادی است. نرخ مشارکت اقتصادی به ما نشان می‌دهد چند درصد از جمعیت در سن کار کشور فعال، یعنی شاغل یا بیکار هستند. بر اساس آمارهای موجود نرخ مشارکت اقتصادی کشور در پاییز سال جاری در جمعیت 10‌ساله و بیشتر کشور حدود 37 درصد بوده است. این شاخص برای زنان حدود 12 درصد بوده است که با رشد یک‌درصدی نسبت به تابستان گذشته همراه بوده است و می‌تواند خبر خوبی باشد.
به این معنی که نرخ مشارکت اقتصادی زنان در حال افزایش است. به نظر من اگر می‌خواهیم مشکل اشتغال زنان را حل کنیم باید زمینه مشارکت اقتصادی آنان را بیش از پیش فراهم کنیم. در عین حال همچنین، برای افزایش جذابیت اشتغال بخش‌های کشاورزی و صنعت جهت سوق دادن زنان جویای کار به اشتغال در این بخش‌ها نیز راهکارهای مشخصی وجود دارد. ما در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی از همان ابتدای کار دولت یازدهم، روی این مساله تمرکز ویژه‌ای داشتیم و موضوع را از جهات مختلف مورد بررسی قرار داده و به فراخور اقدامات لازم را نیز داشتیم. طبیعتاً قاعده علمی برای رفع این مشکل این است که جذابیت اشتغال در بخش‌های صنعت و کشاورزی را برای زنان بالا ببریم و از طرف دیگر شرایط و بستر را به‌گونه‌ای فراهم کنیم که فعالان این بخش‌ها نیز به سمت به‌کارگیری بیشتر زنان سوق پیدا کنند. اما چگونه؟
نکته اساسی در این زمینه این است که بخش‌های کشاورزی و صنعت در کشور ما در سال‌های اخیر وضعیت کاملاً متفاوتی را تجربه کرده است. همان‌گونه که آمارها نیز تایید می‌کنند اشتغال در بخش کشاورزی ما در سال‌های اخیر همواره روند نزولی را تجربه کرده است و علت این مساله نیز در دو موضوع اصلی نهفته است. اول اینکه کشور در این سال‌ها با پدیده خشکسالی مواجه بوده و به تبع تاثیر خود را نیز روی اشتغال در این بخش گذاشته است. موضوع دوم اینکه ما تاکنون نتوانسته‌ایم آن‌گونه که شایسته است بخش کشاورزی را به سمت استفاده از تکنولوژی‌ها و دانش نو پیش ببریم و این بخش همچنان با تفکر سنتی اداره می‌شود. حال چه کنیم که وضعیت در این بخش بهبود یابد، فکر می‌کنم در این فرصت نمی‌گنجد که درباره آن صحبت کنیم. اما من می‌خواهم نتیجه بگیرم که واقعیت این است که اشتغال در بخش کشاورزی برای هر دو جنس چه زن و چه مرد چندان مناسب نیست.
اما وضعیت بخش صنعت فرق می‌کند. بخش صنعت در کشور ما از هر جهت این پتانسیل را دارد که توسعه یابد. این توسعه اما باید فراگیر باشد یعنی متناسب با مسائل زیست‌محیطی باشد. من معتقدم ما در بخش صنعت تاکنون کمتر به توسعه فراگیر توجه کرده‌ایم، یعنی کمتر مسائل زیست‌محیطی را مورد توجه قرار داده‌ایم. در این بخش ضرورت دارد که به سمت ارتباط بیشتر با محیط‌های دانشگاهی و کارآفرینی صنعتی و همچنین استفاده از ایده‌های نو پیش برویم. خوشبختانه در دولت یازدهم آمارها نشان می‌دهد بخش صنعت کم‌کم در حال پیدا کردن جایگاه واقعی خود در حوزه اقتصاد و اشتغال کشور است. اما همچنان جذابیت لازم را برای اشتغال زنان ندارد. علت آن نیز بخشی به خصوصیات فیزیولوژیکی زنان و بخشی نیز به مسائل فرهنگی برمی‌گردد. طبیعتاً انجام برخی مشاغل صنعتی از عهده زنان خارج است، اما از گذشته تاکنون نیز نگاه به اشتغال صنعتی مردانه بوده است.
ضرورت دارد که در این زمینه کار فرهنگی انجام گیرد. درست است که برخی مشاغل صنعتی باید مردانه باشند اما ما نتوانسته‌ایم آن‌گونه که شایسته است از ظرفیت‌های زنان در خدمات جانبی این بخش نیز بهره ببریم. ممکن است به عنوان مثال کار در معدن مردانه باشد اما بخش تحقیق و توسعه می‌تواند زنانه باشد. بخش قابل توجهی از صنعت قطعه‌سازی کشور می‌تواند توسط زنان انجام گیرد. جمیع این مسائل باعث شده است که زنان به سمت بخش خدمات که شرایط مختص به خود را دارد سوق پیدا کنند و البته همین تجمع زنان در بخش خدمات منجر به بروز کم‌مهری‌هایی به این بخش از نیروی کار شده است که اگر لازم شد توضیح می‌دهم.

اتفاقاً سوال بعدی من در همین زمینه است. آیا قبول دارید که زنان در بخش خدمات در مواردی مورد استثمار صاحبان کسب‌وکارهای خدماتی قرار می‌گیرند؟
من از لفظ «استثمار» استفاده نمی‌کنم. اما قبول دارم که در این بخش مشکلاتی وجود دارد. همان‌گونه که اشاره کردم، بخش کشاورزی به علت کم‌آبی و تفکر سنتی جذابیت اشتغال را نه‌تنها برای زنان بلکه برای مردان نیز ندارد. بخش صنعت نیز، پیش‌فرض فرهنگی این است که یک بخش مردانه است. به همین دلیل ما با انبوه جمعیت زنان جویای کار پشت ورودی بخش خدمات مواجهیم. همین انبوه جمعیت باعث شده در برخی موارد در حق زنان کم‌مهری شود. همان‌گونه که اطلاع دارید بخش خدمات شامل عمده‌فروشی و خرده‌فروشی، تعمیر وسایل نقلیه موتوری، موتورسیکلت و کالاهای شخصی و خانگی، هتل و رستوران، حمل‌ونقل، انبارداری، ارتباطات، واسطه‌گری‌های مالی، مستغلات، اجاره و فعالیت‌های کسب‌وکار، آموزش، بهداشت و مددکاری اجتماعی، سازمان‌ها و هیات‌های برون‌مرزی، دفاتر و ادارات مرکزی، خانوارهای معمولی دارای مستخدم، اداره امور عمومی و تامین اجتماعی می‌شود.
وقتی به این مشاغل نگاه می‌کنیم به این نتیجه می‌رسیم که جذابیت آنان برای زنان بیش از مشاغل بخش صنعت و کشاورزی است. متاسفانه تورم نیروی کار زن در ورودی بخش خدمات، منجر به این شده که بعضاً شاهد کم‌مهری‌هایی نسبت به آنان از جانب صاحبان کسب‌وکارهای خدماتی باشیم. در بررسی‌هایی که ما انجام دادیم به این نتیجه رسیدیم که احتمال بیمه اجتماعی زنان توسط کارفرمایان و صاحبان کسب‌وکارهای خدماتی به نسبت مردان کمتر است. همچنین دستمزد زنان در بسیاری از موارد در این بخش به نسبت مردان کمتر است. درست است که این مساله یک مساله غیراخلاقی است اما کاملاً طبیعی به نظر می‌رسد. صاحبان کسب‌وکار برای اینکه سود بالاتری داشته باشند علاقه‌مندند که نیروی کار ارزان‌تری در خدمت داشته باشند. در عین حال بسیاری از زنان کار با دستمزد پایین را به بیکاری ترجیح می‌دهند. کاری که ما باید بکنیم و البته شروع کرده‌ایم اول از همه اصلاح نگرش‌های فرهنگی به اشتغال زنان در بخش‌های کشاورزی و صنعت است و پس از آن بالا بردن جذابیت اشتغال در این بخش‌ها برای زنان است. در این زمینه باید در ارائه حمایت‌های مادی و معنوی توجه ویژه‌ای به زنان داشته باشیم. باید در توسعه اشتغال بر مبنای «کار شایسته» عمل کنیم. باید بین کار و زندگی زنان تعادل برقرار کنیم. باید بیش از پیش نسبت به ایمن‌سازی محیط‌های کاری اقدام کنیم. باید امنیت شغلی زنان را افزایش دهیم. باید تا حد ممکن بیمه‌های اجتماعی را انعطاف‌پذیر کنیم. در همین زمینه باید اشاره کنم که افزایش نرخ ورود بانوان به صندوق تامین اجتماعی بیانگر افزایش مشارکت آنان در بخش رسمی اشتغال است. به همین دلیل انجام اصلاحات نظام بیمه اجتماعی با رویکرد انعطاف بیشتر با توجه به ویژگی‌های زنان ضروری است. بیمه اجتماعی سنتی ایران اشتغال‌محور و با تاکید بر اشتغال رسمی شکل گرفته و «مرد‌ مدار» است. به همین دلیل شاهدیم که در حال حاضر 81 درصد بیمه‌شدگان سازمان تامین اجتماعی را مردان و تنها 19 درصد را زنان تشکیل می‌دهند. این سهم در سال 87 کمتر از این میزان و تنها 14 درصد بود.
یک نکته مهم که نباید فراموش کنیم اولویت‌های توسعه اشتغال توسط دولت است. همان‌گونه که اشاره کردم ورودی بازار کار کشور ما در سال‌های اخیر بسیار بالا رفته است و از آن طرف بازار کار به دلایل مختلف از جمله عدم تناسب بین آموزش‌های دانشگاهی و نیازهای بازار کار؛ عدم تعریف حرفه‌های شغلی جدید؛ توجه کم به مساله ایده‌پروری؛ قاچاق کالا؛ توجه نکردن به ظرفیت‌های گردشگری به منظور توسعه اشتغال و... ظرفیت پذیرش آنها را ندارد. بر این اساس با توجه به اینکه پیش‌فرض اشتغال در ایران مردانه است و مردان را نان‌آور خانواده می‌دانند، در کاهش نرخ بیکاری بر این مبنا اولویت‌بندی شده است. این وضعیت البته در آینده تغییر خواهد کرد به دو علت، اول اینکه عرضه و تقاضای نیروی کار تا حدی تغییر می‌کند و به سمت تعادل پیش می‌رود و دوم اینکه ما تغییرات فرهنگی را در کشور شاهدیم که به سمت تغییر این معادله پیش می‌رود.
امروز دیگر اشتغال زنان در کشور ما مساله فرعی نیست. بدون شک اگر می‌خواهیم به توسعه فراگیر و مقاوم‌سازی اقتصاد دست پیدا کنیم باید از همه جمعیت فعال کشور بهره ببریم، زنان به عنوان نیمی از جمعیت فعال کشور نقش تعیین‌کننده‌ای در این زمینه ایفا می‌کنند. زنان امروز در کشورهای توسعه‌یافته نه در مسیر توسعه که منبع توسعه شناخته می‌شوند. هیچ کشور توسعه‌یافته‌ای را نمی‌توان یافت که بدون مشارکت زنان به امر توسعه دست یافته باشد. ما نیز باید با نگاه ایرانی اسلامی به این سمت حرکت کنیم و متناسب با ظرفیت‌های زنان آنان را به مشارکت بطلبیم. امروز دیگر نمی‌توان تفکیک جنسیتی در امر توسعه فراگیر قائل بود، همان‌گونه که نمی‌توان توسعه را تنها در یک بخش اقتصادی مثلاً بخش خدمات تعریف کرد. توسعه باید همه‌جانبه و با مشارکت همه جمعیت فعال کشور دنبال شود. توسعه اشتغال زنان در عین اینکه تاثیر «کمی» در توسعه فراگیر و مقاوم‌سازی اقتصاد ملی دارد، همچنین اثرات بین‌نسلی را به همراه دارد. مطالعات نشان می‌دهد زنان دارای مشارکت اقتصادی، سهم بیشتری از درآمد خود را به نسبت مردان صرف آموزش و توانمندسازی فرزندان می‌کنند، فرزندانی که در آینده خود تبدیل به منبع توسعه فراگیر می‌شوند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها