نجات سینمای ۹۴ در گرو چیست؟
الزامات گیشه «هنر تجربه»
سینمای ایران مناسبات و مفاهیم خاصی را طی این سالها سپری و تجربه کرده است، مناسباتی که با مولفهها و ابزارهای مشخصی در چرخش مالی سینما همچنان در حال سپری شدن هستند.
سینمای ایران مناسبات و مفاهیم خاصی را طی این سالها سپری و تجربه کرده است، مناسباتی که با مولفهها و ابزارهای مشخصی در چرخش مالی سینما همچنان در حال سپری شدن هستند. روال و مولفههای اقتصادی این هنر- صنعت به شکلی است که 50 درصد از فروش هر فیلم نصیب سینمادار میشود و نیمی از 50 درصد باقیمانده آن را شرکت پخشکننده و نیمی دیگر را تهیهکننده فیلم کسب میکند. در چنین شرایطی اگر بخواهیم به فیلمی عنوان پرفروش را اطلاق کنیم آن فیلم باید سه برابر هزینه تولید خود فروش کرده باشد که بتوان گفت فیلم بازگشت سرمایه داشته یا سرمایهاش تضمین شده است. به طوری که اگر هزینه تولید فیلمی سه میلیارد بوده باشد؛ آن فیلم میبایست 10 میلیارد فروش کند تا تهیهکننده میزان سرمایهای را که برای ساخت فیلم صرف کرده از گیشه به دست آورد. از طرف دیگر باید در نظر داشت تهیهکننده راههای دیگری هم برای به دست آوردن سرمایهاش دارد، راههایی مثل فروش فیلم به «شبکههای خانگی» که آن هم مناسبات خود را دارد.
با این حال اما به طور کلی این معادلات نشان میدهد سینمای ایران به لحاظ اقتصادی در شرایط ورشکستگی قرار دارد. به طوری که اگر هزینه فروش و هزینه تولید فیلم را ارزیابی کنیم خواهیم دید که این متغیرها همخوانی چندانی با یکدیگر ندارند. نگاهی دقیق به این مباحث نشان میدهد اگر متوسط فروش فیلم در گیشههای سینمای ایران را یک و نیم میلیارد تومان فرض کنیم، در این صورت اگر هزینه تولید فیلم بین 200 تا 400 میلیون تومان بوده باشد میتوان فکر کرد این فیلم پرفروش بوده است. این در حالی است که متوسط هزینه تولید در سینمای ایران بین 800 میلیون تا یک میلیارد است و در چنین شرایطی باید نرخ فروشی نزدیک به چهار میلیارد را برای فیلم انتظار داشت. به نظر میرسد وقت آن رسیده که در سینمای ایران مبحث فیلم «پرفروش» را از فیلم «سودآور» جدا کنیم. مباحثی که هر کدام تعاریف جدا از هم را دارا هستند. از سوی دیگر باید در نظر داشت، اصطلاح فیلم پرفروش در بازار گروه سینمایی «هنرتجربه» با گروه سینمایی «آزاد» متفاوت خواهد بود. مثلاً اگر فیلمی در سینمای هنر تجربه 100 میلیون فروش کرده باشد معادل 400 میلیون فروش فیلم در سینمای آزاد است.
این نوع برنامهریزی فروش که در گروه هنر تجربه شکل گرفته است باعث میشود فیلم برای تهیهکننده تبدیل به فیلم سودآور شود. از طرفی گروه هنر تجربه باعث شد فیلمهای در انتظار اکران که به شورای صنفی فشار وارد میکردند، کمتر شوند و در این مدت گاهی دیدیم که برخی از فیلمها علاقهمند به اکران در گروه هنر تجربه بودهاند. هنر تجربه اگر بتواند فروش و اجاره سالنها را از طریق جذب اسپانسر یا درآمد حاصل از اکران فیلمها تامین کند باز هم میتواند فیلمها را به سوددهی برساند. از طرف دیگر، اگر یک نگاه اجمالی به فیلمهایی که در هنر تجربه اکران شدهاند بیندازیم، خواهیم دید که بسیاری از این فیلمها با حداقل هزینه تولید ساخته شدهاند، در حالی که همین فیلمها خیلی سریعتر و با اطمینانتر سود کردهاند. در پایان، اگر تعداد تماشاگران و ضریب صندلیهای اشغالشده در سالنهای سینما را در مولفههای اقتصادی سینما در نظر بگیریم، بیتردید سینمای پرمخاطب و گیشهای پررونق را در سالهای آینده به دست خواهیم آورد.
دیدگاه تان را بنویسید