تاریخ انتشار:
تراکم تعطیلات ریسک و هزینه سفر را افزایش میدهد
چند کلید برای یک مشکل
در واقع، گسترش فرهنگ سفر در میان مردم کشور، با ایجاد گردش مالی و انتقال ثروت از مناطق برخوردار به نقاط کمتربرخوردار، منجر به ایجاد امکانات گردشگری بیشتر در سراسر کشور میشود و جوامع مختلف را برای پذیرایی از گردشگران خارجی آماده میکند. این موضوع همچنین، سبب خواهد شد رونق فصلی گردشگری که وابسته به جریان ورود گردشگران خارجی به کشور است و به صنایع این حوزه آسیب میرساند، دائمی شود و کسبوکارهای این صنعت از رشدی پایدار برخوردار باشند.
رونق گردشگری داخلی از ملزومات توسعه گردشگری به معنای کلی آن است. در واقع، گسترش فرهنگ سفر در میان مردم کشور، با ایجاد گردش مالی و انتقال ثروت از مناطق برخوردار به نقاط کمتربرخوردار، منجر به ایجاد امکانات گردشگری بیشتر در سراسر کشور میشود و جوامع مختلف را برای پذیرایی از گردشگران خارجی آماده میکند. این موضوع همچنین، سبب خواهد شد رونق فصلی گردشگری که وابسته به جریان ورود گردشگران خارجی به کشور است و به صنایع این حوزه آسیب میرساند، دائمی شود و کسبوکارهای این صنعت از رشدی پایدار برخوردار باشند.
در همین حال اما، اگر رواج سفر در سطح داخلی بدون برنامهریزیهای کافی و بسترسازیهای هدفمند صورت گیرد، میتواند به توسعه ناهمگون و ناپایدار بینجامد و اهداف مذکور را محقق نکند. البته باید توجه کرد توسعه در هر بخش و سطحی در ابتدا با مقاومت همراه بوده است و پس از آن با ایجاد تغییرات، محیط پیرامون خود را به چالش میکشد. از اینرو، پذیرفتن این اصل که هر مداخله یا تغییری، واکنشها و اثرات مثبت و منفی را به همراه خواهد داشت، سرآغاز ورود به مسیرهای تازه است. با این همه با اتخاذ تدابیر لازم میتوان وفاق میان اتفاقات و تغییرات گوناگون را ایجاد و از شدت عوارض جنبی پدیدهها کاست.
در همین راستا و با نگاهی به سیر افزایش تقاضای سفرهای داخلی در این سالها، میتوان مشکلات و مسائلی را که این تحول به همراه داشته احصا کرد و با مدیریت صحیح برای برطرف کردن آنها اقدامات لازم را صورت داد؛ مشکلاتی از قبیل ترافیکهای سنگین و طولانی در برخی مسیرها، تخریب محیط طبیعی، تاریخی و فرهنگی، رفتارهای نادرست در طول سفر، تصادفات جادهای که به روایت آمار اعلامشده به 16 هزار نفر در سال 94 میرسد و همچنین اقامت شبانه گردشگران در مکانهایی که برای این منظور مناسب نیست.
کارشناسان تعطیلات متراکم در زمانهایی از سال همچون نوروز را عمده دلیل چنین اتفاقاتی میدانند و معتقدند با کاستن از تعداد روزهای تعطیلات سال نو، بخش بزرگی از این مشکلات برطرف خواهد شد؛ این در حالی است که به باور نگارنده، طرح این موضوع نه به عنوان یک راهحل که به مفهوم پاک کردن صورت مساله است.
ساماندهی تعطیلات مهم است اما...
هرچند پرداختن به مقوله تعطیلات در کشور و ساماندهی نظام کنونی آن، یکی از مهمترین حیطههایی است که باید در دستور کار مسوولان کشور قرار بگیرد، اما در این مورد مشکلات موجود آبشخور دیگری داشته و برای حل قطعی آنها باید با نگاهی گشاینده و معطوف به حل مساله به موضوع نگریست. تعطیلات نوروز به عنوان سنتی دیرینه، رسمی نیست که به این آسانی و با تنظیم قوانین، مردم را از انجام آن بازداشت یا شکل و صورت آن را پس از این همه سال تغییر داد. همچنین باید توجه کرد که در تمام کشورهای دنیا، تعطیلاتی از این دست وجود دارد و با انجام تعداد سفرهایی به مراتب بیشتر از آنچه در ایران صورت میگیرد، بحرانهای مذکور شکل نگرفته و این قبیل مراسم به بهترین حالت ممکن برگزار میشوند. بنابراین باید پرسید چرا موضوعاتی که در دیگر کشورها به سادگی مدیریت میشوند، در کشور ما غالباً تبدیل به مشکل میشود و موقعیتهای اینچنینی، کارشناسان را در شرایطی قرار میدهد که با سنجیدن فرصتها و تهدیدهای اتفاقات معمول و ساده، از حذف کلی موضوع سخن به میان میآورند؛ چنانچه کوتاه کردن تعطیلات نوروزی را به عنوان یک راهحل مطرح میکنند و به این ترتیب میخواهند سفرهای
این ایام را مدیریت کنند؛ سفرهایی که به دلیل شلوغی جادهها نهتنها از کیفیت کافی برخوردار نیستند بلکه به خاطر ترافیکهای سنگین، مصرف سوخت را افزایش میدهند و از اینها مهمتر، بالا رفتن تلفات جادهای را موجب میشوند و شیرینی عید را به کام هموطنانمان تلخ میکنند. پس راهحل چیست و چگونه میتوان از حجم ترددها بهویژه در مسیرهای معمول کم کرد؟ پاسخ به این پرسشها دشوار نیست و نگاهی سرسری و نه از روی تامل به تجارب دیگر کشورهای دنیا تکلیف ما را روشن خواهد کرد.
چالش راهها و ناوگان حملونقل
در این راستا، تجهیز و توسعه سیستم حملونقل عمومی، یکی از اساسیترین راهکارهاست و در این میان باید به این مساله اندیشید که چرا مردم کشور ما رغبت چندانی برای استفاده از وسایل نقلیه غیرخصوصی ندارند؟ کیفیت نامناسب این ناوگان و نیز محدودیت حجم جابهجایی و قیمت بالای این وسایل شاید به عنوان مجموعه دلایل توضیحدهنده این عدم گرایش ذکر شوند اما باید توجه کرد که اصرار بر حفظ حریم خصوصی و احساس عدم امنیت در استفاده از ناوگان عمومی دلیل مهم دیگری است که در تفسیرهای ما مورد غفلت قرار میگیرد. این تعبیر جامعهشناختی قطعاً ریشههای عمیقتری دارد که باید مورد بررسی قرار گیرند اما در این مجال باید از دستاندرکاران مجموعه حملونقل کشور خواست در کنار توسعه یک ناوگان باکیفیت، به موضوعات روانی و فرهنگی نیز توجه کنند.
علاوه بر وسایل جابهجایی، ایمنی راهها نیز مساله دیگری است که به ارتقای کیفیت سفرها خواهد انجامید. در اینباره نیز لازم است مسوولان با بهرهمندی از توان کارشناسان، ایمن کردن مسیرهای ارتباطی را که در رابطه مستقیم با میزان تصادفات است، در دستور کار قرار دهند؛ بیآنکه دستگاههای مختلف بخواهند با فرافکنی، از نقش خود در شکلگیری این اتفاقات ناگوار بکاهند.
چالش اقامتی
اما در مورد بحث اسکان گردشگران در ایام پیک سفر هم با برنامهریزی و ژرفنگری قادر خواهیم بود موضوع را مدیریت کنیم و سفرهای مطلوبتری را برای خانوادهها رقم بزنیم. این مورد نیز از دو منظر قابل بررسی است. در واقع باید گفت گرایش محدود خانوادههای ایرانی به اقامت در هتلها و مهمانپذیرها و در مقابل آن، تمایل ایشان به سپری کردن شب در چادرها و کمپهای موقت، میتواند متاثر از دو عامل قیمتی و محدود بودن ظرفیت پذیرش گردشگر در واحدهای رسمی اقامتی باشد. در حالت نخست، ورود دولت به عنوان بازوی نظارتی و تسهیلگر به حل مشکل میانجامد. در واقع دولت با اختصاص سوبسیدهای کافی، هزینه اقامت را کاهش داده و به این ترتیب با اصلاح فرهنگ سفر و تقویت توان فعالان هتلداری، در بلندمدت درآمدهای خود را از این محل افزایش خواهد داد.
در حالت دیگر، اگر اقامت در مکانهای اسکان موقت، درنتیجه کم بودن تختهای پذیرایی در هتلها، مهمانپذیرها و دیگر واحدهای اقامتی است، با توجه به آمار سالهای قبل، دولت میتواند با احتساب ظرفیت اقامتی هر شهر برای اسکان مازاد گردشگران کمپهای موقت و مجهز به امکانات رفاهی اولیه ایجاد کند. در این میان باید توجه داشت که این چادرها و کمپها تنها برای جبران کمبود ظرفیت اقامتی هر شهر است و نباید جایگزین خدمات اقامتگاههای دائم و رسمی شوند. در همین حال، معرفی مقاصد کمترشناختهشده یکی دیگر از وظایفی است که بر گرده نهادهای دولتی قرار میگیرد و با توزیع مکانی سفر از حجم حضور گردشگران در مقاصد سنتی میکاهد. استانداریها که از توان بودجهای قابل قبولی برخوردارند، باید در این زمینه به صورت جدی ورود و با اختصاص بخشی از درآمدهای خود، امکانات رفاهی را برای ورود گردشگران فراهم کنند و همینطور با انجام تبلیغات کافی، شهرها و استانهای دارای ظرفیت گردشگری را به گردشگران معرفی کنند. در این مورد، تجربه دولت ترکیه در تبدیل آنتالیا به یک مقصد گردشگری شناختهشده بسیار آموزنده است. این دولت، در زمانی که کمتر کسی آنتالیا را میشناخت،
زمینهایی را در اختیار هتلداران قرار داد و با تعریف معافیت مالیاتی 10ساله، پایههای توسعه گردشگری در این منطقه را بسیار استوار بنا نهاد؛ یک سرمایهگذاری هوشمندانه که امروز با ورود میلیونی گردشگران، درآمدهای قابل توجهی را نصیب این کشور میکند.
به نظر میرسد این الگوها با اندکی تغییر در ایران نیز قابلیت اجرا داشته باشد.
دیدگاه تان را بنویسید