تاریخ انتشار:
شیشه ۷۰ درصد گران شد
رشد کند مغز ۸۰۰ هزار کودک ایرانی
حدود ۸۰۰ هزار کودک زیر شش سال ایرانی از سوءتغذیه رنج میبرند که حدود یکچهارم کل کودکان ایرانی در این سن هستند. برآوردها حاکی از آن است که نیمی از این تعداد، بر اثر عواملی مانند بیماری و فقر فرهنگی درگیر سوءتغذیهاند و نیمی دیگر از این کودکان زیر شش سال، فقط و فقط به این خاطر دچار سوءتغذیه و رشد ناکامل مغزی هستند که در خانوادههای تهیدست به دنیا آمدهاند
از هنگامیکه خبر بازگشت بقایای اجساد 175 غواص ایرانی که در عملیات کربلای 4 با دستان بسته زنده به گور شده بودند، در رسانهها منتشر شد، نوعی همدلی و ابراز همدردی وسیع نهتنها در میان چهرهها و رسانههای سیاسی که در بخشهای مختلف جامعه پدیدار شد. این رویداد سبب شده بود که در چند روز اخیر بسیاری از هنرمندان، ورزشکاران و... به انحای مختلف درباره این رویداد اظهارنظر کرده و جمعیتی بسیار گسترده در مراسم تشییع پیکر آنان در پایتخت حاضر شوند.
فارغ از این رویداد که به صورتی بخش عمده رسانههای غیرسیاسی را نیز تحت تاثیر قرار داده بود، میتوان گفت که بحث آب مانند چند هفته اخیر یکی از مهمترین دغدغههای صفحات اجتماعی روزنامههای کشور بود.
در همین زمینه ستار محمودی، قائممقام وزیر نیرو در حاشیه ششمین نشست برنامه آسیایی مدیریت آبهای زیرزمینی در مناطق نیمهخشک (G-WADI) از افزایش شمار شهرها و روستاهای در آستانه تنشهای آبی خبر داده، و وضعیت پنج شهر سنندج، بندرعباس، کرمان، اصفهان و شرق تهران را از نظر کمآبی حادتر دانست. وی به کاهش میزان بارندگیهای امسال نسبت به میانگین بلندمدت ۲۰ درصد و نسبت به سال گذشته ۱۴ درصد اشاره و اعلام کرد در سال ۹۴، ۵۲۷ شهر با تنش آبی مواجه خواهد بود که ۱۰ شهر بیشتر از سال گذشته است. وی درباره آب روستاها نیز گفت: «امسال نزدیک به پنج هزار و ۳۰۰ تا ۴۰۰ روستا نیازمند آبرسانی با تانکر هستند.»
در همین زمینه ستار محمودی، قائممقام وزیر نیرو در حاشیه ششمین نشست برنامه آسیایی مدیریت آبهای زیرزمینی در مناطق نیمهخشک (G-WADI) از افزایش شمار شهرها و روستاهای در آستانه تنشهای آبی خبر داده، و وضعیت پنج شهر سنندج، بندرعباس، کرمان، اصفهان و شرق تهران را از نظر کمآبی حادتر دانست. وی به کاهش میزان بارندگیهای امسال نسبت به میانگین بلندمدت ۲۰ درصد و نسبت به سال گذشته ۱۴ درصد اشاره و اعلام کرد در سال ۹۴، ۵۲۷ شهر با تنش آبی مواجه خواهد بود که ۱۰ شهر بیشتر از سال گذشته است. وی درباره آب روستاها نیز گفت: «امسال نزدیک به پنج هزار و ۳۰۰ تا ۴۰۰ روستا نیازمند آبرسانی با تانکر هستند.»
عیسی کلانتری -دبیرکل خانه کشاورز- در یادداشتی در «اعتماد» با اشاره به این آمار نوشت: «دیروز قائممقام وزیر نیرو آماری را ارائه کرده بود که بر اساس آن بیش از ۵۰۰ شهر و روستای ایران در آستانه تنش آبی هستند. این آمار، آمار عجیبی نیست. واقعیت این است که کشور ما همانطور که بارها گفته شده، کشوری است خشک و نیمهخشک. کشوری که هر سال با فرا رسیدن فصل گرما با رخدادی به نام کمآبی مواجه میشود. این بحران باعث میشود هم شهروندان و هم کشاورزی و بخشهای مختلف دیگر نیز با تنشهای فراوانی مواجه باشد. در این خبر آمده بود که کشور در آستانه تنش کمآبی قرار دارد. تنش کمآبی یعنی همان بحران حاد کمآبی.
به بیانی ایران، هماینک در دل بحران قرار دارد اما معلوم نیست چرا با خودمان رودربایستی داریم و حاضر به اقرار آن نیستیم. البته شاید دلیل آن به نوعی، دیدگاه ساختاری و مدیریتی و حکومتی ما باشد. در ایران نه مردم بحران کمآبی را جدی گرفتهاند و نه مسوولان. کمکاری و بیبرنامگی و عدم توجه کارشناسی به این مقوله باعث شده طی سه دهه گذشته وضعیتی برای ایران رقم بخورد که امروز ما را با بحرانی وحشتناک مواجه کند.» با توجه به آغاز فصل گرما باید منتظر ماند و دید مسوولان در این زمینه چه برنامههایی را تهیه و به مرحله اجرا خواهند گذاشت؟
به بیانی ایران، هماینک در دل بحران قرار دارد اما معلوم نیست چرا با خودمان رودربایستی داریم و حاضر به اقرار آن نیستیم. البته شاید دلیل آن به نوعی، دیدگاه ساختاری و مدیریتی و حکومتی ما باشد. در ایران نه مردم بحران کمآبی را جدی گرفتهاند و نه مسوولان. کمکاری و بیبرنامگی و عدم توجه کارشناسی به این مقوله باعث شده طی سه دهه گذشته وضعیتی برای ایران رقم بخورد که امروز ما را با بحرانی وحشتناک مواجه کند.» با توجه به آغاز فصل گرما باید منتظر ماند و دید مسوولان در این زمینه چه برنامههایی را تهیه و به مرحله اجرا خواهند گذاشت؟
از دیگر اخبار مهم روزهای اخیر میتوان به آمار تازه ارائهشده از وضعیت درآمدی شهروندان تهرانی به وسیله شهردار اشاره کرد. محمدباقر قالیباف هفته پیش اعلام کرد: «...در تهران حداقل ۵۰۰ الی ۶۰۰ هزار خانوار برخوردار زندگی میکنند و کمتر از ۲۰۰ هزار خانوار نیز نیازمند توجه ویژه هستند. این در حالی است که حدود دو میلیون و 800 هزار خانوار در این شهر زندگی میکنند و تعداد خانوادههای نیازمند نیز کمتر از یکدهم کل خانوارهای تهران است. از این افراد چیزی کم نمیشود تا در کنار سفره خودشان، سفره همنوعشان را هم تامین کنند. در این میان ما باید این ارتباط را به درستی برقرار کنیم بهگونهای که اگر هر 10 خانواده به یک خانواده توجه کنند، زندگی شیرینتر و لذتبخشتر میشود و آرامش برمیگردد.» خدا را شکر که با این برنامه دقیق جناب شهردار مشکل خانوادههای نیازمند نیز کاملاً حل شده و همه خرسند و خوشحال به مسائل مهمتر خواهیم پرداخت.
در روزهای میانی هفته پیش نیز محمود گلزاری، معاون ساماندهی امور جوانان از سمت خود کناره گرفت و محمدرضا رستمی جایگزین او در این سمت شد. رستمی پیش از این در سمت مشاور وزیر ورزش و جوانان فعالیت میکرد. این اتفاق ساعاتی پیش از افتتاح سایت همسانگزینی -یکی از پروژههای گلزاری- به وقوع پیوست. طبق شنیدههای رسانهها در چند ماه اخیر گلزاری با محمود گودرزی وزیر ورزش و جوانان اختلافات زیادی پیدا کرده بود.
شیشه ۷۰ درصد گران شد
مسوولان مراکز گذری کاهش آسیب اعتیاد و انجمنهای حمایت از معتادان کارتنخواب خبر از تمایل رو به فزونی تزریق هروئین به دلیل افزایش بیش از پنج برابری قیمت شیشه میدهند. هشداری که آنها با «اعتماد» در میان میگذارند باید به منزله اولین و موثرترین جرقه برای بازگشت دوباره رشد شیوع ایدز بین معتادان تزریقی و شرکای جنسی آنها تلقی شود. هشداری که هفته پیش هم سعید صفاتیان، رئیس کارگروه کاهش تقاضای اعتیاد کمیته مستقل مبارزه با مواد مخدر مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفتوگو با ایرنا آن را تایید کرد و توضیح داد «اکنون قیمت هر گرم شیشه ۶۰ تا ۷۰ درصد افزایش یافته که مهمترین موضوع در این قضیه ناتوانی دسترسی برخی معتادان به شیشه به خاطر گرانی این مواد است.»
و این ناتوانی چه پیامدی به دنبال دارد؟ صفاتیان توضیح خود را اینگونه تکمیل کرد: «حالا معتادانی که مصرفکننده شیشه بودهاند در صورت عدم مصرف، از نظر روانی، افرادی آشفتهحال، بدون تمرکز، با تمایل به خودکشی و تحریکپذیر خواهند شد. در صورتی که معتادان از مصرف شیشه به سمت مصرف هروئین بروند، امکان اینکه بتوانند به جای شیشه، تریاک یا هروئین مصرف کنند، خیلی کم است چراکه این دو ماده نمیتواند اثرات شیشه را برای معتادان داشته باشد. اما معتاد به شیشه، مصرف هروئین به شکل تزریقی را میپذیرد که با گرایش به این نوع اعتیاد، شرایط خاص از بیماریهای مسری چون ایدز را شاهد خواهیم شد که میتواند بسیار خطرناکتر باشد.»
طبق گزارش «اعتماد» قیمت «روز» یک گرم شیشه به ۷۵ هزار تومان و قیمت «شب» آن به ۹۰ هزار تومان افزایش یافته در حالی که تا هفته گذشته معتادان با ۲۰ الی ۳۰ هزار تومان میتوانستند یک گرم شیشه بخرند و در مقابل چنین افزایشی آن هم ظرف یک هفته، قیمت هر گرم هروئین بین ۱۲ الی ۱۵ هزار تومان است.
با این توضیحات به نظر میرسد که تا حدودی شاهد تغییر الگوی مصرف موادمخدر صنعتی در کشور باشیم. باید منتظر ماند و دید این رویداد چه پیامدهایی را به همراه خواهد داشت؟
شهرداری پله سوم ساعی را پاساژ میکند
شهرداری تهران پله ۶۰ساله روبهروی پارک ساعی را به بهانه ایجاد پلهبرقی تخریب کرد و حالا قرار است به جایش مجتمع تجاری بسازد. «ایران» در گزارشی به این مساله پرداخته و مینویسد: «این پلهها علاوه بر ایجاد دسترسی محلی برای مردم منطقه، یکی از جذابیتهای بصری خیابان ولیعصر بودهاند. مجتمع تجاریای که قرار است در این محل ساخته شود نام پلهها را بر خود دارد؛ «پله سوم». در کنار ایستگاه اتوبوس پله سوم پرده آبیرنگی از ابتدا تا انتهای پلههایی که دیگر نیستند کشیده شده و جلوی دید را گرفته است. اما داربست و بتنکاری سیمانی حکایت از ساختوساز دارد و البته تابلوی اطلاعات پروژه با عنوان مجتمع تجاری پله سوم. دو سال پیش سازمان زیباسازی شهرداری تهران با اعتبار ۲۰۰ میلیون تومان این پلهها را بهسازی کرد و کاشیکاری این پلهها را تغییر داد.
در سایت این سازمان در اینباره آمده است: «بهمنظور حذف آلودگیهای بصری از نماهای شهری، اداره زیباسازی منطقه اجرای نقاشی دیواری با استفاده از تکنیک کاشی شکسته را در دستور کار خود قرار داده است، که در این ارتباط پس از دریافت تاییدیه طرح از سازمان زیباسازی نسبت به اجرای عملیات بر بدنه پله سوم خیابان ولیعصر، پایینتر از پارک ساعی به متراژ ۱۸۵ مترمربع با استفاده از مصالح کاشی و سرامیک اقدام کرد.» بازسازیای که ۲۰۰ میلیون تومان برایش هزینه شد، اما فقط مدتی بعد پلهها بدون توجه به هزینهای که برای آن صرف شد به بهانه ایجاد پلهبرقی تخریب شدند.» پلکان سوم در جبهه غربی خیابان ولیعصر و روبهروی پارک ساعی واقع شده بود و این پلهها مسیر ارتباطی خیابان ولیعصر و یوسفآباد بودند و با طی اختلاف حدود 11، 20 متر، خیابان ولیعصر را به خیابان شهید عبدالمجید اکبری متصل میکردند. کل سطح اشغال این پلکان حدود ۱۳۰ مترمربع بوده است که در مجموع ۷۰ پله، با عرض متوسط حدود 95/1 متر در آن جای گرفته بود.
در سایت این سازمان در اینباره آمده است: «بهمنظور حذف آلودگیهای بصری از نماهای شهری، اداره زیباسازی منطقه اجرای نقاشی دیواری با استفاده از تکنیک کاشی شکسته را در دستور کار خود قرار داده است، که در این ارتباط پس از دریافت تاییدیه طرح از سازمان زیباسازی نسبت به اجرای عملیات بر بدنه پله سوم خیابان ولیعصر، پایینتر از پارک ساعی به متراژ ۱۸۵ مترمربع با استفاده از مصالح کاشی و سرامیک اقدام کرد.» بازسازیای که ۲۰۰ میلیون تومان برایش هزینه شد، اما فقط مدتی بعد پلهها بدون توجه به هزینهای که برای آن صرف شد به بهانه ایجاد پلهبرقی تخریب شدند.» پلکان سوم در جبهه غربی خیابان ولیعصر و روبهروی پارک ساعی واقع شده بود و این پلهها مسیر ارتباطی خیابان ولیعصر و یوسفآباد بودند و با طی اختلاف حدود 11، 20 متر، خیابان ولیعصر را به خیابان شهید عبدالمجید اکبری متصل میکردند. کل سطح اشغال این پلکان حدود ۱۳۰ مترمربع بوده است که در مجموع ۷۰ پله، با عرض متوسط حدود 95/1 متر در آن جای گرفته بود.
مغز 800 هزار کودک ایرانی رشد نمیکند!
آیا تا 20 سال آینده، یکچهارم جمعیت جوان ایران عقبماندگیهای ذهنی خواهند داشت؟ حتی فکر کردن به این موضوع هم دلهرهآور است چه رسد به اینکه بدانیم این یک خطر واقعی است. «عصر ایران» در گزارشی به این مورد پرداخته و مینویسد: 90 درصد رشد مغزی انسانها، تا شش سالگی آنها شکل میگیرد. بنابراین اگر رشد مغزی کودکی در این سنین تکامل نیابد، او تا آخر عمر، با ذهنی تکاملنیافته زندگی خواهد کرد... این عقبماندگی ذهنی، نه فقط زندگی شخصی او که کل جامعه را متاثر خواهد کرد: از زندگی خانوادگی و زناشویی و تربیت فرزندان گرفته تا آسیبهای اقتصادی و بزههای اجتماعی.
علت این عقبماندگی و رشد ناکامل مغزی نیز بسیار ساده است: «سوءتغذیه». در بخش دیگری از این گزارش آمده است:...خبر بد -و واقعاً بد - این است که حدود 800 هزار کودک زیر شش سال ایرانی از سوءتغذیه رنج میبرند که حدود یکچهارم کل کودکان ایرانی در این سن هستند. برآوردها حاکی از آن است که نیمی از این تعداد، بر اثر عواملی مانند بیماری و فقر فرهنگی درگیر سوءتغذیهاند و نیمی دیگر از این کودکان زیر شش سال، فقط و فقط به این خاطر دچار سوءتغذیه و رشد ناکامل مغزی هستند که در خانوادههای تهیدست به دنیا آمدهاند.
روزها و ماهها و سالهای این کودکان در شرایطی سپری میشود که نرسیدن مواد غذایی لازم به وجود کودکانهشان، آنها را محکوم میکند که عمری را با مغزهایی تکاملنیافته به سر کنند... کارشناسان بهداشت در سراسر کشور به ویژه در مناطق روستایی و محروم متوجه شدهاند که تعداد قابل توجهی از کودکان، رشد متناسب با سنشان را ندارند. بررسیها نشان داد که بسیاری از این کودکان زیر شش سال در خانوادههای مستمندی زندگی میکنند که قادر به رفع نیازهای غذایی کودکانشان نیستند. این وضعیت باعث شد که سازمان ملل، ایران را در زمره کشورهایی بداند که دارای شیوع بالای سوءتغذیه در میان کودکان زیر شش سال هستند.
در سالهای گذشته، طرحی برای رفع سوءتغذیه کودکان زیر شش سال در کشور اجرا شده است که طی آن، تنها 85 هزار کودک تحت پوشش قرار گرفتند. با این حال، گزارش بعدی سازمان ملل حاکی از بهبود نسبی در کشور و قرار گرفتن ایران در میان کشورهای با شیوع متوسط سوءتغذیه بود... برای رفع سوءتغذیه هر کودک در طول یک سال، فقط 840 هزار تومان نیاز است. با ضرب این رقم در عدد 400 هزار، به عدد 336 میلیارد تومان میرسیم. یعنی کافی است روزانه 920 میلیون تومان خرج شود تا 400 هزار کودک زیر شش سال از سوءتغذیه و عدم رشد مغزی نجات یابند و متعاقب آن، جامعه آینده، از آثار منفی جمعیتی با ذهنهای عقبمانده، رها شود.
علت این عقبماندگی و رشد ناکامل مغزی نیز بسیار ساده است: «سوءتغذیه». در بخش دیگری از این گزارش آمده است:...خبر بد -و واقعاً بد - این است که حدود 800 هزار کودک زیر شش سال ایرانی از سوءتغذیه رنج میبرند که حدود یکچهارم کل کودکان ایرانی در این سن هستند. برآوردها حاکی از آن است که نیمی از این تعداد، بر اثر عواملی مانند بیماری و فقر فرهنگی درگیر سوءتغذیهاند و نیمی دیگر از این کودکان زیر شش سال، فقط و فقط به این خاطر دچار سوءتغذیه و رشد ناکامل مغزی هستند که در خانوادههای تهیدست به دنیا آمدهاند.
روزها و ماهها و سالهای این کودکان در شرایطی سپری میشود که نرسیدن مواد غذایی لازم به وجود کودکانهشان، آنها را محکوم میکند که عمری را با مغزهایی تکاملنیافته به سر کنند... کارشناسان بهداشت در سراسر کشور به ویژه در مناطق روستایی و محروم متوجه شدهاند که تعداد قابل توجهی از کودکان، رشد متناسب با سنشان را ندارند. بررسیها نشان داد که بسیاری از این کودکان زیر شش سال در خانوادههای مستمندی زندگی میکنند که قادر به رفع نیازهای غذایی کودکانشان نیستند. این وضعیت باعث شد که سازمان ملل، ایران را در زمره کشورهایی بداند که دارای شیوع بالای سوءتغذیه در میان کودکان زیر شش سال هستند.
در سالهای گذشته، طرحی برای رفع سوءتغذیه کودکان زیر شش سال در کشور اجرا شده است که طی آن، تنها 85 هزار کودک تحت پوشش قرار گرفتند. با این حال، گزارش بعدی سازمان ملل حاکی از بهبود نسبی در کشور و قرار گرفتن ایران در میان کشورهای با شیوع متوسط سوءتغذیه بود... برای رفع سوءتغذیه هر کودک در طول یک سال، فقط 840 هزار تومان نیاز است. با ضرب این رقم در عدد 400 هزار، به عدد 336 میلیارد تومان میرسیم. یعنی کافی است روزانه 920 میلیون تومان خرج شود تا 400 هزار کودک زیر شش سال از سوءتغذیه و عدم رشد مغزی نجات یابند و متعاقب آن، جامعه آینده، از آثار منفی جمعیتی با ذهنهای عقبمانده، رها شود.
دیدگاه تان را بنویسید