زندگی درباری مدرن و رشد تولید سرمایهداری
چرا باید کتاب «تجمل و سرمایهداری» را خواند؟
ورنر سومبارت، اقتصاددان و جامعهشناس آلمانی، از جمله اندیشمندانی است که امروزه در محافل علمی، آرا و نظریات وی پیرامون سرمایهداری و تجملات از اعتبار ویژهای برخوردار است. کتاب «تجمل و سرمایهداری» وی نیز جایگاه خاصی را در میان نظریات رشد سرمایهداری و تجمل به خود اختصاص داده است.
نظریه کلی ارائهشده در فصل اول کتاب تجمل و سرمایهداری با عنوان «جامعه جدید» این است که در قرون سیزدهم و چهاردهم شاهد اولین گام بزرگ در ظهور جامعه نوین بودیم، ظهور ثروتهای هنگفتی که دیگر مبتنی بر اقتصاد فئودالی نبودند. سرمایه از طریق تجارت با آسیا و استثمار، اکتشاف منابع جدید نقره و سایر فلزات و وامدهی پول خصوصی با نرخ بهره ربوی حاصل میآمد. قرن شانزدهم با رشد دولتهای حاکمنشین همراه بود که مشخصه آنها اصالت شهری، احیای هنر و علم، ایجاد دولت سکولار مطلق، تمرکز بیشتر ثروت هنگفت و اصلاح مطالعهشده فضیلتهای اجتماعی است. در نیمه اول قرن شانزدهم، فرانسه بهنوبه خود مدل برتر این نوع از دولت را در اختیار اروپا قرار داد: یعنی دربار فرانسیس اول. در این دربار باشکوه زنان نقش بینظیری داشتند. آنها اصرار بر فضائل اجتماعی و شوق کالاهای لوکس را به زندگی درباری وارد کردند که تا آن زمان بیسابقه بود. فصل دوم با عنوان «شهر» به این امر اشاره دارد که همزمان با تحولات فوق، رشد چشمگیر شهرها به وقوع پیوست. شهرهای بزرگ اروپا با جمعیتهای ششرقمی به گفته سومبارت «شهرهای مصرفکننده» بودند، که موجودیت آنها مدیون تراکم بالای مصرفکنندگانی بود که به واسطه وجود دربار با مخارج عظیم و سرگرمیهای پیشرفته آن گرد هم آمدند. آن دسته از صنایع و بنگاههایی که رونق گرفتند نیز به واسطه تامین جریان عظیمی از کالاهای مصرفی برای ثروتمندان به این جایگاه دست یافتند.
شاید جدیدترین بعد برخورد سومبارت با این مرحله از آغاز سرمایهداری، تحلیل او از نقش ارزشهای جنسی تغییریافته در پیدایش خصوصیات جدید باشد. در فصل 3 این کتاب، تحت عنوان «دنیوی ساختن عشق»، سومبارت تلاش میکند تا نشان دهد که از قرن یازدهم به بعد، عشق بهطور فزایندهای در غرب سکولاریزه شد؛ به عبارت دیگر، بیش از پیش اهداف، قوانین و نهادهای مذهبی را نادیده گرفت. وی نگرشهایی را که در قبال امور جنسی در هنر و ادبیات اروپای قرون وسطی و در رنسانس ایتالیا وجود داشت، مورد بررسی قرار میدهد و «دید لذتجویانه به زیبایی زن» را، که بهتدریج بعد از قرن سیزدهم آغاز شد، مخالفتی آشتیناپذیر با محدودیتهای دینی و سازمانی تحمیلشده بر دین در زمانهای گذشته میداند. در یک کلام عشق آزادتر شد و با «آزادسازی» آن دسته جدیدی از زنان ظهور یافتند که با نامهای مختلف مشخص میشدند و در دربارهای بزرگ و کوچک حاضر بودند و تمایل به ثروت، زرقوبرق، مصرف تجملی، سرگرمی باشکوه و موارد مشابه را به جامعه منتقل میساختند.
این سرآغاز بررسی نظریات روانشناختی سومبارت درباره مناسبات تجمل در پیدایش سرمایهداری است که در فصل چهارم به تفصیل به آن پرداخته میشود. سومبارت اثر این افزایش عظیم مصرف کالاهای لوکس را در خانهها و غذاها نیز دنبال میکند و از تاثیر اساسی زنان بر رشد سرمایهداری از طریق تاثیرگذاری بر سبک و محتوای خانهها، مبلمان، خانه اپرا و تئاتر، رستورانها و مغازههای مد روز و هتلهای لوکس سخن میگوید.
همچنین سومبارت در فصل پنجم با عنوان «سرمایهداری-فرزند تجمل» تحلیلی بسیار خاص از اهمیت رشد سرمایهداری و مصرف کالاهای لوکس در تجارت عمدهفروشی و خردهفروشی و تجارت خارجی با مستعمرات ارائه میدهد که مورد آخر رابطه تنگاتنگی با قاچاق بینالمللی بردهها دارد. تا پایان قرن هفدهم، افزایش ثروت در اروپا منجر به افزایش قابل ملاحظه تقاضا برای کالاهای لوکس میشود و دیدگاه بازرگانان را از تجارت صنایع دستی به سرمایهداری صنعتی معطوف میسازد. کشاورزی نیز به تقاضا برای کالاهای لوکس بهویژه در مستعمرات واکنش نشان میدهد و تقاضاهای اروپا، به ایجاد کشاورزی مبتنی بر سرمایهداری منجر میشود و بردگان را برای تولید شکر، کاکائو، پنبه و... در مقیاس بزرگ به کار میگیرد. سومبارت بهویژه در بررسی صنعت، به نقش حیاتی مصرف کالاهای لوکس میپردازد. به عقیده وی صنعتگرایی در مقیاس بزرگ، اولینبار صنایع لوکس بهویژه صنایع تولید ابریشم و سایر پارچهها را پدید آورد و تا پایان قرن هجدهم نیز تمامی صنایع لوکس واقعی به بنگاههای سرمایهداری تبدیل شدند که مشخصه اغلب آنها تولید انبوه بود.