ناهار مجانی وجود ندارد
چرا اقتصاد ایران مستعد رشد شرکتهای هرمی است؟
رشد نقدینگی در جامعه آثار متفاوتی بر جای میگذارد. در چنین شرایطی اقتصاد تورمی شکل میگیرد که در آن مردم با هجوم پول به بازارها در پی یافتن پربازدهترین سرمایهگذاریها میروند. افزایش قیمتها در بازارهای مالی و فیزیکی شامل خودرو و مسکن از پیامدهای سیل نقدینگی است.
علی طهماسبی: رشد نقدینگی در جامعه آثار متفاوتی بر جای میگذارد. در چنین شرایطی اقتصاد تورمی شکل میگیرد که در آن مردم با هجوم پول به بازارها در پی یافتن پربازدهترین سرمایهگذاریها میروند. افزایش قیمتها در بازارهای مالی و فیزیکی شامل خودرو و مسکن از پیامدهای سیل نقدینگی است. در این میان، برخی از آب گلآلود ماهی گرفته و به نوعی مترصد جذب منابع سرگردان به نفع کسبوکارهای نامشروع خود هستند. شرکتهای هرمی، مامنی برای جذب سرمایههای افرادی است که فریب تبلیغات گسترده آنها را میخورند. اخیراً نیز پس از موج افزایش قیمت دلار، شرکتهایی یافت شدند که با نامهای خارجی تبلیغ سرمایهگذاری دلاری و کسب سود از این محل میکردند. در این بین افرادی که هنوز بازدهی شگفتانگیز ارزرمز بیتکوین و قیمت حدود 20 هزاردلاری آن را از خاطر نبرده و آن را به عنوان یک فرصت سوخته در سبد سرمایهگذاریهای خود تلقی میکردند، جذب این شرکتهای هرمی شده تا هم از محل افزایش ارزش بیتکوین بازدهی بگیرند و هم از محل افزایش نرخ ارز در داخل کشور، منفعت کسب کنند. اما آنچه در سالهای اخیر مشاهده شده این بوده است که پس از مدتی شرکتهای هرمی، موسسات مالی غیرمجاز، اوراق پدیده و... موجبات نارضایتی گروه گستردهای از مردم را فراهم آوردهاند. در راستای برخورد با این قبیل شرکتها هفته گذشته تعداد ۱۰ نفر از مسوولان، لیدرها و اعضای فعال یک شبکه هرمی به نام ورد واید انرژی در استانهای تهران، همدان و اصفهان دستگیر و به مراجع قضایی تحویل داده شدند. اقدامات قضایی علیه این دسته شرکتها البته مسبوق به سابقه است و سال 1389 نیز پس از موج شکایات میلیونی علیه اینگونه شرکتها، تعداد زیادی از دفاتر آنها پلمب شد. برخی از کارشناسان معتقدند در صورت فراگیری بازارهای مالی رسمی و تحت نظارت در بین آحاد مردم، ظهور و بروز این قبیل موسسات کمتر میشود ولی در پاسخ باید گفت که به دلیل ماهیت تبلیغاتی کسبوکار این شرکتها که عمدتاً با سود بسیار بالا (بازدهی تخیلی دلاری) همراه است، هیچ بازاری توان رقابت با آنها را ندارد. ترکیب فقر سواد مالی از یکسو و جذابیت کسب بازدهی کلان باعث رشد و رونق این موسسات در سالهای اخیر بوده بهگونهای که هر چندوقت یکبار موسساتی ظهور یافتهاند که ابتدا با وعدههای بیشمار، قند را در دل مردم آب کرده ولی بعداً حسرت برجای گذاشتهاند. در اقتصادهای پیشرفته توجه مردم به یادگیری علوم اقتصاد و مالی بیش از سایر علوم بوده است. برای مثال بنابر آمارهای رسمی در ایالات متحده، 80 درصد دانشجوهای دکترای رشتههایی چون اقتصاد و مدیریت، آمریکایی هستند. این در حالی است که فقط 47 درصد دانشجوهای دکترای رشتههای مهندسی، آمریکایی هستند. همزمان با تلاش در جهت توسعه ابزارهای مالی از ریسک کم تا ریسک بالا و فراگیر ساختن بازارهای مالی در بین عموم باید تلاش در جهت ارتقای سواد مالی مردم را نیز پیگیری کرد که اولاً چنین مکانیسمی قابلیت اجرا ندارد و دوماً اینکه به قول ضربالمثل معروف در علوم مالی، هیچ ناهار مجانی وجود ندارد. در چنین شرایطی رسانهها وظیفه دارند که سرمایهگذاریهای مطمئن را به مردم معرفی کنند تا افرادی با وسوسه آنها را وارد گودال طمع نکنند چراکه پشت پرده این قبیل شرکتها، افرادی هستند که از شرایط اقتصادی بد جامعه سوءاستفاده میکنند.