تقابل غولها
هزینه و فرصت بازارهای مالی پس از آغاز تحریمها در گفتوگو با مرتضی ایمانیراد
مرتضی ایمانیراد میگوید: پیشبینی میشود که به خاطر اقدامات خوب بانک مرکزی در چند ماه گذشته قیمت ارز افزایش یکباره نداشته باشد، ولی در عوض دچار التهابات مقطعی میشود ولی برآیند این التهابات افزایش قیمت دلار خواهد بود.
بازارها و به طور کلی اقتصاد ایران منتظر اتفاقی جدید هستند. ریسک سیستماتیکی که با آن چندان غریبه نیستیم؛ تحریم. دور دوم تحریمهای ایالاتمتحده آمریکا علیه ایران پس از فسخ برجام از موعد 13 آبان اجرایی میشود. این دور از تحریمها مبادلات مالی و فروش نفت ایران را به طور جدی مورد هدف قرار میدهد. بازارهای مالی اما همچنان در ارزیابی تهدیدهای تحریم البته چشم امید به کانال سازوکار اروپاییها برای حفظ برجام دارند. تقابل این دو قدرت منفی و مثبت به زودی در بازارهای مالی دیده خواهد شد. درباره این موضوع با مرتضی ایمانیراد، اقتصاددان صحبت کردهایم که در ادامه میخوانید.
♦♦♦
تحریمهای آمریکا علیه ایران در موعد 13 آبان به زودی فرا میرسد. دولت میگوید آمریکا حربه جدیدی را در چنته نداشته و هرچه بوده رو کرده است. واقعاً از این تاریخ به بعد اقتصاد کشور چه تغییراتی را شاهد خواهد بود؟
ما هنوز نمیدانیم که ترامپ چه اقداماتی را میخواهد انجام دهد. ممکن است با یکسری اقدامات قوی بخواهد ایران را سر میز مذاکره بیاورد. بنابراین نمیتوان به این راحتی این مطلب را مطرح کرد که آمریکا چیزی در چنته ندارد. ضمناً هنوز حملونقل به طور کامل وارد حوزه تحریمها نشده است، هنوز شبکه بانکی کشور مورد تحریم قرار نگرفته است، هنوز تبادلات غیردلاری وارد تحریمهای مالی آمریکا نشده است بنابراین به طور کامل مبادلات بانکی کشور وارد تحریم نشده است، هنوز بانک مرکزی تحریم نیست و هنوز تاریخ اتمام قراردادهای نفتی حتی تا ماه نوامبر کامل نشده است بنابراین ممکن است تنگناهای نفتی از ماه دسامبر بیشتر شود. وقتی همه این مولفهها را با هم در نظر بگیریم به این نتیجه میرسیم که تحریمها در همه ابعاد تحقق نیافته و در قیمت دلار و نرخ تورم خودش را نشان نداده است (هنوز price نشده است). بنابراین در نیمه دوم آبان و مابقی ماههای سال 97 باید منتظر اتفاقات باشیم که هنوز محقق نشده است. به نظرم باز هم داریم وقایع را کوچک میکنیم و در نتیجه تمهیدات لازم را برای رویارویی با تحولات پیشرو نمیاندیشیم. ما حتی برای احتیاط لازم است شرایط را سختتر از آنچه فکر میکنیم پیش میآید نشان دهیم تا میزان آمادگی شرکتها، دولت و مردم بیشتر شود. در هر حال به نظرم میرسد که شرایط زیر در نیمه دوم آبان ماه و چهار ماه باقیمانده سال ۹۷ به وجود خواهد آمد، هر چند که نگاه دولت را هم به عنوان یک احتمال در آینده باید در نظر گرفت، ولی من احتمال آن را خیلی کم میدانم.
اول، فرماسیون اقتصادی کشور همچنان رکود تورمی باقی خواهد ماند و احتمال افزایش شکاف نرخ رشد اقتصادی و افزایش تورم نسبت به شرایط فعلی بیشتر خواهد بود. در آخرین برآوردهای صندوق بینالمللی پول در نیمه دوم سال جاری و سال آینده هم نرخ تورم افزایش مییابد و هم نرخ رشد تولید کاهش مییابد. افزایش این شکاف رکود تورمی را در اقتصاد ایران بیشتر میکند و این مساله عوارضی برای اقتصاد ایران دارد که باید به آن توجه جدی شود.
دوم، پیشبینی میشود که به خاطر اقدامات خوب بانک مرکزی در چند ماه گذشته قیمت ارز افزایش یکباره نداشته باشد، ولی در عوض دچار التهابات مقطعی میشود ولی برآیند این التهابات افزایش قیمت دلار خواهد بود که به نظر میرسد چندان شدید نخواهد بود.
سوم، نرخ تورم وارد شرایط کاهنده نرخ ماهانه و نقطه به نقطه نخواهد شد و ما با یک شوک قیمتی دیگر مواجه خواهیم بود که میزان آن بسیار کمتر از شوک قیمتی شش ماه اول سال است.
چهارم، طلا هم به دلیل افزایش، هر چند محدود دلار، و هم به خاطر احتمال بسیار بالا در افزایش آن در بازارهای جهانی، افزایش قابل توجهی را تجربه خواهد کرد. به نظر میرسد که در این دوران نرخ رشد طلا از نرخ رشد دلار فزونی یابد.
پنجم، برآورد میشود که نرخ رشد تولید ناخالص داخلی نزدیک به صفر و در شرایط سختتر منفی شود. طبیعی است که با افزایش فشار ارزی و التهابات سیاسی فضای تولید کدرتر میشود و پیشبینی نرخ رشد منفی تولید زیاد دور از انتظار نیست.
به موارد دیگری میشود اشاره کرد ولی به دلیل محدودیت فضا بحث را به همین پنج برآورد محدود میکنم.
برخی معتقدند پس از موعد تحریمهای جدید، بازارها ثبات بیشتری پیدا میکنند و از حالت عدم قطعیت خارج میشویم. این در حالی است که هنوز پرونده FATF باز است و کانال مالی اروپایی هم هنوز چندان روشن نیست. به نظر شما پس از این تحریمها بازارها (چه مالی و چه فیزیکی) چه سمت و سویی خواهند داشت؟
بالاخره ما باید یکی را انتخاب کنیم. اگر بحثمان این است که تحریمها همه تاکنون اعمال شدهاند و در قیمتها هم خودشان را نشان دادهاند (این موضعی است که دولتیها و سیاستمداران گرفتهاند)، پس ثبات فعلی بعد از 4 نوامبر همچنان ادامه خواهد داشت. در این صورت دیگر نمیتوانیم ادعا کنیم که چون عدم قطعیت کمتر میشود، شرایط ثبات بیشتری پیدا میکند. این دو موضع با هم تناقض دارد. به نظرم بهترین موضع قبول شرایط سختتر، همراه با افزایش نرخ ارز و تجهیز همه امکانات برای مقابله با شرایط تحریمی جدید است. در این شرایط نظام جهانی در کنار ایران است، از نظر سیاسی چین، روسیه و اتحادیه اروپا ایران را حمایت میکنند. درگیری چین با آمریکا روی مسائل تعرفهای چین را به ایران نزدیکتر میکند. ایران هم راههای متعددی برای دور زدن تحریمها پیدا کرده و نسبت به قبل مجهزتر است. ولی در نظر داشته باشیم که شرایط دیگری به زیان ایران در حال تحقق است. رابطه مردم و دولت همان رابطه شش سال پیش نیست و مشکلات جدیدی در ایران نسبت به سال ۹۱ شکل گرفته است. این شرایط ایران را ضربهپذیرتر و اقتصاد را در اثر اعمال تحریمها ملتهبتر میکند. در نظر داشته باشیم که ترامپ تمام نیروی خود را روی این مساله گذاشته و همانند ایران برایش حیثیتی شده است و نمیتوان به راحتی گفت تحریمها همین الان در قیمتها هست یا نمیتوان گفت به محض اعمال تحریمها شرایط باثباتتر میشود. به نظرم التهابات بازارها بیشتر میشود ولی اگر شاخصی تحت عنوان شاخص نوسان یا التهاب volatility index داشته باشیم، این شاخص نسبت به ماههای اول سال جاری بالاتر نخواهد رفت. به همین جهت فکر میکنم در عین نوسان داشتن دلار، ولی سمت و سوی کلی آن صعودی خواهد بود. طبیعی است که با افزایش دلار تحرک قابل ملاحظهای در حسابهای بانکی به وجود میآید و سهم سپردههای مدتدار در کل نقدینگی کاهش مییابد و این برای اقتصاد ایران خطرناک است. ضمناً بعد از اعمال تحریمها دولت با کسری بودجه مواجه خواهد شد که این هم خود به نگرانیها میافزاید. ممکن است مجدداً دولت یکراست به سمت بانک مرکزی برود (چون بهطور اضطراری چاره دیگری ندارد) و استقراض از بانک مرکزی را شروع کند. این هم خود نگرانیها را بیشتر میکند. ناگفته نماند که همه این پیشبینیها وابسته به میزان صادرات نفت خام توسط دولت است. هماکنون رایزنیهای متعددی در حال اجراست و ما نمیدانیم برآیند آنها چه خواهد شد. ترامپ برای از دست ندادن ارتباطهای بینالمللیاش مجبور است معافیتهایی را برای کره جنوبی، هند، چین و ژاپن در نظر بگیرد و ضمناً قراردادهایی وجود دارد که از قبل تا پایان سال ۲۰۱۸ میلادی در جریان خواهند بود و مشمول تحریمها نخواهند شد. همه این مسائل را در نظر بگیریم به صادرات خیلی زیادی نمیرسیم ولی صفر هم نخواهد شد. هر چند دولت بخواهد جو را آرام کند، به خاطر کاهش درآمدهای ارزی دولت نمیتواند بازار ارز را آرام نگه دارد و بیشتر مشکل تحریمها هم در همین مکان است.
بهترین راهبردهای در امان ماندن از اثرات سوءاحتمالی تحریمها در سطح سیاستگذاری و در سطح سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی چیست؟ مهمترین مخاطرهها و منفعتهای احتمالی را در چه گزینههایی میبینید؟
برعکس کسانیکه فکر میکنند که در شرایط آتی تهدیدهای اقتصاد ایران بیشتر میشود فکر میکنم که با سختتر شدن شرایط و بالا رفتن نرخ ارز ایران به کشور فرصتها تبدیل خواهد شد. فرصتی که افغانستانیها و عراقیها خوب تشخیص میدهند و ما آن را تهدید ارزیابی میکنیم. یکی از دلایلی که همسایگان برای خرید به کشور وارد میشوند پایین رفتن و به عبارتی رقابتپذیر شدن کالاهای داخلی است که صادرکنندگان و تولیدکنندگان داخلی از این فرصت میتوانند استفاده کنند و راههای صادراتی را برای خود هموار کنند. گذشته از مساله صادرات فعالان اقتصادی میتوانند انواع partnership را با شرکای خارجی تجربه کنند. در مقیاسهای کوچک و غیرنفتی مانعی برای صادرکنندگان وجود ندارد و بسیاری از تولیدکنندگان خارجی که به شرایط ایران آشنا نیستند به دنبال شرکای ایرانی مناسب میگردند که با آنها کاری را آغاز کنند. از آن گذشته فعالان اقتصادی ایرانی میتوانند در فضاهایی که برایشان امکان دارد وارد اقتصاد بینالملل شوند و سرمایهگذاری ارزی کنند. اگر همه بازارها به روی آنها بسته باشد بازار CFD به روی ایرانیها باز است. طبیعی است که ورود به این بازارها تجربه میخواهد ولی مثل همه میتوان این تجربه را اندوخت. زدن دفتر در خارج کشور و بردن بخشی از فعالیتهای خود به خارج کشور نیز میتواند راهحل استراتژیک و اثرگذار در شرایط فعلی باشد. گذشته از این راهحلها تولیدکنندگان میتوانند وارد حوزه تولید کالاهای جانشین واردات شوند. چه این کالای وارداتی وارداتش ممنوع باشد و چه نباشد. تولید این قبیل کالاها میتواند منشأ تغییرات مهمی در شرکتها باشد. اگر در داخل بخواهم باز پیشنهاد بدهم تولید نوآوریها و رسوخ به نیش مارکتها (niche markets) را مهم میدانم. برای بسیاری از استارتآپها و صنایع کوچک niche marketing میتواند راهی برای توسعه آنها باشد. سخن آخر اینکه شرایط احتمالی پیشرو میتواند برای بعضی از شرکتها که ساختار مالی قوی و محکمی دارند فرصت توسعه را فراهم کند. چون در این شرایط همه شرکتها حالت دفاعی به خود گرفتهاند و بازار برای تسخیر آمادهتر است. طبیعی است کسی میتواند این کار را بکند که خودش مشکل نداشته باشد.
تیم اقتصادی جدید کشور چه برنامههایی را باید به سرعت در پیش بگیرد تا سمت و سوی اقتصاد در مدار رونق و بازگشت امید دوباره قرار بگیرد؟
به نظرم مهمترین کاری که دولت و حکومت باید انجام دهد تقویت اعتماد مردم است و این اعتماد به این دلیل از بین رفته است که امید میدادیم و همه امیدها به ناامیدی تبدیل میشد. خیلی کار سختی نیست که حقایق را به مردم بگوییم. خیلی خیلی بعید میدانم که شرایط در بعد از تحریمها سختتر نشود. چرا این را شفاف به مردم نمیگوییم. چرا مدام اصرار داریم که چیزی از تحریمها نمانده و همه تحریمها تا قبل از چهارم نوامبر اجرا شده است. چرا آقای ظریف اصرار دارد در مصاحبههای خود بگوید که نفس تحریمها گرفته شده است. ما خیلی مشخص فهرستی از تهدیدهای احتمالی را باید مورد بررسی قرار دهیم و بخشی از آنها را با مردم در میان بگذاریم. لازم است که بگوییم به خاطر حفظ موقعیت کشور لازم است بهایی بابت آن پرداخت کنیم. جالب است که دولتیها جوری صحبت میکنند که هم وارد تحریمها خواهیم شد و هم کوچکترین مشکلی ایجاد نخواهد شد. ولی وقتی یک ماه بعد دچار مشکلات شدیم، اعتماد عمومی بیش از قبل کمتر میشود. این فرآیند مدت زمان زیادی است که دارد کار میکند و شکاف مردم و دولت را بیشتر کرده است. مردم عادت دارند که عکس گفتههای مسوولان عمل کنند. هر موقع میگویند هیچ مشکلی بعد از تحریمها به وجود نخواهد آمد، مردم میگویند پس حتماً مشکلات زیاد میشود. شما شاهد بودید که در جریان هفت ماه گذشته دهها بار مسوولان بانک مرکزی اعلام کردند که قیمت دلار پایین میآید، ولی همیشه بالا رفت. در این شرایط اعتماد عمومی که سرمایهای غیرقابل جایگزین است از دست میرود. از این بحث بگذریم، به نظرم دولت باید قبول کند که در شرایط تحریمی قیمت دلار بالا میرود و با این فرض از آزادی خرید و فروش ارز آزاد حمایت کند. این بازارها اگر فقط نظارت شوند کارایی بالایی دارند و با مکانیسمهای درونی حتی میتوانند روندهای نزولی داشته باشند. ولی بانک مرکزی دائم این فرصت را از بازار گرفته است و با دخالت خود التهاب را در بازار بیشتر کرده است.
آیا پس از تحریمها شاهد سیاستهای سختگیرانه و دخالتهای دولتی بیشتری در بازارها خواهیم بود؟ با وجود تاکید اخیر رئیسجمهور بر ذخایر کلان ارزی، آیا بازهم بازار ارز آشفته میماند؟
بله، به نظرم بازار ارز التهاب خواهد داشت. اینکه چقدر از ذخایر ارزی خود میتوانیم استفاده کنیم جای تردید و سوال است. اینکه این ذخایر چه مقدار است و چه مقدارش در دسترس بانک مرکزی است جای تردید و سوال است. چیزی که مهم است این است که سیستم مالی و پولی کشور، از جمله بانک مرکزی، در تحریم قرار خواهد گرفت و این مساله فشار را روی انتقال درآمدهای حاصل از صدور نفت بیشتر میکند. همین مساله و اخبار سیاسی بعد از تحریمها همه عوامل آشنایی برای التهابات ارزی است. اگر اجازه دهیم این التهابات خودش را در قیمت ارز نشان دهد، بازار شروع به اصلاح قیمتی میکند و بخشی از التهابات را از بین میبرد. طبیعی است که این بازار باید درست نظارت شود و کمترین دخالت قیمتی را دولت داشته باشد. این تجربه در بسیاری از کشورهای جهان رخ داده است و پس از مدتی بازار آرامش خود را بدون دخالت دولت به دست آورده است. نکته مهمتر این است که وقتی بازار ارز ملتهب شود و قیمت ارز بالا رود سایر کالاها به نسبتی که با ارز وابستگی دارند شروع به افزایش میکنند. این تعدیل در دو مرحله افزایش ارزی به درستی دیده شده است ولی در ادبیات اقتصادی کمتر به آن توجه شده است. ارز در چنین شرایطی همانند متغیر پیشرو تمامی متغیرها را به دنبال خودش میکشد و از این نظر مهمترین متغیر برای سیاستگذاری اقتصادی است. چه علت افزایش آن حجم بالای پول باشد، چه تحریم باشد و چه یک متغیر سوم. الان شرایط به گونهای است که سیاستهای ارزی در راس سیاستهای کشور است، هر چند که با سایر سیاستها پیوند گستردهای دارد. اگر این مسائل شکل نگیرد ما با امنیتی شدن بازارها، کنترل دادهها و اطلاعات ارزی و سرکوب معاملهگران ارزی مواجه خواهیم بود، راهی که دولت چندین بار تجربه کرده است و حتی یکبار نتیجه نداده است.