ایزوله بازار
بازار فولاد با آزادسازی سقف قیمت به نقطه تعادل میل خواهد کرد؟
سیاست تنظیم بازار یا همان قیمتگذاری دستوری، راه رفتهای است که بارها تجربه شده اما از علاقه به تکرار آن کاسته نشده است. هر بار که سیاستگذار با التهابی مواجه میشود، اولین راهی که دم دست است، سیاستگذاری دستوری است. خیال خامی وجود دارد که دستورها همچون چراغ قرمزی عمل و قیمتها را پشت خط تعیینشده، متوقف میکنند.
معین حسینپور: سیاست تنظیم بازار یا همان قیمتگذاری دستوری، راه رفتهای است که بارها تجربه شده اما از علاقه به تکرار آن کاسته نشده است. هر بار که سیاستگذار با التهابی مواجه میشود، اولین راهی که دم دست است، سیاستگذاری دستوری است. خیال خامی وجود دارد که دستورها همچون چراغ قرمزی عمل و قیمتها را پشت خط تعیینشده، متوقف میکنند. اما هر بار این چراغ قرمز مجازی است و در حقیقت، مانند چراغ سبز به متقاضیان کالاست و به آنها این پیغام را میرساند که قیمت مناسب است و برای خرید بیشتر بشتابید. وقتی فرصت جذاب باشد، متقاضی چه مصرفکننده واقعی باشد، چه سرمایهگذار و چه دلال، از این فرصت بهره میبرد و نمیتوانیم آنها را بابت پیروی از قوانین علم اقتصاد جریمه کنیم. این داستان در بورس کالا و در بازار فولاد تکرار شده است. سیاستگذار پس از دوران کامل در یک لوپ بسته، به نقطه اولیه بازگشته و سقف قیمتی را از سمت عرضه برداشته است. سقف قیمتی بازار را ایزوله کرده و آن را نسبت به واقعیتهای موجود در بیرون از آن کور و کر کرده بود. از قیمت چنین بازاری، سیگنال واقعی به دست نمیآمد. به همین علت هم فرصت رانت زیاد بود و در مقابل، تمایل تولیدکننده برای عرضه در بازار کم. اما با تغییر رویکرد ایجادشده، تولیدکننده میتواند محصول خود را به قیمت واقعی و نه کمتر از قیمت تعادلی به فروش رساند. با این حساب، خطری که تولیدکنندگان را تهدید میکرده، در حال رفتن از بازار است.
دادهها هم حاکی از آن بود که آنچه التهابات بازار را موجب شده بود، عطش در سمت تقاضا بود. در نتیجه اکنون با برداشتن سقف قیمتی، سمت عرضه تقویت خواهد شد و یارای مقابله با تقاضا را خواهد یافت. در نتیجه انتظار بر این است که قیمت به سمت نقطه تعادلی میل پیدا کند. مخابره این سیگنال که قیمتها به سمت نقاط تعادلی در حرکتند، بدون شک تقاضاهای سرمایهای را فراری خواهد داد. از آن طرف نباید جو امنیتی در بازار غالب شود. هنگامی که فرصت برای عرضه تولیدکننده مهیا نیست، تولیدکننده طبیعتاً برای حفظ سرمایه خود آنها را به انبار منتقل میکند تا بتواند در شرایط اقتصادی واقعی به فروش برساند. اکنون که فرصت در حال مهیا شدن است، باید به تولیدکنندگان فرصت عرضه در زمان مناسب را داد و نباید با انگ «احتکار» به جنگ آنها رفت. کارشناسان عرضه فولاد معتقدند که برای کنترل و تنظیم بازار داخلی در شرایط فعلی، دولت تنها باید به سازوکارهای بازار و فعالان این عرصه اعتماد کند.
با رفع دغدغه از بازار داخلی، تمرکز صنعت فولاد میتواند بر صادرات و راههای حفظ آن استوار شود. با توجه به اینکه مراحل جدید تحریمها در راه است، حفظ صادرات و ارزآوری صنایع فولادی، اهمیت بیشتری برای کشور خواهد داشت. دولت که در شرایط تحریمی، سرمایهگذاری کلانی را برای حفظ اشتغال موجود کرده است، باید هر طور شده راههای صادرات فولاد از ایران به کشورهای هدف را نیز باز نگه دارد چراکه با افت صادرات فولاد، شرکتهای فولادی راهی جز کاهش تولید نخواهند داشت که مترادف با بیکار شدن بخشی از شاغلان این صنعت است.