در جستوجوی آرامش
آیا بازارها در آستانه بیثباتی قرار دارند؟
چهار سال است که در فصل پاییز به دلایل مختلف نظیر افزایش تقاضای شرکتها برای خرید دلار، افزایش تقاضای مسافرتی و کاهش عرضه از سوی صادرکنندگان غیرنفتی، وضعیت بازار ارز با نوسان روبهرو میشود. این نوسان باعث میشود علاوه بر نگرانی مسوولان و مردم، بیثباتی در بازار ارز و حتی سایر بازارها مشاهده شود.
فرهاد حسینپور: چهار سال است که در فصل پاییز به دلایل مختلف نظیر افزایش تقاضای شرکتها برای خرید دلار، افزایش تقاضای مسافرتی و کاهش عرضه از سوی صادرکنندگان غیرنفتی، وضعیت بازار ارز با نوسان روبهرو میشود. این نوسان باعث میشود علاوه بر نگرانی مسوولان و مردم، بیثباتی در بازار ارز و حتی سایر بازارها مشاهده شود. حتی اخیراً محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت گفته است برای اینکه بتوانیم تقاضای بازار را متعادل کنیم باید ارز تزریق کنیم ولی متاسفانه بانک مرکزی برای تهیه ارز مشکل دارد. اگرچه افزایش نرخ دلار با توجه به بالا بودن نرخ تورم اقتصاد ایران نسبت به سایر کشورها امری طبیعی و غیرقابل اجتناب به نظر میرسد، اما سیاستگذار ارزی نیز باید تدابیری را اتخاذ کند، که آسیبپذیری از این نوسان به حداقل برسد. این موضوع در حالی است که به شکل فصلی نیز مشاهده میشود در میانه تا انتهای پاییز، نرخ ارز در بازار آزاد روندی صعودی به خود میگیرد. بنابراین این نوسان اثر خود را به بخش حقیقی اقتصاد نیز منتقل میکند. به گفته کارشناسان، افزایش نرخ ارز در بیشتر حوزههای اقتصادی اثرات خود را باقی خواهد گذاشت، اما مهمتر از افزایش نرخ ارز، ثبات و پایداری آن است. برنامهریزها باید بتوانند درباره نرخ ارز تصمیمگیری کنند. بدترین مشکل در شرایط کنونی آن است که این نوسانات، دامنههای بلندی داشته که بسیار خطرناک است و شرایط قمارگونهای را ایجاد کرده است که پیشبینی آن ممکن نیست و هر تصمیمی در این شرایط، منطبق با شانس است. چنین اتفاقی در حوزه اقتصاد بزرگترین ضربه را به تصمیمگیران اقتصادی میزند. بیثباتی اقتصادی هم به این معناست که فعالان اقتصادی در همه بخشها دچار بلاتکلیفی میشوند. نخستین بخش هم بلاتکلیفی تجار است؛ هم صادرکنندهها و هم واردکنندهها دچار این سردرگمی میشوند که آیا به فعالیتشان ادامه دهند یا خیر. اینها در بیشتر مواقع، منتظر میمانند تا ببینند شرایط چگونه میشود. در سوی دیگر سرمایهگذاران خارجی هم با چنین نوسانهایی مردد میشوند. این بلاتکلیفی را میتوان به سطوح تولید و بنگاهها و البته زندگی روزمره مردم هم گسترش داد. واقعیت این است که نقش محوری ارز در همه شاخصهای کلان اقتصادی روشن و آشکار است. در بازارهای پولی، مالی و... ارز موضوعی کلیدی است و این انتظار و سردرگمی برای اقتصاد ملی در مجموع آثار مخربی بر جای میگذارد.
نکته قابل توجه این است که با توجه به آسیبپذیری سایر بازارها از نوسانات نرخ ارز، این بیثباتی به سایر بازارها نیز منتقل خواهد شد. به عنوان یک مثال، جهش ناگهانی نرخ ارز باعث میشود، که رقابت از صنعت و بخش تولید کشور به بخش غیرقابل تجارت یعنی کالاهای سرمایهای نظیر املاک و مستغلات برسد و ثبات قیمتی این کالاها را نیز با مشکل روبهرو سازد. از سوی دیگر، اگر جهش قیمتی در بازار ارز صورت گیرد، سایر سرمایهگذاریها مانند سپردهگذاری در بانکها یا سرمایهگذاری در بخش حقیقی اقتصاد به سمت این بازار روانه خواهد شد. در نتیجه این بازارها نیز از این بیثباتی آسیب خواهند دید. بنابراین سیاستگذار باید با شناسایی مختصات بازار، شرایطی را فرآهم آورد که ثبات در بازار حکمفرما شود. این در حالی است که تلاشهای سیاستگذار پس از نوسان قیمت دلار عمدتاً به کنترل دستوری قیمتها معطوف میشود.